زاهد در گفتوگو
با ایلنا مطرح کرد:
اتحادیه اروپا نمیخواهد توسط رئیسجمهوری
آمریکا تحقیر شود اما آنها فاقد ابزار کافی برای مقابله با واشنگتن هستند و
یکپارچگی در میان آنها وجود ندارد.
«فیاض زاهد» تحلیلگر مسائل اروپا در
تشریح ابعاد و پیامدهای تنش اقتصادی آمریکا و اروپا در گفتوگو با خبرنگار ایلنا
اظهار کرد: قبل از هر چیز باید دانست که از منظر تاریخی، اروپا نقش کلیدی در
اقتصاد ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم داشته و با عملیاتی کردن طرح مارشال وارد
فاز توسعه اقتصادی شدند. در آن زمان آمریکا در آلمان غربی سرمایهگذاری کرده بود و
حتی خسارتهایی که آلمان به دنیا تحمیل کرده بود را پرداخت میکرد و همین موضوع در
مورد ژاپن هم صدق میکند. پس از جنگ سرد اروپا در اقتصاد جهانی نقش خوبی را ایفا
کرد اما فاصله زیادی میان اقتصاد، امنیت، ارتش و گردش مالی اروپا و آمریکا وجود
داشت. لذا، اساساً جایگاه اقتصادی آمریکا و اروپا با یکدیگر قابل مقایسه نیست.
وی ادامه داد: ایالات متحده در زمان
ریاست جمهوری بوش دوم، به سمت سیاستهای فرامرزی گام برداشت و در اینجا بود که با
استفاده از تفکرات نئوکانی، یک نقش آخرالزمانی را در روندهای جهانی برای خود ترسیم
کرد که نتیجه آن جنگ افغانستان و عراق بود. در آن مقطع، جنگ لفظی میان ایالات
متحده و اروپا بالا گفت و اختلافات میان این دو قطب افزایش یافت تا زمانی که
اوباما وارد کاخسفید شد. باراک اوباما «سیاست همگیرانه» را بنا کرد و اروپا را
در کنار سیاستهای خارجی خود نگه داشت که برجام یکی از محورهای شراکت اروپا و
آمریکا بود. این وضعیت دقیقاً با ورود دونالد ترامپ به عرصه سیاسی ایالات متحده به
هم ریخت.
ترامپ با ورودش به کاخسفید، عملاً
سیاستی را در پیش گرفت که به یک نماد تبدیل شد؛ حتی فساد اخلاقی او به نفعش تمام
شد و اصولاً هیچ تاثیر منفی بر جایگاه وی نداشت. ساختار اقتصادی و سیاستهایی که
وی در حال دنبال کردن است دقیقاً نوعی تعهد به اسرائیل و اعراب را نمایان میکند و
نشان میدهد که روش کاسبکارانه او موجب شده تا اروپا به تنگنا کشیده شود.
این استاد دانشگاه با اشاره به نقطه ضعف
دولتهای حاکم بر قاره سبز در عرصه مقابله تجاری و اقتصادی با آمریکا، گفت: اقتصاد
ایالات متحده بسیار بزرگ است و دولتهای اروپایی به دلیل عدم نفوذشان بر روی شرکتهای
بزرگ دولتی، نمیتوانند آنگونه که مد نظر دارند بر این رابطه تجاری تاثیرگذار
باشند. از سوی دیگر، روسیه برای اروپا یک تهدید و خطر جدی به شمار میرود و مجبور
است برای مقابله با مسکو به سمت آمریکا متمایل شود. مجموع این مولفهها نشان میدهد
که اروپا نمیخواهد تحقیر شود ولی فاقد ابزار لازم و کافی برای مقابله با واشنگتن
است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: اتحادیه
اروپا در حالت کنونی از یک عدم اتحاد و واگرایی رنج میبرد؛ به گونهای که ایتالیا
به تازگی از بحران بیرون آمده و بریتانیا هم درگیر پرونده برگزیت است و این نشان
میدهد که اتحادیه اروپا در حالت فعلی یکپارچه و متحد نیست. این درحالی است که
فضای انتقاد از آمریکا در محافل علمی و رسانهای اروپا بسیار داغ است اما ابزار
برای اعمال فشار محدود و ضعیف است. در این راستا ترامپ، شعار ریگان را برای احیای
عظمت آمریکا انتخاب کرد و تا به امروز شاهد هستیم که اوضاع و احوال به این روال
پیش رفته است. به نظر میرسد که اروپا در وضعیت فعلی به دنبال اتلاف وقت است تا
زمانی که نتیجه انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا مشخص شود؛ آنها معتقدند که اگر
دموکراتها در سال آینده وارد قوای مقنن ایالات متحده شوند، احتمال سقوط ترامپ
وجود دارد اما واقعیت این است که ترامپ مانند ریگان دور دوم ریاست جمهوری را شروع
میکند و در آن موقع فاجعههایی به بار میآورد. چراکه رونق اقتصادی نسبی در
آمریکا وجود دارد و شانس پیروزی دوباره وی بالاست.