گزیده خبرهای امنیت اجتماعی

گزیده خبرهای امنیت اجتماعی  31 شهریور -94
چندگزیده خبر محور چگونگی امنیت دررژیم و ارونه ی ولایت فقیه
مردی که به‌دلیل سوءظن به خواهرش او را به قتل رسانده و جسدش را دفن کرده‌ بود، با رضایت اولیای ‌دم از قصاص نجات پیدا کرد و به حبس محکوم شد.
زنی یک سال قبل به مأموران خبر داد دخترش به دست دامادش به قتل رسیده و در خانه‌اش دفن شده‌ است. وقتی مأموران تحقیقات را از این زن شروع کردند، او مدعی‌ شد دامادش به دلیل اینکه سال‌ها با دخترش اختلاف داشته او را کشته و بعد از اینکه جسدش را در خانه دفن کرده از کشور خارج شده و او به تازگی متوجه این مسئله شده ‌است.
مأموران با توجه به آدرسی که این زن داده‌ بود به خانه مقتول رفتند و بعد از کندن باغچه جسد را پیدا کردند و به پزشکی‌قانونی فرستادند. مأموران درحالی‌که سعی داشتند شوهر مینا را پیدا کنند، بررسی‌هایی انجام دادند و متوجه شدند محمد بعد از شکایت مادرزنش ایران را ترک کرده‌ است؛ اما زمانی که مادر مقتول مدعی‌ است قتل آن هنگام به وقوع پیوسته است با زمانی که پزشکی قانونی به‌عنوان تاریخ قتل مشخص کرده است، مطابقت ندارد.
به‌همین‌خاطر تحقیقات به صورت نامحسوس و فنی ادامه پیدا کرد تا اینکه مأموران فهمیدند روز حادثه مقتول با برادرش درگیر شده است و همه اعضای خانواده هم در جریان این درگیری بوده‌اند.
برادر مینا بازداشت و بازجویی شد. متهم ضمن قبول اتهام قتل خواهرش گفت: «از وقتی مینا ١٤ساله شد، رابطه نامشروعش را با مردان آغاز کرد. برای اینکه جلوی او را بگیریم، شوهرش دادیم. محمد جوان خوبی بود و سعی داشت خواهرم را خوشبخت کند؛ اما مینا همچنان به رفتارهای بدی که داشت ادامه داد. کم‌کم زمزمه‌هایی درباره روابط او شروع شد و سر این موضوع با شوهرش اختلاف پیدا کرد و مدتی خانه را ترک کرد. او نه به خانه ما آمد و نه خانه شوهرش بود بعد از مدتی دوباره به خانه شوهرش برگشت؛ اما حرف و حدیث همچنان پشت‌سر او زیاد بود. من هم عصبانی شدم و به خواهرم گفتم باید به این کارها پایان دهد».
متهم گفت: «روز حادثه من و پدر و مادرم در خانه خواهرم بودیم تا دراین‌باره صحبت کنیم. محمد خیلی عصبانی بود و به خواهرم می‌گفت باید توضیح دهد در این مدتی که نبوده کجا بوده است و با چه کسانی رابطه داشته‌ است. مینا اول مدعی‌ شد، چون محمد او را کتک می‌زده خانه را ترک کرده است؛‌ اما بعد که بحث بالا گرفت گفت اصلا دلش نمی‌خواهد در خانه محمد باشد و اگر او از این وضع ناراضی است می‌تواند او را طلاق بدهد و بعد هم گفت اگر دوست داشته ‌باشد بازهم از خانه فرار می‌کند. من هم عصبانی شدم و در حمایت از دامادمان یک ضربه به خواهرم زدم، چون ضربه را به سرش زدم در جا جانش را از دست داد. کاری به‌جز اینکه دفنش کنیم، نمی‌توانستیم انجام دهیم. بعد هم برای اینکه مشخص نشود چه اتفاقی افتاده است و من دستگیر نشوم، مادرم به پلیس گفت خواهرم به دست محمد کشته ‌شده ‌است. وقتی محمد موضوع را فهمید از ایران خارج شد؛ اما مأموران فهمیدند ماجرا چیست».
مادر مینا نیز در ادامه تحقیقات درباره اینکه چرا دامادش را به‌عنوان قاتل معرفی کرده‌ است، گفت: «از اینکه محمد از همسرش دفاع نکرد و دخترم کشته ‌شد، ناراحت بودم؛ ضمن اینکه می‌دانستم دامادم دیر یا زود می‌رود و پسرم بازداشت می‌شود. به‌همین‌خاطر او را به‌عنوان قاتل معرفی کردم تا پلیس دنبالش باشد و پسرم را از دست ندهم. من دخترم را از دست داده‌ بودم و نمی‌خواستم این مسئله برای پسرم هم اتفاق بیفتد. بعد هم که محمد از کشور خارج شد با خودم گفتم پرونده بسته و همه‌چیز تمام می‌شود».
بعد از مشخص‌شدن موضوع و با توجه به اینکه شاکی اصلی پرونده مادر مینا بود، او از پسرش که متهم پرونده‌ بود، گذشت و اعلام رضایت کرد؛ بااین‌حال، پرونده همچنان در جریان بود و دادستان به‌عنوان مدعی‌العموم از دادگاه خواست متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود. روز گذشته جلسه رسیدگی به پرونده جوان خواهرکش در دستور کار شعبه چهار دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.
 
بعد از اینکه نماینده دادستان در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قانونی در این‌باره شد، متهم در جایگاه ایستاد. او اتهام قتل خواهرش را قبول کرد و گفت: «من به این اطمینان رسیده‌ بودم که خواهرم فرد فاسدی شده‌ است و نمی‌خواهد زندگی سالمی داشته ‌باشد. او در محل ما را انگشت‌نما کرده و آبروی همه اعضای خانواده را برده بود‌. مینا نسبت به شوهرش بی‌وفا بود و با ما هم بدرفتاری می‌کرد. روز حادثه هم من فقط قصد کتک‌زدن او را داشتم و نمی‌خواستم او کشته‌ شود. به‌همین‌خاطر یک ضربه به سرش زدم؛ اما متأسفانه خواهرم فوت شد».
هیأت قضات در پایان جلسه رسیدگی وارد شور شدند و با توجه به وضعیت متهم و مقتول و اعلام رضایت اولیای ‌دم و مدت زمانی که متهم در بازداشت بود، او را به یک سال حبس به لحاظ جنبه عمومی جرم محکوم کردند. ‌
مردی که دختری جوان را ربوده و مورد آزار و اذیت قرار داده بود، به مرگ محکوم شداین متهم ٣٠ ساله که جواد نام دارد، چندی قبل در پی شکایت دختری جوان بازداشت شد.
شاکی بعد از مراجعه به پلیس استان فارس درحالی‌که بسیار مشوش بود، به کارآگاهان گفت: «در کوچه محل سکونتمان تنها ایستاده بودم که مردی سوار بر خودرو نزدیک شد. او بعد از توقف گفت اتومبیلش خراب است و از من خواست کمکش کنم. وقتی به طرفش رفتم، ناگهان چاقویی را بیرون آورد و زیر گلویم گذاشت. او من را به زور سوار خودرو کرد و به راه افتاد. از ترس جانم نمی‌توانستم کاری انجام دهم. بعد از چند دقیقه مرد غریبه توقف کرد و این‌بار دست و پایم را بست و کاپشنی را روی سرم کشید تا جایی را نبینم، بعد از آن به راهش ادامه داد».
شاکی در ادامه گفت: «بعد از طی مسافتی طولانی درحالی‌که به محلی خلوت رسیده بودیم و صدای هیچ ماشین دیگری به گوش نمی‌رسید، مرد غریبه مرا مورد آزار و اذیت قرار داد سپس به سمت شهر برگشت و در نزدیکی خانه‌مان رهایم کرد».
کارآگاهان بعد از اطلاع از وقوع این جرم، تحقیقات خود را آغاز کردند و در وهله اول از شاکی خواستند به آنها در ترسیم چهره فرضی متهم ناشناس کمک کند. به‌این‌ترتیب، عکسی به دست آمد و پلیس سعی کرد از این طریق ردی از متهم کشف کند. بررسی آلبوم تصاویر افراد سابقه‌دار نشان داد متهم با مردی به نام جواد که تاکنون دو مرتبه دستگیر شده است شباهت زیادی دارد.
جواد سال‌ها قبل به اتهام آزار دختری جوان بازداشت شده بود. مأموران وقتی آن پرونده را مطالعه کردند فهمیدند دختر جوان در شکایتی مدعی شده بود این مرد به او تعرض کرده است. شاکی حتی بعد از این واقعه اقدام به خودسوزی کرده اما نجات یافته بود. این دختر با وجود طرح شکایت اولیه، در نهایت اظهاراتش را پس گرفته و همین امر موجب شده بود جواد از اعدام نجات پیدا کند
سوابق این متهم همچنین نشان داد او دومین مرتبه به اتهام حمل مواد مخدر دستگیر شده و اکنون نیز در حال گذراندن دوران محکومیتش است اما به‌تازگی با سپردن وثیقه از زندان مرخصی گرفته و آزاد شده است. مجموع این اطلاعات سبب شد جواد به‌عنوان مظنون اصلی پرونده شناخته و بازداشت شود. او که سعی داشت این‌بار جرمش را انکار کند، در مواجهه با شاکی چاره‌ای جز اعتراف پیش‌روی خود ندید. متهم بعد از اقرار به تعرض، در دادگاه کیفری استان فارس محاکمه و در نهایت به مرگ محکوم شد.
پسر جوان که نمی‌خواست باور کند دختر مورد علاقه‌اش به او اعتنایی نمی‌کند، با کوکتل‌مولوتف دست به انتقامجویی آتشین زد.
روزنامه «ایران» نوشت: ساعت 12 شب 14 شهریورماه سال‌ جاری اهالی منطقه ستارخان با شنیدن صدای شدید انفجار به کوچه‌شان ریختند و همزمان با کمک به اهالی خانواده همسایه با پلیس 110 و آتش‌نشانی تماس گرفتند.
چند دقیقه‌ای نگذشته بود که مأموران کلانتری 118 ستارخان به بررسی صحنه آتش‌سوزی پرداختند و آتش‌نشانان نیز با مهار سریع آتش از حریق در خانه جلوگیری کردند و این در حالی بود که شیشه‌ها کاملا شکسته شده بود.
با بررسی‌های کارشناسانه مشخص شد سه کوکتل‌مولوتف در محل وجود دارد که تنها یکی از آنها عمل نکرده و انفجار دو کوکتل‌مولوتف دیگر باعث شکسته‌شدن شیشه‌های خانه و اصابت به خودرویی داخل حیاط شده است.
پس از بررسی‌های میدانی، خانواده دختر به کلانتری مراجعه کردند و از پسری به نام «افشین» که دخترشان را تهدید کرده بود، شکایت کردند و خواستار بازداشت او شدند.
وقتی ماجرای این حمله آتشین روی میز دادیار مهدی صفریان از دادسرای ناحیه 2 تهران قرار گرفت، اعظم مادر خانواده به وی گفت: «سحر» دختر نوجوانم است که دو سال پیش با پسر جوانی آشنا شد. پس از گذشت مدتی سحر متوجه شد که افشین به درد زندگی کردن نمی‌خورد و تصمیم به جدایی گرفت اما از همان زمان مزاحمت‌های افشین شروع شد تا اینکه تهدید‌ها جدی‌تر شد.
وی افزود: شب حادثه در حال استراحت بودیم که با شنیدن صدای شکستن شیشه پذیرایی از اتاق بیرون دویدیم و همزمان صدای انفجار از داخل حیاط شنیده شد که خوشبختانه همسایه‌ها با آتش‌نشانی و پلیس تماس گرفتند و با آمدن مأموران آتش‌نشانی و پلیس متوجه شدیم کوکتل‌مولوتف به داخل خانه و حیاط پرتاب شده بود و از آنجا که افشین تهدید کرده بود، به کلانتری مراجعه و از این پسر شکایت کردیم.
سحر، دختر نوجوان نیز به دادیار صفریان گفت: 17 ساله هستم و دو سال پیش در فضای مجازی از روی کنجکاوی با پسر 19 ساله‌ای به نام افشین آشنا شدم و با مزاحمت‌هایی که برایم به وجود می‌آورد تصمیم گرفتم از او جدا شوم اما از همان موقع تهدید‌ها و اذیت‌هایش شروع شد تا اینکه این اتفاق پیش آمد.
بنابر این گزارش، در حالی که افشین تحت تعقیب قضایی قرار داشت، خانواده دختر نوجوان اعلام رضایت کردند.

روزنامه خراسان نوشت: جوان ۱۹ ساله‌ای که با تبانی خواستگار یک زن مطلقه و با توسل به زور و تهدید او را مورد آزار و اذیت قرار داده بود، سپیده دم یک شنبه گذشته در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد.
اين در حالي است که همدست جوان اعدامي نيز به تحمل ۳ سال و نيم زندان محکوم شده است. به گزارش اختصاصي خراسان پنجم فروردين سال گذشته زن ۳۶ ساله‌اي با مراجعه به نيروهاي انتظامي پرده از تجاوز به عنف يک جوان نقابدار برداشت. او به مأمور انتظامي گفت: ۷ سال قبل به دليل برخي اختلافات خانوادگي از همسرم طلاق گرفتم و با فرزندانم زندگي مي‌کردم تا اين که با جواني به نام «الف» آشنا شدم. پس از اين آشنايي وي از من خواستگاري کرد اما به او گفتم من اهل رفاقت‌هاي خياباني نيستم و در صورتي که قصد ارتباط با من داشته باشي بايد مرا به عقد موقت خودت درآوري.
اين زن ادامه داد: پس از اين ماجرا شبي قصد داشتم به منزل مادرم بروم که «الف» نزد من آمد و گفت: قصد دارد شب را در منزل من بماند. من هم از رفتن به منزل مادرم منصرف شدم تا اين که حدود ساعت ۱۲ شب «الف» به بهانه خريد از داروخانه شبانه روزي از منزل خارج شد اما هنوز دقايقي از رفتن او سپري نشده بود که ناگهان ۲ يا ۳ جوان نقابدار به منزلم يورش آوردند که يکي از آن‌ها با توسل به زور و تهديد مرا مورد آزار و اذيت قرار داد و با گوشي تلفن همراه از اين اقدام شيطاني فيلم گرفت.
در پي شکايت اين زن مطلقه، پرونده به دايره جرايم مهمه پليس آگاهي ارجاع شد و بدين ترتيب کارآگاهان پليس جنايي در يک عمليات پليسي خواستگار اين زن را دستگير کردند و با بازجويي از وي کارآگاهان دريافتند، متجاوز نقابدار با تباني و نقشه خواستگار به منزل اين زن يورش برده است. بنابراين ۳ متهم ديگر در يک عمليات غافلگيرانه دستگير و به جرم خود اعتراف کردند.
بنابراين گزارش، با توجه به اهميت موضوع اين پرونده در شعبه پنجم دادگاه کيفري استان خراسان رضوي مورد رسيدگي قرار گرفت و قضات اين شعبه پس از برگزاري چندين جلسه محاکمه که با حضور وکلاي مدافع متهمان برگزار شد. بزه اتهامي از سوي متهمان را محرز دانستند و بدين ترتيب عامل تجاوز به عنف به اعدام و همدست او به تحمل ۳ سال و نيم زندان محکوم شد.با اعتراض متهمان و وکلاي متهمان به رأي صادره اين پرونده به شعبه ۱۳ ديوان عالي کشور ارجاع شد، اما قضات ديوان عالي نيز پس از بررسي دقيق پرونده، رأي صادره از سوي دادگاه را تأييد کردند.
اين گزارش حاکي است پس از قطعيت رأي صادره و فراهم شدن مقدمات اجراي حکم، محکوم به اعدام سپيده دم روز يک شنبه گذشته با حضور قضات اجراي احکام دادسراي عمومي و انقلاب در زندان مرکزي مشهد پاي چوبه دار رفت و به مجازات رسيد.