رويكرد غرب تغيير كرده كه تاريخ ورق بخورد؟

    خبر ويژه 
رويكرد غرب تغيير كرده كه تاريخ ورق بخورد؟  28 تیر -94
اوین نامه ی سربازجو شریعت نداری به دیدگاه روحانی پیرامونت وافق هسته ای در جلسه ی هیأت دولت انتقادکرده است . چون  پس از برسی وتحلیل نظر روحانی نتیجه   گرفته است     براي اثبات مفيد بودن توافق نمي توان از خامنه ای رهبر ولی فقیه هزينه کرد بلکه اين خود محتواي توافق و سرانجام اجراي آن است که معلوم مي کند توافق به مصلحت کشور بوده يا خير.

رئيس جمهور گفت توافقي که انجام شد در تاريخ ماندگار شد.    حسن روحاني در جلسه هيئت دولت اظهار داشت: قضاوت من اين است که با اين توافق تاريخ ايران ورق خورده است و تصور غلطي که از اول انقلاب تا امروز در سطح افکار عمومي غرب و مسئولين بلندپايه سياسي آن به جمهوري اسلامي ايران مطرح بود، تغيير کرده است.    رئيس جمهوري خاطرنشان کرد: در مقطع سال 82 که از يک طرف طالبان و از طرف ديگر صدام از بين رفت و حاميان آنها در منطقه تضعيف شدند بهترين فرصت تاريخي براي ايران فراهم شد که مي توانست بزرگترين و موثرترين قدرت منطقه باشد اما تحت عنوان ساخت سلاح هسته اي و با اتهامات و پرونده سازي هايي ما را وارد ماجرايي خسارت بار کردند و درست در زماني که مي شد به اين پرونده سامان بخشيد دو مرتبه، حوادثي اتفاق افتاد که تا امروز ادامه پيدا کرده و 12 سال خسارت ديديم.    رئيس جمهور با قدرداني از حمايت ها و رهنمودهاي دقيق مقام معظم رهبري نسبت به مذاکرات اظهار داشت: حضرت آقا با دقت مساله را پيگيري مي کردند و به طور دقيق بر آن نظارت داشتند و انصافاً مسئوليت سنگين تري در اين زمينه بر دوش گرفتند.
    رئيس جمهوري همچنين گفت: به فرض اگر اين توافق هيچ دستاوردي هم نداشته باشد في نفسه انجام اين مذاکرات يک پيروزي حقوقي، سياسي و فني براي ايران محسوب مي شود و نشان مي دهد که جمهوري اسلامي ايران در سطح بالايي مي تواند به مذاکره بپردازد.

    درباره اين اظهارات چند نکته قابل تامل است. 1- اينکه با يک توافق تصور افکار عمومي و مقامات غربي نسبت به ايران تغيير کند، تحليل دقيق و درستي به نظر نمي رسد. سند اين ادعا امضاي توافق سعدآباد در سال 82 و سپس توافق پاريس و بروکسل حد فاصل سال هاي 82 تا 84 است که اتفاقاً موجب گستاخي و افزايش بيشتر فشارهاي غرب شد؛ هم تهديد به حمله نظامي و قرار دادن ايران در موضع محور شرارت و هم نقض تعهدات نسبت به ايران.

    2- آقاي روحاني به طور سربسته به سال 82 و فرصت تاريخي اشاره مي کند که از دست رفت. وي در کتاب خاطرات خود (امنيت ملي و ديپلماسي هسته اي) در اين باره مي نويسد: «اروپا در مذاکرات تهران تعهد کرده بود تا زماني که فعاليت نطنز آغاز نشده است، از ارجاع پرونده هسته اي به شوراي امنيت جلوگيري کند ولي در بهمن 1384 در شرايطي پرونده هسته اي به شوراي امنيت ارجاع شد که نطنز در تعليق بود بنابراين اروپا تعهد خود را نقض کرده بود.»(ص 599)

    روحاني در قسمت ديگري از اين کتاب نيز مي نويسد: «در دولت نهم هم تعليق نطنز هشت ماه ادامه يافت و حتي اگر شوراي حکام به دليل راه اندازي يوسي اف اصفهان، پرونده را به شوراي امنيت ارجاع نمي داد و پرونده در آژانس مي ماند بي ترديد نطنز به آن زودي راه اندازي نمي شد و مسير مذاکرات ادامه مي يافت. راه اندازي نطنز در واقع پاسخ به اقدام غيرمنطقي شوراي حکام آژانس بود... اساساً دولت نهم در هيچ موردي تعليق را به انتخاب خود نشکست، تعليق اصفهان که در دولت هشتم شکسته شد و تعليق نطنز هم به دليل ارجاع پرونده به شوراي امنيت شکسته شد.» ص 611

    معناي روشن اين خاطرات آن است که با يک توافق اتفاق اساسي نمي افتد و غرب لااقل به اعتبار سابقه خود قابل اعتماد نيست. بنابراين توافق فعلي را نيز اولاً بايد مطابق محتواي آن و ثانياً وفاداري يا بدعهدي طرف مقابل سنجيد. بنابراين اين سخن هم که «اگر توافق هيچ دستاوردي نداشته باشد في نفسه انجام مذاکرات يک پيروزي براي ايران محسوب مي شود» سخن صحيح و منطبق با واقعيت نيست.
    3- قطعاً بدون حمايت رهبر معظم انقلاب، راه مذاکرات مطلوب دولت هموار نمي شد همچنان که راهنمايي هاي ايشان و تاکيد بر خطوط قرمز موجب بسط يد تيم مذاکره کننده و قدرت مانور بيشتر در برابر طرف زياده خواه شد. اما اين بدان معنا نيست که الزاماً متن توافق، همان مطالبات و خطوط قرمز رهبري است و جزئيات امر مورد تاييد ايشان است. به همين دليل هم معظم له بارها فرموده اند در جزئيات دخالت نمي کنند.    به تعبير ديگر براي اثبات مفيد بودن توافق نمي توان از رهبري هزينه کرد بلکه اين خود محتواي توافق و سرانجام اجراي آن است که معلوم مي کند توافق به مصلحت کشور بوده يا خير.