اوین نامه ی کیهان 3 شنبه 16
آذرماه سال 1395
يادداشت ميهمان اوین
نامه ی کیهان "بر همان عهدكه بستيم هستيم "
وقتی نوچه های
آخوندهای غیرمولد حوزوی وحرفه ای درمفت ومرده خوری کردن قلم بردست شده ویادداشت نویس اوین نامه ی کیهان
شده باشند . می بایست براساس خصلت واعتیاد مرده و مفت خواری فرصت طلبی وقلم فرسایی
شود . برای همین به مناسبت سال گرد 16 آذر 32 باترفندازریش بریدن پیوند سبیل زده
شده است . چون برای اینکه دفاع ازبرنامه
هسته ای ومخالفت بابرجام شود . لذا 16 آذر32 چنین پیوند به به حساب د انشمندان
هسته ای زده شده که زمان احمدی نژاد ترور
شدند:
شانزدهم آذر هر سال
بعد از سال 32، يادآور شروع دوباره جنبش ضداستبدادي مردم ايران است عليه وادادگي
سران مستبد پهلوي که با شهادت سه دانشجوي مبارز و معترض به سفر سفير ستم به ايران،
خونشان بر پهنه علم اين ميهن عزيز ريخت و ماندني شد و به انقلاب اسلامي رسيد. هنوز
صداي مظلوميت دانشجويان و دانشمندان نشانه گرفته شده را مي توان در داستان شهادت
شهرياري و رضايي و احمدي روشن و عليمحمدي شنيد. اين آخر کار نيست که هنوز راه حق
خون مي خواهد که خون مايه زندگي است. اگرچه گروهي راهزن خودي نما، در پي ميوه چيني
از نهضت ضد استعماري شهدايند ولي خوبان بدانند که اين سه دانشجوي شهيد در اعتراض
به سفر نيکسون معاون رئيس جمهور آمريکا و نيز برقراري مجدد رابطه با انگليس آن هم
چهار ماه بعد از کودتاي 28 مرداد اتفاق افتاد و روح مبارزه با ستم شاه و شيطان و
روباه پير، از همان زمان هاي دانشگاهمان پيداست. اين دانشگاه هاي ايران است که روح
ظلم ستيزي را نسل به نسل منتقل مي کند نه دانشگاه هاي انگليس و آمريکا. اگر چه کم
نبودند خوبان و انقلابيوني که براي مبارزه با دشمن به قلب دانشگاه هاي غرب رفتند و
هيچ گاه رسالت و شرافت خود را فراموش نکردند و رام دان و در دام آنان نشدند.
زماني تنها، 13 آبان و 16 آذر يادآور روزگار مبارزه با امپرياليسم به سرکردگي آمريکا بود و انقلابيون مسلمان اين دو روز را روز مبارزه با آن شيطان مي دانستند و حوادثش را زنده نگه مي داشتند. اما هرچه انقلاب اسلامي بيشتر باليد و در دل ها جان گرفت روزهاي مبارزه بيشتر و بيشتر شد تا جايي که شايد امروزه نتوان برگي از تقويم 365 روز سال را ورق زد و از کنار برگه هاي آن رد خون بي گناهان کشته شده به دست آمريکا را نديد. اين سياهه کدخداي رو سياه براي تمام مردم دنيا صدق مي کند و هر قوم و قبيله اي که در اين دو و نيم سده اخير زندگي کرده اند هرکدام به نوعي نيش و زهر اين مار هفت سر را نوشيده اند. و هر که مقاوم تر و مصمم تر بوده است از اين جام بلابيشترش داده اند. آمريکا جرثومه فساد و ميکروب تباهي بشر است که از زمان کشف و سپس به رسميت رسيدن توسط آنگلوساکسون ها، بناي آن با کشتار بي سابقه تمدن هاي کهن آن سرزمين بنا نهاده شد. اقوام صاحب تمدن اينکاها، آزتک ها، ماياها و... اولين قربانيان اين بختک شوم و طالع نحسي بودند که از همان ابتدا با صهيونيزم متعصب و مزور عقد اخوت بسته بود.
اين کشور 233 ساله تاکنون چندين برابر جمعيت خود را در جهان به خاک و خون و بدبختي کشيده و مدام در زمين فساد کرده است. مردان را اسير نموده و زنان را به کنيزي برده است. و اين سنتش ازساليان دور بوده و در رمان هاي زيادي نظير «کلبه عمو تُم» به زيبايي به آن اشاره شده است. امروزه نيز اسارت و کشتار اين گونه است که سران طاغي و ياغي اين کشور محور شرارت، مردان را با بي غيرت کردن ذبح مي کند و زنان را با بي حيا کردن به اسارت مي برد. همان خصوصيت فرعون، که خداوند در سه جاي قرآن به آن تصريح فرمود که پسران بني اسرائيل را سر مي بريد و زنانشان را به اسارت مي برد.1 سران آمريکا جادوگران رسانه اي يهود نظير «مرداک» را به استخدام گرفته اند تا شبانه روز از هزاران رسانه و شبکه دجالواره، مجازي و اجتماعي و کذايي، در سنت هاي عالي و قوانين الهي اعوجاج کنند و سخنان حق را از مواضعش تحريف کنند2 و نسل بشر را با انحرافات عديده جنسي و اخلاقي به مسلخ برند و راه ها را قطع کنند3 و رسالت پيامبران را محو نمايند.
براي سحر و فريب مردمان، هزاران ريسمان مار شونده در کيسه دارند. مي توانند با آنچه که هنر سينما مي نامندش بين زنان و شوهرانشان سوءظن افکنند و خانواده را به جدايي رسانند.4 يا با آنچه که بانکداري مي نامند در معاملات رخنه کنند و به ربا بکشانند و سفره ها را با لقمه حرام بي برکت کنند. فحشا را در جامعه بگسترانند و با تزيين و تشديد شهوت، نطفه هاي حرام ببندند و جامعه را عاري از غيرت کنند. کج فهمان و کژ انديشاني را به نام دين به جان دين بيندازند و حمام خون به راه اندازند و... و مي توانند جامعه اي را به سياسيون خائن، خائف و يا غافل مبتلاکنند و جوامع را در پيچ هاي تاريخي از مسير بيندازند. اين هزار دستان شيطاني، هزاران داستان گفته و نگفته براي مردمان در سر و حيله ها در دستار دارند که در وانفساي عمر شيطان به کار بسته و نمي دانند که عمر تباه شيطان رو به اتمام است و روز موعود نزديک. نزديک است سپاه متحد اسلامي که متشکل از غيوران فارس و عرب و افغان و پاکستاني و... و شيعه و سني اند، عمود خيمه شيطان را از ريشه بکنند و خيمه اش را بسوزانند. اگر زماني، فرنگ رفته هاي نديد بديد، از شعار مرگ بر آمريکا افسرده مي شدند و از سنت حسنه آتش زدن پرچمش تب مي کردند، امروز مي بينند که در خود آمريکا پرچم اين کشور که نماد استکبار است را به آتش مي کشند و سرانشان را شيطان بزرگ مي نامند.
اين قاعده و قانون خداست که اگر چه انسان را بارها از دوستي و اعتماد به شيطان و وعده هايش برحذر مي دارد و او را دشمني آشکار براي خدا و بنده مي داند که دائماً به دنبال فتنه گري و ضرر رساندن است و امکان ندارد بتوان با او دوستي نمود ولي راه مقابله با او را بارها متذکر شده است که از جمله آن همان جهاد کبيري است که پيروي از راه و پيشنهاد کافران را براي مومنان ممنوع نموده5، همان گونه که هر نوع استيلاي کافران بر مومنان را نفي سبيل و ممنوع نموده6 و همان گونه که مذاکره با عذاب شوندگان را در سوره ملک يادآور شده و در آن به دو نکته حياتي اشارت کرده است. کساني که در جهنم سوزان افکنده مي شوند و سرانجام رقت بار خود را درک مي کنند، در پاسخ به فرشتگان عذاب که مي پرسند مگر شما را انذار دهندگاني نبود که از امروزتان بترساند؟ مي گويند چرا انذاردهنده بود ولي آنان را تکذيب کرديم، و اگر اهل شنيدن يا تعقل بوديم اکنون در اين جهنم نبوديم.7 و اين شنيدن يا تعقل کردن همان رازي است که به هر قيمت گزافي که گويند مي ارزد.
شنيدن همان است که اگر قرآن فرمود «يهود و نصارا هرگز از شما راضي نمي شوند مگر آنکه از آنان پيروي کنيد»8 بشنويم حتي اگر يهود و نصارا بزک شده باشند و به ظاهر مودب. اگر بزرگان امت و آنها که ما آنها را امام مي ناميم امر به چيزي کردند، از سر اخلاص و اعتقاد اطاعت کنيم و به واقع آنها را امام خود بدانيم. اگر فرمودند آمريکا شيطان بزرگ است و قابل اطمينان نيست و رابطه آنها گرگ و ميشي است و هرچه فرياد داريد بر سرش بکشيد، در خلوت و جلوت بپذيريم و بهانه نياوريم. اگر فرمودند در امور مهم مملکت جاي پا محکم کنيد و شتاب زده نباشيد، شرعاً و عقلاً بايد بپذيريم و مطيع باشيم و... و تعقل آن است که بينديشيم در تاريخ و ببينيم خلق دشمنانمان به که مي ماند و ما به که مي مانيم؟ اگر شبيه فرعون و فرعونيان است بينديشيم که اکنون با پيامبر خداييم يا با فرعونيان و سحره او؟ آنها به دوستان و نوکرانشان چه خيري رساندند تا به ما که دشمنانشانيم برسانند؟ بينديشيم اگر ساده ايم، سياست جاي ما نيست و اگر از بن دندان به آرماني معتقد نيستيم، نمانيم وگرنه خيانت کاريم و... . فرجام بدِ برجامي که مقابل ماست هزينه گزافي بود که تاکنون هزاران فرصت و سرمايه را سوزاند و يک عمر سه ساله از دولتي را گرفت که مي خواست اقتصاد را صد روزه سربراه کند و گذشته را به گفته خود جبران کند. فرجام بد تصويب شتابزده و بيست دقيقه اي آن، در جايي است که بايد نگاه و نظر پخته مي داد و... که افسوس.
شانزدهم آذر هر سال بعد از سال 32، يادآور شروع دوباره جنبش ضداستبدادي مردم ايران است عليه وادادگي سران مستبد پهلوي که با شهادت سه دانشجوي مبارز و معترض به سفر سفير ستم به ايران، خونشان بر پهنه علم اين ميهن عزيز ريخت و ماندني شد و به انقلاب اسلامي رسيد. هنوز صداي مظلوميت دانشجويان و دانشمندان نشانه گرفته شده را مي توان در داستان شهادت شهرياري و رضايي و احمدي روشن و عليمحمدي شنيد. اين آخر کار نيست که هنوز راه حق خون مي خواهد که خون مايه زندگي است. اگرچه گروهي راهزن خودي نما، در پي ميوه چيني از نهضت ضد استعماري شهدايند ولي خوبان بدانند که اين سه دانشجوي شهيد در اعتراض به سفر نيکسون معاون رئيس جمهور آمريکا و نيز برقراري مجدد رابطه با انگليس آن هم چهار ماه بعد از کودتاي 28 مرداد اتفاق افتاد و روح مبارزه با ستم شاه و شيطان و روباه پير، از همان زمان هاي دانشگاهمان پيداست. اين دانشگاه هاي ايران است که روح ظلم ستيزي را نسل به نسل منتقل مي کند نه دانشگاه هاي انگليس و آمريکا. اگر چه کم نبودند خوبان و انقلابيوني که براي مبارزه با دشمن به قلب دانشگاه هاي غرب رفتند و هيچ گاه رسالت و شرافت خود را فراموش نکردند و رام دان و در دام آنان نشدند.
اگر چه ملت حق شناس ايران، چمران دانشمند و انقلابي را خوب مي شناسد و به حق قدر مي داند ولي بودند امثال سعيد يداللهي، که در آمريکا دانشجو بود و در همان جا با نظام سلطه در افتاد و توسط سيا زنداني و شکنجه شد و... در جبهه «بازي دراز» فارغ التحصيل و شهيد شاخص دانشجو گرديد. اينها قدر عزت دانستند و آن را به ناز و لبخند نفروختند. در آنجا به رفاقت با دوستان آميختند و اگر دانشي بود آموختند و با دشمن نياميختند. ايشان فرنگ رفتگان با فرهنگند که قدر اصالت خويش مي فهمند و سفيران با فضيلت ايرانند که پيام ايران را به غرب مي برند و مي فهمانند. اينان زمين تا آسمان متفاوتند با آنها که در ميان دانشگاه خودي، دوستان را از کول و بازوي دشمن مي ترسانند و از پنجه انداختن با او مي رمانند؛ هميشه بوده اند آنها که يک کلاغ دشمن را چهل مي کردند يا آنها که از ترس، عاشق دشمن و مجيز گوي او شدند. تمام دنيا ببينند آنچه که در انتخابات اخير آمريکا از فضاحت ها و خباثت ها گفته شد. اينکه کدخداي درهم شده امروز همان گوساله طلايي سامري است که عمري فرنگ رفتگان بي فرهنگ از زرق و برقش مي گفتند و نظم و قانونش را به رخ خوبان مي کشيدند و بي خجالت، طعنه اين بي ادبان را به مردم خود مي زدند. اين بت فرو ريخته همان لات و هبلي است که مشرکان به انقلاب خميني، براي تقديسش پا بر هرچه داشتند گذاشتند.
آمريکا فرزند نحس فراعنه است که هم عصر ما شده و ما همچون ياران صديق موساييم که مومن به خداي اوييم و در برابر طغيان فرعون و انحراف اسرائيليان، پاي دستوراتش مصمم مانده ايم. انقلاب اسلامي ايران به رهبري خميني کبير همچون عصاي موسا سحر ساحران را فرو بلعيده و مکرشان را پريشان کرده است. اگر چه زحمتي از اين انقلاب بر دوش پيشينيان و نسل خورشيد انقلاب بوده ولي به ثمر رساندن رسالت انبياء و اولياء خدا، وظيفه اي است که بر دوش نسل ماه انقلاب افتاده. اگر روزي به چالش کشيدن هيمنه آمريکا و اذنابش از افتخارات پدرانمان بود، امروز به خفت کشيدن شيطان افتخار ماست. نسل امروز انقلاب، به خداي واحد پيغمبران مومن است و به اسلام ناب، متدين. به راه روشن انقلاب اسلامي معتقد است و به مبارزه و مقاومت به عنوان تنها راه رهايي متمسک. راه را مي شناسد و بيراه را هم. از سست عنصران اهل نق و دق و فرصت سوز و متکبر، که دائماً ورد نمي توانيم مي خوانند و در هنگام بدعهدي دشمن به ياد سفر و فرار از جواب مي افتند، متنفر است و پاسخشان به آنچه که گفتند «إِنَّا لَمُدْرَكُون»9، همان است که هنوز موساي زمانمان فرمود که «كَلاَّ إِنَّ مَعي رَبِّي سَيَهْدين»10 و به همان عهد که با خدا و خوبان بستيم قسم که خداوند مومنين را از نيلِ موج در موج، عبور خواهد داد و فرعونيان را در آن خواهد پيچيد و پيروزي خدا و بندگان صالحش نزديک است.11 نويسنده: محمدهادي صحرايي
زماني تنها، 13 آبان و 16 آذر يادآور روزگار مبارزه با امپرياليسم به سرکردگي آمريکا بود و انقلابيون مسلمان اين دو روز را روز مبارزه با آن شيطان مي دانستند و حوادثش را زنده نگه مي داشتند. اما هرچه انقلاب اسلامي بيشتر باليد و در دل ها جان گرفت روزهاي مبارزه بيشتر و بيشتر شد تا جايي که شايد امروزه نتوان برگي از تقويم 365 روز سال را ورق زد و از کنار برگه هاي آن رد خون بي گناهان کشته شده به دست آمريکا را نديد. اين سياهه کدخداي رو سياه براي تمام مردم دنيا صدق مي کند و هر قوم و قبيله اي که در اين دو و نيم سده اخير زندگي کرده اند هرکدام به نوعي نيش و زهر اين مار هفت سر را نوشيده اند. و هر که مقاوم تر و مصمم تر بوده است از اين جام بلابيشترش داده اند. آمريکا جرثومه فساد و ميکروب تباهي بشر است که از زمان کشف و سپس به رسميت رسيدن توسط آنگلوساکسون ها، بناي آن با کشتار بي سابقه تمدن هاي کهن آن سرزمين بنا نهاده شد. اقوام صاحب تمدن اينکاها، آزتک ها، ماياها و... اولين قربانيان اين بختک شوم و طالع نحسي بودند که از همان ابتدا با صهيونيزم متعصب و مزور عقد اخوت بسته بود.
اين کشور 233 ساله تاکنون چندين برابر جمعيت خود را در جهان به خاک و خون و بدبختي کشيده و مدام در زمين فساد کرده است. مردان را اسير نموده و زنان را به کنيزي برده است. و اين سنتش ازساليان دور بوده و در رمان هاي زيادي نظير «کلبه عمو تُم» به زيبايي به آن اشاره شده است. امروزه نيز اسارت و کشتار اين گونه است که سران طاغي و ياغي اين کشور محور شرارت، مردان را با بي غيرت کردن ذبح مي کند و زنان را با بي حيا کردن به اسارت مي برد. همان خصوصيت فرعون، که خداوند در سه جاي قرآن به آن تصريح فرمود که پسران بني اسرائيل را سر مي بريد و زنانشان را به اسارت مي برد.1 سران آمريکا جادوگران رسانه اي يهود نظير «مرداک» را به استخدام گرفته اند تا شبانه روز از هزاران رسانه و شبکه دجالواره، مجازي و اجتماعي و کذايي، در سنت هاي عالي و قوانين الهي اعوجاج کنند و سخنان حق را از مواضعش تحريف کنند2 و نسل بشر را با انحرافات عديده جنسي و اخلاقي به مسلخ برند و راه ها را قطع کنند3 و رسالت پيامبران را محو نمايند.
براي سحر و فريب مردمان، هزاران ريسمان مار شونده در کيسه دارند. مي توانند با آنچه که هنر سينما مي نامندش بين زنان و شوهرانشان سوءظن افکنند و خانواده را به جدايي رسانند.4 يا با آنچه که بانکداري مي نامند در معاملات رخنه کنند و به ربا بکشانند و سفره ها را با لقمه حرام بي برکت کنند. فحشا را در جامعه بگسترانند و با تزيين و تشديد شهوت، نطفه هاي حرام ببندند و جامعه را عاري از غيرت کنند. کج فهمان و کژ انديشاني را به نام دين به جان دين بيندازند و حمام خون به راه اندازند و... و مي توانند جامعه اي را به سياسيون خائن، خائف و يا غافل مبتلاکنند و جوامع را در پيچ هاي تاريخي از مسير بيندازند. اين هزار دستان شيطاني، هزاران داستان گفته و نگفته براي مردمان در سر و حيله ها در دستار دارند که در وانفساي عمر شيطان به کار بسته و نمي دانند که عمر تباه شيطان رو به اتمام است و روز موعود نزديک. نزديک است سپاه متحد اسلامي که متشکل از غيوران فارس و عرب و افغان و پاکستاني و... و شيعه و سني اند، عمود خيمه شيطان را از ريشه بکنند و خيمه اش را بسوزانند. اگر زماني، فرنگ رفته هاي نديد بديد، از شعار مرگ بر آمريکا افسرده مي شدند و از سنت حسنه آتش زدن پرچمش تب مي کردند، امروز مي بينند که در خود آمريکا پرچم اين کشور که نماد استکبار است را به آتش مي کشند و سرانشان را شيطان بزرگ مي نامند.
اين قاعده و قانون خداست که اگر چه انسان را بارها از دوستي و اعتماد به شيطان و وعده هايش برحذر مي دارد و او را دشمني آشکار براي خدا و بنده مي داند که دائماً به دنبال فتنه گري و ضرر رساندن است و امکان ندارد بتوان با او دوستي نمود ولي راه مقابله با او را بارها متذکر شده است که از جمله آن همان جهاد کبيري است که پيروي از راه و پيشنهاد کافران را براي مومنان ممنوع نموده5، همان گونه که هر نوع استيلاي کافران بر مومنان را نفي سبيل و ممنوع نموده6 و همان گونه که مذاکره با عذاب شوندگان را در سوره ملک يادآور شده و در آن به دو نکته حياتي اشارت کرده است. کساني که در جهنم سوزان افکنده مي شوند و سرانجام رقت بار خود را درک مي کنند، در پاسخ به فرشتگان عذاب که مي پرسند مگر شما را انذار دهندگاني نبود که از امروزتان بترساند؟ مي گويند چرا انذاردهنده بود ولي آنان را تکذيب کرديم، و اگر اهل شنيدن يا تعقل بوديم اکنون در اين جهنم نبوديم.7 و اين شنيدن يا تعقل کردن همان رازي است که به هر قيمت گزافي که گويند مي ارزد.
شنيدن همان است که اگر قرآن فرمود «يهود و نصارا هرگز از شما راضي نمي شوند مگر آنکه از آنان پيروي کنيد»8 بشنويم حتي اگر يهود و نصارا بزک شده باشند و به ظاهر مودب. اگر بزرگان امت و آنها که ما آنها را امام مي ناميم امر به چيزي کردند، از سر اخلاص و اعتقاد اطاعت کنيم و به واقع آنها را امام خود بدانيم. اگر فرمودند آمريکا شيطان بزرگ است و قابل اطمينان نيست و رابطه آنها گرگ و ميشي است و هرچه فرياد داريد بر سرش بکشيد، در خلوت و جلوت بپذيريم و بهانه نياوريم. اگر فرمودند در امور مهم مملکت جاي پا محکم کنيد و شتاب زده نباشيد، شرعاً و عقلاً بايد بپذيريم و مطيع باشيم و... و تعقل آن است که بينديشيم در تاريخ و ببينيم خلق دشمنانمان به که مي ماند و ما به که مي مانيم؟ اگر شبيه فرعون و فرعونيان است بينديشيم که اکنون با پيامبر خداييم يا با فرعونيان و سحره او؟ آنها به دوستان و نوکرانشان چه خيري رساندند تا به ما که دشمنانشانيم برسانند؟ بينديشيم اگر ساده ايم، سياست جاي ما نيست و اگر از بن دندان به آرماني معتقد نيستيم، نمانيم وگرنه خيانت کاريم و... . فرجام بدِ برجامي که مقابل ماست هزينه گزافي بود که تاکنون هزاران فرصت و سرمايه را سوزاند و يک عمر سه ساله از دولتي را گرفت که مي خواست اقتصاد را صد روزه سربراه کند و گذشته را به گفته خود جبران کند. فرجام بد تصويب شتابزده و بيست دقيقه اي آن، در جايي است که بايد نگاه و نظر پخته مي داد و... که افسوس.
شانزدهم آذر هر سال بعد از سال 32، يادآور شروع دوباره جنبش ضداستبدادي مردم ايران است عليه وادادگي سران مستبد پهلوي که با شهادت سه دانشجوي مبارز و معترض به سفر سفير ستم به ايران، خونشان بر پهنه علم اين ميهن عزيز ريخت و ماندني شد و به انقلاب اسلامي رسيد. هنوز صداي مظلوميت دانشجويان و دانشمندان نشانه گرفته شده را مي توان در داستان شهادت شهرياري و رضايي و احمدي روشن و عليمحمدي شنيد. اين آخر کار نيست که هنوز راه حق خون مي خواهد که خون مايه زندگي است. اگرچه گروهي راهزن خودي نما، در پي ميوه چيني از نهضت ضد استعماري شهدايند ولي خوبان بدانند که اين سه دانشجوي شهيد در اعتراض به سفر نيکسون معاون رئيس جمهور آمريکا و نيز برقراري مجدد رابطه با انگليس آن هم چهار ماه بعد از کودتاي 28 مرداد اتفاق افتاد و روح مبارزه با ستم شاه و شيطان و روباه پير، از همان زمان هاي دانشگاهمان پيداست. اين دانشگاه هاي ايران است که روح ظلم ستيزي را نسل به نسل منتقل مي کند نه دانشگاه هاي انگليس و آمريکا. اگر چه کم نبودند خوبان و انقلابيوني که براي مبارزه با دشمن به قلب دانشگاه هاي غرب رفتند و هيچ گاه رسالت و شرافت خود را فراموش نکردند و رام دان و در دام آنان نشدند.
اگر چه ملت حق شناس ايران، چمران دانشمند و انقلابي را خوب مي شناسد و به حق قدر مي داند ولي بودند امثال سعيد يداللهي، که در آمريکا دانشجو بود و در همان جا با نظام سلطه در افتاد و توسط سيا زنداني و شکنجه شد و... در جبهه «بازي دراز» فارغ التحصيل و شهيد شاخص دانشجو گرديد. اينها قدر عزت دانستند و آن را به ناز و لبخند نفروختند. در آنجا به رفاقت با دوستان آميختند و اگر دانشي بود آموختند و با دشمن نياميختند. ايشان فرنگ رفتگان با فرهنگند که قدر اصالت خويش مي فهمند و سفيران با فضيلت ايرانند که پيام ايران را به غرب مي برند و مي فهمانند. اينان زمين تا آسمان متفاوتند با آنها که در ميان دانشگاه خودي، دوستان را از کول و بازوي دشمن مي ترسانند و از پنجه انداختن با او مي رمانند؛ هميشه بوده اند آنها که يک کلاغ دشمن را چهل مي کردند يا آنها که از ترس، عاشق دشمن و مجيز گوي او شدند. تمام دنيا ببينند آنچه که در انتخابات اخير آمريکا از فضاحت ها و خباثت ها گفته شد. اينکه کدخداي درهم شده امروز همان گوساله طلايي سامري است که عمري فرنگ رفتگان بي فرهنگ از زرق و برقش مي گفتند و نظم و قانونش را به رخ خوبان مي کشيدند و بي خجالت، طعنه اين بي ادبان را به مردم خود مي زدند. اين بت فرو ريخته همان لات و هبلي است که مشرکان به انقلاب خميني، براي تقديسش پا بر هرچه داشتند گذاشتند.
آمريکا فرزند نحس فراعنه است که هم عصر ما شده و ما همچون ياران صديق موساييم که مومن به خداي اوييم و در برابر طغيان فرعون و انحراف اسرائيليان، پاي دستوراتش مصمم مانده ايم. انقلاب اسلامي ايران به رهبري خميني کبير همچون عصاي موسا سحر ساحران را فرو بلعيده و مکرشان را پريشان کرده است. اگر چه زحمتي از اين انقلاب بر دوش پيشينيان و نسل خورشيد انقلاب بوده ولي به ثمر رساندن رسالت انبياء و اولياء خدا، وظيفه اي است که بر دوش نسل ماه انقلاب افتاده. اگر روزي به چالش کشيدن هيمنه آمريکا و اذنابش از افتخارات پدرانمان بود، امروز به خفت کشيدن شيطان افتخار ماست. نسل امروز انقلاب، به خداي واحد پيغمبران مومن است و به اسلام ناب، متدين. به راه روشن انقلاب اسلامي معتقد است و به مبارزه و مقاومت به عنوان تنها راه رهايي متمسک. راه را مي شناسد و بيراه را هم. از سست عنصران اهل نق و دق و فرصت سوز و متکبر، که دائماً ورد نمي توانيم مي خوانند و در هنگام بدعهدي دشمن به ياد سفر و فرار از جواب مي افتند، متنفر است و پاسخشان به آنچه که گفتند «إِنَّا لَمُدْرَكُون»9، همان است که هنوز موساي زمانمان فرمود که «كَلاَّ إِنَّ مَعي رَبِّي سَيَهْدين»10 و به همان عهد که با خدا و خوبان بستيم قسم که خداوند مومنين را از نيلِ موج در موج، عبور خواهد داد و فرعونيان را در آن خواهد پيچيد و پيروزي خدا و بندگان صالحش نزديک است.11 نويسنده: محمدهادي صحرايي
1- سوره هاي قصص آيه 4، بقره آيه 49 و ابراهيم آيه 6
2- سوره هاي بقره آيه 75، نساء آيه 46، مائده آيه 13 و 14
3- سوره عنکبوت آيه 29 4- سوره بقره آيه 102 5- سوره فرقان آيه 52
6- سوره نساء آيه 141 7- سوره ملک برگرفته از آيات 7 تا 10 8- سوره بقره آيه 120
9- چون دو گروه همديگر را ديدند ياران موسي گفتند قطعا گرفتار خواهيم شد. سوره شعراء آيه 61
10- گفت هرگز. همانا خدايم با منست و مرا هدايت خواهد کرد. سوره شعراء آيه 62
11- سوره بقره آيه 214