دروغ نامه ی کیهان
یکشنبه 25 تیر ماه سال 1391
نقد وبررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی
کیهان " ترازهاي تازه در سياست خارجي پيشرو "
"عجیب است که اذعان شده که ادامه ی سیاست مذاکره ی هسته ای وقت کشی یا کشدار شدن
چالش هسته اي مهم تر از اصل پيروزي در اين آوردگاه حساس است.چون ابزاری برای
چانه زنی وعبور از انزوای منطقه ای وجهانی می باشد. زیرا که ادامه ی این پا رامتر موجب شده است تا سیاست نقض
مستمر حقوق بشر در ایران ومداخله گری در امور کشور های منطقه وهمسایه ها به حاشیه
برده شود. ازسوی دیگر چون پروژه ی هسته ای تبدیل به حرف اول و آخر رهبر وسایر
مسئولان شده است .لذا با ارجحیت دادن به پروژه ی هسته ای تبدیل به چماق سرکوب وخفقان و خفه و خاموش کردن
هر صدای اعتراضی پیرامون هر موضوعی در داخل کشور شده است"
واقعاً
آیا نه از موضع قدرت که ضعف و به ته خط
رسیدن حاکمان ایران نمی باشد که قدرت
نمایی کاذب شده است. زیرا که هم قلم وهم لهجه پاسدار شریعتمداری اذعان به ماهیت سیاست شتر گاو پلنگ خارجه کرده است . در اصل رله کردن ادامه همان صدور انقلاب خمینی شیاد است
که سپس بر گردان وترجمان آن تبدیل به
پیگیری مجدانه ی صدور سیاست تروریسم وارتجاع وبحران به برون مرز شد و همراه باآن سیاست موازی مداخله گری در امورداخلی کشور های
منطقه وهمسایه ها می باشد که باجدیت تمام پیگیری شده است . اما جالب است که اکنون
اعتراف شده که در کاکل چنین سیاست خارجی که حاصل چند دهه پنهانکاری با صرف میلیاردها
دلار بوده منتهی به پیشرفت های هسته ای شده است که
تبدیل به نمادهای بزرگ و بی سابقه ی قدرت حاکمان ایران شده است . بنابراین با این اعتراف بهتر و بیشتر شفاف می شود که چرا تحریم های
تحمیل شده به مردم که موجب نابودی اقتصاد و رشد تورم وگرانی لجام گسیخته شده است و
هرروز هم خبرهای گوناگونی بازتاب داده می شود که تعداد بیشتری کار خانه و واحدهای
تولیدی وصنعتی تعطیل و کارگران اجراج وبیکارشده اند که ناشی از پیگیری غنی سازی
اورانیوم در راستای اهداف خاص است .ولی بطور وارونه ولی فقیه وپاسداران کودتاگر به خصوص سربازجو
پاسدار شریعتمدری تأکید می کنند که تحریم ها ی ناشی از پروژه ی هسته ای هیچ ارتباطی
به تورم وگرانی و فقر و بیکاری ندارد ، بلکه گرانی زیرا سر کلان سرمایه داران
پرورش یافتگان دوران رفسنجانی وخاتمی هستند که به درون دولت یا ورق پاره های
اقتصادی نفوذ کرده اند وبطور عمد تبلیغ همراه با اقدامات تخریبی وتحریک آمیز می
کنند تا هم موجب گرانی شود و بهانه برای
انتقاد کردن به دولت داشته باشند . همینطور قادر باشند بستر سازی تبلیغات
وتحریک نارضایتی کنند . اما از سوی دیگر جای سئوال است وقتی اکنون ادعای کمدی صلح آمیز بودن اهداف هسته ای می شود اما همزمان
از پروژه ی هسته ای به عنوان بزرگترین نماد قدرت حاکمان ایران یاد می شود
.توجه داشته باشید وقتی به سلاح هسته ای یابند حاکمان رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی
چگونه ادعایی خواهند داشت و چه تهدید جدی برای صلح و امنیت منطقه و جهان خواهند
بود؟ بهرحال عجیب است که اذعان شده که ادامه ی سیاست مذاکره ی هسته ای وقت کشی یا کشدار شدن
چالش
هسته اي مهم تر از اصل پيروزي در اين آوردگاه حساس است.چون ابزاری برای چانه زنی
وعبور از انزوای منطقه ای وجهانی می باشد. زیرا که ادامه ی این پا رامتر موجب شده است تا سیاست نقض
مستمر حقوق بشر در ایران ومداخله گری در امور کشور های منطقه وهمسایه ها به حاشیه
برده شود. ازسوی دیگر چون پروژه ی هسته ای تبدیل به حرف اول و آخر رهبر وسایر
مسئولان شده است .لذا با ارجحیت دادن به پروژه ی هسته ای تبدیل به چماق سرکوب وخفقان و خفه و خاموش کردن
هر صدای اعتراضی پیرامون هر موضوعی در داخل کشور شده است .مهمتر اینکه موضوع مهم
جنگ قدرت وثروت میان باند های مافیایی نیز با اهرم هسته ای کنترل ومهار شده است. بهر
صورت هم قلم وهم لهجه پاسدار شریعتمداری بدون آنکه سخنی از وضعیت نا بسامانی
اقتصادی بگوید . یاا شاره ای به رشد نا امنی وهنجاری های اجتماعی کند . یا بگوید که اجرای طرح های زنجیره ای سرکوبگرانه ی نیروی انتظامی و گشت
ارشاد علیه ی زنان و دختران ناشی از چیست که زیر چتر پوشش ومبارزه با بی حجابی
دنبال می شود؟ یا اینکه بگوید که اوضاع اقتصادی ومعیشتی مردم چگونه می باشد وچرا
رشد تورم وگرانی وفقر وبیکاری مهار شدنی نمی باشد؟ یا اینکه به دامنه ی رشد رقابت
واختلافات وجنگ قدرت وثروت اشاره نماید .ولی آویزان به مشتقات معجزان چالش هسته ای
شده است که موجب نفوذ رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی در عراق وسوریه ولبنان وفلسطین
وافغانستان و تحولات منطقه شده که بامصادره
آن با نام جنبش بیداری اسلامی یاد می شود . بنابراین وی مدعی است که آمریکا این
چنین نیاز به حاکمان ایران برای حل بحران شکست هایش در عراق وافغانستان وسوریه و لبنان ومصر وتونس ولیبی با وحشت
از نفوذ رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی در منطقه دارد:
"نگاه ما به سياست خارجي و دگرگوني هاي شتابان در سياست جهاني
بايد ارتقا پيدا كند. پيشرفت هاي هسته اي، يكي از نمادهاي بزرگ و بي سابقه قدرت
ايران است اما جفا به واقعيات خواهد بود اگر قدرت ايران جديد را صرفاً به اين سطح
فرو بكاهيم. همچنين توقف و مشغول شدن محض به چالش هاي دشمن در اين عرصه، موجب مي
شود در قبال ظرفيت هاي خارجي اقتدار و نفوذ جمهوري اسلامي كم بگذاريم..
البته چالش هسته اي 9 ساله به عنوان تابلوي پيروزي ايران در پيشاني تاريخ ثبت
خواهد شد اما آنچه مورد تاكيد است اينكه ظرفيت هاي قدرت اثرگذار ايران به همين يك
موضوع ختم نمي شود. به عبارت ديگر، جوهر مقاومت و پيشروي ايران
در چالش هسته اي مهم تر از اصل پيروزي در اين آوردگاه حساس است. اين جوهره امروز
مي تواند به تغييرات شتابان در سياست جهاني، شكل و رنگ و هويت و جهت بدهد. غرب-
مشخصا آمريكا و انگليس و صهيونيسم بين الملل- از اين نقش آفريني مهم مي ترسند و با
مسئله سازي و حاشيه پردازي مي كوشند نقش آفريني ايران را به تاخير بيندازند.حقيقت
اين است كه ايران چالش هاي چند لايه غرب براي توقف برنامه هسته اي را با موفقيت
پشت سر گذاشته است. رئيس MI6 بخواهد قمپز در كند و مخاطبان خود را بفريبد. اما اگر مراد از اين
سخنان توقف فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران باشد، گوينده آن علنا خود را به
استهزاء گرفته است چه اينكه نتيجه تركيب عمليات خرابكارانه سايبري، ترور دانشمندان
هسته اي و تحريم ها و تهديدها، چيزي جز دستيابي ايران به غني سازي 20 درصد، 3
برابر شدن سرعت سانتريفيوژها در كنار چند برابر شدن تعداد اين دستگاه ها و راه
اندازي سايت فردو نبوده است.بولتون پريروز در نشريه
آمريكايي «آلگماينر» نوشت «بدبختانه نه دولت بوش و نه دولت اوباما از آزمون بي
ثبات كردن حكومت ايران نمره نياورده اند و حتي تيم اوباما باور ندارد كه تحريم ها
برنامه اتمي ايران را متوقف كند... مشكل اساسي اين است كه امروز ديگر هيچ تحريم
موثر قابل اجرايي وجود ندارد كه ايران را از تداوم آرمان هاي هسته اي خود
بازدارد... تاريخچه تحريم هاي 10 ساله عليه ايران را به ياد بياوريد، تحريم هاي
يكجانبه آمريكا و چند جانبه اروپا و شوراي امنيت. تحريم، گاوآهن را از دست ايران
نگرفته و ايران همچنان به شخم زدن خود ادامه مي دهد.. رژيم
ايران اراده اي بيش از اراده دولت اوباما دارد كه در هر قضيه اي بر اراده او مي
چربد. تحريم ها هر چند ايذايي بود ولي ايران را فلج
نكرد اما همين ماجرا، به تدريج آن روي ديگر خود را در كشورهاي اروپايي نشان مي
دهد. سخن بر سر اقتصاد آميخته به فاجعه ايتاليا و اسپانيا و يونان نيست. اكنون
دامنه فاجعه به فرانسه- يكي از 3 قدرت بزرگ اروپايي- كشيده شده است.
نگاه ما به ظرفيت هاي سياست خارجي و تغييرات شتابان در سياست و قدرت جهاني بايد
ارتقا پيدا كند. در حالي كه تحليلگران و سياستمداران بسياري در واشنگتن و تل آويو
و لندن اذعان مي كنند انقلاب هاي جديد در خاورميانه ، الهام گرفته از انقلاب
اسلامي است، سران سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس و اسرائيل - ولو به اجمال-
تصريح مي كنند كه از اين اتفاق مهيب غافلگير شده اند. اگر روزي
مقاومت و بيداري اسلامي محدود به ايران و لبنان و فلسطين بود امروز اين خط به مصر
و عربستان و بحرين و يمن و تونس كشيده شده است.هفته
گذشته كوفي عنان (دبير كل سابق و فرستاده ويژه سازمان ملل در امور سوريه) پس از
شكست نشست پاريس صراحتاً به روزنامه لوموند گفت «پس از 16 ماه بحران، ما در سوريه
موفق نشديم و هيچ تضميني وجود ندارد كه اصلا بتوان در اين بحران موفق شد. اما آيا
در پي راه حل هاي جايگزين بوده ايم؟ من اينها را به شوراي امنيت گفتم... ما بايد
دنبال بديل باشيم. روسيه در سوريه نفوذ دارد اما من مطمئن نيستم كه به تنهايي
بتواند بر رويدادها تاثير بگذارد. ايران بازيگر مهمي است و بايد بخشي از راه حل
باشد. ما نمي توانيم نفوذ ايران را ناديده بگيريم. شبيه اين
اظهارات را از قول سياستمداران غربي درباره تحولات يك دهه اخير عراق و افغانستان و
لبنان و فلسطين شنيده ايم. آمريكايي ها مشخصا درباره تحولات عراق و افغانستان
چندين بار از ايران «التماس» كردند و خواستار ايفاي نقش ايران در مهار بحران هاي
موجود شدند.يك دهه پس از مصاف هسته اي و توفيقات و دستاوردهاي بزرگ آن براي
كشور، شايسته و بايسته است كه قدم بر پله هاي بلندتر اقتدار و نقش آفريني بين
المللي بگذاريم. مشي چند سال اخير رهبر فرزانه انقلاب و اهتمام ويژه به موضوع
بيداري و مقاومت اسلامي در كنار انگشت گذاشتن بر پاشنه آشيل ليبرال- دموكراسي غرب
در حوزه هاي فرهنگ و سياست و اقتصاد، ضرورت ارتقاي سياست خارجي و موضع پيش رونده و
بالنده آن را در كنار تدبير براي چالش ها گوشزد مي كند."
دروغ
نامه ی کیهان یکشنبه 25 تیر ماه سال 1391
ترازهاي تازه در سياست خارجي پيشرو (يادداشت روز)
