روزی نامه ی جمهوری اسلامی 2 شنبه 11 بهمن ماه سال
1295
پسرمقاله : روزی نامه ی جمهوری " سیاست مشت آهنین به نفع آل
خلیفه نیست"
آیا اینگونه ادعا که سر مقاله نویس با مداخله جویی آشکار درامورداخلی بحرین نماینده ووکیل تسخیری شهروندان بحرینی شده است درمقاله خود در مورد
بحرین ادعایی کرده است که در مدت 38 سال نه چنین تحلیل همراه با پیشنهادی دررژیم وارونه ی و لایت فقیه داده شده
ونه هرگزبرای یکبار پیشنهاد وی اتفاق افتاده است که دولتمردانن گوش شنوائی پیرامون خواست و مطالبات مردم داشته باشند،
درحالی که این مدعی در سرمقاله خود
درمورد بحرین ادعا کرده است:
رژیم آل خلیفه اوضاع سیاسی – اجتماعی بحرین را به
مرحله بغرنجی کشانده است. بیم آن میرود که روند تحولات وارد مرحله بدون بازگشتی
شود و رویاروئی رژیم آل خلیفه با آحاد مردم به فاجعهای منجر گردد. جرم بزرگ مردم
مظلوم بحرین این است که در یک حرکت منطقی و مسالمت آمیز خواستار تحقق مطالبی شدهاند
که اگر دولتمردان بحرین گوش شنوائی داشته باشند، اجرای آن به نفع همگان بوده و هست
و مهمتر از همه، میتواند زمینههای همدلی و تفاهم در بحرین را فراهم سازد.
رژیم آل خلیفه اوضاع
سیاسی – اجتماعی بحرین را به مرحله بغرنجی کشانده است. بیم آن میرود که روند
تحولات وارد مرحله بدون بازگشتی شود و رویاروئی رژیم آل خلیفه با آحاد مردم به
فاجعهای منجر گردد. جرم بزرگ مردم مظلوم بحرین این است که در یک حرکت منطقی و
مسالمت آمیز خواستار تحقق مطالبی شدهاند که اگر دولتمردان بحرین گوش شنوائی داشته
باشند، اجرای آن به نفع همگان بوده و هست و مهمتر از همه، میتواند زمینههای
همدلی و تفاهم در بحرین را فراهم سازد.
این حرکت مسالمت آمیز مردم با رفتار سرکوبگرانه ارتش، پلیس و نیروهای امنیتی مواجه شده و آنها ماموریت یافتهاند با توسل به «سیاست مشت آهنین»، هر صدائی را در گلوها خفه کنند و با توسل به شدت عمل علیه مردم، آنها را از ادامه راهشان منصرف و بلکه پشیمان سازند.
آنچه در این میان اهمیت دارد این است که علما، روحانیون و اندیشمندان بحرینی با آگاهی از خواسته عمومی جامعه بحرین، به انعکاس همین خواستههای بدیهی و طبیعی پرداختهاند ولی رژیم آل خلیفه به جای آنکه به خواسته روحانیون و علما جامه عمل بپوشد و آنها را انعکاس دهنده خواستههای منطقی مردم و آحاد جامعه تلقی کند، سعی کرده با منحل کردن احزاب سیاسی، دستگیری و محاکمه و زندانی کردن فعالان سیاسی و حتی به شهادت رساندن جوانان غیرتمند بحرینی، زمینههای تعارض و درگیری در جامعه بحرین را فراهم سازد.
انتظار میرفت عقلای قوم از تجربههای ناکام سایر رژیمهای منطقه، درس میگرفتند و به گردانندگان رژیم آل خلیفه ثابت میکردند که از سرنوشت شوم رژیمهای سرنگون شده در منطقه عبرت بگیرند. هنوز هم چندان دیر نشده و هنوز هم راه آشتی و پایان دادن به دشمنی رژیم آل خلیفه با مردم مظلوم بحرین، قابل بازگشت است.
باید پرسید مگر مردم بحرین و علمای بحرین خواستار چه چیزی به جز آزادی بودهاند که مستحق سرکوب و اعدام و دریافت مشت آهنین رژیم آل خلیفه هستند؟
دولتمردان بحرین اگر به سرنوشت شوم رژیمهای سرکوبگری همچون شاه معدوم و صدام بیندیشند، قطعاً میپذیرند که از آنها بسیار ضعیفتر و ناتوان ترند ولی انصافاً شاه و صدام با آن دستگاههای جهنمی و سرکوبگر، چه نفعی از جنایت و کشتار علیه آزادی خواهان بردند و چه سودی نصیبشان شد؟
این روزها مردم غیرتمند بحرین شاهد رفتار خصمانه و غیرقابل توجیه رژیمی هستند که به مردمش چنگ و دندان نشان میدهد و تلاش میکند با گلولههای سربی، خشم و اعتراض مردم بحرین را مهار و بلکه سرکوب نماید. اما هرچه بیشتر تلاش میکند، کمتر نتیجه میگیرد و حتی به نتایج معکوسی میرسد.
قرار است امروز حکم نهائی درباره آیتالله شیخ عیسی قاسم رهبر حرکت مسالمت جویانه مردم بحرین اعلام شود. اینکه رژیم آل خلیفه در این زمینه چگونه رفتار کند، هنوز روشن نیست لکن عقل و منطق ایجاب میکند آنها پلها را در پشت سر خود خراب نکنند و راه و رسم آشتی با مردم و دلجوئی از آنها را در پیش بگیرند و مطمئن باشند که هر اقدام دیگری، صرفاً به آتش خشم و اعتراض مردم بحرین دامن میزند، پدیدهای که میتوان از آن اجتناب کرد.
این حرکت مسالمت آمیز مردم با رفتار سرکوبگرانه ارتش، پلیس و نیروهای امنیتی مواجه شده و آنها ماموریت یافتهاند با توسل به «سیاست مشت آهنین»، هر صدائی را در گلوها خفه کنند و با توسل به شدت عمل علیه مردم، آنها را از ادامه راهشان منصرف و بلکه پشیمان سازند.
آنچه در این میان اهمیت دارد این است که علما، روحانیون و اندیشمندان بحرینی با آگاهی از خواسته عمومی جامعه بحرین، به انعکاس همین خواستههای بدیهی و طبیعی پرداختهاند ولی رژیم آل خلیفه به جای آنکه به خواسته روحانیون و علما جامه عمل بپوشد و آنها را انعکاس دهنده خواستههای منطقی مردم و آحاد جامعه تلقی کند، سعی کرده با منحل کردن احزاب سیاسی، دستگیری و محاکمه و زندانی کردن فعالان سیاسی و حتی به شهادت رساندن جوانان غیرتمند بحرینی، زمینههای تعارض و درگیری در جامعه بحرین را فراهم سازد.
انتظار میرفت عقلای قوم از تجربههای ناکام سایر رژیمهای منطقه، درس میگرفتند و به گردانندگان رژیم آل خلیفه ثابت میکردند که از سرنوشت شوم رژیمهای سرنگون شده در منطقه عبرت بگیرند. هنوز هم چندان دیر نشده و هنوز هم راه آشتی و پایان دادن به دشمنی رژیم آل خلیفه با مردم مظلوم بحرین، قابل بازگشت است.
باید پرسید مگر مردم بحرین و علمای بحرین خواستار چه چیزی به جز آزادی بودهاند که مستحق سرکوب و اعدام و دریافت مشت آهنین رژیم آل خلیفه هستند؟
دولتمردان بحرین اگر به سرنوشت شوم رژیمهای سرکوبگری همچون شاه معدوم و صدام بیندیشند، قطعاً میپذیرند که از آنها بسیار ضعیفتر و ناتوان ترند ولی انصافاً شاه و صدام با آن دستگاههای جهنمی و سرکوبگر، چه نفعی از جنایت و کشتار علیه آزادی خواهان بردند و چه سودی نصیبشان شد؟
این روزها مردم غیرتمند بحرین شاهد رفتار خصمانه و غیرقابل توجیه رژیمی هستند که به مردمش چنگ و دندان نشان میدهد و تلاش میکند با گلولههای سربی، خشم و اعتراض مردم بحرین را مهار و بلکه سرکوب نماید. اما هرچه بیشتر تلاش میکند، کمتر نتیجه میگیرد و حتی به نتایج معکوسی میرسد.
قرار است امروز حکم نهائی درباره آیتالله شیخ عیسی قاسم رهبر حرکت مسالمت جویانه مردم بحرین اعلام شود. اینکه رژیم آل خلیفه در این زمینه چگونه رفتار کند، هنوز روشن نیست لکن عقل و منطق ایجاب میکند آنها پلها را در پشت سر خود خراب نکنند و راه و رسم آشتی با مردم و دلجوئی از آنها را در پیش بگیرند و مطمئن باشند که هر اقدام دیگری، صرفاً به آتش خشم و اعتراض مردم بحرین دامن میزند، پدیدهای که میتوان از آن اجتناب کرد.