نقد و بررسی : ( ياداشت روز)  دروغ نامه  کیهان " 3گام تا 9 دي "
"پس از اینکه تق مدعیان عاشقان خدمت ونه شیفگتان قدرت آنچنان در آمده و فاش شده است که جر زدگی اش هر گز رفو شدن و وصله وپینه کردن نمی باشد . زیرا که  آشکارا جای این دو مقوله  ی ادعایی تبلیغاتی ما عاشقان خدمتیم ونه شیفتگان قدرتیم که شعارش پیش از بر گزاری کودتای سوم تیر 84 سر داده می شد . اکنون  بطور کامل نه جایش عوض شده است"
ادامه سنفونی جمعی کوک شده با نام  گردهمآیی ساندیس خوران در 9 دی 88  که توطئه ی طراحی شده از سوی کودتا گران  بود تا که  بقول خودشان به ادامه ی  فتنه پایان داده شود . در حقیقت  طرح مکمل کودتای 22 خرداد بود .چونکه نیاز به آماده باش یورش بردن به معترضان  خیابانی  و کنترل فضای انفجاری جامعه بود . به خصوص این که در تظاهرات 6دی یا روز عاشورای 88 سمت وسوی تظاهرات های ضد حکومتی  رادیکال وخطری وتهدید آمیز شده بود . طوریکه اگر کودتاگران  طرح سرکوب برای مهارش را اجرا نمی کردند و اجازه می دادند تا که ادامه یابددیگر مهار شدنی نبود و سرنوشت حاکمان مشابه سرنوشت دیکتاتورهای سقوط کرده ی منطقه می شد. بهر حال  سمت وسوی جنگ قدرت و ثروت به جهتی سوق د اده شده است که رژیم فاشیستی مذهبی مدعی ناجی ملت های مسلمات منطقه  مسئولان سابق حکومتی  اصلاح طلبان را به نفوذی و ستون پنجم دشمن متهم  می کند . چونکه خمینی شیاد گفته بود با کسی عقد اخوت بسته ام به خصوص وقتی مسأله قدرت وثروت در میان باشد که دیگر چیزی رعایت نمی شود وحرمت برای کسانی که از قدرت خلع شده قایل شدنی نیست وپوشش امنیتی برایشان وجود  ندارد. برای همین یادداشت روز نویس وعضو حزب الله وقلم زن سایت و خبر گزاری های مدعی اصول گرایی همچون همکاران قلمی اش تظاهرات ناراضیان های ضد حکومتی 88 را  فتنه نامیده  ودر دفاع از نمایش گردهمآیی 9 دی 88  اینگونه روضه خوانی کرده و گریز زده  و رهنمود داده است :
"فتنه 88 در ايران مدت هاست پايان يافته اما فرايند درس آموزي از آن همچنان ادامه خواهد داشت. نهم دي ماه روزي است براي مرور مجدد همه آنچه گمان مي كنيم به خوبي آموخته ايم اما در واقع در هيچ لحظه اي از به فراموشي سپردن آن در امان نيستيم.از يك نگاه كاملا كلان، فتنه 88 در وهله اول، محصول غفلت از وجود دشمن خارجي كارآزموده، كينه توز، فرصت طلب و به شدت برنامه ريز بود. در فاصله 88-1384 افرادي كه پيشاپيش خود را به دشمن بيروني فروخته بودند و كساني از دوستان انقلاب در اثر عواملي كه اينجا جاي بحث از آن نيست، به تدريج در منازعه با دوستان و خودي ها - ولو اينكه همگان مي دانند درجه خلوص افراد يكسان نيست- حرفه اي تر شدند و پاي كار تر بودند، تا در هماوردي با دشمنان. كار به جايي رسيد كه برخي اساسا فراموش كردند دشمني در كار است، اين دشمن نمايندگاني در داخل كشور دارد و سال هاست در انتظار نشسته تا فرصتي بيابد و كينه ديرين خود را بيرون بريزد. در همان ايام گاه مي شنيديم كه گفته مي شد- «اينها مرده اند»- و منظور از اينها هم همه دشمنان انقلاب بود كه در فاصله سال هاي 76-84 طعم خيانت آنها را مكرر چشيده بوديم- ولي اين جمله در واقع نه يك باور عميق بلكه توجيهي بود براي هر چه بيشتر فرو رفتن در گرداب منازعات داخلي اصولگرايان و زنده نگهداشتن اختلاف هاي سابق و تبديل رقابت ها به كينه توزي.در سال 88 اما به عيان ترين شكل ممكن روشن شد كه «دشمن وجود دارد» و در تمام آن مدتي كه كساني خطر آن را انكار مي كردند تا توجيهي براي عميق تر كردن اختلاف ها در داخل اصولگرايان داشته باشند، در حال برنامه ريزي و توطئه بوده است. اصولگرايي در سال 88 از سوراخي گزيده شد كه برخي اصل وجود آن را انكار مي كردند. جرياني كه بعدها فتنه 88 را بوجود آورد از سال 84 به اين سو نه تنها وجود داشت بلكه به كمك طرف خارجي به شدت در حال فعاليت بود و سعي مي كرد با درس آموزي از شكست هاي راهبردي اش در پروژه دوم خرداد مجددا سازمان و گفتمان خود را به نحوي بازسازي كند كه از ميدان به در كردن آن ديگر به سادگي گذشته نباشد. بويژه جريان اصلاح طلب در اين مدت تلاش كرد پروژه هاي زير را هر چه سريع تر به يك نقطه مطمئن برساند"
زمان نامنویسی نامزدان بازار مکاره ی دوره ی نهم به پایان رسید .ولی رفسنجانی در این مورد سکوت کرد و این سکوت بمنزله ی تحریم تعبیر شده است . بنابراین   طرح توطئه های بر روی رفسنجانی متمرکز شده است . زیرا که هنوز در رأس مجمع خبرگان تشریفاتی است . برای همین بطور گاز انبری از سوی باندهای مافیایی کودتایی در گیر جنگ قدرت و ثروت مورد تهاجم واقع شده است. البته این سیاست زیر چتر فتنه دنبال می شود که یادداشت روز آن را زیر عنوان نقد درونی و بازشناسی آسیب های پروژه ی دوم خردادی فرموله کرده است  تا که با تلاش توانسته باشد اینگونه  روغن چکه کرده و بر زمین ریخته شده را جمع آوری کند یا  اینکه آب رفته  از جوی را دوباره به آن بر گردانده باشد:
"1-در پيش گرفتن نوعي فرايند نقد دروني و بازشناسي آسيب هاي پروژه دوم خرداد2- تمركز بر تخريب دولت به عنوان پوشش براي فتنه اي كه در پيش داشتند.3- رسيدن به يك ائتلاف استراتژيك با هاشمي رفسنجاني براي رويارو ايستادن با تجربه اصولگرايي4- تكميل فرايند شبكه سازي در داخل روي محيط هاي داخلي و مجازي با هدايت مستقيم طرف خارجي 5- مسافرت هاي مكرر به خارج از ايران -وحتي امريكا- در چارچوب پروژه (hange) تبادل براي دريافت آخرين نسخه هاي عمليات نرم و نيمه سخت عليه نظام جمهوري اسلامي و گذراندن دوره هاي آموزشي مرتبط با آن6- ميزباني تعداد زيادي از عوامل سرويس هاي اطلاعاتي غربي در داخل ايران در پوشش پژوهشگر، استاد دانشگاه و ... كه ماموريت همه آنها بومي سازي روش هاي جديد براندازي در ايران و برآورد ميزان توانايي جريان اصلاح طلب براي عملي ساختن آن روش ها بود. سال 88 زماني بود كه همه اين پروژه ها با هم تركيب شد و آنچه را كه فتنه مي خوانيم بوجود آورد. بدون ترديد علاوه بر پروژه بيروني دشمن براي فتنه انگيزي كه از سال ها قبل تدارك ديده شده بود، رشد اختلاف هاي دروني اصولگرايان و از دست رفتن انسجام نيروهاي انقلاب نيز در پيدايش فتنه 88 بي تاثير نبود. دنباله هاي داخلي دشمن خارجي كه دانسته يا ندانسته به پيمانكاران اجراي پروژه هاي طراحي شده در بيرون از مرزهاي ايران تبديل شده بودند از جمله زماني جان گرفتند و فرصت را مناسب يافتند كه ديدند اختلاف هاي داخلي پيروان انقلاب از حد نقد دروني، گله داخلي و امر به معروف و نهي از منكر فراتر رفته و بوي حذف و تكفير مي دهد. درون اصولگرايان از دو سو اشتباهاتي شكل گرفت. از يك طرف عده اي از همان روز نخست بناي خود را بر گذاشتن چوب لاي چرخ دولت قرار دادند و با دولتي كه انصاف بايد داد در مقطعي -متاسفانه كوتاه- به الگوي خدمتگزاري تبديل شده بود چنان رفتار كردند كه پيش از آن با دشمن نكرده بودند. هم زبان شدن با دشمن خارجي عليه پيشرفت ها و موفقيت هاي كشور و آسان شدن هم نشيني با كساني كه در بدخواهي آنها شكي نبود -و نيست- به شكل گيري پديده اي انجاميد كه از زمان فتنه به اين سو آن را بي بصيرتي خواص مي خوانيم. چرا عده اي در سال 88 سكوت كردند؟ راز شكل گيري فرقه ساكتين چه بود؟ چرا نداي هل من ناصر رهبر را نشنيدند؟ جواب ساده است: در فاصله 84-88 آنچنان فضايي از بددلي متقابل شكل گرفته بود كه عده اي حتي وقتي گريبان چاك و شمشير آخته ضد انقلاب وسط خيابان هاي شهر را هم ديدند باز بر اين گمان بودند كه اين في المثل دعوايي ميان احمدي نژاد و موسوي است نه نزاع انقلاب و ضد انقلاب. راز سكوت، در اشتباه در تحليل و تشخيص بود و اين اشتباه از دل يك تجربه تاريخي بي نهايت اسف بار بيرون آمد كه همچنان بايد براي شناخت ابعاد آن وقت گذاشت.اما از آن سو هم سنگ بناي تفكر و رفتاري گذاشته شد كه اكنون آن را به خوبي با عنوان انحراف مي شناسيم و تمييز مي دهيم. اين انحراف اساسا بر دو ركن استوار بود: يكي فراموش كردن -عمدي يا غير عمدي- دشمن اصلي و دميدن پي در پي در اين نغمه كه «دشمن همين اصولگرايانند» و دوم، گرفتار شدن به اين توهم كه سرمايه اجتماعي جمع شده در سبد دولت همواره مستدام خواهد بود حتي هنگامي كه در مقابل رهبري ايستاده باشند. اين نوع تفكر، زيرساخت انحراف از اصولگرايي است، انحرافي كه بدون شك به مرور زمان وتحت تاثير عواملي كه باز هم در اينجا مجال صحبت از آن نيست ايجاد شد و رشد كرد و اكنون به مرحله اي بازگشت ناپذير رسيده است. اما سومين عامل ايجاد كننده فتنه 88 كم توجهي به هشدار و زنهارهاي مكرر رهبر معظم انقلاب و فاصله گرفتن از استانداردهايي بود كه ايشان به كرات سعي كردند آن را به جامعه سياسي كشور بياموزند."
در خاتمه اینکه  قلم زن یادداشت روز نویس وعضو حزب الله پس از اینکه تق مدعیان عاشقان خدمت ونه شیفگتان قدرت آنچنان در آمده و فاش شده است که جر زدگی اش هر گز رفو شدن و وصله وپینه کردن نمی باشد . زیرا که  آشکارا جای این دو مقوله  ی ادعایی تبلیغاتی ما عاشقان خدمتیم ونه شیفتگان قدرتیم که شعارش پیش از بر گزاری کودتای سوم تیر 84 سر داده می شد . اکنون  بطور کامل نه جایش عوض شده است ، بلکه اختلافات درونی باند های مافیایی کودتایی که پس از کودتای 22 خرداد 88 با حذف کامل رقیب مغلوب که سر مست ناشی از یک پایه شدن رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی شده بودند. هرگز توان درک شرایط موجود را نداشتند که چگونه پس از حذف رقیب دامنه ی جنگ قدرت و ثروت میان شان عمیق وجدی می شود که بنا بر اعتراف یادداشت روز نویس آنچنان در کما یا به خطا رفتند که دشمن بیرونی وعوامل درونی اش فراموش ونادیده گرفتند در مقابل از درون باندهای مافیایی کودتایی مدعی اصول گرایان دشمنی را جستجو کردند وجایگزین نمودند. آنگونه که منتهی به کشف جریان انحرافی از  درون دولت شد . بنابراین برای انتقام گرفتن از این شرایط  موجود که میان دو باند مافیایی مدعی اصول گرا به وجود آمده است. موج تهاجم بسوی رفسنجانی سرازیر شده است . چونکه مغبون شدگان پیروز دیروز اکنون اینگونه تحلیل و تفسیر می کنند که رفسنجانی آگاهانه  وردانه با بلند کردن پرچم مخالفت با دولت ساده زیست مدعی اصول گرای عاشق خدمت گزاری به مردم ایران موجب عضو گیری از درون اردوگاه کودتایی مدعیان اصول گرایان شد. آنچنان که اینان درون بازار مکاره شروع به انتقاد کردن از دولت کردند و جزو منتقدان دولت شدند و  در ادامه همسو با خواص بی بصیرت شدند طوری که مقابل فتنه 88 و موضع گیری رفسنجانی به نفع فتنه  اینان هم سکوت پیشه کردند. صدالبته که تا فرار رسیدن 12 اسفند زمان بر گزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوره ی نهم موضع گیری ها تهاجمی وخصمانه تر خواهدشد.
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان شبنه 10 دیماه 139
3گام تا 9 دي ( ياداشت روز))