گفت
و شنود دروغ نامه ی کیهان 12 اردیبهشت 91
اتوبوس (گفت و شنود)
گفتم : این مشاور متهم کیست؟ سناریو سازی در این مورد چیست؟
گفت : متهم هست شریف ملک زاده ، چماقش کرده سربازجوی عوضی زاده
با نقل کردن ازحرکات مسافر
اتوبوس ،تمسخر وتحیقر کرده دوتا را این چاپلوس
گفته چپ و راست یاروی بی ترمز ودنده ، می رفت پچ پچ می کرد بغل
گوش راننده
آخرش راننده بدجوری میشه عصبانی ،فریاد میزنه برو بشین آقا با
حالت هیجانی
مسافران دیگه که دیدند صحنه کردند سئوال ،موضوع چیست آقای
راننده، بگو شرح حال
راننده میگه گفته اتوبوس را بزن بدرخت یا دیوار ، تا طوری بخندیم
که پاره شود کمر بند شلوار
گفت: چه خبر؟!
گفتم: دو تن از مقامات كشور با صدور احكام جداگانه يك متهم را به مسئوليت هاي مهمي منصوب كرده اند!
گفت: آره شنيده ام، يعني خبرش همه جا پيچيده است! ولي مي گويند كه اين شخص بعد از بازداشت از اتهامات وارده تبرئه شده است!
گفتم: تبرئه نشده، بلكه با عفو آزاد شده.
گفت: با اين حساب، سابقه دار است و مطابق قانون نبايد او را به مسئوليت هاي مهم منصوب كنند. چرا اين كار را كرده اند؟! چرا در فضاي كشور تنش ايجاد مي كنند؟!
گفتم: چه عرض كنم؟! در يك اتوبوس بين شهري يكي از مسافران هر از چندگاه از انتهاي اتوبوس برخاسته و در گوش راننده چيزي مي گفت و راننده توجهي نمي كرد. اما آخرين بار كه در گوش راننده پچ پچ كرد، راننده با عصبانيت گفت؛ آقا! برو بشين! اين چه حرفيه؟ مسافران كه توجهشان جلب شده بود پرسيدند؛ مگر اين آقا چه مي گويد؟! و راننده گفت؛ مي گويد، اتوبوس را به يك ديواري، درختي، تير چراغ برقي، يك جايي بزن كه يك كمي بخنديم!
گفتم: دو تن از مقامات كشور با صدور احكام جداگانه يك متهم را به مسئوليت هاي مهمي منصوب كرده اند!
گفت: آره شنيده ام، يعني خبرش همه جا پيچيده است! ولي مي گويند كه اين شخص بعد از بازداشت از اتهامات وارده تبرئه شده است!
گفتم: تبرئه نشده، بلكه با عفو آزاد شده.
گفت: با اين حساب، سابقه دار است و مطابق قانون نبايد او را به مسئوليت هاي مهم منصوب كنند. چرا اين كار را كرده اند؟! چرا در فضاي كشور تنش ايجاد مي كنند؟!
گفتم: چه عرض كنم؟! در يك اتوبوس بين شهري يكي از مسافران هر از چندگاه از انتهاي اتوبوس برخاسته و در گوش راننده چيزي مي گفت و راننده توجهي نمي كرد. اما آخرين بار كه در گوش راننده پچ پچ كرد، راننده با عصبانيت گفت؛ آقا! برو بشين! اين چه حرفيه؟ مسافران كه توجهشان جلب شده بود پرسيدند؛ مگر اين آقا چه مي گويد؟! و راننده گفت؛ مي گويد، اتوبوس را به يك ديواري، درختي، تير چراغ برقي، يك جايي بزن كه يك كمي بخنديم!
گفت
: سربازجوی منفور پاچه گیر ، با دو مهره خودی داده است گیر
گفتم
: این دو نفر خودی کیستند؟مگر خیلی گند
زدند وخالی بستند
که
سربازجوی وارونه گوی منفور ، برای گیر دادن به اینان شده مجبور
گفت
: آخوند شاهرودیست بارئیس جمهور ، برای هر دوتایشان هم باز جو شده هم مأمور
گفتم
: چیست بهانه گیر دادن یا دلیل؟ سوژه چیست،
یا چگونه داده تحلیل؟
گفت
: بهانه کرده یک متهم بازر زدن و ور ، گفته
چرا این متهم را این دوکردند مشاور؟
گفتم
: این مشاور متهم کیست؟ سناریو سازی در این مورد چیست؟
گفت
: متهم هست شریف ملک زاده ، چماقش کرده
سربازجوی عوضی زاده
با نقل
کردن ازحرکات مسافر اتوبوس ،تمسخر وتحیقر
کرده دوتا را این چاپلوس
گفته
چپ و راست یاروی بی ترمز ودنده ، می رفت پچ پچ می کرد بغل گوش راننده
آخرش
راننده بدجوری میشه عصبانی ،فریاد میزنه برو بشین آقا با حالت هیجانی
مسافران
دیگه که دیدند صحنه کردند سئوال ،موضوع چیست آقای راننده، بگو شرح
حال
راننده
میگه گفته اتوبوس را بزن بدرخت یا دیوار ،
تا طوری بخندیم که پاره شود کمر بند شلوار