روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 12 اردیبهشت ماه 1391
نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " حلقه مفقوده "
"چرا نگفته است. آنانی که بخاطر مردم و آزادی
وعدالت وبرابری در زمان شاه مبارزه کردند
واز جان ومال و هستی و پست ومقام و ایام جوانی خود گذشتند.. بدلیل آرمان وباور های متعالی انسانی آزادی خواهانه وبرابری طلبه شان بود ونه امید به
قبضه ی قدرت وانباشت ثروت بود . برای همین تعدادی شان در آن دوران مبارزه جان
باختند . و آنانی هم که باقی ماندند پس از انقلاب و آزادی شان از زندان نه سهمی از قدرت نصیب شان نشد، بلکه فقط زندانبان وسر دژخیم شکنجه گرشان عوض شد.طوری
که تعدادی شان پس از تحمل شکنجه های ضد انسانی یا زیر شکنجه جان با ختند. یا اینکه
به جوخه های مرگ و تیر باران سپرده
شدند. یا مجبور به ترک اجباری میهن شدند .در عوض قدرت .."
چرا سرمقاله
نویس که به مناسبت روز معلوم قلم زنی کرده است وبه فرصت طلبان به قدرت خزیده وبه ثروت های نجومی رسیده اشاره کرده است وگفته
که اینان سابقه مبارزه وزندان نداشته اند . چرا نگفته است. آنانی که بخاطر مردم و آزادی
وعدالت وبرابری در زمان شاه مبارزه کردند
واز جان ومال و هستی و پست ومقام و ایام جوانی خود گذشتند.. بدلیل آرمان وباور های متعالی انسانی آزادی خواهانه وبرابری طلبه شان بود ونه امید به
قبضه ی قدرت وانباشت ثروت بود؟ برای همین تعدادی شان در آن دوران مبارزه جان
باختند . و آنانی هم که باقی ماندند پس از انقلاب و آزادی شان از زندان نه سهمی از قدرت نصیب شان نشد، بلکه فقط زندانبان وسر دژخیم شکنجه گرشان عوض شد.طوری
که تعدادی شان پس از تحمل شکنجه های ضد انسانی یا زیر شکنجه جان با ختند. یا اینکه
به جوخه های مرگ و تیر باران سپرده
شدند. یا مجبور به ترک اجباری میهن شدند .در عوض قدرت و ثروت ی نصیب آنانی شد که با 3 بار درود وسپاس گفتن به شاهنشاه آریا مهرکه از تلویزیون
هم پخش و آزاد شدند وشرکای سهیم در قدرت شان نه در زندان نبودند ، بلکه اهل مبارزه
هم نبودند یاا ینکه تقیه می کردند که با ورود خمینی شیاد وفرصت طلب دوره خیمه ی وی
گرد آمدند و آویزان به اطرافیان وی وارگان های سرکوبگر شدند وبه پست ومقام رسیدند وغار
تگری وانباشت ثروت پیشه کردند وتاتوانسته اند علیه ی مخالفان ومنتقدان ودگر اندیشان
ونا راضیان توطئه ودسیسه نموده اند. ولی سرمقاله نویس با سانسور اشاره کردن در
مورد رقبای بقدرت رسیده با نقل قول کردن از خمینی شیاد این چنین پیرامون تهذیب نفس گفته است :
"براي فهم و درك
توصيههاي فراوان امام خميني رضوانالله تعالي عليه به ضرورت تهذيب نفس مسئولان
نظام جمهوري اسلامي، در همان زمان كه ايشان اين ضرورت را بيان ميكردند و بر آن
اصرار ميورزيدند، مشكلي وجود نداشت. همه ميفهميديم كه تهذيب و تزكيه بر تعليم و
تعلم مقدم است و اين ضرورت در مورد مسئولان يك نظام حكومتي ديني طبعاً مضاعف ميباشد.
با اينكه اين فهم و درك از
همان زمان وجود داشت، به دليل خوشبينيهائي كه به افراد داشتيم و البته تا حدود
زيادي نيز درست بود چون عموماً انقلابي و زندان رفته و زجركشيده و شكنجهديده
بودند و اين سختيها را براي رسيدن به حكومت و قدرت تحمل نكرده بودند و براي خدا و
خدمت به بندگان خدا مبارزه كرده بودند، ميزان اهميت توصيه امام به تهذيب نفس و به ويژه اصرار ايشان بر اين
امر را، آنگونه كه امروز درك ميكنيم، نميفهميديم. آن روز هم اين كار امام را ميستوديم
و براي رهبر انقلاب و بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي چنين دغدغهاي را لازم ميدانستيم
ولي از عمق نگراني او به اين اندازه كه امروز درك ميكنيم بيخبر بوديم".
مگر
گفته نمی شود خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود معمار کج؟. بنابراین اگر
خمینی شیاد فریبکارانه قبل از اینکه اجاز دهد تا در انتخابات آزاد و برگزیدن نمایندگان واقعی ملت وتشکیل مجلس
مؤسسان برای تصویب قانون اساسی می شد تا ماهیت آن مشخص گردد که چیست ونوع حکومت از سوی مردم تعیین می
شد که چه می خواهند . حساب شده و فرصت
طلبانه اقدام نمی کرد تا در یک حالت انقلابی واحساسی نوع حکومت نه یک
کلمه کم ونه یک کلمه زیاد جمهوری اسلامی را به مردم تحمیل نماید . سپس آشکارا اعتراف کند که اگر 36 میلیون جمعیت
آن موقع بگویند آری ولی من بگویم نه ،همه باید بگویند نه ، آشکارا این
شیوه ی تک صدایی استبدادی با حکومت
فاشیستی دینی را تأسیس وتحمیل نمی کرد تا اینکه پس از 33 سال ن شرایط به جایی برسید
که سر مقاله نویس مجبور شود به مناسبت روز معلم اعتراف کند که بد اخلاقی و اتهام زنی وتهمت وصرف هزینه های چندین میلیاردتومانی برای
ورود به بازار مکاره ی دوره ی نهم موسوم به مجلس شد ه است و در دفاع از شیوه ی جاسوسی امور تربیتی در
مدارس و دانشگاه ها در اوایل انقلاب این چنین بگوید و آن را به ساید مقولات بسط و تعمیم دهد:
"امروز كه بداخلاقيهاي
سياسي را ميبينيم، امروز كه هزينهكردنهاي ميلياردي براي ورود به مجلس را ميبينيم،
امروز كه جنگ قدرتها را ميبينيم، امروز كه يقه درانيهاي سياسي و مباحشدن بيآبروكردن
همديگر براي رسيدن به قدرت را ميبينيم، امروز كه متوسلشدن به هر وسيله و ابزاري
براي رسيدن به كرسي رياست را ميبينيم، و امروز كه فساد اقتصادي سه هزار
ميلياردتوماني و آلودهبودن جمع قابل ملاحظهاي از مسئولان اجرائي در ردههاي
مختلف به اين فساد را ميبينيم، درك عميقتر و روشنتر و ملموستري از اصرار
بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي بر ضرورت تهذيب نفس مسئولان داريم""بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، در وزارت آموزش
و پرورش، بخش قابل توجهي تحت عنوان "امور تربيتي" پديد آمد كه درصدد
تأمين نيازهاي پرورشي دانشآموزان بود. اين بخش، مورد اهتمام شديد دو معلم مهذب،
شهيد باهنر و شهيد رجائي قرار داشت و در سالهاي اول انقلاب توانست خدمات خوبي در
زمينه پرورش روح دانشآموزان ارائه دهد. بعدها به امور تربيتي بيمهري شد و آن
اهتمام هرگز به مدارس بازنگشت و سبب خسران گرديد.حتي اگر امور تربيتي با قدرت و قوت در مدارس و
دانشگاهها فعال باشند و دانشآموزان و دانشجويان در تمام مراحل تا فارغالتحصيلشدن
و به بازار كاررفتن تحت مراقبتهاي ويژه تربيتي باشند، بازهم در زمان اشتغال به
كار به ويژه در مسئوليتهاي حكومتي اعم از اجرائي و تقنيني و قضائي، نيازمند
مراقبت و تهذيب نفس هستند.اين يادآوريهاي تكاندهنده براي اين بود كه مسئولان تحت تأثير نفس اماره
خود قرار نگيرند و به اين تصور كه ما با مبارزاتمان اين كشور و اين مردم را نجات
دادهايم، براي خودشان حسابي بيش از مردم باز نكنند و از مردم طلبكار نشوند. روشن است كه اگر انقلابيون واقعي و زندانرفتهها
و شكنجهشدهها به اينهمه تذكر و توصيه نياز داشته باشند، كساني كه در انقلاب
اصولاً حضور نداشتند و با الفباي مبارزه آشنا نيستند و با زندان و شكنجه آشنائي
ندارند و در عين حال خود را انقلابيتر از انقلابيون واقعي ميدانند، بايد شب و
روز در معرض چنين توصيههائي باشند تا كشور و انقلاب و نظام و مردم از دست آنها در
امان باشند. فقدان يا كمبود تهذيب نفس است كه چنين افرادي را به ماجراهاي شرمآوري
همچون فساد سه هزار ميليارد توماني ميكشاند... از مناسبت روز معلم بايد اين بهره را ببريم كه براي
ايجاد يك جريان قوي قدرتمند و مستمر تهذيب نفس در جامعه به ويژه براي مسئولان حكومتي
تدبيري انديشيده شود و هرچه زودتر به مرحله اجرا درآيد. اين، حلقه مفقودهايست كه
نظام جمهوري اسلامي به آن نياز مبرم دارد و اين نظام بدون داشتن آن دچار كمبودي
اساسي و فلجكننده است. براي آنكه راه دوري نرفته باشيم، در آنچه دو روز قبل در اجلاس
"سلامت نظام اداري" در همين تهران گذشت دقت نمائيد. رئيس يك قوه ميگويد:
"مديران قانونگريز بايد در ميدان ترهبار با باسكول كار كنند"، رئيس
قوه ديگر ميگويد "با متخلفان در قواي مقننه و قضائيه برخورد نميشود" و
رئيس قوه سوم ميگويد: "بايد بپذيريم كه دستگاه اجرائي ما فساد كرده
است"اين وضعيت، براي نظام جمهوري اسلامي غيرقابل قبول است و يك نظام حكومتي
ديني با چنين وضعيتي قابل دوام نيست"
در
خاتمه اینکه وقتی سرمقاله نویس به مناسب روز معلم قلم فرسایی کرده است .البته بدون
آنکه بگوید اوضاع معلمین کشور چگونه است ؟چرا گزارش شده است که وضعیت معلمین
طوریست که هر ر وز که می گذرد معلمان فقیر تر می شوند؟ البته پاسخ سئوال را باید در نقل قول کردن موضع مسئولان نهادهای
حکومتی نسبت به همدیگر جستجو نمود که
چگونه می باشد؟ برای اینکه در اینن قل قول آنگونه تابلویی ترسیم شده است که بی
نیاز از هر گونه توضیحی می باشد .چون که عملکرد 33 سال گذشته ی دولت مردان به نمایش گذاشته شده است . برای اینکه
سرمقاله نویس در این نقل قول که
اعترافی از چگونگی شرایط و روابط وتعامل میان نهادهای حکومتی تبیین شده است گفته برای اینکه راه دوري نرفته باشيم، اشاره به دو روز قبل در اجلاس "سلامت نظام
اداري" می شود که در همين تهران
اتفاق افتاد . زیرا رئيس يك قوه ميگويد "مديران قانونگريز بايد در ميدان
ترهبار با باسكول كار كنند"، رئيس قوه ديگر ی گفته است "با متخلفان در قواي مقننه و قضائيه برخورد
نميشود" بالاخره رئيس قوه سوم هم
اذعان کرده است : "بايد بپذيريم كه دستگاه اجرائي ما فساد كرده است" خوب
ازا ین شفاف تر اذعان شود که اوضاع رژیم ضد بشری و قرون وسطایی چگونه از رأس تا ذیل در همه سطوح آلوده به فساد است
که همراه بارقابت واختلاف ودر گیر جنگ
قدرت وثروت وباند بازی وفامیل ساری می باشد . آیا بازهم این رژیم عوامفریب و دین
فروش وغارتگر اصلاح نا پذیر مشروعیت دارد و می تواند پاسخگوی مطالبات مردم ایران
باشد واز منافع ملی کشور دفاع کند . یا نه اینکه
پس از 33 سال تجربه عدم اصلاح پذیر بودنش می بایست مبارزه برای تغییرات دمکراتیک
در ایران کرد؟
هوشنگ
بهداد
روزی نامه ی
حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 12 اردیبهشت ماه 1391
حلقه
مفقوده