اوین نامه ی کیهان 4 شنبه 6
تیرماه سال 1397
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "رد پاي برجامانده
از تروريست ها"
هم قلم وهم لهجه یادداشت نویس اوین نامه ی کیهان
دوغ ودوشاب را قاطی و آسمان
وریسمان را بهم بافته است تا اهداف ترسیم شده را دنبال کند . زیرا
به دلیل ناراحتی شدید ناشی از کشته
شدن 3 عضو نیروی زمینی سپاه قدس در میر جاوه بهم ریخته و
عصبی شده است . از طرف دیگر آن را بهانه ای برای عقده گشایی وانتقام گیری و اتهام
زدن از مخالفین ومنتقدین جنگ 8 ساله خانمانسوز 8 ساله ایران وعراق کرده است . درادامه
یقه آمریکا و اسراییل هم گرفته است تا درمجوع انتقاد را علیه جناح رقیب گرد کند . بنابراین به عنوان پیش مقدمه گفته است:
-راست مي گفت. در جنگ تحميلي 8 ساله صدام، سازمان منافقين و پدران معنوي
آنها (نهضت آزادي) بارها با دشمن همنوايي کردند، مردم را با بيانيه و شب نامه از
ايستادن مقابل ارتش صدام ترساندند، گراي نقاط قوت و ضعف جبهه خودي را به دشمنان
دادند و اواخر خرداد و اوايل تير ماه 1360 پس از ترور شهيدان رجايي و باهنر و
بهشتي و ترور ناکام آيت الله خامنه اي از کشور گريختند. برخي از اين افراد، تا چند
روز قبل از فرار، به عالي ترين مراکز مديريتي و امنيتي در دولت و مجلس و قوه
قضائيه و شوراي امنيت کشور تردد داشتند اما تدريجا معلوم شد در خدمت سازمان سيا و
استخبارات صدام درآمده اند. باور نکردني بود.
در دنباله به سراغ
خبرگزاری مدعی اصلاح طلب و انتقاد کرده
است که چرا افشاگری کرده است که دست جریان
آتش به اختیاران در اعتراضات اخیر در کار
بوده است:
يک خبرگزاري مدعي اصلاح طلبي ديروز همنوا با خبرگزاري
آسوشيتدپرس نوشت «ريشه ناآرامي هاي بازار تهران در مطالبات مخالفان دولت روحاني
است. برخي اصولگرايان تندرو خواستار جايگزيني دولت روحاني با دولتي نظامي شده اند.
بازار تهران به طور سنتي مرکز اصولگرايان است». تيم هاي اجاره اي و مزدوري که در
بازار التهاب ايجاد کردند و با ارعاب، برخي بازاريان را مجبور به بستن مغازه
کردند، شعار مي دادند «سوريه را رها کن، فکري به حال ما کن». اين شعار، ادامه شعار
آشوبگران نيابتي سال 88 است که عقده ناگشوده آمريکا و اسرائيل را بازگو مي کند و
نشان مي دهد موج بي ثبات سازي از کدام ايستگاه مخابره مي شود. آيا اگر -آن گونه که
خبرگزاري آمريکايي نوشته و خبرگزاري ايلنا رونويسي کرده- برپا کنندگان ناآرامي در
بازار طرفداران دولت نظامي بودند، گلايه هاي اقتصادي را دستاويز فشار براي عقب
نشيني از جبهه مقاومت در سوريه مي کردند؟ جز صهيونيسم مسيحي (آمريکا و اسرائيل و
انگليس) کس ديگري هم از مشت قدرتمند ايران در سوريه خسارت ديده که خواستار عقب
نشيني شود؟
1- چند سال قبل که هنوز پيروزي بزرگ محور مقاومت در سوريه و عراق
به دست نيامده بود، يکي از رزمندگان مدافع حرم را ديدم و از اوضاع دشوار ميدان جنگ
پرسيدم؟ - هنوز داعش و نظاير آن جولان مي دادند - با اطمينان گفت مسئله حادي وجود
ندارد و ان شاءالله عن قريب پيروز مي شويم. چند لحظه درنگ کرد و گفت «... اما يک
چيز هست؛ نگران تير از پشت هستيم. نفوذي هايي در ارتش سوريه پيدا شدند که با داعش
و النصره همکاري کرده و نيروهاي خودي را فروخته بودند. در کشور خودمان هم هستند که
از پشت خنجر مي زنند و شليک مي کنند».
2-راست مي گفت. در جنگ تحميلي 8 ساله صدام، سازمان منافقين و پدران معنوي آنها (نهضت آزادي) بارها با دشمن همنوايي کردند، مردم را با بيانيه و شب نامه از ايستادن مقابل ارتش صدام ترساندند، گراي نقاط قوت و ضعف جبهه خودي را به دشمنان دادند و اواخر خرداد و اوايل تير ماه 1360 پس از ترور شهيدان رجايي و باهنر و بهشتي و ترور ناکام آيت الله خامنه اي از کشور گريختند. برخي از اين افراد، تا چند روز قبل از فرار، به عالي ترين مراکز مديريتي و امنيتي در دولت و مجلس و قوه قضائيه و شوراي امنيت کشور تردد داشتند اما تدريجا معلوم شد در خدمت سازمان سيا و استخبارات صدام درآمده اند. باور نکردني بود.
3- پريشب در حالي که اغلب ما کنار خانواده، بازي شجاعانه و غرورآفرين تيم ملي فوتبال در مقابل يکي از بهترين هاي جهان را تماشا مي کرديم و به اعتبار امنيت کامل، حتي آب در دل يک نفرمان تکان نخورد، گروهک هاي تروريستي در مرز ميرجاوه اقدام به شبيخون کردند که با مقاومت جانانه مدافعان مرز، مجبور به تحمل خسارت و فرار شدند. سه تن از جوانان رزمنده در اين درگيري به شهادت رسيدند تا آن ساعت در هيچ جاي کشور، حتي آب هم در دل کسي تکان نخورد و تماشا کنيم که وقتي نفوذي در تيم ما نباشد تا گل به خودي نزند و ترسمان هم ريخته باشد و با اعتماد به نفس حمله کنيم، مي توانيم غولي مانند رونالدو را در بند کشيم و حريف قدرتمند را مقهور تهاجم خود کنيم. براي لحظاتي تصور کنيد فقط يکي دو نفوذي يا بازيکن خسته و بي همت داشتيم که سر بزنگاه گل به خودي مي زدند يا در برابر حمله حريف وا مي دادند؛ يا در همين مرزهايمان با مشکل مشابهي درگير بوديم؛ آيا کمترين مجالي براي آرامش و موفقيت باقي مي ماند؟
4- حرف حساب معمولا در خائن يا نفوذي اي که خود را به خواب زده اثر ندارد. اما هستند کساني که خواب بر سرشان مي تازد و از نيرنگ هاي دشمن غفلت مي کنند. بايد به اين گروه، سخنان شيخ شهيد آيت الله فضل الله نوري(ره) در گرگ و ميش انحراف مسير نهضت عدالتخواهي (مشروطه بعدي) را يادآور شد که مي فرمود «اختلاف ميان ما و لامذهب هاست که منکر اسلاميت و دشمن دين حنيف اند... آنچه خيلي لازم است برادران بدانند و از اشتباه کاري خصم بي مروت بي دين تحرز نمايند اين است که چنين ارائه مي دهند که علما دو فرقه شده اند و با هم حرف ديني دارند و با اين اشتباه کاري، عوام بيچاره را فريب مي دهند... افسوس که اين اشتباه را با هر زباني و به هر بياني بخواهيم دفع شود، خصم بي انصاف نمي گذارد».
5- شگرد گروهک هاي تروريستي مانند داعش و جبهه النصره، پنهان شدن در ميان صفوف و زندگي مردم عادي است که برخورد با آنها را دشوار مي کند. همين شگرد را گروهک هايي مانند سازمان منافقين و ساير طيف هاي نفاق دنبال کرده اند. فضاي گرگ و ميش فتنه، محيط لازم براي تحرک اجيرشدگان جنگ نيابتي است. يک چاره اين است که طيف هاي درون نظام، صراحتا حوزه هاي فعاليت ضدانقلاب را خط قرمز خود بدانند و مرزبندي براي بازشناسي دوست و دشمن را پررنگ کنند. اين نياز هميشگي ماست. بدين ترتيب مي توان خط نفوذ و معابر رخنه آن را کشف و سد کرد.
6- يکشنبه گذشته در حالي که معاون اول رئيس جمهور به درستي از آمريکا به عنوان دشمن ياد کرد و گفت «آمريکا مشغول جنگ اقتصادي براي براندازي ماست»، آقاي ظريف در اتاق بازرگاني تصريح کرد «هدف آمريکا ايران است نه نظام يا روحاني و دولت». اين فهم درست را مقايسه کنيد با دوست انگاري چندين ساله آمريکا و اروپا يا سخنان شهريور 93 وزير خارجه در شوراي روابط خارجي آمريکا که گفت «هدف روند ما تغيير فضاي سياست خارجي است. اگر با وجود تلاش هاي ما براي تعامل، اين روند بي نتيجه بماند، مردم اين فرصت را خواهند داشت تا در انتخابات پارلماني به عملکرد ما پاسخ دهند. وقتي در سال ۲۰۰۴ و۲۰۰۵ توافق کرديم و تلاش ما از جانب اتحاديه اروپا رد شد، مردم جواب ما را با انتخابات دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد»! برجام نامتوازن و پرخسارت، از دل اين قبيل اظهارات جوشيد.
7- تصادفي نيست که رسانه هاي زرد اجاره اي، زماني به بزک آمريکا و اروپا پرداختند و تيتر زدند «امضاي کري تضمين است»، «هرچه تهران بگويد» و «تحريم رفت»، و اکنون در مقابل مطالبه «اعدام و مصادره اموال تروريست هاي اقتصادي و اخلالگران دانه درشت» بر مي آشوبند. اين طيف همان هايي هستند که با مفسد اقتصادي محکوم شده گفت و گو کردند و تيتر زدند « نسخه شهرام ]...[ براي اقتصاد کشور»!! و مفسد 3 هزار ميلياردي و برخي مديران نجومي بگير را «کارآفرين»، «نابغه»، «استيو جابز هاي ايراني» و «سرمايه و ذخيره کشور»!! جا زدند. از سردبير تا اعضاي شوراي سردبيري برخي از همين نشريات پس از فرار از کشور، يا در شبکه ها و رسانه هايي مانند BBC و VOA و راديو فردا و دويچه وله آفتابي شدند و يا به گروهک هايي مانند منافقين و ملي- مذهبي در فرانسه و انگليس و آلمان ملحق شدند. چنين جماعت آلوده اي را مي توان حامي واقعي دولت جمهوري اسلامي تصور کرد؟!
8- حمله سازمان يافته به بازار و ارعاب و تهديد در جهت خودزني اقتصادي، به روز رساني نقشه 9 سال قبل دشمن است که اين بار چرخه تجارت و توليد ملي را نشانه گرفته است. سال 88 وقتي نقاب ها افتاد، مزدوران اجاره اي ناگهان اطرافشان از مردم خالي شد و سر صحنه خيانت انگشت نما شدند. البته بازار خود راسا در مقابل تروريست ها و ارعاب کنندگان مزدور خواهد ايستاد. غيرت اسلامي و ملي سر جاي خود محفوظ؛ پنج سال رکود اقتصادي و خسارات تحميلي ناشي از نقشه دشمن و غفلت برخي مديران کافي است و بدخواهان نمي توانند خسارت مضاعف خودتحريمي و خودزني را به بازار تحميل کنند.
9- يک خبرگزاري مدعي اصلاح طلبي ديروز همنوا با خبرگزاري آسوشيتدپرس نوشت «ريشه ناآرامي هاي بازار تهران در مطالبات مخالفان دولت روحاني است. برخي اصولگرايان تندرو خواستار جايگزيني دولت روحاني با دولتي نظامي شده اند. بازار تهران به طور سنتي مرکز اصولگرايان است». تيم هاي اجاره اي و مزدوري که در بازار التهاب ايجاد کردند و با ارعاب، برخي بازاريان را مجبور به بستن مغازه کردند، شعار مي دادند «سوريه را رها کن، فکري به حال ما کن». اين شعار، ادامه شعار آشوبگران نيابتي سال 88 است که عقده ناگشوده آمريکا و اسرائيل را بازگو مي کند و نشان مي دهد موج بي ثبات سازي از کدام ايستگاه مخابره مي شود. آيا اگر -آن گونه که خبرگزاري آمريکايي نوشته و خبرگزاري ايلنا رونويسي کرده- برپا کنندگان ناآرامي در بازار طرفداران دولت نظامي بودند، گلايه هاي اقتصادي را دستاويز فشار براي عقب نشيني از جبهه مقاومت در سوريه مي کردند؟ جز صهيونيسم مسيحي (آمريکا و اسرائيل و انگليس) کس ديگري هم از مشت قدرتمند ايران در سوريه خسارت ديده که خواستار عقب نشيني شود؟
10- «سوريه را رها کن»، به روز رساني شده شعار «نه غزه نه لبنان» است که سال 88 اولين بار از سوي سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي به «پياده» هاي خود ديکته شد و يک روز بعد در حاشيه راهپيمايي روز قدس، بر زبان فتنه گران جاري شد. خاستگاه اين شعارها، اتاق عمليات مشترک «صهيونيسم مسيحي» (آمريکا و انگليس و اسرائيل) است که بارها در مقابل جمهوري اسلامي ايران به در بسته خورده است. آنها آخرين بار خُرد شدن داعش را زير پاي رزمندگان مقاومت ديدند. شعار سوريه را رها کن، البته زدن به خاکي است. صهيونيست ها و مزدوران نيابتي شان 9 ماه دير رسيده اند. آنها شکست بزرگ را مهر سال گذشته به جان خريدند و محور مقاومت پايان کار داعش را اعلام کرد. اکنون ماجراي سوريه يکي از برگ هاي برنده اقتدار ايران است و نه محل هزينه، چنانکه ادعا مي شود.
11- سايت BBC ارگان سرويس جاسوسي و وزارت خارجه انگليس 16 اسفند 96 با ادعاي اينکه جنگ سوريه براي ايران پرهزينه بود و ايران نبايد وارد چنين جنگي مي شد، نوشت «هفت سال دخالت ايران در جنگ داخلي سوريه، براي تهران چقدر خرج داشت؟ در سال هاي اخير، اين سوال بارها در ميان گروه هاي مخالف يا منتقد حکومت مطرح شده. در جريان اعتراض هاي دي ۱۳۹۶، خرج کردن براي سوريه در شعارها شنيده شد. ايران سالي
۶ ميليارد دلار براي جنگ سوريه هزينه کرده و اين رقم، پول نصف يارانه هاي پرداختي است». اگر واقعا رژيم انگليس، جنگ سوريه را يک جنگ داخلي مي دانست، وسط اين جنگ داخلي چه غلطي مي کرد که با داعش و عربستان و آمريکا و رژيم صهيونيستي يک جبهه مشترک تشکيل دادند؟! صهيونيسم مسيحي، داعش را ابتدا در عراق پروراندند و سپس آن را به مانند يک سرطان بدخيم به شرق (مرزهاي ايران) و غرب (عمق خاک سوريه) سرايت دادند. آنها 38 سال پيش، صدام را براي حمله به ايران حمايت نمودند و حالا، ماموريت صدام را به عهده داعش گذاشته بودند.
12- جنگي را که 38 سال پيش به واسطه رژيم صدام به ملت ايران تحميل کردند، دست کم يک هزار ميليارد دلار خسارت برجاي گذاشت؛ بنابراين اگر فرزندان غيور جبهه مقاومت، سر مار را در عراق و سوريه نمي کوبيدند، بايد يک جنگ خانمان برانداز را در خاک خود تحمل مي کرديم؛ ضمن اينکه بايد سال ها مي جنگيديم و ويراني و نابودي نسل و حرث را به چشم مي ديديم، خسارت چندهزار ميلياردي را هم به جان مي خريديم. مي خواستند ايران را به منطقه جنگ زده اي ويرانه تر از سوريه و عراق و افغانستان تبديل کنند و حالا که پوزه شان به خاک ماليده شده، نمي توانند درد واقعي خود را بگويند.
13- «ح- م» از اعضاي اسبق تيم مذاکره کننده که به جرم ارائه اطلاعات به بيگانگان محکوم شد، چند سالي است در آمريکا زندگي مي کند. او مدعي شده «دولت براي ايجاد اجماع و وحدت داخلي استعفا دهد و انتخابات زودرس برگزار شود». چه استعفايي؟! اگر گفته شود براي کارآمدي، عمرو يا زيد دولت جا به جا شوند حرف معقولي است، درست مانند يک تيم ورزشي. اما مگر وسط مسابقه و دست و پنجه نرم کردن با حريف مي شود تيم را يکجا کنار گذاشت و في الفور تيم جديدي جايگزين کرد؟! اين آدرس مشکوک، چاره جويي است يا بهانه تراشي براي سرگرمي غفلت آفرين جديد؟ بازنگري و اصلاح مسير گذشته با رويکرد اعتماد و اتکا به ظرفيت هاي بزرگ داخلي و در جهت عملي کردن وعده رونق و گشايش اقتصادي، برعهده دولتمردان است. نقدهاي جدي به برخي اجزاي مهم دولت وارد است و صاحب نظران چون دولت را دولت خود (جمهوري اسلامي) مي دانند، انتقاد مي کنند. دولتمردان اگر هم جايي، نقدي را مي يابند که بوي خصومت و رقابت از آن استشمام مي کنند، نبايد اين تصور را به عموم نقد و نصيحت ها تعميم دهند چرا که قبل از هرکس، خود زيان مي بينند. مشکلات اقتصادي بي ترديد چاره بومي و داخلي دارد، مشروط بر اينکه علي الدوام نسبت به چهار عامل انحطاط دولت ها در کلام امير مومنان عليه السلام (تباه کردن اصول، پرداختن به فرعيات و حواشي، عقب راندن اهل فضيلت و مقدم داشتن اهل فرومايگي و رذالت) مراقبت کنند. نويسنده: محمد ايماني
2-راست مي گفت. در جنگ تحميلي 8 ساله صدام، سازمان منافقين و پدران معنوي آنها (نهضت آزادي) بارها با دشمن همنوايي کردند، مردم را با بيانيه و شب نامه از ايستادن مقابل ارتش صدام ترساندند، گراي نقاط قوت و ضعف جبهه خودي را به دشمنان دادند و اواخر خرداد و اوايل تير ماه 1360 پس از ترور شهيدان رجايي و باهنر و بهشتي و ترور ناکام آيت الله خامنه اي از کشور گريختند. برخي از اين افراد، تا چند روز قبل از فرار، به عالي ترين مراکز مديريتي و امنيتي در دولت و مجلس و قوه قضائيه و شوراي امنيت کشور تردد داشتند اما تدريجا معلوم شد در خدمت سازمان سيا و استخبارات صدام درآمده اند. باور نکردني بود.
3- پريشب در حالي که اغلب ما کنار خانواده، بازي شجاعانه و غرورآفرين تيم ملي فوتبال در مقابل يکي از بهترين هاي جهان را تماشا مي کرديم و به اعتبار امنيت کامل، حتي آب در دل يک نفرمان تکان نخورد، گروهک هاي تروريستي در مرز ميرجاوه اقدام به شبيخون کردند که با مقاومت جانانه مدافعان مرز، مجبور به تحمل خسارت و فرار شدند. سه تن از جوانان رزمنده در اين درگيري به شهادت رسيدند تا آن ساعت در هيچ جاي کشور، حتي آب هم در دل کسي تکان نخورد و تماشا کنيم که وقتي نفوذي در تيم ما نباشد تا گل به خودي نزند و ترسمان هم ريخته باشد و با اعتماد به نفس حمله کنيم، مي توانيم غولي مانند رونالدو را در بند کشيم و حريف قدرتمند را مقهور تهاجم خود کنيم. براي لحظاتي تصور کنيد فقط يکي دو نفوذي يا بازيکن خسته و بي همت داشتيم که سر بزنگاه گل به خودي مي زدند يا در برابر حمله حريف وا مي دادند؛ يا در همين مرزهايمان با مشکل مشابهي درگير بوديم؛ آيا کمترين مجالي براي آرامش و موفقيت باقي مي ماند؟
4- حرف حساب معمولا در خائن يا نفوذي اي که خود را به خواب زده اثر ندارد. اما هستند کساني که خواب بر سرشان مي تازد و از نيرنگ هاي دشمن غفلت مي کنند. بايد به اين گروه، سخنان شيخ شهيد آيت الله فضل الله نوري(ره) در گرگ و ميش انحراف مسير نهضت عدالتخواهي (مشروطه بعدي) را يادآور شد که مي فرمود «اختلاف ميان ما و لامذهب هاست که منکر اسلاميت و دشمن دين حنيف اند... آنچه خيلي لازم است برادران بدانند و از اشتباه کاري خصم بي مروت بي دين تحرز نمايند اين است که چنين ارائه مي دهند که علما دو فرقه شده اند و با هم حرف ديني دارند و با اين اشتباه کاري، عوام بيچاره را فريب مي دهند... افسوس که اين اشتباه را با هر زباني و به هر بياني بخواهيم دفع شود، خصم بي انصاف نمي گذارد».
5- شگرد گروهک هاي تروريستي مانند داعش و جبهه النصره، پنهان شدن در ميان صفوف و زندگي مردم عادي است که برخورد با آنها را دشوار مي کند. همين شگرد را گروهک هايي مانند سازمان منافقين و ساير طيف هاي نفاق دنبال کرده اند. فضاي گرگ و ميش فتنه، محيط لازم براي تحرک اجيرشدگان جنگ نيابتي است. يک چاره اين است که طيف هاي درون نظام، صراحتا حوزه هاي فعاليت ضدانقلاب را خط قرمز خود بدانند و مرزبندي براي بازشناسي دوست و دشمن را پررنگ کنند. اين نياز هميشگي ماست. بدين ترتيب مي توان خط نفوذ و معابر رخنه آن را کشف و سد کرد.
6- يکشنبه گذشته در حالي که معاون اول رئيس جمهور به درستي از آمريکا به عنوان دشمن ياد کرد و گفت «آمريکا مشغول جنگ اقتصادي براي براندازي ماست»، آقاي ظريف در اتاق بازرگاني تصريح کرد «هدف آمريکا ايران است نه نظام يا روحاني و دولت». اين فهم درست را مقايسه کنيد با دوست انگاري چندين ساله آمريکا و اروپا يا سخنان شهريور 93 وزير خارجه در شوراي روابط خارجي آمريکا که گفت «هدف روند ما تغيير فضاي سياست خارجي است. اگر با وجود تلاش هاي ما براي تعامل، اين روند بي نتيجه بماند، مردم اين فرصت را خواهند داشت تا در انتخابات پارلماني به عملکرد ما پاسخ دهند. وقتي در سال ۲۰۰۴ و۲۰۰۵ توافق کرديم و تلاش ما از جانب اتحاديه اروپا رد شد، مردم جواب ما را با انتخابات دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد»! برجام نامتوازن و پرخسارت، از دل اين قبيل اظهارات جوشيد.
7- تصادفي نيست که رسانه هاي زرد اجاره اي، زماني به بزک آمريکا و اروپا پرداختند و تيتر زدند «امضاي کري تضمين است»، «هرچه تهران بگويد» و «تحريم رفت»، و اکنون در مقابل مطالبه «اعدام و مصادره اموال تروريست هاي اقتصادي و اخلالگران دانه درشت» بر مي آشوبند. اين طيف همان هايي هستند که با مفسد اقتصادي محکوم شده گفت و گو کردند و تيتر زدند « نسخه شهرام ]...[ براي اقتصاد کشور»!! و مفسد 3 هزار ميلياردي و برخي مديران نجومي بگير را «کارآفرين»، «نابغه»، «استيو جابز هاي ايراني» و «سرمايه و ذخيره کشور»!! جا زدند. از سردبير تا اعضاي شوراي سردبيري برخي از همين نشريات پس از فرار از کشور، يا در شبکه ها و رسانه هايي مانند BBC و VOA و راديو فردا و دويچه وله آفتابي شدند و يا به گروهک هايي مانند منافقين و ملي- مذهبي در فرانسه و انگليس و آلمان ملحق شدند. چنين جماعت آلوده اي را مي توان حامي واقعي دولت جمهوري اسلامي تصور کرد؟!
8- حمله سازمان يافته به بازار و ارعاب و تهديد در جهت خودزني اقتصادي، به روز رساني نقشه 9 سال قبل دشمن است که اين بار چرخه تجارت و توليد ملي را نشانه گرفته است. سال 88 وقتي نقاب ها افتاد، مزدوران اجاره اي ناگهان اطرافشان از مردم خالي شد و سر صحنه خيانت انگشت نما شدند. البته بازار خود راسا در مقابل تروريست ها و ارعاب کنندگان مزدور خواهد ايستاد. غيرت اسلامي و ملي سر جاي خود محفوظ؛ پنج سال رکود اقتصادي و خسارات تحميلي ناشي از نقشه دشمن و غفلت برخي مديران کافي است و بدخواهان نمي توانند خسارت مضاعف خودتحريمي و خودزني را به بازار تحميل کنند.
9- يک خبرگزاري مدعي اصلاح طلبي ديروز همنوا با خبرگزاري آسوشيتدپرس نوشت «ريشه ناآرامي هاي بازار تهران در مطالبات مخالفان دولت روحاني است. برخي اصولگرايان تندرو خواستار جايگزيني دولت روحاني با دولتي نظامي شده اند. بازار تهران به طور سنتي مرکز اصولگرايان است». تيم هاي اجاره اي و مزدوري که در بازار التهاب ايجاد کردند و با ارعاب، برخي بازاريان را مجبور به بستن مغازه کردند، شعار مي دادند «سوريه را رها کن، فکري به حال ما کن». اين شعار، ادامه شعار آشوبگران نيابتي سال 88 است که عقده ناگشوده آمريکا و اسرائيل را بازگو مي کند و نشان مي دهد موج بي ثبات سازي از کدام ايستگاه مخابره مي شود. آيا اگر -آن گونه که خبرگزاري آمريکايي نوشته و خبرگزاري ايلنا رونويسي کرده- برپا کنندگان ناآرامي در بازار طرفداران دولت نظامي بودند، گلايه هاي اقتصادي را دستاويز فشار براي عقب نشيني از جبهه مقاومت در سوريه مي کردند؟ جز صهيونيسم مسيحي (آمريکا و اسرائيل و انگليس) کس ديگري هم از مشت قدرتمند ايران در سوريه خسارت ديده که خواستار عقب نشيني شود؟
10- «سوريه را رها کن»، به روز رساني شده شعار «نه غزه نه لبنان» است که سال 88 اولين بار از سوي سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي به «پياده» هاي خود ديکته شد و يک روز بعد در حاشيه راهپيمايي روز قدس، بر زبان فتنه گران جاري شد. خاستگاه اين شعارها، اتاق عمليات مشترک «صهيونيسم مسيحي» (آمريکا و انگليس و اسرائيل) است که بارها در مقابل جمهوري اسلامي ايران به در بسته خورده است. آنها آخرين بار خُرد شدن داعش را زير پاي رزمندگان مقاومت ديدند. شعار سوريه را رها کن، البته زدن به خاکي است. صهيونيست ها و مزدوران نيابتي شان 9 ماه دير رسيده اند. آنها شکست بزرگ را مهر سال گذشته به جان خريدند و محور مقاومت پايان کار داعش را اعلام کرد. اکنون ماجراي سوريه يکي از برگ هاي برنده اقتدار ايران است و نه محل هزينه، چنانکه ادعا مي شود.
11- سايت BBC ارگان سرويس جاسوسي و وزارت خارجه انگليس 16 اسفند 96 با ادعاي اينکه جنگ سوريه براي ايران پرهزينه بود و ايران نبايد وارد چنين جنگي مي شد، نوشت «هفت سال دخالت ايران در جنگ داخلي سوريه، براي تهران چقدر خرج داشت؟ در سال هاي اخير، اين سوال بارها در ميان گروه هاي مخالف يا منتقد حکومت مطرح شده. در جريان اعتراض هاي دي ۱۳۹۶، خرج کردن براي سوريه در شعارها شنيده شد. ايران سالي
۶ ميليارد دلار براي جنگ سوريه هزينه کرده و اين رقم، پول نصف يارانه هاي پرداختي است». اگر واقعا رژيم انگليس، جنگ سوريه را يک جنگ داخلي مي دانست، وسط اين جنگ داخلي چه غلطي مي کرد که با داعش و عربستان و آمريکا و رژيم صهيونيستي يک جبهه مشترک تشکيل دادند؟! صهيونيسم مسيحي، داعش را ابتدا در عراق پروراندند و سپس آن را به مانند يک سرطان بدخيم به شرق (مرزهاي ايران) و غرب (عمق خاک سوريه) سرايت دادند. آنها 38 سال پيش، صدام را براي حمله به ايران حمايت نمودند و حالا، ماموريت صدام را به عهده داعش گذاشته بودند.
12- جنگي را که 38 سال پيش به واسطه رژيم صدام به ملت ايران تحميل کردند، دست کم يک هزار ميليارد دلار خسارت برجاي گذاشت؛ بنابراين اگر فرزندان غيور جبهه مقاومت، سر مار را در عراق و سوريه نمي کوبيدند، بايد يک جنگ خانمان برانداز را در خاک خود تحمل مي کرديم؛ ضمن اينکه بايد سال ها مي جنگيديم و ويراني و نابودي نسل و حرث را به چشم مي ديديم، خسارت چندهزار ميلياردي را هم به جان مي خريديم. مي خواستند ايران را به منطقه جنگ زده اي ويرانه تر از سوريه و عراق و افغانستان تبديل کنند و حالا که پوزه شان به خاک ماليده شده، نمي توانند درد واقعي خود را بگويند.
13- «ح- م» از اعضاي اسبق تيم مذاکره کننده که به جرم ارائه اطلاعات به بيگانگان محکوم شد، چند سالي است در آمريکا زندگي مي کند. او مدعي شده «دولت براي ايجاد اجماع و وحدت داخلي استعفا دهد و انتخابات زودرس برگزار شود». چه استعفايي؟! اگر گفته شود براي کارآمدي، عمرو يا زيد دولت جا به جا شوند حرف معقولي است، درست مانند يک تيم ورزشي. اما مگر وسط مسابقه و دست و پنجه نرم کردن با حريف مي شود تيم را يکجا کنار گذاشت و في الفور تيم جديدي جايگزين کرد؟! اين آدرس مشکوک، چاره جويي است يا بهانه تراشي براي سرگرمي غفلت آفرين جديد؟ بازنگري و اصلاح مسير گذشته با رويکرد اعتماد و اتکا به ظرفيت هاي بزرگ داخلي و در جهت عملي کردن وعده رونق و گشايش اقتصادي، برعهده دولتمردان است. نقدهاي جدي به برخي اجزاي مهم دولت وارد است و صاحب نظران چون دولت را دولت خود (جمهوري اسلامي) مي دانند، انتقاد مي کنند. دولتمردان اگر هم جايي، نقدي را مي يابند که بوي خصومت و رقابت از آن استشمام مي کنند، نبايد اين تصور را به عموم نقد و نصيحت ها تعميم دهند چرا که قبل از هرکس، خود زيان مي بينند. مشکلات اقتصادي بي ترديد چاره بومي و داخلي دارد، مشروط بر اينکه علي الدوام نسبت به چهار عامل انحطاط دولت ها در کلام امير مومنان عليه السلام (تباه کردن اصول، پرداختن به فرعيات و حواشي، عقب راندن اهل فضيلت و مقدم داشتن اهل فرومايگي و رذالت) مراقبت کنند. نويسنده: محمد ايماني