خبر ويژه
اول دم خروس ها را پنهان مي كردي بعداً ژست حمايت از روحاني مي گرفتي 8 تیر-97
اول دم خروس ها را پنهان مي كردي بعداً ژست حمايت از روحاني مي گرفتي 8 تیر-97
سربازجوشریعت نداری واوین نامه اش
هر چه هوای خودی ها رادارد وهرگز نه از اینان انتقاد نمی کند که مدافعان شان می
باشد در مقابل قلم ودوربین و ذره بین
بردست به دنبال مهره های رقیب است تا مانیتور کند سپس با هر بهانه ای دستآویز انتقادی علیه روحانی ودولت کند . برای همین یقه صادق زیبا
کلام گرفته و مواضع تناقض آمیز ش را برجسته
کرده ومتهمش کرده است.
صادق
زيباکلام با بيان اينکه واقعا روحاني تمام شده، مدعي شد بخش انتصابي حاکميت نمي
گذارد دولت کار کند.
وي که به تازگي به خاطر حمايت از بهائيان و دراويش داعشي در آلمان جايزه گرفت، به سايت فرارو گفت: من قبول دارم که دولت آقاي روحاني طي يک سال گذشته بدون اشکال نبوده و قطعا در بعضي جاها تصميمات اشتباه گرفته يا اقداماتي که بايد انجام مي داد را انجام نداده يا وزرايش آن طور که انتظار مي رفت انتخاب نشدند. اما باور دارم که دعوا و مشکل اصلي امروز کشور به واسطه اين اتفاقات نبوده. مثلا به خاطر اينکه شوراي شهر تهران کم کاري کرده مردم با مشکل مواجه نشده اند يا اينکه دولت وزرايش را خوب انتخاب نکرده زمينه ساز اين مسائل نشده است. آنچه که موجب بروز مشکلات اخير و اين وضع فلج کننده اقتصاد کشور شده، اين است که بخش انتصابي نمي تواند تحمل کند که بخشي از حاکميت و قدرت در اختيارش باشد.»
وي افزود: «بنابراين اگر قرار باشد تندروها به اين سوال که مي خواهند با دولت آقاي روحاني چه کنند، حقيقت را بگويند، مي گويند که حتي نمي خواهند سر به تن دولت آقاي روحاني باشد. به همين دليل است که طي يک سال گذشته خودشان را به زمين و زمان زده اند که بتوانند دولت را فلج کنند و به بن بست بکشانند. البته حساب و کتابشان هم کاملا درست است. زيرا اگر دولت آقاي روحاني به طور کامل فلج شود و آقاي روحاني استعفا دهند، با توجه به نارضايتي گسترده اي که بين آن 24 ميليون نفري که به ايشان راي داده اند به وجود آمده، در انتخابات زودرسي که برگزار مي شود، هر کسي کانديد جريان تندرو باشد، آن 16 ميليون راي آقاي رئيسي را به دست مي آورد و علاوه بر آن چند ميليون هم آراي سرگردان در کشور است که الان از راي به آقاي روحاني هم پشيمان هستند و احتمالا آنها را هم جذب مي کند و به احتمال زياد با راي 20 ميليوني رئيس جمهور مي شود. يعني اگر همين فردا انتخابات برگزار شود، نامزد جريان تندرو با 20 ميليون راي پيروز ميدان خواهد شد.
وي در ادامه سناريوسازي خود مي گويد: سوال من از تندروها اين است که بعد از اين چه مي کنيد؟ زيرا مشکل شما الان روحاني نيست. «روحاني که تمام شد. نه روحاني مانده است و نه دولت تدبير و اميدي. شما نشان داديد که 24 ميليون راي عملا ذره اي ارزش و اهميت ندارد و همه را در سطل زباله ريختيد. اما حالا با ترامپ چه خواهيد کرد؟»
درباره اين داستان سرايي چند نکته قابل تامل است. نخست اينکه کسي که در آلمان از جنايت دراويش در خيابان پاسداران دفاع کرد و براي گروهک صهيونيستي و انگليسي بهائيت مظلوم نمايي نمود و به تبرئه عباس اميرانتظام جاسوس نشاندار آمريکا پرداخت، قطعا نمي تواند دلسوز دولت جمهوري اسلامي باشد.
ثانيا امثال زيباکلام متهم اول وضعيت اقتصادي نابسامان هستند. آنها آدرس تسليم طلبي در مقابل آمريکا را 5 سال پيش دادند و با حمايت انبوه رسانه هاي صهيونيسم و استکبار، مدعي شدند آمريکايي ها اهل معامله و توافق و احترام گذاشتن هستند اما جمهوري اسلامي به خاطر روحيه ماجراجويي 30 سال کشور را از موهبت تعامل و توافق با شيطان بزرگ محروم کرده است. عايدي نسخه که آنها پيچيدند و پوست خربزه اي که طيف غربگرا يا ماموريت دار زير پاي دولت گذاشتند، به هم ريختن اقتصاد و بازار از خرداد گذشته(يک سال قبل از خروج ترامپ از برجام) بود. بنابراين امثال زيباکلام خيال مي کنند با بازسازي دوقطبي نخ نماي نهادهاي انتصابي و انتخابي مي توانند خيانت خود به کشور را لاپوشاني کنند.
ثالثا مسئله مقابله با جانوري مثل ترامپ مسئله اين دولت «آن دولت نيست بلکه مسئله کل حاکميت بلکه مسئله ايران است. آمريکايي ها که دکتر مصدق ليبرال مآب و ناسيوناليست و لائيک را تحمل نکرد، غير از دشمن اسلام و جمهوري اسلامي بودن، دشمن ايران است و جمهوري اسلامي همچنان که شش رئيس جمهوري قبلي آمريکا(کارتر، ريگان، بوش پدر، کلينتون، بوش پسر و اوباما) را خاک يا در خاک کرد، قدرتمندتر از گذشته، قادر است از عهده ترامپ هم برآيد؛ و البته بايد با وطن فروشان نيز دست و پنجه نرم کند که مي کند.
رابعا درباره ژست منافقانه امثال زيباکلام و ادعاي دلسوزي براي روحاني بايد يادآور شد که امثال زيباکلام نگاه ابزاري و نردباني به اشخاص دارند؛ چنان که وي 12 خرداد 1392 در مصاحبه با روزنامه زنجيره اي بهار گفت: «حاکميت اپوزيسيون نمي خواهد اما ما نمي توانيم اپوزيسيون را از ديد حاکميت تعريف کنيم. همان گونه که ما مي بينيم هاشمي به اپوزيسيون تبديل مي شود، حاکميت هم اين را مي بيند و به هاشمي مي گويد آشيخ اکبر بايد تکليفت را معلوم کني؛ از شما بهره برداري مي کنند و هل مي دهند تا چهره اي بسازند که در مقابل نظام قرار بگيري. ضرورت دموکراسي خواهي، اينها (نهضت آزادي، سازمان مجاهدين انقلاب، دفتر تحکيم) را پشت سر کسي سوق خواهد داد که شنل اپوزيسيون را به تن کند. هاشمي که عمر نوح ندارد. 5 يا 10 سال ديگر با ما نخواهد بود اما جنبش ادامه پيدا مي کند. اگر هاشمي، خاتمي و هر کسي نتواند حداقل خواسته هاي اين جنبش را لبيک بگويد، جنبش آنها را پس مي زند. نگران نباشيد که آقاي رفسنجاني مي تواند پا به پاي ما بدود يا نه، اگر نتواند همپا با جبهه اپوزيسيون بدود، حذف مي شود... مهم نيست هاشمي چه مي کند. او يا مي تواند پا به پاي اين قطار باشد يا نه. اگر حذف شد هيچ اتفاقي نمي افتد، اپوزيسيون يک شخصيت ديگر را درون نظام پيدا مي کند.»
زيباکلام در مصاحبه با روزنامه آرمان هم گفته بود «ايده آل ما روحاني و حتي عارف و خاتمي هم نيست بلکه واسلاو هاول و آنگ سان سوچي و بازرگان است.» او بعدها گفت اسرائيل را به رسميت مي شناسد. زيباکلام در مصاحبه 20 مرداد 92 با سايت ضدانقلابي کلمه تصريح مي کند: «اپوزيسيون به کمتر از شتر رضايت نداده. دوران انقلاب کنار دانشگاه تهران چادر زده بودند و براي کومله و حزب دموکرات کردستان لباس و پتو جمع آوري مي کردند در حالي که اين احزاب در حال جنگ با سپاه و ارتش بودند. بعد از دوم خرداد ما چه گفتيم؟ گفتيم درباره ولايت فقيه بحث کنيم، جنگ بعد از فتح خرمشهر درست نبود، قصاص اين گونه است، نعوذبالله خدا و پيغمبر آن گونه است. اگر اين دفعه هم دچار همين خطا بشويم و بگوييم شتر، نه روحاني و نه پدرجد روحاني کاري نمي توانند بکنند. بايد ياد بگيريم ميلي متري به جلو برويم.»
بنابراين بايد به امثال زيباکلام گفت شما به عنوان پياده نظام رژيم صهيونيستي و آمريکا، غلط مي کنيد که درباره بخش هاي انتصابي يا انتخابي نظام نظر مي دهيد و تظاهر شما به حمايت از دولت و رئيس جمهور، بوي تعفن تند نفاق و دورويي مي دهد.
وي که به تازگي به خاطر حمايت از بهائيان و دراويش داعشي در آلمان جايزه گرفت، به سايت فرارو گفت: من قبول دارم که دولت آقاي روحاني طي يک سال گذشته بدون اشکال نبوده و قطعا در بعضي جاها تصميمات اشتباه گرفته يا اقداماتي که بايد انجام مي داد را انجام نداده يا وزرايش آن طور که انتظار مي رفت انتخاب نشدند. اما باور دارم که دعوا و مشکل اصلي امروز کشور به واسطه اين اتفاقات نبوده. مثلا به خاطر اينکه شوراي شهر تهران کم کاري کرده مردم با مشکل مواجه نشده اند يا اينکه دولت وزرايش را خوب انتخاب نکرده زمينه ساز اين مسائل نشده است. آنچه که موجب بروز مشکلات اخير و اين وضع فلج کننده اقتصاد کشور شده، اين است که بخش انتصابي نمي تواند تحمل کند که بخشي از حاکميت و قدرت در اختيارش باشد.»
وي افزود: «بنابراين اگر قرار باشد تندروها به اين سوال که مي خواهند با دولت آقاي روحاني چه کنند، حقيقت را بگويند، مي گويند که حتي نمي خواهند سر به تن دولت آقاي روحاني باشد. به همين دليل است که طي يک سال گذشته خودشان را به زمين و زمان زده اند که بتوانند دولت را فلج کنند و به بن بست بکشانند. البته حساب و کتابشان هم کاملا درست است. زيرا اگر دولت آقاي روحاني به طور کامل فلج شود و آقاي روحاني استعفا دهند، با توجه به نارضايتي گسترده اي که بين آن 24 ميليون نفري که به ايشان راي داده اند به وجود آمده، در انتخابات زودرسي که برگزار مي شود، هر کسي کانديد جريان تندرو باشد، آن 16 ميليون راي آقاي رئيسي را به دست مي آورد و علاوه بر آن چند ميليون هم آراي سرگردان در کشور است که الان از راي به آقاي روحاني هم پشيمان هستند و احتمالا آنها را هم جذب مي کند و به احتمال زياد با راي 20 ميليوني رئيس جمهور مي شود. يعني اگر همين فردا انتخابات برگزار شود، نامزد جريان تندرو با 20 ميليون راي پيروز ميدان خواهد شد.
وي در ادامه سناريوسازي خود مي گويد: سوال من از تندروها اين است که بعد از اين چه مي کنيد؟ زيرا مشکل شما الان روحاني نيست. «روحاني که تمام شد. نه روحاني مانده است و نه دولت تدبير و اميدي. شما نشان داديد که 24 ميليون راي عملا ذره اي ارزش و اهميت ندارد و همه را در سطل زباله ريختيد. اما حالا با ترامپ چه خواهيد کرد؟»
درباره اين داستان سرايي چند نکته قابل تامل است. نخست اينکه کسي که در آلمان از جنايت دراويش در خيابان پاسداران دفاع کرد و براي گروهک صهيونيستي و انگليسي بهائيت مظلوم نمايي نمود و به تبرئه عباس اميرانتظام جاسوس نشاندار آمريکا پرداخت، قطعا نمي تواند دلسوز دولت جمهوري اسلامي باشد.
ثانيا امثال زيباکلام متهم اول وضعيت اقتصادي نابسامان هستند. آنها آدرس تسليم طلبي در مقابل آمريکا را 5 سال پيش دادند و با حمايت انبوه رسانه هاي صهيونيسم و استکبار، مدعي شدند آمريکايي ها اهل معامله و توافق و احترام گذاشتن هستند اما جمهوري اسلامي به خاطر روحيه ماجراجويي 30 سال کشور را از موهبت تعامل و توافق با شيطان بزرگ محروم کرده است. عايدي نسخه که آنها پيچيدند و پوست خربزه اي که طيف غربگرا يا ماموريت دار زير پاي دولت گذاشتند، به هم ريختن اقتصاد و بازار از خرداد گذشته(يک سال قبل از خروج ترامپ از برجام) بود. بنابراين امثال زيباکلام خيال مي کنند با بازسازي دوقطبي نخ نماي نهادهاي انتصابي و انتخابي مي توانند خيانت خود به کشور را لاپوشاني کنند.
ثالثا مسئله مقابله با جانوري مثل ترامپ مسئله اين دولت «آن دولت نيست بلکه مسئله کل حاکميت بلکه مسئله ايران است. آمريکايي ها که دکتر مصدق ليبرال مآب و ناسيوناليست و لائيک را تحمل نکرد، غير از دشمن اسلام و جمهوري اسلامي بودن، دشمن ايران است و جمهوري اسلامي همچنان که شش رئيس جمهوري قبلي آمريکا(کارتر، ريگان، بوش پدر، کلينتون، بوش پسر و اوباما) را خاک يا در خاک کرد، قدرتمندتر از گذشته، قادر است از عهده ترامپ هم برآيد؛ و البته بايد با وطن فروشان نيز دست و پنجه نرم کند که مي کند.
رابعا درباره ژست منافقانه امثال زيباکلام و ادعاي دلسوزي براي روحاني بايد يادآور شد که امثال زيباکلام نگاه ابزاري و نردباني به اشخاص دارند؛ چنان که وي 12 خرداد 1392 در مصاحبه با روزنامه زنجيره اي بهار گفت: «حاکميت اپوزيسيون نمي خواهد اما ما نمي توانيم اپوزيسيون را از ديد حاکميت تعريف کنيم. همان گونه که ما مي بينيم هاشمي به اپوزيسيون تبديل مي شود، حاکميت هم اين را مي بيند و به هاشمي مي گويد آشيخ اکبر بايد تکليفت را معلوم کني؛ از شما بهره برداري مي کنند و هل مي دهند تا چهره اي بسازند که در مقابل نظام قرار بگيري. ضرورت دموکراسي خواهي، اينها (نهضت آزادي، سازمان مجاهدين انقلاب، دفتر تحکيم) را پشت سر کسي سوق خواهد داد که شنل اپوزيسيون را به تن کند. هاشمي که عمر نوح ندارد. 5 يا 10 سال ديگر با ما نخواهد بود اما جنبش ادامه پيدا مي کند. اگر هاشمي، خاتمي و هر کسي نتواند حداقل خواسته هاي اين جنبش را لبيک بگويد، جنبش آنها را پس مي زند. نگران نباشيد که آقاي رفسنجاني مي تواند پا به پاي ما بدود يا نه، اگر نتواند همپا با جبهه اپوزيسيون بدود، حذف مي شود... مهم نيست هاشمي چه مي کند. او يا مي تواند پا به پاي اين قطار باشد يا نه. اگر حذف شد هيچ اتفاقي نمي افتد، اپوزيسيون يک شخصيت ديگر را درون نظام پيدا مي کند.»
زيباکلام در مصاحبه با روزنامه آرمان هم گفته بود «ايده آل ما روحاني و حتي عارف و خاتمي هم نيست بلکه واسلاو هاول و آنگ سان سوچي و بازرگان است.» او بعدها گفت اسرائيل را به رسميت مي شناسد. زيباکلام در مصاحبه 20 مرداد 92 با سايت ضدانقلابي کلمه تصريح مي کند: «اپوزيسيون به کمتر از شتر رضايت نداده. دوران انقلاب کنار دانشگاه تهران چادر زده بودند و براي کومله و حزب دموکرات کردستان لباس و پتو جمع آوري مي کردند در حالي که اين احزاب در حال جنگ با سپاه و ارتش بودند. بعد از دوم خرداد ما چه گفتيم؟ گفتيم درباره ولايت فقيه بحث کنيم، جنگ بعد از فتح خرمشهر درست نبود، قصاص اين گونه است، نعوذبالله خدا و پيغمبر آن گونه است. اگر اين دفعه هم دچار همين خطا بشويم و بگوييم شتر، نه روحاني و نه پدرجد روحاني کاري نمي توانند بکنند. بايد ياد بگيريم ميلي متري به جلو برويم.»
بنابراين بايد به امثال زيباکلام گفت شما به عنوان پياده نظام رژيم صهيونيستي و آمريکا، غلط مي کنيد که درباره بخش هاي انتصابي يا انتخابي نظام نظر مي دهيد و تظاهر شما به حمايت از دولت و رئيس جمهور، بوي تعفن تند نفاق و دورويي مي دهد.