دروغ نامه ی  کیهان  2 شنبه 2 مرداد ماه سال 1391
 نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان  " خون در دل لعل !  "
"پاسدار شریعتمدار ی خطاب  به مخاطبان خود گوشزد کرده است آقايان دست اندركار امور سينمايي كشور! لطفا چند دقيقه اي از اوقات روزانه خود را به شنيدن و خواندن گزارش ها و اخبار رسانه هاي آمريكايي، اروپايي، صهيونيستي و نيز دقايقي را به رصد گزارش ها و اخبار رسانه هاي منطقه اختصاص بدهيد، تا از جايگاه و نقش برجسته اي كه زنان مسلمان رژیم فاشیستی مذهبی زن ستیز که با سنگسار و دار زدن ها شدن شان چگونه در تحولات عميق و ضد استكباري اين روزها در منطقه و جهان کسب اعتبار نموده است . طوری که این روز ها باید یا بدنبال کامیون های توزیع مرغ دولتی  می دوند .یا در صحنه های دار زدن های ملاء عام قربانیان حضور داشته ونظاره گر می باشند .یا  اینکه پشت درب سیاه چال ها در انتظار دیدار وملاقات عزیزان شان حیران وسر گردان سرگردان هستند  باخبر شويد. تا آنگاه از خواب نا آگاهی خرگوشی بیدار شوید و در یابید که بي ترديد و به يقين از معرفي دختر «رالي باز» به عنوان نماد زن ايراني در فیلم  " لاله"، شرمنده  خواهید شد "
 
تجربه ی 33 ساله ی وزارت فرهنگ سانسور وتفتیش عقاید ارشاد اسلامی آنگونه است که یکشبه با تبانی وهمکاری دستگاه فاسد قضاییه وعنصر معلوم الحال منفور سعید مرتضوی بیش از 80 نشریه و روز نامه های رقیب در دوران مدعیان اصلاح طلبان توقیف وتعطیل شد . اما عجیب است که اکنون از سوی پاسدار شکنجه گر وممیزگر شریعتمداری اعتراف کرده است که این وزارت ممیز گران وسانسور چیان ارشاد اسلامی پاتوق ساده اندیشان پاک دل خودی شده است که  با ندانم کاری و  مجوز دادن به ساخت برخی فیلم های سینمایی همچون  فیلم " لاله" موجب پیآمدهای پر هزینه برای رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف شده اند . بنابراین برای جبران وتلافی کردن  هزینه های سنگین تحمیلی اشاره شده سر بازجو پاسدار شریعتمداری که با شیوه ی بازجویی  مو از ماست می کشد . ولی با لودگی خاص  که دچار خود  سانسوری عمدی شده یا تقیه کرده  و  انکار  نموده است  که گویا 33 سال نیست که دین تبدیل به ابزار ووسیله ی قدرت وثروت وسرکوب وسانسور وتوجیه گر جنگ افروزی وهرگونه جنایت وخیانت رهبران و دولت مردان و مسئولان حکومتی شده است . ولی وی با  فراموش کردن طویل شدن صف زنان تن فروشانی خیابانی که حتی سنین شان به 13 سال کاهش یافته است .جا نماز آب کشیده و مته ته خشخاش گذاشته  و با وارونه گویی  پاچه یک  کارگردان ایرانی را گرفته است که جزو کار گردان وتهیه کنندگان فیلم و سریال های مبتذل دست 3 و4 هالیوودی  بوده و از مسئولان انتقاد کرده است که نمی بایست مجوز ساختن فیلم تبلیغاتی " لاله " داده می شد تا دست به سفید سازی پرونده ی ننگین بغایت زن ستیزانه ی رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی زده و موجب شود که فیلم تبدیل به  تبلیغاتی شود که خنثی کننده ی عملکرد وماهیت زن ستیزی و اجحاف فاش شده  رژیم فاشیستی مذهبی علیه ی زنان کشور شود. بهرحال سربازجو پاسدار شریعتمداری با شیوه بازجویی وتجربه تحریف گری و تخصص وحرفه سناریو سازی و  کیفر خواست تهیه وتنظیم کردن با مسئولان مخاطب ساده اندیش وپاک دل ولی نا آگاه اصول گرا وحامی رژیم فاشیستی مذهبی وکودتایی که از این فیلم لاله دفاع کرده است .چون هدف فیلم  نقش رتوش کردن تصویر زشت  و شرم آور زن ستیز انه ی رژیم ضد بشری بانکدار  تروریست جهانی  است که رتبه ی دار اول محکومیت نقض مستمر حقوق بشر در جهان می باشد . مهمتر اینکه چرا مبلغ 5 میلیار دلار هزینه ی این فیلم  وکارگردان بد نام و آلوده شده است؟در ادامه همچون همیشه آویزان به نقل قول های گزینه ای وکلیشه ای شده است که تئوری پرد ازان  آمریکایی  تأکید کرده اند که باید آنگونه نفوذ وتبلیغ و اقدام کرد که از درون رژیم هم حرف ما را بیان  شود.هم اهداف ما را دنبال وااجرا گردد .  بالاخره در پایان خطاب  به مخاطبان خود گوشزد کرده است آقايان دست اندركار امور سينمايي كشور! لطفا چند دقيقه اي از اوقات روزانه خود را به شنيدن و خواندن گزارش ها و اخبار رسانه هاي آمريكايي، اروپايي، صهيونيستي و نيز دقايقي را به رصد گزارش ها و اخبار رسانه هاي منطقه اختصاص بدهيد، تا از جايگاه و نقش برجسته اي كه زنان مسلمان رژیم فاشیستی مذهبی زن ستیز که با سنگسار و دار زدن ها شدن شان چگونه در تحولات عميق و ضد استكباري اين روزها در منطقه و جهان کسب اعتبار نموده است . طوری که این روز ها باید یا بدنبال کامیون های توزیع مرغ دولتی  می دوند .یا در صحنه های دار زدن های ملاء عام قربانیان حضور داشته ونظاره گر می باشند .یا  اینکه پشت درب سیاه چال ها در انتظار دیدار وملاقات عزیزان شان حیران وسر گردان سرگردان هستند  باخبر شويد. تا آنگاه از خواب نا آگاهی خرگوشی بیدار شوید و در یابید که بي ترديد و به يقين از معرفي دختر «رالي باز» به عنوان نماد زن ايراني در فیلم  " لاله"، شرمنده  خواهید شد و شايد  هم این چنین زير لب اين بيت حافظ را خطاب به خود زمزمه كنيد؛جاي آن است كه خون موج زند در دل لعل ،زين تغابن كه خزف مي شكند بازارش:
"صاحبخانه كه مردي پاكدل، اما ساده انديش بود، شانه به نشانه تعجب بالا آورد و گفت؛ پس اين آقاي دزد كه تمام شب گذشته را مشغول دزدي بوده است، نماز شبش را چگونه و در چه فرصتي به جاي آورده است.در اين نوشته، اگرچه به فيلم در دست تهيه «لاله» و سفارش ساخت آن به يك كارگردان بدسابقه اشاره اي رفته است ولي موضوع آن ساده انديشي برخي از خودي هاي پاكدل و پي آمدهاي پرهزينه اي است كه فريب خوردگي آنها در پي داشته و به مردم و نظام تحميل مي كند. در كيهان روز چهارشنبه 21 تيرماه سفارش يك فيلم با عنوان «لاله» به يكي از كارگردانان و تهيه كنندگان ايراني و بدسابقه «هاليوود» به نقد كشيده شده بود. داستان اين فيلم به روايت يكي از كارگردانان خوشنام و متعهد و البته ساده انديش كشورمان، چنين است؛«فيلم سينمايي «لاله» نشان دهنده دختر ايراني است كه توانسته به عنوان يك قهرمان ايراني در عرصه بين المللي خوش بدرخشد. به اعتقاد من سوژه اين فيلم يك سوژه روز جهان شمول است كه مي تواند بخش عمده اي از تبليغات عليه ايران مبني بر عدم وجود تمدن و تجدد در زندگي شهرنشيني را خنثي كند.»!!همين كارگردان عزيز كشورمان در ادامه مي گويد؛ «باور افكار عمومي دنيا درباره زن ايراني اين است كه او آزادي عمل و استقلال در فعاليت اجتماعي ندارد و يا حتي اجازه رانندگي ندارند. با اين اوصاف گمان مي كنم پروژه سينمايي «لاله» مي تواند پاسخي به تمام شبهات مطرح شده در اين خصوص باشد.»!قبل از پرداختن به موضوع اصلي، اشاره به اين نكته نيز ضروري است كه ساخت فيلم «لاله» به كارگرداني واگذار شده كه طي دو دهه اخير در هاليوود به تهيه فيلم هاي مستهجن و سكسي مشغول بوده است و در گزارش دو هفته قبل كيهان درباره وي آمده بود؛«اسدالله نيك نژاد معروف به اسي نيك نژاد سالهاست در استوديوهاي  درجه 3 و 4 هاليوود به توليد آثار مستهجن و پورنو اشتغال دارد...... در كارنامه تهيه كنندگي اسي نيك نژاد چهارده فيلم و سريال تلويزيوني به چشم مي خورد. در بين اين فيلم ها عناويني ديده مي شود كه شهرت خود را مديون بي پردگي و صحنه هاي مستهجن است، فيلم هايي كه به هدف اغواي تماشاگر ساخته شده اند.از جمله سريال «خاطرات كفش قرمز» كه نيك نژاد يكي از مديران توليد و تهيه كنندگان آن بود. مجموعه اي كه هر قسمت آن از چند بخش اروتيك با محوريت خاطرات يك زن ساخته شد. سريالي كه در نمايش برهنگي هيچ منعي براي خود قائل نيست. اين سريال در پنج فصل (در سال هاي 1992 تا 1999) توليد شد. يكي از كارگردانان اين سريال، پورنوساز معروف، زلمان كينگ بود كه با فيلم هايي مملو از صحنه هاي اروتيك چون «اركيده وحشي» و «انحرافات زنانه» شهرت دارد.»توضيح بيشتر درباره كارنامه اين كارگردان را مي توانيد در يادداشتي با عنوان «رالي با يك فيلمساز بدنام» كه به قلم برادر عزيزم آقاي «سعيد مستغاثي» در صفحه 14 كيهان چهارشنبه 21 تيرماه به چاپ رسيده است، مشاهده كنيد. ولي هويت و كارنامه كارگردان ياد شده موضوع يادداشت پيش روي نيست، بلكه سخن درباره تلقي ساده انديشانه دست اندركاران سينمايي كشورمان است. «فيلم سينمايي «لاله» نشان دهنده يك دختر ايراني است كه توانسته است به عنوان يك قهرمان ايراني در عرصه بين المللي خوش بدرخشد»! و مي افزايد به اعتقاد من سوژه اين فيلم يك «سوژه روز جهان شمول»! است كه مي تواند بخش عمده اي از «تبليغات سوء عليه ايران مبني بر عدم وجود تمدن و تجدد در زندگي شهرنشيني را خنثي كند»!اكنون سؤال اين است كه آيا سمبل و نماد زن مسلمان ايراني، دختري است كه در مسابقات بين المللي «رالي» شركت مي كند؟! و آيا از نگاه اين برادر- متاسفانه ساده انديش- نشانه تجدد و زندگي مدرن، شركت اين دختر خانم فرضي در مسابقات اتومبيلراني است؟! آيا اينگونه «نمادها» دقيقا همان نمادهايي نيست كه آمريكا و متحدانش براي ايران آرزو مي كردند و انقلاب اسلامي اين آرزو و ده ها آرزوي مشابه ديگر نظير «انتخاب دختر شايسته»! و... را بر باد داد؟ چرا بايد از كيسه ملت و از بيت المال مسلمين براي تحقق آرزوهاي بربادرفته و الگوهاي ويرانگر غرب وحشي هزينه كنيم؟ و تازه، اين اهانت آشكار به شخصيت زن مسلمان ايراني را مقابله با تبليغات سوء آمريكا و متحدانش عليه زنان افتخارآفرين كشورمان بناميم؟! مبلغ 5 ميليارد توماني كه به كارگردان سكسي ساز و پورنوپرداز دست چندم هاليوود پرداخت شده است، بماند!...اما از نگاه من، راه كار موثرتر آن است كه ديدگاه و نظر خود را به افكار و نظرات گروه ها و شخصيت هاي طرفدار رژيم القا كنيم. چرا كه در اين حالت، آنچه ما مي خواهيم را كساني مطرح كرده و بر آن اصرار مي ورزند كه رژيم اسلامي آنان را بخشي از بدنه خود مي داند» بعد از پيروزي رجب طيب اردوغان و عبدالله گل در انتخابات تركيه، روزنامه صهيونيستي و انگليسي زبان «جروزالم پست» در گزارشي با عنوان «پيروزي روسري ها» كه نمي توان دقت در مستندات آن را ناديده گرفت نوشت «آقايان اردوغان و عبدالله گل، پيروزي خويش را مديون روسري همسران خود هستند. حجاب همسران اين دو سياستمدار ترك، فقط نشانه پايبندي به يك آموزه اسلامي نيست، بلكه «نماد»ي است كه از پيوند آنان با انقلاب خميني حكايت مي كند و در ميان مسلمانان منطقه به عنوان نمادي از احترام به شخصيت زن شناخته مي شود».  شاهرخ باوند، رزمنده شهيدي بود كه سپاه نسبت به شهادت يا اسارت وي در ترديد بود. آن روزها، راديو بغداد نام برخي از رزمندگان اسير را اعلام مي كرد. برادران ديگر شاهرخ كه همگي از برادران رزمنده و حزب اللهي بوده و هستند، با اين تصور كه شايد مادرشان مايل به شنيدن برنامه راديو بغداد و كسب خبر احتمالي از فرزندش باشد ولي به خاطر شخصيت حزب اللهي فرزندانش از اين كار شرم دارد، خطاب به وي گفتند؛ اگر مايل هستيد، به راديو بغداد گوش كنيد شايد خبري از برادرمان به دست آوريد! و مادر با عصبانيت پاسخ داد؛ يعني مي گوئيد، ده ها دشنام راديو بغداد به حضرت امام(ره) را تحمل كنم! با اين اميد كه خبري از فرزند رزمنده ام بگيرم!3 آقايان دست اندركار امور سينمايي كشور! لطفا چند دقيقه اي از اوقات روزانه خود را به شنيدن و خواندن گزارش ها و اخبار رسانه هاي آمريكايي، اروپايي، صهيونيستي و نيز دقايقي را به رصد گزارش ها و اخبار رسانه هاي منطقه اختصاص بدهيد، تا از جايگاه و نقش برجسته اي كه زنان مسلمان كشورمان در تحولات عميق و ضد استكباري اين روزها در منطقه و جهان داشته و دارند باخبر شويد و... در اين صورت، بي ترديد و به يقين از معرفي دختر «رالي باز» به عنوان نماد زن ايراني، شرمنده مي شويد و شايد زير لب اين بيت از غزل خواجه شيراز را خطاب به خود زمزمه كنيد؛ جاي آن است كه خون موج زند در دل لعل زين تغابن كه خزف مي شكند بازارش"
هوشنگ بهداد
 دروغ نامه ی  کیهان  2 شنبه 2 مرداد ماه سال 1391
خون در دل لعل ! (يادداشت روز)