اوین نامه ی کیهان 15 دی - 95
اوین نامه كيهان بررسي مي كند: گزارش اقتصادي
دولت كام حاميانش را هم شيرين نكرد
ولی کام
پاسداران تولید کننده ی موشک و مدافع سیاست جنگ ا روزی در برون مرز و پیگیری اهداف
تروریستی در سوریه و عراق و یمن و.... شیرین کام شده است . البته این شیرین کامی همراه با تلخ کامی هم
بوده است. چون پاسداران کشته های زیادی د ر سوریه داشتند.
به خصوص این روز هاکه اطلاعات سپاه از طریق قوه فاسد قضاییه با بابهانه کمک مالی
انتخاباتی بابک زنجانی به روحانی تلاش می شود تا فشار سیاسی- فساد اقتصادی- انتخاباتی به روحانی وارد شود درحالیکه ترکش این فشار بدجوری به
سپاه اصابت می کند. برای اینکه مردم می دانند فاسدترین غارتگر اقتصادی ارگان
فاشیستی پاسداران به خصوص قرارگاه خاتم پاسداران است .
ردگيري بازتاب گفت وگوي تلويزيوني اخير رئيس جمهور در رسانه ها
نشان مي دهد سخنان تکراري و وعده هاي قديمي وي حتي نتوانسته است توجه حاميان دولت
را هم جلب کند.
حسن روحاني يکشنبه شب در دوازدهمين گفت وگوي تلويزيوني خود در برابر مردم سخناني را بيان کرد که نه تنها دردي از مردم دوا نکرد، حتي نتوانست در بين رسانه هاي همسوي دولت انعکاس قابل توجهي داشته باشد.
حرف هاي روحاني در برابر دوربين تلويزيون همچون سخنان ماه هاي گذشته وي پشت تريبون هاي محافل گوناگون، ضعيف بود به طوري که اين بار حتي نتوانست جامعه را با روش حرف درماني براي چند صباح روي ريل اميدواري قرار دهد.
آمارهاي رئيس جمهور آنچنان دور از ذهن بود که حتي تدبير مشاوران ايشان براي کمک گرفتن از تصاوير و نمودارهاي رنگارنگ هم نتوانست مردم را متقاعد کند که روحاني حرف هاي دقيقي مي زند.
البته قرار نيست آمارهاي رسمي اعلام شده از سوي دولت تکذيب شود و فرض بر صحت ادعاي دولت است، اما چنانچه از اظهارات آحاد جامعه، چه مردم عادي و چه نخبگان اقتصادي و رسانه اي بر مي آيد، روحاني نتوانسته با حرف هاي خود آنان را نسبت به وضعيت اقتصادي موجود، آنچنان که او تلاش مي کرد به مردم بقبولاند، قانع کند.
در اين بين آنچه بيش از همه به چشم آمد، سکوت رسانه هاي حامي دولت در برابر سخنان روحاني بود. گويا در ماه هاي پاياني دولت يازدهم، آن ها که روزي هر جمله نسبتا اميدوارکننده از لابلاي سخنان رئيس جمهور را به تيتر و عکس اول خود تبديل مي کردند، متوجه شده اند که اگر قرار بود حرف هاي روحاني به نتيجه اي منتج شود، در سه سال و نيم گذشته مي شد!
تيترهاي «تقريبا هيچ»!
تيتر روزنامه هاي حامي دولت از سخنان رئيس جمهور، بيش از هر چيز يادآورهمان کليدواژه «تقريبا هيچ» براي کارنامه دولت است.
«سخت گيري به شبکه هاي اجتماعي را کم کنيم»، «به آينده اقتصاد کشور بسيار خوشبينم»، «روحاني چه گفت و چه نگفت»، «مردم بدانند حقوق غيرمتعارف در دستگاه هاي ديگر هم هست»، «تلاش همگاني براي ايجاد اشتغال در کشور ضروريست»، «اگر برجام نبود، درآمد کشور کمتر از نصف مي شد»، «تورم امسال و سال آينده تک رقمي خواهد ماند»، «بيکاري مي تواند معضلي بسيار بزرگ براي جامعه باشد». اين ها تعدادي از تيترهاي روزنامه هاي حامي دولت بود که از وضع آنها پيداست چقدر از شور و هيجان بالايي براي توصيف برنامه هاي دولت برخوردار بوده است!
اين تيتر ها را اگر جلوي فردي بگذاريد که از هويت گوينده مطلع نباشد، احتمالاآرزو مي کند که؛ اين فرد بسيار دلسوز و آگاه به مشکلات مردم است، بهتر است از او خواسته شود در انتخابات آينده کانديد شود تا با در دست گرفتن سکان رياست جمهوري مشکلات مردم را يکي پس از ديگري حل کند، اما غافل از اينکه اين حرف ها از دهان «رئيس دولت» صادر شده است! کسي که سکان اجرايي کشور را نزديک به چهار سال است در دست دارد ولي همچنان با نزديک شدن به انتخابات بعدي، ترجيع بند حرف هايش انتقاد از دولت قبل است!
البته حقيقتا نمي توان به اين نشريات خرده گرفت و لزومي نداشت آنها به گيرنده هاي خود دست بزنند، چرا که ايراد از فرستنده بود! به هر حال قرار بود معيار سنجش اوضاع اقتصادي جيب مردم باشد نه اينکه به جاي دادن پاسخ هاي متقن و ارائه برنامه هاي منسجم براي حل مشکلات معيشتي، به حرف هايي مانند حقوق شهروندي و شبکه هاي اجتماعي و... بسنده شود و در پايان هم گفته شود که «به آينده اقتصاد کشور بسيار خوشبينم»! طبيعتا آن وعده هاي تکراري اين تيترهاي بي رمق را رقم خواهد زد.
«قصه بگو»!
گفت وگوي دوازدهم رئيس جمهور با مردم آنچنان ملال آور بود که تندرو ترين رسانه هاي حامي وي هم مي پرسند «اي کاش اين نشست برگزار نمي شد؛چرا که اکنون که نشست فوق برگزار شده چه چيزي تفاوت کرده است؟ ... در واقع از دل اظهارات رئيس جمهور اطلاعات جديدي نمي شد يافت و کلهم اجمعين بر نکاتي دست گذاشته شد که همگي مي دانستيم و مي دانستند.»
و مي افزايد: «حسن روحاني بايستي توفيقات خود و تيم همراهش را در قصه هايي بگنجاند و با هيجان بيان نمايد... شما در گوش مردم قصه زندگي و اميد نجوا کنيد. بسم الله. وقت تنگ است.»(!)
بله درست متوجه شده ايد. کار به جايي رسيده که حاميان دولت از رئيس جمهور مي خواهند براي مردم «قصه» بگويد.
يکي ديگر هم مي نويسد: «گفت وگوي آقاي رئيس جمهور با مجري هاي صدا و سيما انجام شد و ايشان در اين رسانه حرف هايي زدند. پس از پايان اين برنامه، به دنبال پاسخ اين سوال بودم که اگر اين برنامه انجام نشده بود، چه حرفي و چه اتفاقي و چه تاثيراتي از دست مي رفت؟ چه شد که اگر نمي شد، دولت متضرر مي گشت؟ واقعا کليت اين گفت وگو به چه دليلي برگزار شد و چه سياستي وراي آن بود؟»
البته دليل روشن است. همان طور که نويسنده قبلي گفته است، رئيس جمهور بايد قصه بگويد چرا که «وقت تنگ است» و انتخابات در پيش! چه اهميتي دارد که مردم درگير بيکاري و گراني و رکود و... هستند؟ مهم اين است که ايشان وقت را از دست نداده و براي مردم قصه بگويد!
تورم ساعتي نيست!
يکي از محورهاي سخنان رئيس جمهور در سخنان يکشنبه شب، تورم بود. ايشان گفتند که «معناي اينکه مي گوييم تورم کاهش پيدا کرده، ارزاني نيست. رشد کمتر شده و يعني آرام تر دارد گران مي شود و آهسته آهسته گران مي شود. يعني روزانه گران نمي شود، ساعتي گران نمي شود.»
اين حرف درست است که کاهش تورم به معناي کاهش قيمت ها نيست، اما واقعا ايشان انتظار داشتند قيمت ها ساعتي گران شوند و اينکه اين اتفاق رخ نداده است را دستاورد خود تلقي مي کنند؟
با اين حال اگر برخي بازارها را رصد کنيم، بي راه نيست که بگوييم قيمت ها به صورت روزانه يا حتي ساعتي نوسان مي کنند. قبلابازار ارز به اين ويژگي که قيمت ها در طول روز مدام نوسان مي کند شهره بود، اما حالابه قول قصاب هاي شهر، قيمت گوشت قرمز هم شده مثل نرخ ارز و لحظه اي تعيين مي شود! اگر قيمت اين قلم خوراکي هر کيلو 50 هزار تومان باشد يا شانه تخم مرغ 2 هزار تومان گران شود و... باز هم رواست که کاهش تورم را به اين بهانه که آمار مي گويد ميانگين وزني تورم مثلا385 قلم کالا7 يا 8 درصد است، به عنوان دستاورد خود تلقي کنيم؟
اذعان روزنامه حامي دولت به تورم 50 درصدي در دولت يازدهم
شايد خيلي از مردم با برخي از اقلام سبد محاسبه تورم بيگانه باشند پس بررسي اقلام مورد استفاده مردم متوسط و ضعيف جامعه معيار واقعي تري براي سنجش تورم است. البته اين را هم از خودمان نمي گوييم، شخص رئيس جمهور گفته است که ملاک «جيب مردم» است نه آمار هاي روي کاغذ. اما حالاچه شده است که از اعلام نرخ تورم 50 درصدي طي سه سال و نيم دولت يازدهم برآشفته مي شوند؟
اين بار ديگر فقط کيهان نمي گويد. همين ديروز يکي از روزنامه هاي حامي دولت که يد طولايي در تطهير آمار و وعده هاي دولت دارد، لابه لاي مطلب تيتر نخست خود و در هيجان جا زدن اين نکته که دليل اصلي افزايش افسارگسيخته نرخ دلار در هفته هاي اخير، عمدتا روند جهاني تقويت ارزش دلار بوده و نه مشکلات داخلي، توضيح مي دهد که، عليرغم تورم بالاي کشور در 3 سال دولت روحاني، نرخ دلار به نسبت کمتري رشد کرده و در ادامه با تاکيد بر اين نکته به عنوان فتح الفتوح ديگري از دولت يازدهم، مي نويسد: «اين در حالي است که تغيير شاخص قيمت مصرف کننده در ايران (نرخ تورم) از خرداد 92 تا آغاز سال جاري 49 درصد افزايش يافته در مقابل تغييرات شاخص قيمت در آمريکا 4 درصد گزارش شده است.»
باز هم جاي شکر آن باقي است که رسانه حامي دولت اين نکته را گفته که تورم عمومي در سه سال دولت يازدهم حدود 50 درصد بوده که البته بايد بررسي شود که اقلام پرمصرف مردم چقدر بيشتر از اين ميانگين افزايش قيمت داشته اند.
بگذريم که همان ادعاي برونزا بودن افزايش نجومي قيمت دلار هم شايد تا اندازه اي درست، اما قطعا ناقص است، چرا که دلايلي همچون سوءمديريت و احتمال دست داشتن دولت براي جبران کسري بودجه و... در اين بازار کاملاآشکار است.
درد مردم
براي اينکه به نسبت دقيق حرف هاي اخير رئيس جمهور با واقعيت جامعه پي ببريم، گزارش تيتر يک ديروز کيهان را بخوانيد. ببينيد مردم درباره ادعاي ايجاد 700 هزار شغل و تورم 8 درصدي چه واکنشي نشان داده اند.
کاسبي گفته است که امسال 3 مغازه در مجتمع ما تعطيل شده است و تعدادي ديگر در حالت نيمه تعطيل است. بگذريم از اينکه تعداد زيادي کارگر به خاطر رکود در بازار، از کار بيکار شده اند.
کسبه ديگري گفته است «افرادي از طريق رانت ارزي و گمرکي، تجهيزات مرتبط در بخش هاي صنعت و کشاورزي را به کشور وارد مي کنند و به مشتري تحويل مي دهند و از اين طريق، کسبه فعال در بازار دچار خسارت هاي هنگفتي مي شوند.»
پيرمردي هم از گراني و عدم توان خريد حرف مي زند و.... اين ها واقعيات جامعه است از زبان جيب مردم! وگرنه اگر رئيس جمهور گفتگوي تلويزيوني خود را به شماره 100 برساند ولي فقط بگويد که «به آينده اقتصاد کشور بسيار خوشبينم»، رسانه هاي حامي اش ناچارند بنويسند: آقاي رئيس جمهور «قصه بگو»!
حسن روحاني يکشنبه شب در دوازدهمين گفت وگوي تلويزيوني خود در برابر مردم سخناني را بيان کرد که نه تنها دردي از مردم دوا نکرد، حتي نتوانست در بين رسانه هاي همسوي دولت انعکاس قابل توجهي داشته باشد.
حرف هاي روحاني در برابر دوربين تلويزيون همچون سخنان ماه هاي گذشته وي پشت تريبون هاي محافل گوناگون، ضعيف بود به طوري که اين بار حتي نتوانست جامعه را با روش حرف درماني براي چند صباح روي ريل اميدواري قرار دهد.
آمارهاي رئيس جمهور آنچنان دور از ذهن بود که حتي تدبير مشاوران ايشان براي کمک گرفتن از تصاوير و نمودارهاي رنگارنگ هم نتوانست مردم را متقاعد کند که روحاني حرف هاي دقيقي مي زند.
البته قرار نيست آمارهاي رسمي اعلام شده از سوي دولت تکذيب شود و فرض بر صحت ادعاي دولت است، اما چنانچه از اظهارات آحاد جامعه، چه مردم عادي و چه نخبگان اقتصادي و رسانه اي بر مي آيد، روحاني نتوانسته با حرف هاي خود آنان را نسبت به وضعيت اقتصادي موجود، آنچنان که او تلاش مي کرد به مردم بقبولاند، قانع کند.
در اين بين آنچه بيش از همه به چشم آمد، سکوت رسانه هاي حامي دولت در برابر سخنان روحاني بود. گويا در ماه هاي پاياني دولت يازدهم، آن ها که روزي هر جمله نسبتا اميدوارکننده از لابلاي سخنان رئيس جمهور را به تيتر و عکس اول خود تبديل مي کردند، متوجه شده اند که اگر قرار بود حرف هاي روحاني به نتيجه اي منتج شود، در سه سال و نيم گذشته مي شد!
تيترهاي «تقريبا هيچ»!
تيتر روزنامه هاي حامي دولت از سخنان رئيس جمهور، بيش از هر چيز يادآورهمان کليدواژه «تقريبا هيچ» براي کارنامه دولت است.
«سخت گيري به شبکه هاي اجتماعي را کم کنيم»، «به آينده اقتصاد کشور بسيار خوشبينم»، «روحاني چه گفت و چه نگفت»، «مردم بدانند حقوق غيرمتعارف در دستگاه هاي ديگر هم هست»، «تلاش همگاني براي ايجاد اشتغال در کشور ضروريست»، «اگر برجام نبود، درآمد کشور کمتر از نصف مي شد»، «تورم امسال و سال آينده تک رقمي خواهد ماند»، «بيکاري مي تواند معضلي بسيار بزرگ براي جامعه باشد». اين ها تعدادي از تيترهاي روزنامه هاي حامي دولت بود که از وضع آنها پيداست چقدر از شور و هيجان بالايي براي توصيف برنامه هاي دولت برخوردار بوده است!
اين تيتر ها را اگر جلوي فردي بگذاريد که از هويت گوينده مطلع نباشد، احتمالاآرزو مي کند که؛ اين فرد بسيار دلسوز و آگاه به مشکلات مردم است، بهتر است از او خواسته شود در انتخابات آينده کانديد شود تا با در دست گرفتن سکان رياست جمهوري مشکلات مردم را يکي پس از ديگري حل کند، اما غافل از اينکه اين حرف ها از دهان «رئيس دولت» صادر شده است! کسي که سکان اجرايي کشور را نزديک به چهار سال است در دست دارد ولي همچنان با نزديک شدن به انتخابات بعدي، ترجيع بند حرف هايش انتقاد از دولت قبل است!
البته حقيقتا نمي توان به اين نشريات خرده گرفت و لزومي نداشت آنها به گيرنده هاي خود دست بزنند، چرا که ايراد از فرستنده بود! به هر حال قرار بود معيار سنجش اوضاع اقتصادي جيب مردم باشد نه اينکه به جاي دادن پاسخ هاي متقن و ارائه برنامه هاي منسجم براي حل مشکلات معيشتي، به حرف هايي مانند حقوق شهروندي و شبکه هاي اجتماعي و... بسنده شود و در پايان هم گفته شود که «به آينده اقتصاد کشور بسيار خوشبينم»! طبيعتا آن وعده هاي تکراري اين تيترهاي بي رمق را رقم خواهد زد.
«قصه بگو»!
گفت وگوي دوازدهم رئيس جمهور با مردم آنچنان ملال آور بود که تندرو ترين رسانه هاي حامي وي هم مي پرسند «اي کاش اين نشست برگزار نمي شد؛چرا که اکنون که نشست فوق برگزار شده چه چيزي تفاوت کرده است؟ ... در واقع از دل اظهارات رئيس جمهور اطلاعات جديدي نمي شد يافت و کلهم اجمعين بر نکاتي دست گذاشته شد که همگي مي دانستيم و مي دانستند.»
و مي افزايد: «حسن روحاني بايستي توفيقات خود و تيم همراهش را در قصه هايي بگنجاند و با هيجان بيان نمايد... شما در گوش مردم قصه زندگي و اميد نجوا کنيد. بسم الله. وقت تنگ است.»(!)
بله درست متوجه شده ايد. کار به جايي رسيده که حاميان دولت از رئيس جمهور مي خواهند براي مردم «قصه» بگويد.
يکي ديگر هم مي نويسد: «گفت وگوي آقاي رئيس جمهور با مجري هاي صدا و سيما انجام شد و ايشان در اين رسانه حرف هايي زدند. پس از پايان اين برنامه، به دنبال پاسخ اين سوال بودم که اگر اين برنامه انجام نشده بود، چه حرفي و چه اتفاقي و چه تاثيراتي از دست مي رفت؟ چه شد که اگر نمي شد، دولت متضرر مي گشت؟ واقعا کليت اين گفت وگو به چه دليلي برگزار شد و چه سياستي وراي آن بود؟»
البته دليل روشن است. همان طور که نويسنده قبلي گفته است، رئيس جمهور بايد قصه بگويد چرا که «وقت تنگ است» و انتخابات در پيش! چه اهميتي دارد که مردم درگير بيکاري و گراني و رکود و... هستند؟ مهم اين است که ايشان وقت را از دست نداده و براي مردم قصه بگويد!
تورم ساعتي نيست!
يکي از محورهاي سخنان رئيس جمهور در سخنان يکشنبه شب، تورم بود. ايشان گفتند که «معناي اينکه مي گوييم تورم کاهش پيدا کرده، ارزاني نيست. رشد کمتر شده و يعني آرام تر دارد گران مي شود و آهسته آهسته گران مي شود. يعني روزانه گران نمي شود، ساعتي گران نمي شود.»
اين حرف درست است که کاهش تورم به معناي کاهش قيمت ها نيست، اما واقعا ايشان انتظار داشتند قيمت ها ساعتي گران شوند و اينکه اين اتفاق رخ نداده است را دستاورد خود تلقي مي کنند؟
با اين حال اگر برخي بازارها را رصد کنيم، بي راه نيست که بگوييم قيمت ها به صورت روزانه يا حتي ساعتي نوسان مي کنند. قبلابازار ارز به اين ويژگي که قيمت ها در طول روز مدام نوسان مي کند شهره بود، اما حالابه قول قصاب هاي شهر، قيمت گوشت قرمز هم شده مثل نرخ ارز و لحظه اي تعيين مي شود! اگر قيمت اين قلم خوراکي هر کيلو 50 هزار تومان باشد يا شانه تخم مرغ 2 هزار تومان گران شود و... باز هم رواست که کاهش تورم را به اين بهانه که آمار مي گويد ميانگين وزني تورم مثلا385 قلم کالا7 يا 8 درصد است، به عنوان دستاورد خود تلقي کنيم؟
اذعان روزنامه حامي دولت به تورم 50 درصدي در دولت يازدهم
شايد خيلي از مردم با برخي از اقلام سبد محاسبه تورم بيگانه باشند پس بررسي اقلام مورد استفاده مردم متوسط و ضعيف جامعه معيار واقعي تري براي سنجش تورم است. البته اين را هم از خودمان نمي گوييم، شخص رئيس جمهور گفته است که ملاک «جيب مردم» است نه آمار هاي روي کاغذ. اما حالاچه شده است که از اعلام نرخ تورم 50 درصدي طي سه سال و نيم دولت يازدهم برآشفته مي شوند؟
اين بار ديگر فقط کيهان نمي گويد. همين ديروز يکي از روزنامه هاي حامي دولت که يد طولايي در تطهير آمار و وعده هاي دولت دارد، لابه لاي مطلب تيتر نخست خود و در هيجان جا زدن اين نکته که دليل اصلي افزايش افسارگسيخته نرخ دلار در هفته هاي اخير، عمدتا روند جهاني تقويت ارزش دلار بوده و نه مشکلات داخلي، توضيح مي دهد که، عليرغم تورم بالاي کشور در 3 سال دولت روحاني، نرخ دلار به نسبت کمتري رشد کرده و در ادامه با تاکيد بر اين نکته به عنوان فتح الفتوح ديگري از دولت يازدهم، مي نويسد: «اين در حالي است که تغيير شاخص قيمت مصرف کننده در ايران (نرخ تورم) از خرداد 92 تا آغاز سال جاري 49 درصد افزايش يافته در مقابل تغييرات شاخص قيمت در آمريکا 4 درصد گزارش شده است.»
باز هم جاي شکر آن باقي است که رسانه حامي دولت اين نکته را گفته که تورم عمومي در سه سال دولت يازدهم حدود 50 درصد بوده که البته بايد بررسي شود که اقلام پرمصرف مردم چقدر بيشتر از اين ميانگين افزايش قيمت داشته اند.
بگذريم که همان ادعاي برونزا بودن افزايش نجومي قيمت دلار هم شايد تا اندازه اي درست، اما قطعا ناقص است، چرا که دلايلي همچون سوءمديريت و احتمال دست داشتن دولت براي جبران کسري بودجه و... در اين بازار کاملاآشکار است.
درد مردم
براي اينکه به نسبت دقيق حرف هاي اخير رئيس جمهور با واقعيت جامعه پي ببريم، گزارش تيتر يک ديروز کيهان را بخوانيد. ببينيد مردم درباره ادعاي ايجاد 700 هزار شغل و تورم 8 درصدي چه واکنشي نشان داده اند.
کاسبي گفته است که امسال 3 مغازه در مجتمع ما تعطيل شده است و تعدادي ديگر در حالت نيمه تعطيل است. بگذريم از اينکه تعداد زيادي کارگر به خاطر رکود در بازار، از کار بيکار شده اند.
کسبه ديگري گفته است «افرادي از طريق رانت ارزي و گمرکي، تجهيزات مرتبط در بخش هاي صنعت و کشاورزي را به کشور وارد مي کنند و به مشتري تحويل مي دهند و از اين طريق، کسبه فعال در بازار دچار خسارت هاي هنگفتي مي شوند.»
پيرمردي هم از گراني و عدم توان خريد حرف مي زند و.... اين ها واقعيات جامعه است از زبان جيب مردم! وگرنه اگر رئيس جمهور گفتگوي تلويزيوني خود را به شماره 100 برساند ولي فقط بگويد که «به آينده اقتصاد کشور بسيار خوشبينم»، رسانه هاي حامي اش ناچارند بنويسند: آقاي رئيس جمهور «قصه بگو»!