گزیده خبرهای 8 مهر -94 قسمت -3
درگیری دو طایفه بر سر کرایه خودرو
فرمانده انتظامی شهرستان همدان گفت: دو طایفه در روستای «یکله» از توابع بخش قهاوند بر سر نرخ کرایه یک خودروی باری با یکدیگر درگیر شدند.سرهنگ «رسول مرادی» در گفت و گو با ایرنا، افزود: مالک یک وسیله نقلیه باری برای جابجایی کالا کرایهای را پیشنهاد داده که به علت بالا بودن میزان کرایه، مالک بار با راننده درگیر میشود.وی اضافه کرد: پس از این درگیری فیزیکی، خانواده طرفین نیز به جمع نزاع کنندگان پیوسته و دامنه این نزاع گستردهتر میشود.وی بیان کرد: پس از حضور ماموران پاسگاه قهاوند و دعوت طرفین به صلح و سازش ولی آنها اقدام به یارگیری و ادامه نزاع کرده که در جریان این نزاع طایفهای به علت استفاده از سلاح سرد و چوب و چماق چندین نفر مجروح میشوند.فرمانده انتظامی شهرستان همدان اضافه کرد: بدلیل بیتوجهی طرفین درگیر به هشدارهای پلیس، ماموران انتظامی در یک عملیات اقدام به دستگیری مسببان این درگیری کرده که شماری از آنها متواری میشوند.سرهنگ مرادی افزود: عوامل انتظامی شش نفر از افرادی که متواری شده بودند را نیز در عملیات دیگری دستگیر کردند که پرونده آنها در محکم قضایی در حال رسیدگی است.وی تاکید کرد: افراد ذی نفوذ، بزرگان و ریش سفیدان باید با امر به معروف از بروز چنین مسایل و مشکلاتی در روستا جلوگیری کرده تا زمینه بروز کدورت و درگیری بین اهالی روستا ایجاد نشود.
کشف 80 خودروی مسروقه از مخفیگاه سارقان در اصفهان
اصفهان- خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی: دو سارق حرفهای و سابقهدار خودرو در عملیات ویژه کارآگاهان پلیس آگاهی استان اصفهان دستگیر و در بازرسی از مخفیگاه آنان، 80 دستگاه خودروی مسروقه کشف شد.سرهنگ ستار خسروی گفت: کارآگاهان اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی استان اصفهان در راستای اجرای طرحهای تصویب شده در قرارگاه مقابله با سرقت استان با انجام گشتهای ویژه و اقدامات علمی و تخصصی توانستند طی هفته جاری دو نفر از سارقان حرفهای و سابقهدار خودرو را شناسایی و دستگیر کنند.وی افزود: ماموران در بازرسی از مخفیگاه سارقان که واقع در حاشیه شهر اصفهان بود، 80 دستگاه خودروی مسروقه را کشف کردند. این مقام مسئول عنوان داشت: با توجه به اینکه سارقان خودروها را اوراق کرده و لوازم آنها را به افراد مالخر میفروختند تلاش برای شناسایی مالخران همدست با متهمان آغاز و در این زمینه طی یک عملیات منسجم و همزمان دو مالخر اموال مسروقه نیز شناسایی و دستگیر شدند.سرهنگ خسروی با اشاره به اعترافات سارقان مبنی بر چندین مورد اخاذی از مالباختگان گفت: سارقان در تعدادی از سرقتهای خود هنگامی که با لب تاپ، دوربین عکاسی، گوشی تلفن همراه و یا مدارک با ارزش در خودرو مواجه میشدند طی تماس با مالباختگان از آنان در قبال بازگرداندن اموالشان اخاذی نیز میکردند. رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان با بیان اینکه تمامی مالباختگان شناسایی شدند، گفت: با تنظیم شکایت علیه سارقان و مالخران، تمامی متهمان دستگیر شده جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضائی شدند.این مقام انتظامی گفت: به شهروندان توصیه میکنیم خودروهای خود را به سیستمهای امنیتی و ایمنی همچون قفل فرمان، قفل پدال، سوئیچ مخفی و دزدگیر مجهز کرده و از قرار دادن لوازم و مدارک با ارزش در خودروهای خود جداً خودداری کنند.
کشف 80 خودروی مسروقه از مخفیگاه سارقان در اصفهان
اصفهان- خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی: دو سارق حرفهای و سابقهدار خودرو در عملیات ویژه کارآگاهان پلیس آگاهی استان اصفهان دستگیر و در بازرسی از مخفیگاه آنان، 80 دستگاه خودروی مسروقه کشف شد.سرهنگ ستار خسروی گفت: کارآگاهان اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی استان اصفهان در راستای اجرای طرحهای تصویب شده در قرارگاه مقابله با سرقت استان با انجام گشتهای ویژه و اقدامات علمی و تخصصی توانستند طی هفته جاری دو نفر از سارقان حرفهای و سابقهدار خودرو را شناسایی و دستگیر کنند.وی افزود: ماموران در بازرسی از مخفیگاه سارقان که واقع در حاشیه شهر اصفهان بود، 80 دستگاه خودروی مسروقه را کشف کردند. این مقام مسئول عنوان داشت: با توجه به اینکه سارقان خودروها را اوراق کرده و لوازم آنها را به افراد مالخر میفروختند تلاش برای شناسایی مالخران همدست با متهمان آغاز و در این زمینه طی یک عملیات منسجم و همزمان دو مالخر اموال مسروقه نیز شناسایی و دستگیر شدند.سرهنگ خسروی با اشاره به اعترافات سارقان مبنی بر چندین مورد اخاذی از مالباختگان گفت: سارقان در تعدادی از سرقتهای خود هنگامی که با لب تاپ، دوربین عکاسی، گوشی تلفن همراه و یا مدارک با ارزش در خودرو مواجه میشدند طی تماس با مالباختگان از آنان در قبال بازگرداندن اموالشان اخاذی نیز میکردند. رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان با بیان اینکه تمامی مالباختگان شناسایی شدند، گفت: با تنظیم شکایت علیه سارقان و مالخران، تمامی متهمان دستگیر شده جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضائی شدند.این مقام انتظامی گفت: به شهروندان توصیه میکنیم خودروهای خود را به سیستمهای امنیتی و ایمنی همچون قفل فرمان، قفل پدال، سوئیچ مخفی و دزدگیر مجهز کرده و از قرار دادن لوازم و مدارک با ارزش در خودروهای خود جداً خودداری کنند.
قطع شدن سر مرد جوان در محور کرج – زنجان
در پی حادثه هولناک در محور کرج- زنجان، سر یک مرد قطع و یک سرباز به همراه یک متهم روانه بیمارستان شدند.به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، در ساعت 11:21 در پی تماس با اورژانس مشخص میشود که یکدستگاه پژو SD در محور کرج – زنجان در اثر بر خورد با گاردریل واژگون شده است.شدت این حادثه که در 100 متری شهرک کاسیپن رخ داد، به حدی بود که منجر به قطع شدن سر راننده پژو SD شد و سایر سرنشینان که شامل یک متهم، یک مامور وظیفه بودند، دچار شکستگی از ناحیه دست و پا شدند.به دنبال این واقعه ناگوار عوامل اورژانس در محل حاضر و مجروحان را به بیمارستان شهید رجایی قزوین منتقل کردند.
مرگ خاموش مادر و دختر در خلخال
بر اثر گازگرفتگی، مادر و دختری در شهرستان خلخال دچار خفگی شده و جان به جان آفرین تسلیم کردند.به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، این حادثه در شهرک دانش خلخال، اتفاق افتاد که بر اثر استنشاق گاز در حمام مادر و فرزند اسیر مرگ خاموش شدند.«ملکی» مدیر داخلی بیمارستان امام خمینی(ره) خلخال با اعلام این خبر، علت مرگ مادر 35 ساله و دختر 12 ساله گازگرفتگی در حمام و خفگی است.وی افزود: مادرو دخترش در حمام خانه و در زمان استحمام به سختی خود را به اتاق رسانده و به علت شدت گازگرفتگی، جان باختند.وی خاطرنشان کرد: بعد از انتقال مصدومین به بیمارستان، پزشکان پس از معاینات، گازگرفتگی را علت اصلی مرگ این مادر و فرزند اعلام کردند.
پسر جوانی که متهم است دختر موردعلاقهاش را به قتل رسانده و جسد او را داخل چمدانی قرار داده است، وقتی در جلسه محاکمه حاضر شد، اتهام قتل را رد کرد و مدعی شد متوفی بر اثر یک حادثه جانش را از دست داد. به گزارش شرق، متهم که درحالحاضر ١٩ساله است، در حالی قتل دختر جوان را یک حادثه خواند که هنوز جسد این دختر پیدا نشده است. منشی دادگاه در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، کیفرخواست صادره از سوی دادسرا را خواند و گفت: «١٢ اسفند سال ٩٢ خبر گمشدن دختر نوجوانی به مأموران پلیس داده شد. خانواده این دختر در گزارشی که به مأموران دادند اعلام کردند او با پسرجوانی دوست بود و با هم اختلافاتی داشتند. وقتی مأموران سراغ این جوان رفتند، او منکر داشتن خبری از دختر موردعلاقهاش شد اما در تحقیقات بعدی و با بهدستآمدن سرنخهایی، مشخص شد دختر گمشده به دست متهم حاضر در دادگاه جانش را از دست داده است. ردیابیهای انجامشده نشان داد روز گمشدن این دختر او ١٣ بار با یک شماره تلفن که متعلق به متهم است، تماس داشت و بعد از این تماسها بود که دیگر خبری از او نشد. در تحقیقات بعدی متهم به عمل ارتکابی اعتراف کرد و گفت: مقتول اصرار داشت با هم دوست باشیم و من هم نمیخواستم این رابطه ادامه پیدا کند و سر این موضوع با هم درگیری پیدا کردیم و او من را هل داد و بعد من او را هل دادم و با میله بارفیکس به سرش کوبیدم که همین ضربه باعث مرگش شد. بعد هم جسد را داخل چمدان گذاشتم و از خانه بیرون بردم.اعترافات متهم با مدارک بهدستآمده همخوانی داشت چراکه بازرسی از خانه متهم نشان داد، او سعی داشت لکههای خون را از بین ببرد. چند لکه بهدستآمده نیز موردآزمایش قرار گرفت و مشخص شد متعلق به مقتول است. همچنین دستنوشتههای مقتول که توسط پلیس کشف شده است نشان میدهد او تصمیم به جدایی داشت و میخواسته به این رابطه پایان دهد و گفتههای متهم در این خصوص نیز صحت ندارد. فارغ از اینکه جسد مقتول پیدا نشده است، آثار و مدارک موجود در پرونده و همچنین اعترافات متهم و سایر قرائن موجود نیز نشان میدهد دختر جوان به دست متهم به قتل رسیده و دادستان با توجه به درخواست اولیایدم و شکایت آنها خواستار صدور حکم قانونی شده است».
در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. سپس نوبت به متهم رسید؛ او اتهام قتل را رد کرد و گفت: «من با دختر جوان در کشور ترکیه آشنا شدم. هردو برای سفر به آنجا رفته بودیم و بعد از اینکه به ایران آمدیم این رابطه ادامه داشت. من در آن زمان ١٧ساله بودم. روز حادثه دختر جوان چند بار با من تماس گرفت و سؤالاتی در مورد زندگی در سوئد پرسید. به او گفتم بحث طولانی است و به خانه بیاید. وقتی به خانه آمد کمی با هم صحبت کردیم، حدود ٢٠ دقیقه بعد از خانه بیرون رفت، من هم در خانه را بستم، یکدفعه صدایی شنیدم بیرون آمدم و دیدم او روی پلهها افتاده است. فکر میکنم پایش سر خورده و به زمین افتاده بود. او را بلند کردم و به داخل خانه بردم نمیدانستم باید چه کاری بکنم، خیلی ترسیده بودم، یک نوجوان ١٧ساله بودم و واقعا نمیدانستم چه کار نادرستی میکنم. تصمیم گرفتم جسد را داخل چمدان بگذارم و از خانه بیرون ببرم و کنار سطل مکانیزه رها کنم».او درباره اینکه چرا در اداره آگاهی به قتل اعتراف کرد گفت: بهشدت تحت فشار بودم. همین اظهارات را به مأموران گفتم اما حرفم را باور نکردند و من هم مجبور شدم دروغ بگویم. در این هنگام قاضی راسخ خطاب به متهم گفت: قبل از شروع جلسه دادگاه، تو را به راستگویی دعوت کردم و باز هم از تو میخواهم واقعیت را بگویی، تو مدعی هستی دختر جوان از پلههای طبقه چهارم پرت شده و یک طبقه به پایین رفته است اولا ساختمان شما آسانسور داشت؛ او چرا باید از پله پایین میرفت. دوم اینکه قبل از اینکه در اداره آگاهی اعتراف بکنی یک بار بازداشت و به دلیل نوجوانبودن آزاد شدی اما بعد که مدارک علیه تو جمعآوری و مشخص شد دروغ میگویی، دوباره بازداشتت کردند، ضمن اینکه همان اعترافی را که در اداره آگاهی مطرح کردی، قبل از بازداشت به یکی از دوستانت گفته بودی؛ نزد او که در فشار نبودی چرا به او گفتی دختر موردعلاقهات را با میله بارفیکس به قتل رساندهای؟ چرا باید اولین فکری که به ذهنت رسید پنهانکردن جسد باشد، به جای اینکه او را به دکتر ببری یا با اورژانس تماس بگیری؟ خانواده هردو شما از رابطهای که داشتید خبر داشتند و این پنهانکردن معنایی نداشت. متهم گفت: «وقتی به دوستم گفتم دختر جوان از پلهها افتاده حرفم را باور نکرد و به او هم دروغ گفتم تا همراهیام کند بدانیم جسد چه شده است. ضمن اینکه این تصمیم خودش بود که از پلهها برود من نمیدانم چرا این کار را کرد. پدر و مادرم به من گفته بودند اشکالی ندارد شما با هم رابطه داشته باشید اما از من قول گرفته بودند که دختر جوان را به خانه نیاورم، من هم میترسیدم آبرویم جلو خانوادهام برود بههمینخاطر تصمیم گرفتم جسد را مخفی کنم تا معلوم نشود زیر حرفم زدم. من آن زمان ١٧ساله بودم و اشتباه بزرگی کردم». وقتی متهم با این سؤال که مقتول چند پله پرت شده بود، مواجه شد نتوانست پاسخ دهد و گفت: من نمیدانم چند پله آنجاست؛ به اندازه یک طبقه پرت شد. بعد از متهم، وکلای مدافع او و وکیلمدافع اولیایدم دفاعیات خود را مطرح کردند و قضات برای تصمیمگیری درباره پرونده وارد شور شدند.
در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. سپس نوبت به متهم رسید؛ او اتهام قتل را رد کرد و گفت: «من با دختر جوان در کشور ترکیه آشنا شدم. هردو برای سفر به آنجا رفته بودیم و بعد از اینکه به ایران آمدیم این رابطه ادامه داشت. من در آن زمان ١٧ساله بودم. روز حادثه دختر جوان چند بار با من تماس گرفت و سؤالاتی در مورد زندگی در سوئد پرسید. به او گفتم بحث طولانی است و به خانه بیاید. وقتی به خانه آمد کمی با هم صحبت کردیم، حدود ٢٠ دقیقه بعد از خانه بیرون رفت، من هم در خانه را بستم، یکدفعه صدایی شنیدم بیرون آمدم و دیدم او روی پلهها افتاده است. فکر میکنم پایش سر خورده و به زمین افتاده بود. او را بلند کردم و به داخل خانه بردم نمیدانستم باید چه کاری بکنم، خیلی ترسیده بودم، یک نوجوان ١٧ساله بودم و واقعا نمیدانستم چه کار نادرستی میکنم. تصمیم گرفتم جسد را داخل چمدان بگذارم و از خانه بیرون ببرم و کنار سطل مکانیزه رها کنم».او درباره اینکه چرا در اداره آگاهی به قتل اعتراف کرد گفت: بهشدت تحت فشار بودم. همین اظهارات را به مأموران گفتم اما حرفم را باور نکردند و من هم مجبور شدم دروغ بگویم. در این هنگام قاضی راسخ خطاب به متهم گفت: قبل از شروع جلسه دادگاه، تو را به راستگویی دعوت کردم و باز هم از تو میخواهم واقعیت را بگویی، تو مدعی هستی دختر جوان از پلههای طبقه چهارم پرت شده و یک طبقه به پایین رفته است اولا ساختمان شما آسانسور داشت؛ او چرا باید از پله پایین میرفت. دوم اینکه قبل از اینکه در اداره آگاهی اعتراف بکنی یک بار بازداشت و به دلیل نوجوانبودن آزاد شدی اما بعد که مدارک علیه تو جمعآوری و مشخص شد دروغ میگویی، دوباره بازداشتت کردند، ضمن اینکه همان اعترافی را که در اداره آگاهی مطرح کردی، قبل از بازداشت به یکی از دوستانت گفته بودی؛ نزد او که در فشار نبودی چرا به او گفتی دختر موردعلاقهات را با میله بارفیکس به قتل رساندهای؟ چرا باید اولین فکری که به ذهنت رسید پنهانکردن جسد باشد، به جای اینکه او را به دکتر ببری یا با اورژانس تماس بگیری؟ خانواده هردو شما از رابطهای که داشتید خبر داشتند و این پنهانکردن معنایی نداشت. متهم گفت: «وقتی به دوستم گفتم دختر جوان از پلهها افتاده حرفم را باور نکرد و به او هم دروغ گفتم تا همراهیام کند بدانیم جسد چه شده است. ضمن اینکه این تصمیم خودش بود که از پلهها برود من نمیدانم چرا این کار را کرد. پدر و مادرم به من گفته بودند اشکالی ندارد شما با هم رابطه داشته باشید اما از من قول گرفته بودند که دختر جوان را به خانه نیاورم، من هم میترسیدم آبرویم جلو خانوادهام برود بههمینخاطر تصمیم گرفتم جسد را مخفی کنم تا معلوم نشود زیر حرفم زدم. من آن زمان ١٧ساله بودم و اشتباه بزرگی کردم». وقتی متهم با این سؤال که مقتول چند پله پرت شده بود، مواجه شد نتوانست پاسخ دهد و گفت: من نمیدانم چند پله آنجاست؛ به اندازه یک طبقه پرت شد. بعد از متهم، وکلای مدافع او و وکیلمدافع اولیایدم دفاعیات خود را مطرح کردند و قضات برای تصمیمگیری درباره پرونده وارد شور شدند.