گفت و شنود کیهان 23
اردیبهشت 91
دندون (گفت و شنود)
گفتم : برای چه این روانی مترسک؟ همیشه علیه ی رقیب میزنه جفتک
گفت : آخه سربازجوی زنجیری نا مرد ،روزی دندون
عقلش گرفته بود درد
رفت دانپزشکی از دوندنش نالید ،پس از چک دکتر گفت باید آن را
کشید
سربازجو میگه دکتر من ندارم طاقت، گربکشم آن را بیشتر
میشه حماقت
اما دکتر بهش میگه با عصبانیت ،بگیر بنشین تا آن
را کنم نصیحت
گفت: سايت ضد انقلابي گويانيوز، معروف
به «سيانيوز» از گروه هاي اپوزيسيون درخواست كرده كه كمتر حرف بزنند.
گفتم: ولي اين حيوونكي ها تنها كاري كه بلدند، حرف زدن است، اگر حرف هم نزنند كه فقط به درد لاي جرز ديوار مي خورند.
گفت: خطاب به آنها نوشته است؛ فايده حرف زدن ها و نوشته هاي شما چيست؟! غير از اين كه با اظهارات خودتان براي ستون گفت و شنود كيهان سوژه درست مي كنيد؟!
گفتم: با اين حساب، حرف زدن آنها بي فايده هم نيست.
گفت: نوشته؛ به جاي اينهمه حرف زدن و سوژه درست كردن براي كيهان، قسمتي از وقت خودتان را صرف فكر كردن كنيد تا از اشتباهات پي درپي جلوگيري كرده باشيد.
گفتم: ديگه خيلي دير شده! يارو رفت دندانپزشكي گفت؛ دندون عقلم خيلي كج و كوله دراومده. دكتر گفت؛ بشين برات بكشم! يارو گفت؛ نه! طاقت درد ندارم. راه ديگه اي نداره؟ و دكتر با عصبانيت گفت؛ چرا! بشين يك كمي نصيحتش كنم شايد رو به راه بشه!
گفتم: ولي اين حيوونكي ها تنها كاري كه بلدند، حرف زدن است، اگر حرف هم نزنند كه فقط به درد لاي جرز ديوار مي خورند.
گفت: خطاب به آنها نوشته است؛ فايده حرف زدن ها و نوشته هاي شما چيست؟! غير از اين كه با اظهارات خودتان براي ستون گفت و شنود كيهان سوژه درست مي كنيد؟!
گفتم: با اين حساب، حرف زدن آنها بي فايده هم نيست.
گفت: نوشته؛ به جاي اينهمه حرف زدن و سوژه درست كردن براي كيهان، قسمتي از وقت خودتان را صرف فكر كردن كنيد تا از اشتباهات پي درپي جلوگيري كرده باشيد.
گفتم: ديگه خيلي دير شده! يارو رفت دندانپزشكي گفت؛ دندون عقلم خيلي كج و كوله دراومده. دكتر گفت؛ بشين برات بكشم! يارو گفت؛ نه! طاقت درد ندارم. راه ديگه اي نداره؟ و دكتر با عصبانيت گفت؛ چرا! بشين يك كمي نصيحتش كنم شايد رو به راه بشه!
گفت: سربازجوی پاچه گیر معتاد ، هم زمین خوارست هم مفسد اقتصاد
به هذیان و چرندگویی داره اعتیاد ،دل بریده از رئیس جمهور
احمدی نژاد
نقل قول کرده از سایت گویا نیوز ، البته متهمش کرده به سیا
نیوز
گفتم : باز سربازجوی حمل کننده نیمسوز ،برای که بر سر منبر
رفته است این پفیوز؟
گفت : مثل همیشه سربازجوی ا وین ،دراز کرده رقیب مغلوب با
اتهام وتوهین
گفته سر خود شان کرده اند زیر برف ،به جای عمل فقط بلدند بزنند
حرف
فیگو ر گرفته برای شان با فیس و افاده ،مدعی شده حرف زدن که
نداره فایده
گفتم : برای چه این
روانی مترسک؟ همیشه علیه ی رقیب میزنه جفتک
گفت : آخه سربازجوی زنجیری نا مرد ،روزی دندون عقلش گرفته بود درد
رفت دانپزشکی از
دوندنش نالید ،پس از چک دکتر گفت باید آن را کشید
سربازجو میگه دکتر من ندارم
طاقت، گربکشم آن را بیشتر میشه حماقت
اما دکتر بهش میگه با عصبانیت ،بگیر بنشین تا آن را کنم نصیحت