روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 8 مرداد ماه سال 1396
سرمقاله روزی نامه جمهوری " جریان انحرافی
و فتنه جدید "
این روزها شاهد طلبکاری همین جریان
انحرافی هستیم. هر چند حنای این جریان نزد مردم به ویژه عقلای قوم رنگی ندارد، ولی
سوال اساسی اکنون این است که جولان دادن عناصر بیمهار این جریان در جامعه زخمی
شده از بداخلاقیهای ما تا چه وقت تحمل خواهد شد؟ آیا وقت آن نرسیده که پرونده
جریان انحرافی به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد و تکلیف این عناصر فتنه گر برای
همیشه روشن شود؟ فتنهها را اینها ایجاد کردند و به پای دیگران نوشتند. کسانی که
صاحب بصیرت واقعی هستند میدانند که جریان انحرافی منشا فتنهها بوده و اکنون نیز
درصدد برپا کردن فتنهای جدید است. عقلای قوم باور کنند که فتنه جدیدی در راه است
و تا دیر نشده جریان انحرافی را مهار کنند.
با آزادی بیان و انتقاد از قوای سه گانه
موافقیم، اما با دروغ گفتن و خارج شدن از جاده انصاف و قانون به بهانه انتقاد کردن
موافق نیستیم.
جریان انحرافی که 8 سال کشورمان را به جولانگاه بیقانونی، خودسری، تحرکات خلاف اخلاق و فساد مالی تبدیل کرد، امروز به جای آنکه در برابر قانون و در پیشگاه ملت ایران پاسخگو باشد، خود را طلبکار میداند و عناصر وابسته به این جریان رسوا، به بهانه انتقاد از قوه قضائیه درصدد تنزیه جریان انحرافی و قهرمان سازی ازخود هستند. یکی از این افراد گفته است این جریان حتی یک ریال هم فساد مالی ندارد! درحالی که هنوز پرونده فساد مالی اردبیل متعلق به راس این جریان، پرونده سیصد میلیاردی شهرداری تهران، پروندههای اعلامی دیوان محاسبات و فسادهای سه هزار میلیارد و هشت هزار میلیارد و پانزده هزار میلیارد و بابک زنجانی و... که طشت رسوائی جریان انحرافی را از بامها به زیر انداختهاند نه تنها از یاد مردم نرفتهاند بلکه حتی پروندهها همچنان مفتوح ماندهاند.
از فساد مالی مهم تر، ظلمی است که جریان انحرافی به انقلاب و اسلام و اخلاق کرده است. این جریان با شعار زنده کردن گفتمان امام و انقلاب بر سر کار آمد ولی انقلابی بودن را در عمل به بیقانونی و پشت پا زدن به آرمانهای مطرح شده توسط امام خمینی تفسیر کرد. کار به جائی رسید که در دوران سلطه جریان انحرافی بر ارکان کشور، افکار امام خمینی و آرمانهای انقلابی به فراموشی سپرده شد، یاران و معتمدان امام به انزوا کشانده شدند و این جریان حتی برای قوای مقننه و قضائیه جایگاهی در پیشبرد آرمانهای انقلابی و اهداف نظام جمهوری اسلامی قائل نبود. بزرگترین اصل انقلابی یعنی ولایت فقیه که به تعبیر امام خمینی ستون فقرات نظام است و جریان انحرافی با شعار تبعیت از آن به قدرت رسید، توسط راس همین جریان نادیده گرفته شد بطوری که وی از ولی فقیه در موارد زیادی تبعیت نکرد و آشکارا برخلاف آن عمل کرد. این نافرمانی از ولایت فقیه در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز به بارزترین شکل جلوه گر شد و این روزها نیز به بهانه انتقاد از قوه قضائیه به اشکال مختلف در جریان است.
جریان انحرافی، برای به دست گرفتن قدرت، تا توانست از دین و دیانت هزینه کرد و حتی نام امام زمان علیه السلام را نیز به میان آورد و تمام مقدسات دینی را خرج خود کرد تا جائی که یارانهها را پول امام زمان دانست و آن را به صاحبان اشرافیترین زندگیها نیز پیشکش کرد. در همان حال، با مراجع تقلید در افتاد و به آنها بدترین اهانتها را روا داشت و با این استدلال که خود با امام زمان رابطه دارد، تفکر بینیازی مردم از روحانیت و مراجع و ولایت فقیه را ترویج کرد. این، همان تز اسلام منهای روحانیت است که شاه و شبه روشنفکران وابسته به دربار شاه در دوران قبل از انقلاب مطرح میکردند و امام خمینی تمام قد در برابر آن ایستاد. عجبا که جریان انحرافی همین تز را به نام احیاء گفتمان انقلاب و امام ترویج کرد و تاسف بار اینکه عدهای از روحانیون غیرملتفت نیز از این تفکر انحرافی حمایت کردند و مخالفین این جریان انحرافی را که بارها درباره خطر آن هشدار دادند بیبصیرت نامیدند! جریان انحرافی، اسلام را اینگونه به نام اسلام به مسلخ برد.
شاید تاسف بالاتر مربوط به غربت اخلاق در آن دوران 8 ساله سلطه جریان انحرافی باشد. این جریان، با خرج کردن پول بیت المال و تقویت ظواهر و استخدام تعدادی از مداحان بیسواد، به جان استوانههای انقلاب افتاد و تلاش کرد اذهان مردم متدین را نسبت به کلیدیترین یاران امام و انقلاب بدبین کند. این تلاش گسترده با مسلط کردن این جماعت بیسواد و سطحی نگر بر فضای مذهبی جامعه تا آنجا ادامه یافت که خطر خارج شدن روحانیون باسواد از مدار وعظ و خطابه و افتادن مقدرات مذهبی به دست مداحان آشکار شد و بالاتر اینکه حتی به این جماعت اجازه داده شد در مقدرات سیاسی کشور نیز دخالت کنند و جمهوری اسلامی را به «جمهوری مداحان» تبدیل نمایند.
غربت اخلاق در جامعه به غربت یاران امام و انقلابیون صدر اول منجر شد و بسیاری از پایههای اعتقادی مردم دچار تزلزل گردید. این، خسرانی است که هم اکنون در فضای جامعه سنگینی میکند و خدا میداند عاقبت این بد اخلاقیها چه خواهد بود...
این روزها شاهد طلبکاری همین جریان انحرافی هستیم. هر چند حنای این جریان نزد مردم به ویژه عقلای قوم رنگی ندارد، ولی سوال اساسی اکنون این است که جولان دادن عناصر بیمهار این جریان در جامعه زخمی شده از بداخلاقیهای ما تا چه وقت تحمل خواهد شد؟ آیا وقت آن نرسیده که پرونده جریان انحرافی به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد و تکلیف این عناصر فتنه گر برای همیشه روشن شود؟ فتنهها را اینها ایجاد کردند و به پای دیگران نوشتند. کسانی که صاحب بصیرت واقعی هستند میدانند که جریان انحرافی منشا فتنهها بوده و اکنون نیز درصدد برپا کردن فتنهای جدید است. عقلای قوم باور کنند که فتنه جدیدی در راه است و تا دیر نشده جریان انحرافی را مهار کنند.
جریان انحرافی که 8 سال کشورمان را به جولانگاه بیقانونی، خودسری، تحرکات خلاف اخلاق و فساد مالی تبدیل کرد، امروز به جای آنکه در برابر قانون و در پیشگاه ملت ایران پاسخگو باشد، خود را طلبکار میداند و عناصر وابسته به این جریان رسوا، به بهانه انتقاد از قوه قضائیه درصدد تنزیه جریان انحرافی و قهرمان سازی ازخود هستند. یکی از این افراد گفته است این جریان حتی یک ریال هم فساد مالی ندارد! درحالی که هنوز پرونده فساد مالی اردبیل متعلق به راس این جریان، پرونده سیصد میلیاردی شهرداری تهران، پروندههای اعلامی دیوان محاسبات و فسادهای سه هزار میلیارد و هشت هزار میلیارد و پانزده هزار میلیارد و بابک زنجانی و... که طشت رسوائی جریان انحرافی را از بامها به زیر انداختهاند نه تنها از یاد مردم نرفتهاند بلکه حتی پروندهها همچنان مفتوح ماندهاند.
از فساد مالی مهم تر، ظلمی است که جریان انحرافی به انقلاب و اسلام و اخلاق کرده است. این جریان با شعار زنده کردن گفتمان امام و انقلاب بر سر کار آمد ولی انقلابی بودن را در عمل به بیقانونی و پشت پا زدن به آرمانهای مطرح شده توسط امام خمینی تفسیر کرد. کار به جائی رسید که در دوران سلطه جریان انحرافی بر ارکان کشور، افکار امام خمینی و آرمانهای انقلابی به فراموشی سپرده شد، یاران و معتمدان امام به انزوا کشانده شدند و این جریان حتی برای قوای مقننه و قضائیه جایگاهی در پیشبرد آرمانهای انقلابی و اهداف نظام جمهوری اسلامی قائل نبود. بزرگترین اصل انقلابی یعنی ولایت فقیه که به تعبیر امام خمینی ستون فقرات نظام است و جریان انحرافی با شعار تبعیت از آن به قدرت رسید، توسط راس همین جریان نادیده گرفته شد بطوری که وی از ولی فقیه در موارد زیادی تبعیت نکرد و آشکارا برخلاف آن عمل کرد. این نافرمانی از ولایت فقیه در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز به بارزترین شکل جلوه گر شد و این روزها نیز به بهانه انتقاد از قوه قضائیه به اشکال مختلف در جریان است.
جریان انحرافی، برای به دست گرفتن قدرت، تا توانست از دین و دیانت هزینه کرد و حتی نام امام زمان علیه السلام را نیز به میان آورد و تمام مقدسات دینی را خرج خود کرد تا جائی که یارانهها را پول امام زمان دانست و آن را به صاحبان اشرافیترین زندگیها نیز پیشکش کرد. در همان حال، با مراجع تقلید در افتاد و به آنها بدترین اهانتها را روا داشت و با این استدلال که خود با امام زمان رابطه دارد، تفکر بینیازی مردم از روحانیت و مراجع و ولایت فقیه را ترویج کرد. این، همان تز اسلام منهای روحانیت است که شاه و شبه روشنفکران وابسته به دربار شاه در دوران قبل از انقلاب مطرح میکردند و امام خمینی تمام قد در برابر آن ایستاد. عجبا که جریان انحرافی همین تز را به نام احیاء گفتمان انقلاب و امام ترویج کرد و تاسف بار اینکه عدهای از روحانیون غیرملتفت نیز از این تفکر انحرافی حمایت کردند و مخالفین این جریان انحرافی را که بارها درباره خطر آن هشدار دادند بیبصیرت نامیدند! جریان انحرافی، اسلام را اینگونه به نام اسلام به مسلخ برد.
شاید تاسف بالاتر مربوط به غربت اخلاق در آن دوران 8 ساله سلطه جریان انحرافی باشد. این جریان، با خرج کردن پول بیت المال و تقویت ظواهر و استخدام تعدادی از مداحان بیسواد، به جان استوانههای انقلاب افتاد و تلاش کرد اذهان مردم متدین را نسبت به کلیدیترین یاران امام و انقلاب بدبین کند. این تلاش گسترده با مسلط کردن این جماعت بیسواد و سطحی نگر بر فضای مذهبی جامعه تا آنجا ادامه یافت که خطر خارج شدن روحانیون باسواد از مدار وعظ و خطابه و افتادن مقدرات مذهبی به دست مداحان آشکار شد و بالاتر اینکه حتی به این جماعت اجازه داده شد در مقدرات سیاسی کشور نیز دخالت کنند و جمهوری اسلامی را به «جمهوری مداحان» تبدیل نمایند.
غربت اخلاق در جامعه به غربت یاران امام و انقلابیون صدر اول منجر شد و بسیاری از پایههای اعتقادی مردم دچار تزلزل گردید. این، خسرانی است که هم اکنون در فضای جامعه سنگینی میکند و خدا میداند عاقبت این بد اخلاقیها چه خواهد بود...
این روزها شاهد طلبکاری همین جریان انحرافی هستیم. هر چند حنای این جریان نزد مردم به ویژه عقلای قوم رنگی ندارد، ولی سوال اساسی اکنون این است که جولان دادن عناصر بیمهار این جریان در جامعه زخمی شده از بداخلاقیهای ما تا چه وقت تحمل خواهد شد؟ آیا وقت آن نرسیده که پرونده جریان انحرافی به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد و تکلیف این عناصر فتنه گر برای همیشه روشن شود؟ فتنهها را اینها ایجاد کردند و به پای دیگران نوشتند. کسانی که صاحب بصیرت واقعی هستند میدانند که جریان انحرافی منشا فتنهها بوده و اکنون نیز درصدد برپا کردن فتنهای جدید است. عقلای قوم باور کنند که فتنه جدیدی در راه است و تا دیر نشده جریان انحرافی را مهار کنند.