دوراهی اتفاق یا افتراق
اصلاح طلبان و انتخابات مجلس31 شهریور -94
مگر پس از37 سال آزمون تکرار شده هنوز شک وجوددارد که رژیم قرون و سطایی ولایت فقیه اصلاح پذیرنیست . بنابراین مگر می توان با وجود شورای نگهبان آلت دست ونظر استصوابی اش ادعای اصلاح طلبی داشت و مدعیان اصلاح طلب سردوراهی چه کنم چه نکنم درمانده نشده ودچار انشقاق نشده باشند؟
یادداشت دریافتی- احسان اقبال سعید؛ انتخابات مجلس شورای اسلامی در ماه پایانی سال جاری آوردگاهی صعب برای جریان اصلاح طلبی در کشور است؛ جریانی که در طول حیات سیاسیاش فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است.نیروهای اصلاح طلب امروز میراث دار جناح چپ دهه شصت اند. پس از اختلاف نظرها بر سر نخست وزیری موسوی در میان نمایندگان مجلس دوم، گروهی از آنان حتی پس از ابراز تمایل حضرت امام خمینی(ره)به تداوم نخست وزیری موسوی نظر ایشان را ارشادی دانستند و نه مولوی و به تداوم کار موسوی رای منفی دادند. این گروه به ۹۹ نفر معروف شدند. در مقابل آنان، حامیان نخست وزیر و مدافعان اقتصاد دولتی آن روزگار به چپ های اسلامی معروف گشتند.در فضای چیرگی گفتمان چپ اسلامی و تحت تاثیر عملکرد ۹۹نفر در مجلس سوم نیروهای چپ اسلامی که اسلاف اصلاح طلبان کنونی هستند اکثریت مطلق را بدست آوردند. از انتهای مجلس سوم تا مجلس ششم سپهر سیاست ایران عموماً در چنبره جناح راست و محافظ کاران بوده است و در تمام آن سالها نیروهای چپ که دیگر آرام آرام با تجدید نظر در دیدگاههایشان اصلاح طلب خوانده میشدند از رد صلاحیت گسترده نیروهایشان و نبرد نابرابر مینالیدند.پیروزی شگفت انگیز سید محمد خاتمی در دوم خرداد هفتاد و شش چون روح در کالبد نیروهای اصلاح طلب دمیده شد و در پی آن پیروزیهای چشمگیر مجلس ششم و شورای اول هم آنان را مطمئن ساخت که در هر انتخاباتی که بتوانند از فیلترهای نظارتی عبور کنند رای مردم به سبد آنان ریخته خواهد شد.اصلاح طلبان، با غرور و بیتفاوتی، شکست شورای دوم و مجلس هفتم را باور نکردند؛ اولی را ناشی از کم اهمیتی انتخابات شوراها و مشارکت پایین مردم و دومی را ناشی از رد صلاحیتهای گسترده نیروهای خود دانستند.اما انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ عرصهای متفاوت و نقطه عطف در کارنامه اصلاح طلبی بود. جایی که بازهم اصلاح طلبان چند پاره تن به ائتلاف ندادند و هر کدام از آنان بخشی از آرا اصلاح طلبی را به سبد خود واریز کردند و حاصل، شکست سنگین ۸۴ و واگذاری قوه مجریه نه حتی به اصولگرایان سنتی که به رادیکالترین اصولگرایان بود.
پس از انتخابات سال ۸۸ بسیای جریان اصلاح طلبی را در کشور جریانی تمام شده به حساب میآوردند و میگفتند دیگر عرصه برای بازگشت این نیروها به میدان سیاست و انتخابات فراهم نمیشود. اما در سال ۹۲ بر خلاف دفعات قبل اصلاح طلبان در پی حرف بزرگان خود رفتند، عارف کناره گیری کرد و آرای اصلاح طلبی در سبد روحانی ریخته شد.با ریاست جمهوری روحانی فضای سیاسی کشور برای کار سیاسی اصلاح طلبان بازتر شد. شاید روحانی همکاران خود را عموماً از میان تکنوکراتها و نیروهای میانی فاقد دکترین مشخص اصلاح طلبی برگزید اما گفتمان دولت گفتمان اصلاح طلبی است؛ گفتمانی که پس از هشت سال اغما این بار نه از زبان اصلاح طلبان که از لسان اعتدالیون جاری میشود.حال انتخابات مجلس برای نیروهای اصلاح طلب بسیار حساس است؛ جایی که آنان میتوانند با تصمیمات درست بار دیگر به عرصه مستقیم سیاست ورزی برگردند و یا با گافهای سیاسی بار دیگر به محاق بروند و دولت روحانی را هم در منگنه بگذارند.حال نگاهی میاندازیم به احتمالات پیش روی این جریان در انتخابات مجلس:1-ائتلاف کامل نیروهای اصلاح طلب پس از هشت سال عسرت: تجربه سال ۸۴ و ۸۸ برای اصلاح طلبان تلخ اما گرانسنگ بود. سال ۸۴ آنجا که در اثر انشقاق، میدان را به رقیب کم نشان خود وانهادند و پس از سال ۸۸به چنان عصر و حرجی گرفتار آمدند که انتظار نمیرفت رکود سیاسی آنها در آینده نزدیک از میان برود.این دو تجربه به آنان اموخته اولاً راه اصلاح در ایران از هیچ پیچ تند و گذرگاه افراطی نمیگذرد و برای اصلاحگری در جامعه ایران باید مسیر آهسته و پیوسته را پیمود و صندوق رای یگانه وسیله و کم هزینهترین آن برای پیشبرد جریان اصلاحات است.این تجارب، اصلاح طلبان را به همگرایی بیشتر و پرهیز از انشقاق و حرکات افراطی در عرصه انتخابات سوق میدهد و شانس یک ائتلاف واحد اصلاح طلب در سراسر کشور را افزایش میدهد.
2-وزنه سنگینی به نام عارف: شاید کناره گیری عارف مهمترین بخش از پازل پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ باشد؛ جایی که با هوشمندی سیاسی سران جبهه اصلاحات، عارف به نفع روحانی کناره گیری کرد اما کناره گیری عارف همانگونه که در نامهاش هم آمده بود، نه همراه با رضایت خاطر،که به قول خودش تنها به احترام رییس دولت اصلاحات بود.عارف که خود را اصلاح طلب ناب میدانست انتظار حمایت از جانب هم مسلکانش را داشت نه اینکه از او خواسته شود به نفع دیگری کنار برود او در دولت هم سمتی را پذیرا نشد و شان خود را اجل بر آن دانست و خود را آماده حضور در انتخابات مجلس کرد؛ حضوری که عارف احتمالا انتظار دارد به پاس فداکاریاش در انتخابات ۹۲ با حمایت تمام قد یاران اصلاح طلب همراه باشد.انتظار عارف، حضور به عنوان سرلیست اصلاح طلبان در تهران و حمایت آنان برای ریاست بر مجلس آینده خواهد بود. حسین مرعشی فعال سیاسی اصلاح طلب عارف را جزیی از جریان اصلاح طلبی میداند که تابع تصمیمات کلان این جریان خواهد بود و احتمال انشقاق بر سر این موضوع را در اردوگاه اصلاح طلبان منتفی میداند.اما اگر اصلاح طلبان بر اساس واقعیت سیاسی و مشابه آنچه در انتخابات ۹۲ رخ داد بخواهند با جریان اعتدال ائتلاف کنند و به اصولگرایان میانهٔ منتقد احمدینژاد و کوچیده از اردوگاه اصولگرایی، چون ناطق نوری، نزدیکتر شوند آن گاه داستان، سویههای جدیدی مییابد. در چنین ائتلافی قطعا نیروهای نزدیک به دولت یا اصولگرایان نشانداری چون لاریجانی یا ناطق اگر به صحنه بیاید و ائتلافی صورت بگیرد توقع سرلیستی و ریاست مجلس را با توجه به وزن سیاسی خود دارند و این شاید اردوگاه اصلاح طلبی را با چندگانهای دشوار مواجه کند.
3-حزب ندا: تشکیل حزب ندا به علمداری صادق خرازی که داعیه اصلاح طلبی هم دارد نظرهای متفاوتی را میان فعالان سیاسی برانگیخته است. خرازی گفته هدفش از تاسیس ندا عبور از جریان افراطی اصلاح طلب و تربیت جنتلمنهای سیاسی است اما برخی او و حزبش را شبه اصلاح طلبانی میدانند که برای تحت شعاع قرار دادن اصلاح طلبی ناب به میدان آمدهاند.با توجه به گفتار و سکنات شگفت و شاذ صادق خرازی که بواقع یگانه ستون حزب ندا است باید دید عملکرد او و حزب مطبوعش در جریان انتخابات چگونه خواهد بود؟ آیا به تصمیم و ائتلاف اصلاح طلبان گردن خواهند نهاد و یا راه تفاوت و تمایز را پیش گرفته، ساز دیگری کوک خواهند کرد.حسین مرعشی در این باره میگوید خرازی و حزبش تنوع را در میان اصلاح طلبان فزونی میبخشند و در نهایت تابع تصمیم نهایی اصلاح طلبان خواهند بود.
4-ائتلاف با اعتدالیون و راست های سابق: تجربه موفق انتخابات ۹۲ و همین طور بعید بودن عبور نیروهای دست اول اصلاح طلب از فیلترهای نظارتی، شاید سران این جریان را به فکر یک ائتلاف با اعتدالیون حامی دولت و اصولگرایان معتدل بکشاند تا شاید به گفته سعید حجاریان، فعال اصلاح طلب، تجربهای مشابه مجلس پنجم با یک اکثریت اصولگرای معتدل و اقلیت قدرتمند اصلاح طلب-اعتدالی تشکیل شود.الگویی که شاید مطلوب به نظر بیاید اما شاید با اعتراض نیروهای میانی اصلاح طلبان که با ائتلاف مذکور ناگزیر از لیستها و فهرستها بیرون خواهند ماند مواجه خواهد شد.
5-حمیت خارج از قدرت: جریان اصلاح طلب هرگاه خارج از متن اصلی قدرت قرار گرفته، همگرایی بالایی از خود نشان داده است. شاید انتخابات ۹۲ نمود بارز این عملکرد و حرف شنوی اصلاح طلبان از سران این جریان باشد.با تمام این تفاصیل، به نظر میآید علیرغم تمام این تردیدها و اگرها عسر و حرج حکومت هشت ساله اصولگرایان آن چنان اصلاح طلبان را گران آمده است که عافیت حاصل آمده ی دولت روحانی را غنیمت شمرده با عبور از خودخواهی و خواست های حداکثری به حداکثر ممکنات دست یابند.
پس از انتخابات سال ۸۸ بسیای جریان اصلاح طلبی را در کشور جریانی تمام شده به حساب میآوردند و میگفتند دیگر عرصه برای بازگشت این نیروها به میدان سیاست و انتخابات فراهم نمیشود. اما در سال ۹۲ بر خلاف دفعات قبل اصلاح طلبان در پی حرف بزرگان خود رفتند، عارف کناره گیری کرد و آرای اصلاح طلبی در سبد روحانی ریخته شد.با ریاست جمهوری روحانی فضای سیاسی کشور برای کار سیاسی اصلاح طلبان بازتر شد. شاید روحانی همکاران خود را عموماً از میان تکنوکراتها و نیروهای میانی فاقد دکترین مشخص اصلاح طلبی برگزید اما گفتمان دولت گفتمان اصلاح طلبی است؛ گفتمانی که پس از هشت سال اغما این بار نه از زبان اصلاح طلبان که از لسان اعتدالیون جاری میشود.حال انتخابات مجلس برای نیروهای اصلاح طلب بسیار حساس است؛ جایی که آنان میتوانند با تصمیمات درست بار دیگر به عرصه مستقیم سیاست ورزی برگردند و یا با گافهای سیاسی بار دیگر به محاق بروند و دولت روحانی را هم در منگنه بگذارند.حال نگاهی میاندازیم به احتمالات پیش روی این جریان در انتخابات مجلس:1-ائتلاف کامل نیروهای اصلاح طلب پس از هشت سال عسرت: تجربه سال ۸۴ و ۸۸ برای اصلاح طلبان تلخ اما گرانسنگ بود. سال ۸۴ آنجا که در اثر انشقاق، میدان را به رقیب کم نشان خود وانهادند و پس از سال ۸۸به چنان عصر و حرجی گرفتار آمدند که انتظار نمیرفت رکود سیاسی آنها در آینده نزدیک از میان برود.این دو تجربه به آنان اموخته اولاً راه اصلاح در ایران از هیچ پیچ تند و گذرگاه افراطی نمیگذرد و برای اصلاحگری در جامعه ایران باید مسیر آهسته و پیوسته را پیمود و صندوق رای یگانه وسیله و کم هزینهترین آن برای پیشبرد جریان اصلاحات است.این تجارب، اصلاح طلبان را به همگرایی بیشتر و پرهیز از انشقاق و حرکات افراطی در عرصه انتخابات سوق میدهد و شانس یک ائتلاف واحد اصلاح طلب در سراسر کشور را افزایش میدهد.
2-وزنه سنگینی به نام عارف: شاید کناره گیری عارف مهمترین بخش از پازل پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ باشد؛ جایی که با هوشمندی سیاسی سران جبهه اصلاحات، عارف به نفع روحانی کناره گیری کرد اما کناره گیری عارف همانگونه که در نامهاش هم آمده بود، نه همراه با رضایت خاطر،که به قول خودش تنها به احترام رییس دولت اصلاحات بود.عارف که خود را اصلاح طلب ناب میدانست انتظار حمایت از جانب هم مسلکانش را داشت نه اینکه از او خواسته شود به نفع دیگری کنار برود او در دولت هم سمتی را پذیرا نشد و شان خود را اجل بر آن دانست و خود را آماده حضور در انتخابات مجلس کرد؛ حضوری که عارف احتمالا انتظار دارد به پاس فداکاریاش در انتخابات ۹۲ با حمایت تمام قد یاران اصلاح طلب همراه باشد.انتظار عارف، حضور به عنوان سرلیست اصلاح طلبان در تهران و حمایت آنان برای ریاست بر مجلس آینده خواهد بود. حسین مرعشی فعال سیاسی اصلاح طلب عارف را جزیی از جریان اصلاح طلبی میداند که تابع تصمیمات کلان این جریان خواهد بود و احتمال انشقاق بر سر این موضوع را در اردوگاه اصلاح طلبان منتفی میداند.اما اگر اصلاح طلبان بر اساس واقعیت سیاسی و مشابه آنچه در انتخابات ۹۲ رخ داد بخواهند با جریان اعتدال ائتلاف کنند و به اصولگرایان میانهٔ منتقد احمدینژاد و کوچیده از اردوگاه اصولگرایی، چون ناطق نوری، نزدیکتر شوند آن گاه داستان، سویههای جدیدی مییابد. در چنین ائتلافی قطعا نیروهای نزدیک به دولت یا اصولگرایان نشانداری چون لاریجانی یا ناطق اگر به صحنه بیاید و ائتلافی صورت بگیرد توقع سرلیستی و ریاست مجلس را با توجه به وزن سیاسی خود دارند و این شاید اردوگاه اصلاح طلبی را با چندگانهای دشوار مواجه کند.
3-حزب ندا: تشکیل حزب ندا به علمداری صادق خرازی که داعیه اصلاح طلبی هم دارد نظرهای متفاوتی را میان فعالان سیاسی برانگیخته است. خرازی گفته هدفش از تاسیس ندا عبور از جریان افراطی اصلاح طلب و تربیت جنتلمنهای سیاسی است اما برخی او و حزبش را شبه اصلاح طلبانی میدانند که برای تحت شعاع قرار دادن اصلاح طلبی ناب به میدان آمدهاند.با توجه به گفتار و سکنات شگفت و شاذ صادق خرازی که بواقع یگانه ستون حزب ندا است باید دید عملکرد او و حزب مطبوعش در جریان انتخابات چگونه خواهد بود؟ آیا به تصمیم و ائتلاف اصلاح طلبان گردن خواهند نهاد و یا راه تفاوت و تمایز را پیش گرفته، ساز دیگری کوک خواهند کرد.حسین مرعشی در این باره میگوید خرازی و حزبش تنوع را در میان اصلاح طلبان فزونی میبخشند و در نهایت تابع تصمیم نهایی اصلاح طلبان خواهند بود.
4-ائتلاف با اعتدالیون و راست های سابق: تجربه موفق انتخابات ۹۲ و همین طور بعید بودن عبور نیروهای دست اول اصلاح طلب از فیلترهای نظارتی، شاید سران این جریان را به فکر یک ائتلاف با اعتدالیون حامی دولت و اصولگرایان معتدل بکشاند تا شاید به گفته سعید حجاریان، فعال اصلاح طلب، تجربهای مشابه مجلس پنجم با یک اکثریت اصولگرای معتدل و اقلیت قدرتمند اصلاح طلب-اعتدالی تشکیل شود.الگویی که شاید مطلوب به نظر بیاید اما شاید با اعتراض نیروهای میانی اصلاح طلبان که با ائتلاف مذکور ناگزیر از لیستها و فهرستها بیرون خواهند ماند مواجه خواهد شد.
5-حمیت خارج از قدرت: جریان اصلاح طلب هرگاه خارج از متن اصلی قدرت قرار گرفته، همگرایی بالایی از خود نشان داده است. شاید انتخابات ۹۲ نمود بارز این عملکرد و حرف شنوی اصلاح طلبان از سران این جریان باشد.با تمام این تفاصیل، به نظر میآید علیرغم تمام این تردیدها و اگرها عسر و حرج حکومت هشت ساله اصولگرایان آن چنان اصلاح طلبان را گران آمده است که عافیت حاصل آمده ی دولت روحانی را غنیمت شمرده با عبور از خودخواهی و خواست های حداکثری به حداکثر ممکنات دست یابند.