روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 7 مهره ماه
سال 1394
سرمقاله : روزی نامه ی جمهوری "کلاهی که صهیونیستها بر سر اردوغان
گذاشتند "
بعد از آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، دولت ترکیه
نیز از مواضع خود در قبال سوریه عقبنشینی کرده و اردوغان رئیس جمهوری ترکیه که
از دشمنان سرسخت حکومت سوریه و شخص بشار اسد است، سرانجام پذیرفت که بشار اسد بخشی
از هر فرایند صلح در سوریه خواهد بود درحالی که تا پیش از این، اردوغان گستاخانه
تاکید میکرد که بشار اسد باید برود.
هرچند اردوغان بعد از این اظهاراتش گفت از مواضع خود عقب ننشسته ولی هر کسی متوجه است که اظهارات جدید برای حفظ حیثیت و فرار از تبعات عقبنشینی از موضعگیری اشتباه اردوغان میباشد.
اردوغان را باید سردمدار آن دسته از حکام منطقه دانست که نقش عامل و گماشته منطقهای جبهه استکبار و صهیونیسم را علیه حکومت سوریه برعهده داشتهاند و در طول چهار سال گذشته از هیچ اقدامی برای ویران کردن این کشور و کشتار و آواره ساختن مردم آن کوتاهی نکردهاند. این دولتها فریب توطئهای را خوردند که صهیونیستها آنرا طراحی کرده بودند و هدفشان این بود که حکومت سوریه را به دلیل اینکه در خط و مسیر مورد نظر صهیونیستها حرکت نکرده و حاضر نشده با رژیم صهیونیستی سازش کند، ساقط نمایند و رژیم مورد نظر خود را در سوریه بر سر کار آوردند.
چند عامل، اردوغان را به عامل بیجیره و مواجب برای صهیونیستها در سوریه تبدیل کرد، از جمله، اردوغان دچار این توهم شده بود که توانسته اقتدار دوران عثمانیها را احیا کند و میتواند در نقش سلطان عثمانی به کشور گشایی بپردازد و در این مسیر، سوریه اولین و به عبارتی سهلالوصولترین هدف است.
دولت ترکیه به سردمداری حزب توسعه و عدالت در طول چهار سال گذشته به عنوان گذرگاه و ترانزیت تروریستها عمل کرد، به مقیاس گسترده تسلیحات و تجهیزات به دست مخالفان و شورشیان سوری رساند و در صحنه دیپلماسی نیز به شدت علیه حکومت سوریه فعال بود و به همین جهت از متهمان ردیف اول بحران سوریه به شمار میرود.
اردوغان تصور میکرد با توجه به گستردگی هجمهای که علیه حکومت سوریه به جریان افتاده است این حکومت تاب مقاومت نخواهد داشت و در مدت کوتاهی سقوط خواهد کرد و در آن صورت، وی خواهد توانست با فراهمساختن زمینه حاکمیت جناح اخوانالمسلمین در سوریه، آن کشور را تحت سیطره خود درآورد.
مشارکت همهجانبه آمریکا و اروپا به همراه دلارهای نفتی کشورهای عربستان و قطر در توطئه علیه سوریه، بر خوشبینی اردوغان افزود و این توهم را برای وی ایجاد کرد که دستیابی به هدف بسیار نزدیک است. اما مقاومت و پایداری غیرمنتظره ملت سوریه از یکسو و حمایت جبهه ضدصهیونیستی متشکل از ایران و حزبالله لبنان از حکومت سوریه، از سوی دیگر باعث شد رویای اردوغان روز به روز رنگ ببازد و در نهایت به کابوس تبدیل شود.
اردوغان و حزب متبوعش تا آنجا پیش رفتند که از تروریستهای خونخوار در سوریه علناً حمایت کردند و آنها را در زیر پروبال خود گرفتند. صحنههایی که در جریان هجوم تروریستهای داعش به شهر «عین العرب» سوریه (کوبانی)، در سال گذشته، از همکاری ترکیه با تروریستها مشاهده شد تردیدی در همسویی و همکاری پنهان دولت ترکیه با تروریستها باقی نگذاشت. مردم جهان مشاهده کردند چطور تروریستهای دامنپوش از پشت سیم خاردار مرزی برای نیروهای ترکیهای دست تکان میدادند و جلوی چشم افراد ارتش ترکیه، مرتکب جنایات میشدند بدون اینکه ارتش ترکیه واکنشی نشان دهد.
اولین ضربه را از این اتحاد شوم، اردوغان و دولتش در انتخابات مجلس خرداد ماه گذشته متحمل شدند، انتخاباتی که بر رویاهای جاهطلبانه اردوغان خط بطلان کشید و وی را از قله تکبر و غرور به حضیض سرشکستگی و رسوایی کشاند.
بسیاری از ناظران بر این موضوع اتفاق نظر دارند که سیاست غلط اردوغان در سوریه عامل اصلی شکست حزب وی در انتخابات بود.
مردم ترکیه به روشنی میدیدند که اردوغان و اعوانش در حزب عدالت و توسعه، چگونه با سرمایهگذاری برروی گروههای تروریست و جنایتکار، اعتبار، حیثیت و منزلت ترکیه را به قمار گذاشتند و آنرا در جهت تامین امیال جناحی و جاهطلبانه خود برباد دادند و هر روز که از گسترش جنگ توسط تروریستها میگذشت بر رسوایی ترکیه به عنوان یکی از حامیان اصلی تروریستها افزوده میشد و این واقعیت تلخ را مردم ترکیه درک کردند و پاسخ آن را در انتخابات دادند.
دومین ضربه را اردوغان زمانی متحمل شد که آمریکا و به دنبال آن اروپاییها در قبال سوریه مجبور به عقبنشینی شدند و با این اتفاق، پشت ترکیه خالی شد. دولتمردان آمریکایی هفته گذشته اعلام کردند دیگر اصراری به برکناری بشار اسد ندارند و وی میتواند در فرایند آینده سوریه و مذاکرات صلح مشارکت داشته باشد. این تغییر موضع از روی اجبار، آخرین امیدهای اردوغان را نیز در سوریه از میان برد و وی متوجه شد دیگر شانسی برای پیشبرد سیاستهایش در سوریه ندارد. اردوغان اکنون شده است اعتراف کند که بشار اسد میتواند به عنوان یکی از طرفها، در مذاکرات آتی بحران سوریه مشارکت داشته باشد.
اگرچه این حرکت را میتوان نخستین تصمیم درست اردوغان در قبال سوریه، در طول چهار سال گذشته دانست ولی نکته اینجاست که این تغییر موضع بسیار دیر است و بعید است بتواند کمکی به بهبود شرایط به نفع اردوغان بکند. انتخابات زودهنگام ترکیه که اردوغان بسیار به آن امید بسته قرار است ماه آینده برگزار شود.
اردوغان امیدوار است در این انتخابات «برنامهریزی شده» بتواند شکست مفتضحانه خردادماه را جبران کند و بار دیگر روند اوضاع را به مسیر دلخواه خود برگرداند، مسیری که اردوغان امیدوار بود وی را به مقام «سلطانی» برساند. بر خلاف این خوشبینیهای اردوغان نظرسنجیها نشان میدهند نه تنها نظر مردم نسبت به وی مساعدتر نشده بلکه منفیتر نیز شده است.
اردوغان در واقع تاوان غلطیدن در دامی را میپردازد که صهیونیستها در مسیر دولتهای منطقه گستراندند و آنها را به جای برانگیختن علیه دشمن اصلی، یعنی رژیم صهیونیستی، به دشمنی با سوریه کشاندند، کلاه گشادی که اکنون بر سر اردوغان سنگینی میکند.
هرچند اردوغان بعد از این اظهاراتش گفت از مواضع خود عقب ننشسته ولی هر کسی متوجه است که اظهارات جدید برای حفظ حیثیت و فرار از تبعات عقبنشینی از موضعگیری اشتباه اردوغان میباشد.
اردوغان را باید سردمدار آن دسته از حکام منطقه دانست که نقش عامل و گماشته منطقهای جبهه استکبار و صهیونیسم را علیه حکومت سوریه برعهده داشتهاند و در طول چهار سال گذشته از هیچ اقدامی برای ویران کردن این کشور و کشتار و آواره ساختن مردم آن کوتاهی نکردهاند. این دولتها فریب توطئهای را خوردند که صهیونیستها آنرا طراحی کرده بودند و هدفشان این بود که حکومت سوریه را به دلیل اینکه در خط و مسیر مورد نظر صهیونیستها حرکت نکرده و حاضر نشده با رژیم صهیونیستی سازش کند، ساقط نمایند و رژیم مورد نظر خود را در سوریه بر سر کار آوردند.
چند عامل، اردوغان را به عامل بیجیره و مواجب برای صهیونیستها در سوریه تبدیل کرد، از جمله، اردوغان دچار این توهم شده بود که توانسته اقتدار دوران عثمانیها را احیا کند و میتواند در نقش سلطان عثمانی به کشور گشایی بپردازد و در این مسیر، سوریه اولین و به عبارتی سهلالوصولترین هدف است.
دولت ترکیه به سردمداری حزب توسعه و عدالت در طول چهار سال گذشته به عنوان گذرگاه و ترانزیت تروریستها عمل کرد، به مقیاس گسترده تسلیحات و تجهیزات به دست مخالفان و شورشیان سوری رساند و در صحنه دیپلماسی نیز به شدت علیه حکومت سوریه فعال بود و به همین جهت از متهمان ردیف اول بحران سوریه به شمار میرود.
اردوغان تصور میکرد با توجه به گستردگی هجمهای که علیه حکومت سوریه به جریان افتاده است این حکومت تاب مقاومت نخواهد داشت و در مدت کوتاهی سقوط خواهد کرد و در آن صورت، وی خواهد توانست با فراهمساختن زمینه حاکمیت جناح اخوانالمسلمین در سوریه، آن کشور را تحت سیطره خود درآورد.
مشارکت همهجانبه آمریکا و اروپا به همراه دلارهای نفتی کشورهای عربستان و قطر در توطئه علیه سوریه، بر خوشبینی اردوغان افزود و این توهم را برای وی ایجاد کرد که دستیابی به هدف بسیار نزدیک است. اما مقاومت و پایداری غیرمنتظره ملت سوریه از یکسو و حمایت جبهه ضدصهیونیستی متشکل از ایران و حزبالله لبنان از حکومت سوریه، از سوی دیگر باعث شد رویای اردوغان روز به روز رنگ ببازد و در نهایت به کابوس تبدیل شود.
اردوغان و حزب متبوعش تا آنجا پیش رفتند که از تروریستهای خونخوار در سوریه علناً حمایت کردند و آنها را در زیر پروبال خود گرفتند. صحنههایی که در جریان هجوم تروریستهای داعش به شهر «عین العرب» سوریه (کوبانی)، در سال گذشته، از همکاری ترکیه با تروریستها مشاهده شد تردیدی در همسویی و همکاری پنهان دولت ترکیه با تروریستها باقی نگذاشت. مردم جهان مشاهده کردند چطور تروریستهای دامنپوش از پشت سیم خاردار مرزی برای نیروهای ترکیهای دست تکان میدادند و جلوی چشم افراد ارتش ترکیه، مرتکب جنایات میشدند بدون اینکه ارتش ترکیه واکنشی نشان دهد.
اولین ضربه را از این اتحاد شوم، اردوغان و دولتش در انتخابات مجلس خرداد ماه گذشته متحمل شدند، انتخاباتی که بر رویاهای جاهطلبانه اردوغان خط بطلان کشید و وی را از قله تکبر و غرور به حضیض سرشکستگی و رسوایی کشاند.
بسیاری از ناظران بر این موضوع اتفاق نظر دارند که سیاست غلط اردوغان در سوریه عامل اصلی شکست حزب وی در انتخابات بود.
مردم ترکیه به روشنی میدیدند که اردوغان و اعوانش در حزب عدالت و توسعه، چگونه با سرمایهگذاری برروی گروههای تروریست و جنایتکار، اعتبار، حیثیت و منزلت ترکیه را به قمار گذاشتند و آنرا در جهت تامین امیال جناحی و جاهطلبانه خود برباد دادند و هر روز که از گسترش جنگ توسط تروریستها میگذشت بر رسوایی ترکیه به عنوان یکی از حامیان اصلی تروریستها افزوده میشد و این واقعیت تلخ را مردم ترکیه درک کردند و پاسخ آن را در انتخابات دادند.
دومین ضربه را اردوغان زمانی متحمل شد که آمریکا و به دنبال آن اروپاییها در قبال سوریه مجبور به عقبنشینی شدند و با این اتفاق، پشت ترکیه خالی شد. دولتمردان آمریکایی هفته گذشته اعلام کردند دیگر اصراری به برکناری بشار اسد ندارند و وی میتواند در فرایند آینده سوریه و مذاکرات صلح مشارکت داشته باشد. این تغییر موضع از روی اجبار، آخرین امیدهای اردوغان را نیز در سوریه از میان برد و وی متوجه شد دیگر شانسی برای پیشبرد سیاستهایش در سوریه ندارد. اردوغان اکنون شده است اعتراف کند که بشار اسد میتواند به عنوان یکی از طرفها، در مذاکرات آتی بحران سوریه مشارکت داشته باشد.
اگرچه این حرکت را میتوان نخستین تصمیم درست اردوغان در قبال سوریه، در طول چهار سال گذشته دانست ولی نکته اینجاست که این تغییر موضع بسیار دیر است و بعید است بتواند کمکی به بهبود شرایط به نفع اردوغان بکند. انتخابات زودهنگام ترکیه که اردوغان بسیار به آن امید بسته قرار است ماه آینده برگزار شود.
اردوغان امیدوار است در این انتخابات «برنامهریزی شده» بتواند شکست مفتضحانه خردادماه را جبران کند و بار دیگر روند اوضاع را به مسیر دلخواه خود برگرداند، مسیری که اردوغان امیدوار بود وی را به مقام «سلطانی» برساند. بر خلاف این خوشبینیهای اردوغان نظرسنجیها نشان میدهند نه تنها نظر مردم نسبت به وی مساعدتر نشده بلکه منفیتر نیز شده است.
اردوغان در واقع تاوان غلطیدن در دامی را میپردازد که صهیونیستها در مسیر دولتهای منطقه گستراندند و آنها را به جای برانگیختن علیه دشمن اصلی، یعنی رژیم صهیونیستی، به دشمنی با سوریه کشاندند، کلاه گشادی که اکنون بر سر اردوغان سنگینی میکند.