با
اخبار تلخ این روزها چه کنیم 9 مرداد -96
«موضوعی که
باید مورد توجه قرار گیرد، جلوگیری از بزرگنمایی و گسترش اخبار کودکربایی است. آن
چه باید گفته شود جلوگیری از گسترش شایعات و ممانعت از ایجاد التهاب روانی در
جامعه است. رسانهها باید با آموزشهای لازم و صداوسیما با میزگردهای آموزشی برای
والدین و کودکان راهکارهای مقابله با این حوادث تلخ و دلخراش را بیان نموده و
علاقهمندان به امنیت اجازه ندهند عدهای بیمارگونه در فضای مجازی به گسترش شایعات
دامن زده و امنیت روانی جامعه را به مخاطره بکشانند.»
به گزارش ایسنا، مجید ابهری،
رفتارشناس، در مقالهای برای روزنامه آفتاب یزد نوشت: «در چند روز گذشته رسانهها
و فضای مجازی خبر از جنایاتی در حق کودکان بیگناه میدادند. از نگاه رفتارشناسی،
احساس امنیت مقولهای بسیار مهمتر از خود امنیت است؛ چرا که این احساس میتواند
آرامش خاطر، فراغ بال و امنیت روانی را برای آحاد جامعه به ارمغان آورده و با حفظ
امنیت روانی، آرامش را به شهروندان بازگرداند. در مورد کودکان قربانی از پروانه ۱۰ ساله و ستایش ۶ ساله گرفته تا آتنای ۷ ساله و آخرین کودک بیگناه ۸ ماهه که قربانی جنایت شد،
شهروندان ضمن بهت و اندوه پرسشهایی داشتهاند که بسیار بجاست که به آنها جواب
داده شود. در این میان چه کسانی مقصر موضوع هستند؟ چرا باید برای بیگناهترین
اقشار جامعه که بیدفاعترین افراد نیز هستند، یعنی کودکان، این گونه حوادث تلخ
اتفاق بیفتد. اولا قبل از ورود به موضوع باید عرض کنم که در تمام دنیا موضوع گم
شدن کودکان یا ربودن و گروگانگیری آنها مسئلهای است که اتفاق میافتد؛ حتی در امنترین
کشورهای دنیا نیز این پدیده فرآیندی است که مردم چندان با آن بیگانه نیستند اما
رخداد تلخ برای کودکان از چند جهت ممکن است وقوع پیدا کند.
۱- بیمبالاتی والدین و عدم دقت در مراقبت آنها
یعنی همراه نمودن زیورآلات و طلاجات یا رها نمودن آنها به تنهایی در مکانهای بازی
یا خیابان و کوچه
۲- گروگانگیری و ربودن کودکانی که بعضی افراد با
والدین و خانوادههای آنها دشمنی داشته یا به سراغ باجگیری و پول از آنها میروند.
۳- کودکانی که در سن رشد نبوده و قدرت تمییز
ندارند یا کودکانی که دارای اختلالات ذهنی، فیزیکی یا روانی هستند، در معرض مفقود
شدن میباشند.
غیر از این سه محور ممکن است
مسائلی نیز برای کودکان اتفاق بیفتد که چندان عمومیت ندارد. اما آن چه باعث تاسف
عمیق جامعه شده آخرین قربانی یعنی بنیتای ۸
ماهه است که پدرش این کودک را تنها در اتومبیل روشن رها کرده و برای بستن درب
پارکینگ رفته که در همین حین سارقین اتومبیل را ربوده و سپس متوجه حضور این طفل بیگناه
در ماشین شده ولی آن را در خیابان رها کردند. نکته اینجاست که هر دو فرد یعنی هم
کسی که آتنا را قربانی امیال شیطانی و کثیف خود کرده بوده و هم کسانی که این کودک ۸ ماهه را ربوده بودند، از افراد
شرور و سابقهدار بودند. آتنا قربانی فردی شد که دارای سوابق آزار و اذیت و حتی
قتل بود. حال سوال اینجاست که چگونه آزاد و رها در شهر میگشته و باعث ایجاد خطر
برای شهروندان میشده است؟ در حالی که این گونه افراد در صورت رها شدن نیز باید
تحت نظر و درمان قرار گیرند. چرا نباید این گونه افراد از جامعه خارج شوند، تا
خانوادهها را داغدار نکنند؟ در مورد بنیتا نیز فردی که باعث مرگ دلخراش این طفل
بیگناه شده است، چندین بار سابقه سرقت مقرون به آزار دارد. چگونه میشود یک فرد
با این همه سابقه، آزادانه در شهر بگردد؟
به طور مشخص تا اینجا متوجه شدیم
که زندان راهکار مناسبی برای اصلاح بزهکاران نیست، بلکه تبدیل به دانشگاه بزهکاری
شده است. بنابراین بدون توجه به مجازاتهای جاری این گونه افراد باید از جامعه
خارج شده و در مراکز ویژه تا حصول اطمینان از بهبود کامل نگهداری شوند تا تهدیدی
برای جامعه نباشند. معلوم نیست چند نفر از امثال آنها در جامعه رها هستند. از سوی
دیگر موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد، جلوگیری از بزرگنمایی و گسترش این گونه
اخبار است. آن چه باید گفته شود جلوگیری از گسترش شایعات و ممانعت از ایجاد التهاب
روانی در جامعه است. رسانهها باید با آموزشهای لازم و صداوسیما با میزگردهای
آموزشی برای والدین و کودکان راهکارهای مقابله با این حوادث تلخ و دلخراش را بیان
نموده و علاقهمندان به امنیت اجازه ندهند عدهای بیمارگونه در فضای مجازی به
گسترش شایعات دامن زده و امنیت روانی جامعه را به مخاطره بکشانند.»