تابوشكني حزب منحله مشاركت براي گدايي رابطه با آل سعود

 خبر ويژه 
تابوشكني حزب منحله مشاركت براي گدايي رابطه با آل سعود 15 تیر -94
اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداری با شیوه ی بازجویی سیاست مثلثی علیه ی روزنامه و سیاست خارجی دولت روحانی  همراه با مدعیان اصلاح طلب و عربستان را پیگیری کرده است .

روزنامه دولتي ايران در تحليلي مغشوش، خواستار تغيير در سياست خارجي پس از توافق، از جمله با رژيم جنايتکار عربستان شد.    ايران در يادداشتي با عنوان «پسا توافق» به قلم حسين واله (عضو حزب منحله مشارکت و معاون سياسي دفتر رئيس جمهور، در دولت اصلاحات) نوشت: ايران و قدرت هاي جهاني در آستانه توافق بزرگ قرار گرفته اند. توافقي که پيامدهاي بسيار گسترده در سطح منطقه اي و جهاني خواهد داشت. با ورود به دوران جديد مناسبات خارجي، الزام هاي سياست خارجي ايران نيز دست خوش دگرگوني مي شود. پيش و بيش از هر چيز بايد نگرش خود را در سياست خارجي با مقتضيات موقعيت نوين تطبيق داد.
    
وي مي افزايد. به تابوشکني هاي بزرگ نياز داريم. ايجاد توازن در مناسبات خارجي کشور اولين ضرورت دوران جديد است. در قلمرو سياست منطقه اي، اکنون به رويکردي در سياست خارجي نياز است که در عمل به همه همسايگان ثابت کند پيروزي ايران در مصاف اتمي با غرب پيروزي همه منطقه است و به زيان هيچ کشوري نيست. بايد با وساوس خناساني مبارزه کرد که مي کوشند با القاي ترس از ايران و جعل و نشر اکاذيبي چون احياي امپراتوري فارس بازاري براي فروش اسلحه و ميداني تازه براي صرف اندوخته دولت هاي نفت خيز خليج فارس در جنگ هاي بي حاصل و جاي پايي براي ادامه حضور خود دست و پا کنند. اين مبارزه با حرف شدني نيست. بايد سياست ها با کمال ظرافت بازبيني و در چارچوبي تعريف شود که منافع مشترک با همسايگان را به حداکثر ممکن افزايش دهد و تنش ها را به حداقل ممکن برساند.
    
نويسنده مدعي شد: ميلياردها دلار ذخاير همسايگان جنوبي ما مي تواند به جاي هدر رفتن در معاملات تسليحاتي با غرب در توهم بالانس قدرت و دفاع در برابر خطر ساختگي ايران، صرف توسعه اين کشورها و تکميل ظرفيت هاي يکديگر و افزايش مزيت هاي نسبي خويش گردد. اگر عربستان به صنعت هسته اي صلح آميز احساس نياز مي کند چرا ايران نبايد پيشقدم همکاري فني و علمي براي رفع اين نياز گردد؟ نياز توسعه اقتصادي کشور به سرمايه خارجي چرا نبايد بخشي با سرمايه همسايگان جنوبي ما تامين گردد؟ همکاري امنيتي براي مبارزه با خشونت و ترور در کشورهاي منطقه ما چرا بايد از اتاق فرماندهي در کشورهاي ثالث هماهنگ شود؟ اطراف ثالثي که در خوشبينانه ترين حالت، منافع ملي خويش را جلوي منافع ما قرار مي دهند. ما همسايگاني که هزاران سال باهم زندگي کرده و تلخ و شيرين رفتارهاي يکديگر را تجربه کرده ايم و محکوميم تا آخر باهم بسازيم، چرا بايد به جاي تکيه به يکديگر به نيروهايي تکيه کنيم که از محل منازعات ما ارتزاق مي کنند؟ دسيسه هاي دشمنان ايران و منطقه که تاکنون براي برهم زدن توافق به کار گرفته مي شد اکنون تغيير شکل داده براي خنثي سازي تاثيرات مثبت آن به کار خواهد افتاد.
    
نويسنده توضيح نمي دهد که 1- با رژيم جنايتکار عربستان به عنوان سامان دهنده و حمايت کننده تروريسم تکفيري در منطقه چگونه مي توان «همکاري امنيتي براي مبارزه با خشونت در منطقه» داشت؟! 2- منظور از دشمن در اين نوشته کيست؟ آمريکا، انگليس، فرانسه، اسرائيل و يا همه آنها؟! اين جبهه از فتنه گران و جريان هاي ساختارشکن مدعي اصلاح طلبي در طول دو دهه گذشته به صراحت حمايت کرده اند و همان رژيم هايي هم هستند که تسليحات به رژيم هاي مرتجع و فاقد پايگاه مردمي در منطقه مي فروشند و در عين حال از سوي فتنه گران و ساختارشکنان به عنوان دوست و شريک معامله مطرح مي شوند. 3- اگر اين طيف دشمنند که نويسنده- به اقتضاي مطلب - به دشمني آنها اذعان مي کند، چگونه است که بايد سياست خارجي را نسبت به دشمن عنود و سر موضع تغيير داد؟! آيا اين همان سياستي نيست که به محور شرارت خواندن ايران پس از کمک دولت اصلاحات به اشغال افغانستان انجاميد و باعث صدور حکم جلب براي رئيس دولت سازندگي با وجود سياست تنش زدايي يک طرفه شد؟!
    
خبر ويژه 
تاجيك: دولت به جاي فرافكني بايد از گيجي و سردرگمي به در آيد



دولت فاقد گفتمان مشخص است و ترکيب آن ترکيب مجمع الجزايري است.
    
محمدرضا تاجيک از فعالان اصلاح طلب و مشاور رئيس دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان و در پاسخ اين سوال که «برخي معتقدند دولت آقاي روحاني فاقد مشي مشخص در رويکردهاي خود است. به نظر شما عملکرد دولت آقاي روحاني سردرگم نبوده است؟» گفت: قبل از پاسخ به پرسش شما، اجازه بدهيد تصريحا و تاکيدا و براي چندمين بار بگويم که اگر نه به اقتضاي همسويي و همگرايي گفتماني، اما به حکم تصويرها و تجويزهاي عقلي (و در شرايطي که نمي توان به آلترناتيوهاي مطلوب تري انديشيد) جريان اعتدال را مطلوب ترين گزينه ممکن مي دانم و اعتلاو امتداد و يا پويايي و مانايي آن را طلب مي کنم.
    
وي مي افزايد: در پاسخ بايد بگويم فرض يک دولت و يک رئيس دولت فاقد «مشي» بسيار مشکل است. اما تصوير و تصور شرايطي که يک دولت امکان يا استعداد وفادار ماندن به مشي اعلامي را نداشته باشد و يا لاجرم از تغيير و تخفيف و تحريف و تجديد مشي خود شود ممکن است، به نظر من دولت اعتدال با شعارهاي انتخاباتي خود سطحي از انتظار و افقي از تقاضا را در مردم ايجاد کرد که امکان و استعداد محقق کردن آنان را ندارد. به بيان ديگر، اصحاب تصميم و تدبير جديد آرزوها و شعارها و ايده هايشان را رنگ واقعيت پنداشتند البته، فقدان گفتمان مشخص و مدون، ضعف همگوني و همپوشاني مشي و منشي دولتمردان، موزائيکي و مجمع الجزايري بودن ترکيب دولت و فهم اعتدال به مثابه جرياني نه اين چپ و نه آن راست و هم اين و هم آن، بر اين گيجي و ابهام و سردرگمي افزوده است.
    
تاجيک در پاسخ اين سوال که چرا برخي از مديران روحاني با وي همراهي نمي کنند و وي از نظر سياسي در دولت تنها مانده است؟ اظهار داشت: برخي از اين عده معتقدند روحاني با آنان همکاري نمي کند و شخصيتي قائم به خود يا قائم به فرد دارد. حتي اگر بپذيريم (که مي پذيريم) برخي از مديران روحاني با وي همراهي و همسويي ندارند، باز بايد به اين موضوع توجه داشت که ايشان انتخاب کرده است. واضح و مبرهن است ايشان بيش از هر کسي مسئول انتخاب و چينش تيم مديريتي خود است.
    
وي افزود: روحاني بايد نيم نگاهي هم به اطرافيان (تقريبا همه کاره خود) که بر تنور اين تنهايي مي دمند يا هيزم بيارآنند، داشته باشند منظورم کساني است که بيش از شخصيت خود شخصيت شده اند و بيش از استعداد خود امکان يافته اند و بيش از حد و حدود خود در امور دخالت مي کنند.
    
کابينه روحاني بيش از اندازه در اتاق هاي دربسته تصميم گيري مي کند. آيا گردش نخبگان به خوبي در دولت تدبير و اميد صورت گرفته است؟ تاجيک در پاسخ اين سوال مي گويد: بسياري از اعضاي تکنوکرات دولت کنوني تمايلي غريب به تمرکزگرايي دارند و کمتر تن به توزيع قدرت و مسئوليت مي دهند. به بيان ديگر، هر کدام خود را در قلمرو حوزه مديريتي خود و شايد هم در قلمرويي وسيع تر بالامنصب مي دانند و خود را منبع و منشا هر تصميم و تدبير مي بينند - به ويژه آنکه سني از اين تکنوکرات ها گذشته باشد و قبلانيز، يکي دو تجربه مديريتي کوچک و بزرگ داشته باشند. شايد لازم باشد که دولت علاوه بر شعار سال «همدلي و همزباني دولت با ملت»، با شعار «همدلي و همزباني دولت با دولت» در ميان دولتمردان هم توجه کند و در آينده شاهد هم سويي و هم راهي و هم پوشاني بيشتري در ميان اعضاي دولت مستقر باشيم.
    
وي درباره اين سوال که مديران دولت روحاني اغلب مشکلات کشور را ميراث دولت گذشته به مردم معرفي مي کنند آيا با واقعيت هاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي همخواني دارد؟ معتقد است: اين فرهنگ و عادت واره ديرينه بسياري از ما است که هرچه فرياد داريم بر سر «غير» مي کشيم و با فرافکني، افکار عمومي را مديريت مي کنيم. ترديدي ندارم که دولت کنوني از دولت گذشته عمارتي تحويل نگرفته و ترديدي ندارم که دولت گذشته در هر گام که به جلو برداشته چند گام به عقب برداشته و نيز ترديدي ندارم که جبران برخي از اين گام هاي به عقب برداشته شده به سادگي ميسر نيست، اما سخت بعيد مي دانم که کمتر کسي باور کند که دولتمردان کنوني- که هر کدام به کنش گري حرفه اي سياسي شهره هستند- از چنين وضعيتي، در زمان چرخش قدرت، آگاه نبوده باشند. بارها گفته ام سياست از يک منظر علم ممکن کردن ناممکنات است و از منظر ديگر، دانش تصميم و تدبير در شرايط ناممکني با فقدان تصميم و تدبير است. بنابراين، عيار کارداني و کاربلدي دولت اعتدال دقيقا همين جا و در همين شرايط مشخص مي شود. تصريحا بگويم که منش و روش اعتدالي چندان با اين فرافکني هاي راديکال سازگار نيست، لذا شايد سزاوارتر آن باشد که دولت اعتدال به اين چرخه فرافکني خاتمه دهد در غير اينصورت ترديدي ندارم که دولت آينده با او آن خواهد کرد که آن با دولت قبل.