دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه  20 دیماه سال 1390
"مگر غیراین است که چون حاکمان رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران  که هم تجربه ی شکسته شدن دیوار ضخیم سانسور پس از کودتای 22 خرداد 88 وپس را آن را دارند .هم تجربه ی فروپاشی حکومت های دیکتاتوری منطقه از طریق شبکه ی اطلاع رسانی شبکه ی اینترنت به ویژه فیس بوک را دارند . چون وحشت شدید از تکرار شدیدتر این صحنه ها در 12 اسفند دارند. بنابراین دست به  تقویت فضای سانسور  اینترنتی و اختناق اجتماعی همراه با قدرت نمایی کاذب ولغز و رجز خوانی ضد آمریکایی و اسراییلی  می زنند؟"
حتماً اصطلاح یا تجربه عملی تیغ زیر دم  نجیب حیوان گذاشتن وجفتک زدن هایش را شنیده یا اینکه شاید خود تجربه کرده اید . یا اصطلاح پای روی دم سگ خوابیده گذاشتن وصدای واق واق کردنش در آمده را شنیده اید. یا می دانید اصطلاح فرار به جلو چیست؟ اگر اینان را تجربه نکرده ونشنیده اید. زیاد مهم نیست .چون ادعاهای کمدی که قلم بر دستان اجاره ای هم قلم وهم لهجه پاسدار  سربازجو حسین شریعتمداری در دروغ نام ی کیهان در یادداشت روز هر روز بلغور می کنند مصداق همین اصطلاحات فوق می باشد. البته همه ی ادعاها پیرامون قدرت پوشالی  نظامی  و ارتش سایبری وجنگ نرم یا هک کردن  وجاسوسی وفیلتر گزاری در شبکه اطلاع  رسانی می باشد و نه در هیچ زمینه ی دیگر که در ر استای پیشر فت صنعت و خدمات و رونق کسب وکار و اشتغال  ورفاه وامنیت  و تولید ات کشاورزی و... باشد . در صورتی که رژیمی که مردمی می باشد واز حمایت مردمی بر خور دار می باشد  و از سیاست مسالمت آمیز  با سایر کشور ها وهمسایگان خود حمایت و پشتیبانی می کند . اولاً : نیاز به سرمایه گذاری بسیار سنگین در زمینه ی نظامی ندارد. دوماً : اگر دارای قدرت نظامی می باشد . مدام دار و هوار وجیغ وفریاد برپا نمی دارد که آری دارای چنین قدرت بزرگ بی رقیب می باشد . به خصوص اگر چنین رژیمی سابقه ی 33 سال دروغ و وارونه گویی داشته باشد که دیگر جای سئول نیست  تا که قابل فهم نباشد که برای چه چپ و راست از همه بلند گو ها صدای  جیغ   بنفش کشیدن به گوش می رسد .  به ویژه اینکه برای خالی بندی وقمپز در کردن وتیر  درتاریکی انداختن که هدف دور زدن بحران هسته ای وتحریم ها به خصوص تحریم بانک مرکزی از سوی رئیس جمهور آمریکا است که  ادعای  پوشالی واکنشی تهدید تنگه هر مز شد  وتأکید شد که اجازه انتقال یک قطره نفت از تنگه هرمز داده نمی شود . ولی وقتی با پاسخ دندان شکن  از سوی غرب به ویژه آمریکا و حتی کشور های منطقه خلیج فارس مواجه شدند و پیآمد آن موضوع تحریم نفت است که  مطرح وپیگیری می شود . اما ناگهان فتیله  ی زیادی شکر سرخ خوری  پایین کشیده شد و لهجه تغییر کرد وشیپور از در گشادش نواخته شد . طوریکه پاسدار تروریست وحیدی وزیر دفاع  روی صحنه ی نمایش ظاهر شد تا قمپز در کردن را توجیه یا ماستمالی نماید . زیرا اعتراف کرد که گفته نشده است که تنگه هرمز بسته می شود ، بلکه حراست و مراقبت ومواظبت از این تنگه می شود . ولی پاسدار طلبه هم لهجه  ی سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری خوشرقصی وارونه ی  با قدرت  نمایی کرده تا که این چنین  به رقیب مغلوب و  فتنه ی  88 رسیده است :
"چند روز پيش درحالي كه آخرين مرحله رزمايش دريايي ايران و تمرين انسداد تنگه هرمز درحال برگزاري بود، روزنامه USA TODAY نوشت «ايران متخصص جنگ هاي نامتقارن و استاد جنگ فرسايشي است». يك معناي نامتقارن بودن قدرت نمايي ايران، محاسبه ناپذيري آن است. يعني به شهادت تاريخ و تجربه 33 ساله، تك ها و پاتك هاي ايران به مرور زمان پيش بيني ناپذيرتر شده و از مدار رادار سرويس هاي اطلاعاتي غرب يا قاب ماشين حساب آنان بيرون زده است . چگونه بايد از اين معما رازگشايي كرد كه نهايت اشراف اطلاعاتي و محاسباتي غرب با شدت ناكامي ها و غافلگيري ها و بدبياري ها همراه شده است؟ چرا مشت هاي سنگيني كه از سوي جبهه استكبار حواله مي شود و شليك هايي كه با نهايت دقت در محاسبه و پرتاب انجام مي گيرد، يا از محيط هاي غيرهدف سر در مي آورد و يا مانند بومرنگ به سوي خود آنان برمي گردد و تلفات تازه اي مي گيرد؟ از سرنوشت آتشفشاني «جزيره ثبات» محمدرضا پهلوي و حسني مبارك بگيريد تا جنگ هاي تحميلي به ملت هاي ايران و لبنان و فلسطين و عراق، و از چالش هسته اي با جمهوري اسلامي تا تدارك فتنه سبز و منتهي شدن اين كودتاي مخملي چند لايه به رزمايش بزرگي به استعداد جنبش تاريخ ساز 9 دي .1388 پرسش اين است كه چرا جبهه استكبار اين قدر بد بازي مي كند و از همان گارد تهاجم، خاك مي شود و در همان فيگور تهاجم، ضربه جانانه اي چون شكار پهپاد جاسوسي فوق مدرن آر كيو 170 را از ايران دريافت مي كند تا واشنگتن تايمز بنويسد «تهديد قدرت جنگ الكترونيك ايران به مراتب خطرناك تر از توليد سلاح هسته اي است"
در ادامه سانسورچی وارونه گوی که همچون آن یارو در کوچه باغ برای اینکه ترس خود را به پوشاند بلند بر زیر آواز زد. بدون آنکه بگوید احمد چلبی جاسوس چند جانبه  که بود و چه رابطه ای با حاکمان ایران داشت وچه نقشی در مقدمه چینی جنگ وتهاجم نظامی واشغال عراق داشت ؟ یاا ینکه لب بگشاید و بگوید آیت الله جک استراو که بود وبرای چه  زمانی کوتاه قبل از اشغال نظامی افغانستان وعراق به ایران سفر نمود و در تهران با مقامات رژیم فاشیستی مذهبی ایران پیرامون این تهاجمات نظامی گفتگو وبه تفاهم رسیدند ؟ اما اکنون هم لهجه ی پاسدار حسین شریعتمداری بدلیل سیاست خائنانه ی مماشات گری آمریکا   از موضع ضعف   برایش قدرت نمایی کرده واز شکست آمریکا در عراق یاد نموده و به رخش کشیده است . در ادامه  از وحشت ولرزه ی اسراییل گفته است .زیرا که مدعی شده این ترس  ناشی از رهبریت بیداری جنبش اسلامی است که موجب  تغییر وتحولات  در منطقه  شده زیرا که الگو گرفته از ایران است . همچنین یقه ی رقیب مغلوب  را با اتهام فتنه وهمکاری با آمریکا  گرفته است تا که در نهایت اینگونه لبیک به ادعای مضحک رهبر ولی وقیح منفور ونامشروع  گفته که بلی  در نمایش خیمه شب بازی 12 اسفند با یا علی مدد حضور ساندیس خوران با ضرب آمار تقلباتی  پاسخ دشمن شکن خواهد داد :
"اين «عدم تقارن» حملات دو جبهه كه نهايتا راه به فرسايش روحيه جبهه استكبار برده، پيش از هر چيز ريشه در ساختار «ماشين محاسبه» طرفين دارد. نقشه عداوتي كه در اردوگاه دشمن(ماترياليست ها) چيده مي شود ظاهرا به لحاظ محاسبات مادي هيچ كم ندارد. 2+2=4! دشمن هر چند تصور مي كند در اين مهندسي مكر، فعال و طراح است، اما درواقع خود در يك نقشه مهندسي شده بزرگ تر و نامرئي عمل مي كند. اينجا صياد درواقع صيد است، هر چند كه تصور مي كند كمين كرده و دام چيده است. آمريكا و پنتاگون و سازمان سيا و مجموعه 16 دستگاه اطلاعاتي آن + وزارت دفاع انگلستان و سرويس ام آي6+ سرويس جاسوسي موساد، ظاهرا در حمله به عراق و گلاويزي با نوكر مفلوكي چون صدام- كه نقش ترمز را در مقابل انقلاب اسلامي ايران ايفا كرد- فعال و طراح مايشاء بودند اما خروجي اين تدبير بزرگ، چيزي جز سقوط آمريكا و اسرائيل به وضعيت فلاكت بار و برآوردناپذير سال 2011 نبود. اما  شرايط امروز كشور را حتي با وضعيت جنگ احزاب در صدر اسلام قياس كند، آنجا كه جبهه اسلام در مدينه النبي تازه تأسيس، هيچ براي دفاع نداشت. امروز وقتي فرعون مصر به عنوان عقبه اسرائيل سقوط مي كند و جبهه طالوت در جنوب لبنان سنگ هزيمت بر پيشاني جالوت هاي تل آويو مي كوبد، نزديك ترين قياس، قياس شرايط امروز با نبرد پيروز خيبر است كه يهودي ها در پس درهاي قلعه خيبر خزيدند اما نجات نيافتند. امروز رئيس و نخست وزير و وزير جنگ و رئيس ستاد مشترك ارتش و رئيس سرويس جاسوسي رژيم صهيونيستي بالاتفاق مي گويند انقلاب هاي خاورميانه، زير سر انقلاب 1979 ايران و زلزله اي بزرگ زيرپاي اسرائيل است. اما حتي اگر صرفا بسيج اضلاع جبهه استكبار عليه جبهه بيداري اسلامي با مركزيت ايران را مدنظر داشته باشيم و ماجراي جنگ احزاب را درنظر آوريم، باز هم صورت مسئله، چيزي از عجز جبهه غرب نخواهد كاست هر چند كه معمولا در هجوم احزاب متخاصم، زبان مرجفون و منافقين به ظاهر صلاح انديش و خيرخواه به طعنه و ارعاب باز مي شود. تاريخ 33 ساله انقلاب ما انباشته از اين جنگ احزاب ها و منافقان سايه نشيني است كه در همين بحبوحه ها، در تله خيانت خود افتاده و از نفاق خويش رونمايي كرده اند!جنگ رواني گسترده اي كه دشمن به موازات رفتارهاي ايذايي و تحريمي و به مدد پياده نظام خود در جبهه نفاق راه انداخته، چند هدف را دنبال مي كند كه شايد اولين آن انتخابات مهم مجلس شوراي اسلامي است.. آن روز بزرگ انتخابات، دشمن به چشم خواهد ديد كه «حيدر قيامت مي كند» و ميدان از پهلوان خالي نيست. جبهه استكبار منتظر ضربت دشمن شكن ملت ما در آن روز كه برآمده از ايمان و اميد و تدبير و شجاعت و اتحاد و اطاعت از مولاست، بماند. منافقين و مرجفون هم كه در فتنه 88 در بحبوحه خيانت، قبايشان لاي در ماند و امروز مردم را به خالي كردن ميدان دعوت مي كنند، انتظار بكشند آن روز خدايي را. ملت ما فقط تير ايمان در كمان اراده خواهد نهاد و به سمت دشمن خواهد افكند؛ قيف ليزري و نواختن اين تير در قلب هدف به عهده حضرت حق است.روز 12 اسفند، روز خندق و خيبر ملت و مولاي ماست؛ به بركت ذكر يا علي مدد!"
 درخاتمه اینکه پاسدار طلبه ی هم لهجه ی پاسدار حسین شریعتمداری بدون آن بگوید قدرتی که وی به آن آویزان شده ومحورش مانور تبلیغاتی داده است چگونه قدرتی است و  ناشی از چیست و  این قدرت چه رابطه ای با مشروعیت  و مردم دارد؟ آیا قدرت باید علیه ی مردم یا نه در خدمت مردم باشد؟ آیا رژیمی که مدعی است که مردمی می باشد. آنگونه که از طریق حمایت این مردم قادر بوده است همه توطئه های دشمن بیگانه حتی دشمن  شیطان بزرگ را خثنی نماید وآن را به شکست بکشاند . سئوال است که برای چه 22 سال که از زمان آتش بس جنگ می گذرد ولی همچنان سایه ی شوم جنگ موهبت الهی در کشور حاکم بوده است ؟ آنگونه که بخش اعظم در آمد نفت و  بودجه   ی دولت صرف ارگان های گوناگون نظامی واطلاعاتی و امنیتی و شبه نظامی همراه با رزمایش وهمایش ومانور نظامی و آزمایش های موشک های دور ومیان وکوتاه برد شده است؟ همچنین چرا یک لحظه دست از ضرب وشتم وبازداشت و شکنجه واعتراف گیری و محکومیت زندان و اعدام بر داشته نشده است؟ طوریکه رکور دار اول جهانی  محکویت نقض مستمر حقوق بشر و رتبه اول  جهانی اعدام ها نسبت به جمعیت شده است؟ همینطور برای چه به مسئولان سابق حکومتی بدلیل انتقادی که به تقلبات گسترده ی در برگزاری نمایش خیمه شب بازی کودتایی ریاست جمهوری 22 خرداد کردند اینان مورد شدید ترین توهین واهانت وتحقیر ها همراه با اتهامات سنگین ستون پنجم دشمن و وطن فروش و.. واقع شده اند؟ بدتر اینکه  چرا بیش از 10 ماه است که در حصر خانگی بسر می برند؟ عجیب تر اینکه چرا آنگونه  وحشت از آگاهی مردم وقیام عمومی است که  بطور گسترده دست به کنترل اینترنت با شیوه ی جاسوسی و پلیسی وامیتی زده شده است؟ جواب مگر غیراین است که چون حاکمان رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران  که هم تجربه ی شکسته شدن دیوار ضخیم سانسور پس از کودتای 22 خرداد 88 وپس را آن را دارند .هم تجربه ی فروپاشی حکومت های دیکتاتوری منطقه از طریق شبکه ی اطلاع رسانی شبکه ی اینترنت به ویژه فیس بوک را دارند . چون وحشت شدید از تکرار شدیدتر این صحنه ها در 12 اسفند دارند. بنابراین دست به  تقویت فضای سانسور  اینترنتی و اختناق اجتماعی همراه با قدرت نمایی کاذب ولغز و رجز خوانی ضد آمریکایی و اسراییلی  می زنند؟
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه  20 دیماه سال 1390
حيدر قيامت مي كند (يادداشت روز)