گدا
(گفت و شنود)
گفت : سر بازجوی از مردم جدا ، برآورده از ته دل صدا
فاش ساخته و داده است ندا ، از آن زمانی که
بوده است گدا
گفتم : برای چه این دژخیم حراف؟از دوران گدا بودنش کرده اعتراف
گفت: پادشاه عربستان، همزمان با اعتراضات گسترده مردم اين كشور
عليه آل سعود، برادرش شاهزاده «مقرن» را از رياست سازمان اطلاعات عربستان بركنار
كرد.
گفتم: ولي خواست مردم اين است كه بساط ديكتاتوري آل سعود از بيخ و بن برچيده شود.
گفت: ملك عبدالله به جاي او شاهزاده «بندر بن سلطان» سفير سابق عربستان در آمريكا و عضو كددار سازمان «سيا» را منصوب كرده است!
گفتم: خب! كه چي بشه؟!
گفت: مفتي دربار آل سعود بعد از انتصاب اين مأمور كددار سازمان سيا، گفته است؛ براي موفقيت شاهزاده بن سلطان دعا مي كنم!
گفتم: گدايي در خانه اي را زد و پول خواست، صاحبخانه گفت نمي دهم، گدا گفت؛ غذا بدهيد، صاحبخانه گفت؛ نمي دهم! گدا با عصبانيت گفت؛ دعا مي كنم هلاك شوي و صاحبخانه با پوزخند گفت؛ اگر دعايت مستجاب است، دعا كن از گدايي نجات پيدا كني!
گفتم: ولي خواست مردم اين است كه بساط ديكتاتوري آل سعود از بيخ و بن برچيده شود.
گفت: ملك عبدالله به جاي او شاهزاده «بندر بن سلطان» سفير سابق عربستان در آمريكا و عضو كددار سازمان «سيا» را منصوب كرده است!
گفتم: خب! كه چي بشه؟!
گفت: مفتي دربار آل سعود بعد از انتصاب اين مأمور كددار سازمان سيا، گفته است؛ براي موفقيت شاهزاده بن سلطان دعا مي كنم!
گفتم: گدايي در خانه اي را زد و پول خواست، صاحبخانه گفت نمي دهم، گدا گفت؛ غذا بدهيد، صاحبخانه گفت؛ نمي دهم! گدا با عصبانيت گفت؛ دعا مي كنم هلاك شوي و صاحبخانه با پوزخند گفت؛ اگر دعايت مستجاب است، دعا كن از گدايي نجات پيدا كني!
گفت : سر بازجوی از مردم جدا ، برآورده از ته دل صدا
فاش ساخته و داده است ندا ، از آن زمانی که بوده است گدا
گفتم : برای چه این دژخیم حراف؟از دوران گدا بودنش کرده اعتراف
گفت : چون سر باز نشخوار کرده جو ، مست کرده از موضع فرار به جلو
گفته اشتباه گرفته خوراک جو با پلو ، به جای سلام فرنگی
شده گفته الو
تادر دفاع از
سوریه و علیه ی عربستان ، بازگو کند یک سیا ساخته داستان
گفتم : برای چه سربازجوی پاچه گیر؟عصبی شده به عربستان
داده گیر
گفت : میگه گدایی زده درب خانه ، درخواست نیاز وی را کرده
بهانه
چگونه از صاحبخانه خواسته غذا، اما صاحبخانه با وی کرده
غزا ( جنگ)
در ادامه گدا می
کند تقاضای پول ،صاحبخانه گفته تقاضایت
نیست مقبول
عصبی میشه گدا میگه می کنمت نفرین ،هلاک بشی که بامن
برخورد کردی چنین
صاحبخانه میگه گر نفرین تو میشه مستجاب ، دعا کن از گدایی
نجات یابی ای عالیجناب