برجام یک اتفاق بود و دیگر تکرار نمی‌شود!


ناصر ایمانی:

برجام یک اتفاق بود و دیگر تکرار نمی‌شود!  6تیر-96

سیاست بیش از 38 سال سنگ بستن وسگ رها کردن و صورت مسأله پاک کردن و  علت خراطی کردن  ومعلول گرایی نمود نخ نما شده وجواب ندارد . چون بهانه  تحریم جدید سنای آمریکا سیاست موشکی و تهدید بهم حو اسراییل  وجنگ افروزی پاسداران در عراق و سوریه بوده است که از ترس پاسداران  بطور عمد سانسور می شود.

یک تحلیل‌گر اصولگرا مدعی شد: «مصوبه جدید سنا آرایش صحنه سیاست داخلی ایران را دچار تحول کرد و از این پس کسانی که برای دفاع از برجام سینه چاک می‌کردند به پستوهای خانه‌هایشان می‌روند و چنین رفتاری را از خود نشان می‌دهند
به گزارش ایسنا، هفته‌نامه مثلث با ناصر ایمانی، تحلیل‌گر اصولگرا گفت‌وگو کرده است. ناصر ایمانی در این گفت‌وگو معتقد است مصوبه جدید سنا آرایش صحنه سیاست داخلی ایران را دچار تحول کرد و از این پس کسانی که برای دفاع از برجام سینه چاک می‌کردند به پستوهای خانه‌هایشان می‌روند و چنین رفتاری را از خود نشان می‌دهند. این تحلیلگر مسائل سیاسی یادآور شد: «آمریکا نیز از این پس با بهانه گیری سر موضوعات دیگر در نحوه اجرای برجام سخت گیری می‌کند. بنابراین هیأت نظارت بر برجام باید بیشتر فعال شود تا متناسب با بدعهدی‌های آنها واکنش لازم را انجام دهند
این پرسش و پاسخ را با هم می‌خوانیم:
تحریم‌های جدیدی در سنای آمریکا ضد ایران به تصویب رسید. این اتفاق چقدر روی سیاست داخلی کشور اثر دارد؟ به عبارت دیگر آیا همچنان مثل سال ۹۲ تاکنون سیاست خارجی می‌تواند معادلات سیاست داخلی را به نفع یا به ضرر یک جریان سیاسی تغییر دهد؟
جریانات سیاسی ما دو دیدگاه نسبت به کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا دارند. یک دیدگاه، دیدگاه حاکمیت است. دیدگاه دوم اهل تساهل است چون اعتقاد دارد ما نباید رفتارهایی کنیم که کلا نسبت به غرب تحریک‌کننده باشد. آمریکایی‌ها در سال‌های اخیر می‌گفتند ما باید رفتارهای نظام سیاسی ایران را تغییر دهیم. بر همین اساس دیدگاه دوم اعتقاد دارد ایران باید رفتارهای خود را تا آنجا که امکان دارد، کم‌تنش کند و از عواملی که غرب را نسبت به ما تحریک می‌کند، بپرهیزیم. در چهار سال گذشته این نوع نگاه به غرب در دولت تفوق پیدا کرد. یکی از این عرصه‌های تنش‌زدایی، سیاست‌های هسته‌ای ایران بود.
دولت با این دیدگاه وارد مذاکره و اجرای برجام شد. این که ما باید ابهام‌زدایی می‌کردیم، کاملا درست و به جا بود؛ منتها رگه‌های نوع نگاه نرم‌خویانه به برجام را کاملا دیدیم که به نوعی منجر به اعتماد نسبت به جریان غرب شد. همین نوع اعتماد هم به غرب هم مسائلی را در توافق هسته‌ای برای ایران به وجود آورد که چند مرتبه هم رهبری نسبت به آن اشاره کردند. مساله برجام در دولت اول آقای روحانی شاه‌بیت فعالیت‌ها بود؛ مساله‌ای که در دولت دوم آقای روحانی تکرارپذیر نیست، چون برجام یک اتفاق بود و دیگر تکرار نمی‌شود ولی همچنان آن نوع نگاه به غرب وجود دارد و در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶ نیز مشاهده شد. جناح دولت تلاش داشت از رقیب خود یک چهره خشونت‌آمیز و جنگ‌طلب در حوزه سیاست خارجی به تصویر بکشد، در مقابل می‌گفت اگر آقای روحانی رای بیاورد همچون برجام، مذاکرات تنش‌زدایی ایران با غرب ادامه پیدا می‌کند که منجر به یک شرایط با ثبات و آرامش‌بخش در کشور خواهد شد. در نهایت انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار و جریان دولت پیروز انتخابات شد. منتها بلافاصله بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری مصوبه سنا را ضد ایران داشتیم. دیدگاه اول در ایران معتقد است مشکل غرب در رأسش آمریکا با ایران رفتارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیست بلکه در واقع مشکل آنها اساس حاکمیت است. ما به خاطر نوع نگاه انقلابی و ایدئولوژیکی که داریم این مساله یک نوع رفتارهای خاصی را در حوزه سیاست خارجی می‌طلبد اما دیدگاه دوم معتقد است خیر، مشکل غرب با ما، اساس حاکمیت نیست بلکه این مشکل برآمده از رفتارهای ماست. حالا اگر با توجه به دو دیدگاه یاد شده به مصوبه سنای آمریکا نگاه کنیم، باید بگوییم آن مصوبه مهم بود. یعنی بلافاصله پس از برگزاری انتخابات و رای‌آوری جریانی که دیدگاه دوم را دارد، سنای آمریکا چنین مصوبه‌ای را گذراند و این یک مقداری دیدگاه اول را تقویت کرد که مساله آمریکا، انتخاب رفتارهای رئیس‌جمهور ایران نیست در واقع این که چه کسی در ایران رئیس‌جمهور شود، در درجه چندم اهمیت قرار دارد.
امروز دولت آمریکا از مساله برجام عبور کرده و وارد فاز بعدی و پرداختن به موضوعات دیگری همچون حقوق بشر، صنایع موشکی و سپاه شده است. الان آمریکا این نگاه را در خصوص برجام دارد که در مرحله‌ای است که امکان برگشتش از برجام سخت است. بنابراین باید وارد فاز بعدی پس از برجام شوند و مساله فعالیت‌های موشکی و فرا مرزی ایران به تعبیر خودشان حمایت از تروریسم را به چالش بکشند. دیدگاه اول در داخل ایران معتقد است این روال ادامه دارد و آمریکا متوقف در موضوعات موشکی و حمایت از تروریسم نمی‌شود. البته ما به موضوع دوم حمایت از مقاومت می‌گوییم. در مجموع دیدگاه اول معتقد است مشکل مسائل یاد شده نیست؛ هر چند اینها را ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم با آمریکا حل کنیم؛ چرا که هویت نظام و منافع ملی را تشکیل می‌دهند اما حتی اگر این مسائل نیز حل شوند فاز بعدی از سوی آمریکایی‌ها کلید می‌خورد. بنابراین با مصوبه‌ای که سنای آمریکا گذراند، فضا به سمت دیدگاه اول چرخید و آن این که مساله آمریکا مساله رفتارهای ایران نیست.
آیا این مصوبه سنا موجب تضعیف و حتی انشقاق در ائتلاف برجامیان یعنی اصلاح‌طلبان، اعتدالی‌ها و اصولگرایان حامی‌دولت نمی‌شود؟
من این نوع تقسیم‌بندی را خیلی قبول ندارم. اصولگرایان کلا با اساس برجام موافق بودند جز یک اقلیت بسیار ضعیف که آنها با اساس برجام مخالف بودند. جریان مقابل هم به خاطر آن که کل اصولگرایان را ضد برجام نشان دهد که اتفاقا موفق هم بود و نتیجه‌اش را هم در این انتخابات گرفت، تلاش زیادی کرد آن اقلیت بسیار ضعیف در جریان اصولگرا را بزرگنمایی کند. من بر اساس مصوبه مجلس نهم چنین حرفی می‌زنم چون اکثریت اصولگرا بودند و به اساس برجام رای مثبت دادند تا اجرا شود. البته اصولگرایان انتقاداتی به برجام، مواردی که امضا شد و نوع اجرای برجام توسط دولت دارند ولی اساس برجام را هیچگاه رد نکردند. از این بحث بگذریم معتقدم مصوبه سنا یک تحول در سیاست داخلی ایران ایجاد می‌کند. همچنین نحوه اجرای برجام را توسط آمریکا دستخوش تغییر می‌کند که اوجش نامه آقای ظریف به خانم موگرینی است. اینها کم‌کم تحولی را در جریان‌های داخلی ایران نسبت به مساله برجام ایجاد می‌کند، آن فضای بسیار تند و گرمی‌ که درباره برجام وجود داشت آن دیگر کم‌کم سرد و به تدریج مشکلاتش نمایان شد. هر چقدر هم جلوتر برویم، این مشکل بیشتر می‌شود، چون آمریکایی‌ها بخش‌های مهم برجام مثل روابط پولی و بانکی را اجرا نمی‌کنند و با اعمال تحریم‌های جدید روال اجرای برجام را سخت‌تر می‌کنند. این مساله موجب می‌شود بر جریانات داخلی کشور اثر بگذارد و تحولاتی صورت بگیرد. حداقلش این است؛ کسانی که برای برجام سینه چاک می‌کردند دیگر نمی‌توانند به خیابان بیایند. به تدریج می‌روند در داخل پستوهای خانه‌های‌شان سینه‌چاک می‌کنند. به عبارت بهتر خود را در دفاع از برجام کنار می‌کشند. چون اوایل اگر کسی می‌گفت خالی به آبروی برجام است، خیلی‌ها برمی‌آشفتند. امروز دیگر وضعیت این طور نیست و می‌توان جدی‌تر درباره برخی نقاط ضعف برجام یا ‌بی‌تعهدی غربی‌ها در قبال برجام صحبت کرد. دولت هم تا حدی می‌تواند کتمان کند که غربی‌ها دارند در اجرای برجام بدقولی می‌کنند ولی وقتی زمان بگذرد کم کم موضوع عیان می‌شود.
حالا چه اتفاقی برای برجام می‌افتد؟
برجام بسته‌ای است که خیلی گریزی از آن نیست. یعنی برجام ادامه پیدا می‌کند ولی نحوه رفتار ما بسیار مهم است. اگر هیأت نظارت بر برجام در قبال بدعهدی‌های آمریکا فعال‌تر شود - چون تا الان دستاورد یا نتیجه خاصی از فعالیت این هیأت ندیدیم - به نظر من بهتر می‌توانیم نتیجه بگیریم. تجربه نشان می‌دهد هر جا ایران عقب‌نشینی کرد موضوع به آنجا ختم نشد که طرف مقابل هم مقداری از موضعش عقب‌نشینی کند بلکه بر عکس جلوتر آمده است. معتقدم مساله برجام را ما باید در هیأت نظارت مقداری جدی‌تر دنبال کنیم. یعنی آن مواردی که نقض اجرای برجام توسط آمریکا و اروپا است ما باید متناسب با این موارد و بر اساس یک زمان‌بندی برگردیم.
در واقع دیگر آن آرایش برجام و نابرجام را در صحنه سیاسی کشور نخواهیم داشت؟
بله، آن آرایش برجام و نابرجام برای ۲ سال پیش بود که البته مقداری در انتخابات محصولش را چیدند. اگر خاطرمان باشد آقای روحانی خیلی روی این موضوع مانور می‌داد که چرا کسی دیگر حرفی از برجام نمی‌زند. کم‌کم مساله برجام دیگر کمرنگ می‌شود و گرد فراموشی روی آن پاشیده می‌شود و دیگر برجامیان نمی‌توانند برجامی‌بمانند. دیگر وضعیت طوری می‌شود که برجامیان باید در خفا از برجام دفاع کنند.
پس به نظر شما سیاست خارجی از حوزه سیاست داخلی به کل خارج می‌شود؟

طبعا سیاست خارجی در چهار سال آینده دیگر آن نقشی را که در چهار سال دولت یازدهم داشت، نخواهد داشت، چون برجام یک اتفاق استثنایی در تاریخ معاصر کشور بود و تکرار نمی‌شود. از این پس مساله روی اجرای برجام بحث می‌شود که آن هم خودش مشکلات زیادی دارد. معتقدم چهار سال آینده تنش‌زا برای سیاست خارجی ماست نه محصول‌آور برای سیاست داخلی