"باز کردن شگرد وتاکتیک موافقان ومخالفان نامزد شدن خاتمی در جبهه دوم خرداد"

نقد وبررسی " اصلاح طلبان و مسئله خاتمي (يادداشت روز)"روزنامه ی کیهان چهار شنبه 9 آبان ماه سال 1386
"باز کردن شگرد وتاکتیک موافقان ومخالفان نامزد شدن خاتمی در جبهه دوم خرداد"
این خوش باوری که برخی تلاش می کنند و می خواهند پس از تجربه ی تقریباً 3 دهه قالب کنند که گویا هنوز مردم ایران تجربه از عملکرد هرد وجناح رژیم تروریستی آخوندی به اندازه ی کفی بر خوردار نیستند و نمی دانند که فرق چندانی جناح های غالب ومغلوب در گیر قدرت با هم دیگر ندارند ،جز ابنکه یکی چون ابزار سرکوب در کنار قدرت را وقتی در اختیار خود دارد همچون شرایط کنونی بدون روی داروایسی و لکنت زبان دست به ضرب و شتم قلع وقمع کردن علنی می زند و حامیانش هم تقریباً مشخص و ثابت می باشد زیرا که همان نان خوران ومزد و جیره بگیران وصل به ارگان های سرکوبگر ند یا اینکه انگل مفتخور ان ومحتکران بازاری باند مافیای انگلیسی و غارتگران انگلیس مؤتلفه و یا پرسنل نهاد ها زیر مجموعه های وصل به ولی فقیه می باشند که البته در خیمه شب بازی های انتخاباتی از امکانات ناشی از تقلبات گسترده ی آرای انتخاباتی بر خوردارند و اکنون نیز سپاه پاسدارانهم به غارتگران حاکم در قدرت اضافه شده ومرکز ثقل قرار گرفته است ودر عوض حریف نیز با ضرب مظلوم نمائی و شعار بازی تلاش کرده است که با پنبه سر ببرد و قدرت را کسب و قبضه کند که در مجمع در نیت هر دو جریان در قبضه کردن قدرت برای کسب هرچه بیشتر ثروت و سر سپردگی به ولی فقیه هیچگونه اختلافی در کار نمی باشد . بنابراین این شیادی و شارلاتان بازی تبلیغاتی خر رنگ کردن و رخش قالب کردن است که دارند وانمود می کنند که اینان دل شان به حال مردم ایران سوخته است ونگران وضع نا بسامان طاقت فرسای معیشتی و زندگی اشان می باشند و تصمیم وطرحی برای رفاه اجتماعی و بهبود وضعیت اقتصادی و یا باز کردن فضای باز سیاسی دارند . این نهایت حقه بازی و کتمان کردن حقیقت است و دست به تبلیغات وارونه گوئی زدن است که آنگونه تبلیغ شود که گویا این جناح هدفی جز رقابت برای قدرت وکب ثروت چیزی دیگری نمی خواهند ویا به چیز دیگری غیر از این فکر می کنند که اکنون سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس احساس خطر کرده است که نکند دوم خردادی های پیرامون خاتمی خیمه بزندد ودست به باز سازی خود بزنند و تلاش می کنند که خاتمی را راضی کنند که خودش را نامزد انتخابات خیمه شب بازی مجلس هشتم کند تا که بتوانند نوید حماسه وپیروزی آنچنانی بدهند . این خبر موجب ترس شده و سرا سر وجود ا سناریو ساز و طراح کودتای خزنده یادداشت روز نویس را فرا گرفته است و به شیوه ی برج در برابر بارو از خاتمی استفاده است و آن را بهانه برای راه اندازی جنگ روانی تبلیغاتی علیه رقیب شکست خورده کرده است.
اما پرسش است که مگر خاتمی دو دوره رئیس جمهور نبود؟ مگر مدعیان اصلاح طلبان قلابی 8 سال قدرت را در دست نداشتند؟ خوب خاتمی چه کرد وپس از 8 سال چه گفت؟ آبدار چی نظام بودن وقدرتی بیش از آن نداشتن یعنی چه که قرار است تکرار شود ومعجزه گر باشد؟ مگر همین پاسدار غلامک وگماشته حتی با ضرب تقلب سپاه وبسیج رئیس جمهور شد حاصل کار دوران اصلاح طلبان قلابی نمی باشد؟ حال اگر بازهم همین دوم خردادی هائی که تأکید می کردند شرایط به قبل از دوم خرداد سال 76 باز نمی گردد، بلکه نه بر گردشته ، بلکه فضا بسیار خطرناک و بد تر از دوران قبل از دوم خرداد ماه سال 76 شده است؟ حال گیریم که باز اینان پیروز شدند وحتی اکثریت مجلس ارتجاع را همچون مجلس ششم گرفتند خوب می خواهند وقتی که قدرت ولی فقیه بیش از گذشته شده است اینان چه کنند که تجرب ثد و در برابر دوباره خواندن قرائت نامه ی حکومتی مشابه مجلس ششم که توسط آخوند کروبی رئیس مجلس اصلاح طلبان خوانده شد ؟ بنابراین همنگونه که تذکر داده شد هدف قدرت برای کسب ثروت می شود . چون حاکمیت کودتائی خزنده یک دست شده وسهم آنچنانی به رقیب نمی دهد و نه ابزارهای قدرت اجرائی را در اختیار خود دارد، بلکه تسلط بر منابع وذخایر مالی و اقتصادی را نیز در کنترل دارد و هیچ سهمی برای رقیب همچون گذشته قائل نیست . مهمتر اینه اصلاً می خواهد رقیب بطور کلی را از صحه حذف کند . چونکه هم وزارت کشور را باند غالب در اختیار خود دارد ، بلکه شورای نگبهان را هم در ید خود دارد .پس چون نامزدهای رقیب دوم خردادی از چند جهت زیر فشار می باشند ودچار مشکل می باشند چون نگران غیر قانونی اعلام کردن احزاب و تشکیلات اینان از سوی وزارت کشورمی باشند و نگران رد صلاحیت نامزدان شان از سوی شورای نگهبان می باشند . بنابراین هیچ راهی جز این ندارند که به امامزاده ی خاتمی دخیل بندند و زیر چتر وی خیمه بزند که وی را قانع کنند تااینکه نامزد مجلس شود که از طریق وی شاید شانس برای تعدادی نامزدان دیگر دوم خردادی امکان پذیر گردد . همچنین با جمع کردن آرای انتخاباتی به رخ رقیب بکشند که تو خودت پایگاه نداری ومردم شما را قبول ندارند تا اینگونه فضای نفس کشیدن وفعالیت مطبوعاتی سیاسی برایشان باز شود شاید در دوره های نمایش خیمه شب بازی های بعدی چیزی گیرش شان آید . اگر هم شورای نگبهان خاتمی را رد صلاحیت کرد باز هم بهانه برای مانور دادن تبلیغاتی حتی برای تحریک انتخابات دارند . اما مسئله این که سرمقاله نویس پاسدار سربازجو حسین شیعتمدار این تاکتیک رقیب را متوجه شده است وتلاش کرده است ضمن فشارگاز انبری که علیه ی دوم خردای وارد می کند کوشش هم کرده که دامنه ی اختلاف میان باندهای دوم خردادی را گسترده کند .از طرف دیگر همه ی هم غم خودرا بکار گرفته است تا که خاتمی اصلاً نامزد نشود که تجربه ی رفسنجانی در شورای خبرگان و رئیس خبرگان شدنش تکرار شود . پس همه اساس جنگ ونزاغ میان باندهای دو جناح محور همین موضوع دور می زند واکنون پاسدار یادداشت روز نویس نیز پیرامون همین مسئله قلم فرسائی و تو طئه گری کرده است ،.برای همین است که یادداشت روز نویس که دست رقیب را خوانده است اینگونه گفته است:
"حداقلي از وجاهت را ميان همه گروه هاي اصلاح طلب دارد و مي تواند ايفاي چنين نقشي را برعهده بگيرد. انتخابات شوراها و نقش آفريني پس پرده خاتمي كه منجر به ورود 5 نفر از اصلاح طلبان به شوراي شهر 15 نفره تهران شد هم كمك كرد تا اين ديدگاه قوت بيشتري پيدا كند. حالا ظاهراً اصلاح طلبان مي خواهند با اكسير سيدمحمد خاتمي، مس انتخابات مجلس را زر كنند. اين هم فرصتي است تا كمي در قوت تدبيرگري اصلاح طلبان انديشه كنيم."
یادداشت روز نویس در دنباله به دو شگرد اختلاف درون جبهه ی اصلاح طلبان و دامن زدن و برجسته کردن این اختلافات درونی اشاره کرده ودر مجموع بسط دادن در برابر خاتمی می باشد که تشریح شگرد مورد اول چنین است :
") اما از همين حالا معارضاني جدي در مقابل يك ائتلاف خاتمي محور ظهور كرده اند. اولين گروه از معارضان آنهايي هستند كه خود را هم وزن خاتمي و بلكه بالاتر از او مي دانند و ادعا مي كنند در اصل آنها بودند كه خاتمي را خاتمي كرده اند. اينها همانها هستند كه زماني گفتند شخصاً خاتمي را از پشت ميز كتابخانه ملي تا ساختمان پاستور كشانده اند و مدتي بعد كه ديدند خاتمي حاضر نيست جايگاه رياست جمهوري را تبديل به ستاد فرماندهي اپوزيسيون كند، ساده و صريح اعلام كردند خاتمي اصلاً سياستمدار نيست و بايد از او عبور كرد. همين عده- كه نشانشان پنهان نيست- اين اواخر و پس از ماجراي مصافحه آقاي رئيس جمهور سابق با زنان اجنبيه و تكذيب متعاقب آن، به خاتمي يادآوري كردند صداقت و راستگويي شرط در انداختن طرح نو است و اين تكذيب هم اقدامي رذيلانه است. (وبلاگ «آينده» را ببينيد.) گروه دوم معارضان خاتمي درون جبهه اصلاحات كساني هستند كه معتقدند بايد از اينكه «كابينه» آقاي خاتمي به مرتبه تصميم گيرندگان اول و آخر جبهه اصلاحات ارتقا يابد، جلوگيري كرد. اين عده كه خود را معتدل و اعوان خاتمي را تندرو مي دانند در چند ماه گذشته بارها هشدار داده اند تا جبهه اصلاحات خود را از چاه ويل راديكاليسم كور مشاركت و مجاهدين بيرون نكشد، عاقبت به خير نخواهد شد، سهل است، دور نيست كه تتمه آبروي خود را هم كه مرهون شيخوخيت چند ريش سفيد است پاك از دست بدهد. اصلاح طلبان معتدل اكنون حيثيت سياسي خود را قرباني هوس بازي كساني مي بينند كه درباره توانايي و امكانات خود دچار توهم بودند 8 سال پي در پي به نام مردم بحران آفريدند تا اينكه بالاخره در حالي كه شوراي نگهبان تحت فشار صلاحيت آنها را تاييد كرده بود، مردم خود پاي صندوق به عدم كفايت آنها راي دادند."
شگرد دوم تحریک و بسیج کردن خاتمی علیه ی برخی از باند های درون دوم خردادی و گزیده برداری از گفته های خاتم است که ی به مناسبت سلگرد 16 آذر در داشگشاه بود که خاتمی با تأخیر وارد سالن تجمع دانشجویان معترض شد وخطاب به دانشجویان معترض اتهاماتی را زد و بیان کرد که اکنون سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری از آنان به عنوان چماق دو طرفدار علیه ی خود خاتمی و حامیان تاکتیکی اش اینگونه استفاده کرده و بکار برده است:
". به ياد بياوريد، در بين اصلاح طلبان خاتمي جزو اولين كساني بود كه از اردوگاه اصلاحات صداي دشمن را شنيد در همان حال كه مثلاً وزير فرهنگ كابينه اش اعتقاد داشت اثري از دشمن در آن دور و برها نيست. خاتمي البته درست فهميده بود، بيش از 80 درصد كساني كه او رايحه دشمني از كردارشان استشمام كرد اكنون تحت حمايت بنيادهاي وابسته به سرويس هاي غربي در خارج از ايران به «مبارزه براي دموكراسي»(؟!) مشغولند و آن 20درصد باقي مانده در ايران هم فعلاً به لطف كرم و نجابت نظام جمهوري اسلامي، آشكارا در حال توطئه اند تا كي نوبت مسافرتشان به پاريس و آمستردام و پراگ برسد. رئيس جمهور دولت اصلاحات حالا حتي ابايي ندارد از اينكه بگويد مخالف برخورد با اين جماعت نبوده است: "
بالاخره پاسدار پس از برجسته کردن مخالفان خاتمی و نمایان کردن موضع سابق خاتمی علیه ی ینان اینگونه نتیجه گرفته استکه شنس یروزی برای دوم خردادی ها وجود ندارد:
"از همين حالا هم مي توان فهميد كه اصلاح طلبان شانس چنداني ندارند الا اينكه دور هم جمع شوند تا آن وقت شايد امكان رقابت - نه لزوماً پيروزي- پيدا كنند. پايگاه اينترنتي بي بي سي فارسي از قول خاتمي و در استدلال بر ضرورت شكل گيري ائتلاف در ميان اصلاح طلبان نوشته است: «آدم هاي معقول اصلاح طلب اگر در زير يك چتر درآيند، مطمئن باشيد نتيجه انتخابات متفاوت از آن چيزي خواهد بود كه دوستان الان پيش بيني مي كنند» و اين يعني پيش بيني ها فعلاً از فاجعه خبر مي دهد.خلاصه كنيم، خاتمي اگرچه رهبر اصلاح طلبان نيست و آنها هم او را به رهبري قبول ندارند اما نماد دوراني است كه به زحمت بتوان از آن دفاع كرد همچنان كه او خود نيز انگيزه چنداني براي اين كار از خود نشان نمي دهد. براي اصلاح طلبان خاتمي همان قدر كه الان محور ائتلاف به نظر مي رسد، بالقوه مي تواند محور اختلاف باشد. بر تكيه گاهي چنين نامطمئن تكيه كردن فقط از يك عقل اصلاح طلب برمي آيد و بس."
آخر در شرایطی که باند اطلاعاتی – امنیتی – پاسداران را قدرت را قبضه کرده و نظامرا یک دست کرده اند واز حمایت کامل ولی فقیه و شورای نگهبان ووزارت کشور برخوردارند که 3 پارامتر تعیین کننده در نتایج خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم می باشد. اسوی دیگر گذشته از اختیار داشتن ارگان های سر کوبگر ابزار تقلبات و رأی سازی را نیز ز طریق بسیج و سپاه پاسداران در اختیار خود دارند . همچنین آنقدر دوم خرداد اخ وبد شده است که نه نتیجه ی عملکرد آنان منجر به حاکم شدن این باند مافیائی سرکوبگر ودزد وخرافه پرست ومتحجر شده است، بلکه اکنون یادداشت روز نویس از موضعی طلبکارانه ای برخورد کرده و گفته است که عملکرد دوم خرداد آنگونه است که جای دفاع ندارد، حال اگر هدف خدمت گزاری به مردم باشد که یازی بع شرکت کردن نیست زیراکه چشم انداز به نفع مردم نیست. ولی مشخص است که بنابرتجربه ی 3 دهه هر گز امکان ندارد که هدف برآورده کردن مطالبات مردم ویا قول های داده شده به آنان باشد مگر همانگونه که قید شد هدف کسب قدرت برای سهم بری از ثروت باشد که دقیقاً اینگونه می باشد چون نزاع و دعوا و جنگ اصلی پیرامون همین واقعیت انحصاری کردن قدرت و حذف کامل رقیب مغلوب از سوی باند مافیائی اطلاعاتی – امنیتی – پاسداران است که هدف دسترسی به سلاح هسته ای را نیز وصل به آمال خود کرده که به خاطرش دارند به استقبال جنگ می روند.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 9 آبان ماه سال 1386

"طنز جدید احمدی نژاد به منقدین دولت جایزه داده می شود!شاید طناب دارباشد "

نقد وبررسی " جايزه پيشكش ! حق مطبوعات را بدهيد" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهارشنبه آبان9 ماه سال 1386 -
"طنز جدید احمدی نژاد به منقدین دولت جایزه داده می شود!شاید طناب دارباشد "
حتماً شنیده اید که به گنجشکی گفته بودند منار به فلان جایت برود. گنجشک هم به حواله دهنده گفته بود حداقل یک چیزی بگوتا که بگنجد. اما اگر چنانچه نشنیده اید ومعنی وکاربرد آن را نمی دانید نگران نباشید . برای اینکه تا زمانی که ای رژیم تروریستی آخوندی وارونه گو وعوامفریب باشد و پاسدار غلامک و گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور باشد وادعای کمدی کابینه ی 70 میلیونی عدالت محور و تحول گرا داشته باشد پاسخ اینگونه مثال های گنجشک ومناربس آسان است . زیرا که سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی اینگونه برای راه حل نقل قوق کرده وگفته است هفته گذشته از قول رئيس جمهور محترم اعلام شد دولت در تدارك جشنواره ايست كه در جريان آن به مطبوعات منتقد جايزه خواهد داد. البته با خواندن از اینگونه ادعای بیش از حد کمدی و ناباورانه هرگز تعجب نکنید . چونکه در کشوری که جلاد مطبوعات در جهان نام گرفته است وبیشتر روزنامه نگاران زندانی را دارد و سابقه ی تاریخ و منحصر به فرد در انقلاب فرهنگی دانشگاه ها سابقه 3 ساله ی تعطلیل کردن آنان را دارد و صد البته این رژیم ضد انسانی و آزادی دارای سابقه ی بس درخشان تعطلیل و توقیف کرن بیش از 80 نشریه را در یک شب دارد و اکنون مدتیست که دولت به فضای پادگانی کردن دانشگاه ها ادامه داده و تعطیلی نشریات دانشجوئی را دنبال نموده و اخراج اساتید دانشگاه ها به اتهام لیبرال و سکولارپیگیری را کرده است ودر کنار آن دانشجویان را ستاره دار و اخراج نموده است . البته که در نهایت نتیجه ی راندمان این عملکرد منجر به واکنش فریاد مرگ بر دیکتاتور در فضای دانشگاه ها شده است .از طرف دیگر یک پاسدار وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد اسلامی شده است که حتی به سانسور وتوقیف و منحل کردن روزنامه ی دولتی ایران و خبرگزاری ایرنا نیز رحم نکرده است و اکنون روزی نیست که مسئول چند مطبوعات شامل حال رونامه و نشریه ی هفته نامه و فصل و ماهنامه و سالنامه غیرو احضار ومحاکمه وتوسط هیئت منصفه ی مطبوعات محکوم می شوند . ولی بسیازجالب و مضحک است که اکنون اینگونه ادعای مضحک جایزه دادن به منتقدین دولت شده است. برای اینکه این رژیم وارونه از بدو بنیانگذاری اش با عوامفریبی و دروغ همراه بوده است . چونکه رهبرش گفته بود که حکومت از ان مستشعفان وپابرهنگان است و اقتصاد مال خر است و جنگ نعمت الهی می باشد و ملت ما برای ارزان شدن خربزه انقلاب نکرده اند. بلکه برای منتظر ماندن نان بر توی سفره های خالی اشان و همینطور برای تحمل کردن رشد تورم و گرانی و افزایش روز افزون قیمت کالاها و توسعه ی فقر و بیکاری وتن فروشی و شلاق و دار زدن وقطع اندام واعدام کردن انقلاب کرده است. البته آنقدر این ادعا ی ایزه به منتقدین دولت ادن که عکس برگردان زنده باد مخالف من سید خندان خاتمی می باشد مبهم وکیلوئی ونا مفهوم می باشد که سرمقاله نویس هم قاطی کرده و پرسش نموده است که هر چند ابعاد اين طرح مشخص نيست و هنوز اصحاب مطبوعات نمي دانند منظور از انتقاد مورد نظر آقاي رئيس جمهور چيست؟ و افزوده است اين واقعيت را به ما گوشزد مي كند كه اين قبيل اظهارات را نبايد چيزي بيش از يك شوخي سياسي دانست و سرمقاله نویس در ادامه هر دو مدعی دولت قالب کنونی و دولت مغوب سابق مدعی اصلاح طلبی را زیر سئوال برده است و اینگونه توضیح داده است:
"در سه دهه گذشته دولتي كه گشاده روتر از ديگر دولت ها براي حل مشكلات مطبوعات شعار داد دولت اصلاحات بود. اما همان دولت هم نه تنها كاري براي مطبوعات نكرد بلكه به بهانه هاي مختلف از جمله تاكيد بر اعلام تيراژ عده اي از مسئولان روزنامه ها را وارد يك مسابقه بزرگ دروغگوئي كرد تا با هدف برخورداري از سهميه بيشتر كاغذ رقم هاي درشت تري را روي صفحه آخر مطبوعه خود بنويسند و فرياد اعتراض آن دسته از روزنامه نگاران بي ادعا كه عوارض منفي اين قبيل اقدامات را درك مي كردند و به شكل هاي مختلف آنرا به مسئولين از جمله شخص رئيس جمهور وقت گوشزد مي نمودند به جائي نرسيد. "
سرمقاله نویس در مورد وضعیت مطبوعات در رژیم تروریستی آخوندی گفته است که باید نقش دستگاه وزارت اطلاعات را داشته باشد یعنی اینکه باید پیگیری مخالفین را دنبال و افشا کند . از طرف دیگر مقایسه کرده یعنی اینکه پذیرفته است که مطبوعات نمی تواند هر گز در این رژیم مستقل باشد زیرا اگر قرار باشد که مستقل باشدو سر سپرده نباشد آنگاه اینگونه تبدیل به مرغ عزا و عروسی تبدیل خواهد شد:
مطبوعات بويژه روزنامه ها از يك نظر بي شباهت به مرغ نيستند كه هم در عروسي و هم در عزا قرباني مي شود. با دشمن خارجي در افتادن عليه ضد انقلاب داخلي قدعلم كردن مشت منافق و التقاطي و افراطي ها و خرافاتي ها را باز كردن حساب خائنان را از خادمان جدا كردن به مسئولان در مواقع لازم هشدار دادن با نظام در همه مسيرها همراهي كردن درددل هاي مردم را منعكس نمودن و در همه اين مراحل با تنگناهاي مالي و دشواري هاي مختلف دست و پنجه نرم كردن كار هميشگي مطبوعات است . با اينحال مسئولان عادت دارند تعريف و تمجيد بشنوند و اگر از گل نازك تر درباره آنها بنويسي يا ضدانقلاب هستي يا منافق و يا كودتاچي ! البته بعضي حضرات مقداري تخفيف مي دهند وميان كودتاي مطبوعاتي با كودتاي نظامي اندك تفاوتي قائل مي شوند و صفت تدريجي را هم به عنوان زيباي « كودتاي مطبوعاتي » اضافه مي كنند... از اين مقوله بهتر است بگذريم كه بي پايان است و از پرداختن به آن راه به جائي نخواهيم برد. وقتي گشاده روترين دولت نسبت به مطبوعات به شعارهاي خود عمل نكند از ديگران چه انتظاري مي توان داشت به همين دليل ما مطبوعاتي ها عادت كرده ايم انتظار جايزه و تشويق نداشته باشيم . البته اينطور بهتر است زيرا جايزه و تشويق موجب وابستگي مي شوند و گوهر اصلي مطبوعات كه استقلال است را از آنها مي گيرند. اين خشت از ابتدا كج گذاشته شده باشد و اگر قرار است مشكلي حل شود بايد نوع نگاه به مطبوعات تغيير كند و به جائي برسيم كه متوليان امر خود را خادمان اصحاب مطبوعات بدانند نه ارباب آنها. مي دانيم كه كار سختي است اما اين را هم مي دانيم كه شدني است البته اگر اراده اي وجود داشته باشد. "
بالاخره سرمقاله نویس در پایان سرمقاله ی خود اینگونه خطاب به دولت گفته یعنی اینکه هم سانسور مطیوعات وهم مشکل در سیستم خبررسانی از طریق سهمیه بندی بنزین و تبعیضات را مطرح کرده است:
"وضعيت مقوله سوم را با يك نمونه كه چهار پنج ماهي است مطبوعات با آن درگير هستند بيان مي كنيم . سهميه بندي بنزين مشكلات زيادي براي مطبوعات بويژه روزنامه ها پديد آورده است . روزنامه ها به دليل خبرگيري و توزيع با مقوله رفت و آمد سر و كار زيادي دارند. اگر دولتمردان ما با نگاه واقعي به مقوله سهميه بندي بنزين و طبيعت كار مطبوعات مي نگريستند حق اين بود كه دراولين روزهاي اعمال سهميه بندي به اين واقعيت توجه مي كردند. متاسفانه عليرغم تذكرات متعدد روزنامه ها و تلاش وزارت ارشاد هنوز تكليف روزنامه ها در مورد سهميه بندي بنزين مشخص نيست و غير از تعداد معدودي از استانها در ساير نقاط كشور از جمله خود تهران كه مركز فعاليت روزنامه هاست سهميه اي به مطبوعات اختصاص نيافته است . البته شايعاتي وجود دارد كه گفته مي شود به روزنامه هاي دولتي يا حامي دولت سهميه داده شده لكن از آنجا كه نمي توان به شايعات اعتنا كرد آنچه ما مي توانيم ابراز كنيم اينست كه دولت هنوز به مطبوعات سهميه بنزين نداده و روزنامه ها با مشكلات فراواني در اين زمينه مواجه هستند. "
در خاتمه اینکه سرمقاله نویس نه اینکه پاسخ شوخی جایزه به منتقد دولت پاسدار رئیس جمهوررا داده است ، بلکه جواب سربازجو پاسدارحسین شریعتمدار و یادداشت رو گشته ی روز نامه ی اطلا عاتی – امنیتی – پادگانی کیهان را داده است که زیر پوشش تعریف آزادی و قانون هرچه خواسته بار منتقدان مطبوعات کرده است و آنان را در ردیف ستون پنجم دشمن قرار داده است تااینکه بتواند جایزه نه بهترین منتقد دول، که منتقد منتقدان دولت را به خود اختصاص دهد. بهرحال پیوسته گفته است کوسه و ریش پهن نمی شود و این رژیم ضد آزادی وقلم وبیان و مطبوعات هرگز نمی تواند مدافع مطبوعات وقلم آزاد و مستقل باشد چون دشمن خونین اش می باشد و 3 دهه با آن جانانه مبارزه کرده و عزم جزم کرده است که نابودش کند تا بتواند خود بر قدرت اهریمنی اش بماند. مینطور سهمیه بندی بنزین هم شبیه اسب عصاری شده است که اگر چیزی نصیب اسب نمی شود ولی برای آسیابان آرد که تولید می کند . اکنون دولت نیز با سهیمه ی بزنین خیلی کار ها با خودش می کند گرچه برای مردم و صاحبین خودرو ها تبدیل به معضل اساسی شده است
هوشنگ - بهداد
چهارشنبه 9 آبان ماه سال 1386

"جناح مغلوب متهم شده که برای کسب قدرت ستون پنجم دشمن شده وامنیت کشور را به خطر انداخته است"

نقد وبررسی " جامعه آزاد و دشمنانش (يادداشت روز)"روزنامه ی کیهان سه شنبه 8 آبان ماه سال 1386
"جناح مغلوب متهم شده که برای کسب قدرت ستون پنجم دشمن شده وامنیت کشور را به خطر انداخته است"
گفته می شود خوشا به حال باغبانی که شغال از باغش قهر کرده باشد . از سویدیگر کمدی و فاجعه است که گربه ی زاهد وعابد شده باشد که اکنون 3 دهه است مردم ایران با اینگونه گربه های عابد وزاهد شده و سوء استفاده گرا ز نام دین ومذهب و آزادی وعدالت سر کار دارند. یعنی در حقیقت گرفتارو اسیر این گربه های زاهد و عابد ومتملقان وچاپلوسان ومداحان ومبلغان این گربه های عابد وزاهد حاکم شده اند . از جمله اینکه اکنون یک سربازجوی شکنجه گر و ضد آزادی و سناریو و تواب وپرنده ساز نیز منادی آزادی شده است وتعریف از آزادی و جوهره ی انسان آزاده و اراده به عمل کرده ومرز آن را با اختلاف اباحه مسلکان ولابالیگران ترسیم کرده و مدعی شده است اولی به قانون پای بند است ودومی برای خویش هیچ محدودیتی وتکلیف ومرز ومانعی قائل نیست . البته که پاسداریادداشت روز نویس نه تعریف از آزادی و قانون کرده است که چیست و نه گفته که تضمین اجرائی آنان در جامعه چگونه است وچگونه واز جانب چه کسانی شکسته می شود واز سوی چه کسانی همانگونه مورد دفاع واقع می شود؟ همینطور که نمی گوید که تبعیض یعنی چه و وصدور نامه ی حکومتی از سوی ولی فقیه که ماورای قانون هست یعنی چه؟ واین عمل چگونه تعبیروتفسیر وتعریف می شود؟ البته که پس از 3 دهه ی دیگر شک و سشهه ای برای اذهان عمومی باقی نمانده است که اگر چنانچه در رژیم تروریستی آخوندی قانون وآزادی و عدالت معنی و مفهوم داشت ودر همان قانون تصویب شده رعیت می شد ومورد احترام واقع می شد و اگر قوه ی قضائیه آلت دست نبود ومستقل عمل می کرد نه نیاز به قلم شنی ودهان دوزی بود ونه حتیاج به گسترش زندان و برپائی بساط درفش شلاق و شکنجه واعدام ودار زدن بود و نه به ضرورت داشت که فرمان قتل اندام وتوقیف مطبوعات صادر شود و فقر و بیکار و خیل ارتش بیکاران در جامعه گسترش یابد روزانه شکاف طبقاتی میان اکثریت محروم وعمیق تر شود و اکثریت مردم از همه چیز محروم و اقلیت صاحب همه چیز شود. همچنین تن فروشی و اعتیاد ومواد مخدر و جنایات و نا هنجاری های اجتماعی ونا بسامانی های اقتصادی و معیشتی توسعه ابد و رشد تورم وگرانی و افزایش قیمت ها وپدیده ی آقازاده پروری در کنار رشد و پیدایش پدیده ی زنان وکودکان خیبانی ودختران فراری از خانه ها و... بس گسترده گردد. بالاخره فریادمرگ بر دیکتاتور در دانشگاه ها از سوی دانشجویان طنین انداز شود وطرح امنیتی نیروی انتظامی برای ضرب و شتم جوانان معترض و جمع آوری آنتن های ماهواره ای و استقرار فضای پادگانی در دانشگاه ها و اختناق ورعب ووحشت در جامعه حاکم گردد وتک صدائی یکه تازی کند کوبرپائی سیستماتیک همایش ورزمایش ونمایش مانورهای نظامی و پاسدارو بسیج خاکی و آبی وهوائی در جامعه ادامه دار اجرا شود.
آری اگر در جامعه قانون وآزادی و عدالت حاکم بود و با وجود اینکه چند سال است که روند افزایش قیمت نفت ادامه دارد و حاکمیت یک دست شده و دولت ادعای عاشقان خدمت به مردم دارد و وعده ی بردن نان بر توی سفره های خالی داده است نیاز نبود که با درآمد 120 میلیارددلار در دوسال گذشته وپیش بینی 70 میلیارد دلار در سال جاری و قیمت نفت بیش از 93 دلار برای هربشگه شده است ولی همچنان مردم هرروز فشار اقتصادی بیشتری نسبت به روز گذشته باشند . هم اینکه گرانی و فقر بیشتر در جامعه غوغا کند. یعنی در شرایطی که حداقل هزینه ی خانوار ایرانی 650 هزارتومان ارزیابی شده است ولی کمتر از یک سوم این رقم را دولت ومجلس تصویب کرده است و حداقل یک مسئول در این نظام از رأس تا ذیل آلوده به فساد و تبعیض و قانون شکن و آزادی کش و عوامفریب یافت نمی شود تاکه جوابگوی مردم باشد و بگوید که دلارهای نفتی در این چند سال کجا رفته است واین سربازجوی یادداشت روزنویس برای که روضه خوانده است وچرا بر سر قبری دست به شیون وگریه وخودزنی زده است که در آن مرده ای وود ندارد ونیست ؟ ولی در عوض لغز خوانی جامعه ی آزاد و فعالیت دشمنانش را کرده است. یعنی اینکه پس از 3 دهه تجربه هنوز مردم ایران نمی دانند که دشمنان شان کیستند وحاکمان عوامفریب چه کرده و می کنند وبرای چه تلاش مذبوحانه شده که صورت مسئله ی پاک وآدرس غلط داده شود؟ آیا مگر در 3 دهه ی گذشته جز این بوده است که حکومت وقدرت از طریق لایه ی الیت های تصمیم گیر زیر 10 نفر و رده ی دوم 30 تا 40 نفره حلقه ی وصل به مهره های به حساب نخبگان ودولتمردان وکیل ادوله ها و وزرای 200 تا 300 نفره در چرخش وگردش بوده است وهیچگونه فرقی هم میان دو جناح نمی باشد؟ چون هر جناحی که حاکم بوده است تابع ولی فقیه وباند کمتر از 10 نفره وهمکاره وتصمیم گیر نهائی بوده است . بنابراین نام بردن از جامعه ی آزاد در این نظام یک طنز بسیار گزنده و بی اعتبار وازش وبی مزه است وتوهین کردن به شعور سیای و آکاهی مردم ایران است. برای اینکه خود سربازجو یادداشت روز نویس با همه روضه های قاطی خواندن واشک تمساح برای قانون وآززادی وعدم رعایت آن ریخته و گریز به صحرای کربلا زده است ولی باز هم بالا آورده و اینگونه خودش اعتراف کرده که مقصود وهدف نهائی جنگ و گریز ها و بی قانونی ها وتوقیف مطوعات ها و...فقط حفظ امنیت رژیم است که جناح رقیب آن را زیر پا گذاشته وبه سوی دشمن برای کسب دوباره ی قدرت رفته است:
"مقصود از اين نوشتار پرداختن به اين موضوع نيست كه چرا فلان روزنامه توقيف شد و بايد توقيف مي شد يا نه، يا فلان حزب بايد فعاليت كند يا خير، يا فلان شخص كه بازداشت شده، مستحق آن بوده و مقدمات قانوني در اين اقدام لحاظ شده يا نه. بلكه هدف آن است كه نسبت آزادي و قلمرو آن را با موضوع «وحدت و امنيت ملي» بسنجيم.آنها آزادند به هر حريمي تعرض كنند اما كسي حق ندارد بپرسد با چه مجوز و تا كجا؟ و حقوق ديگران چه مي شود؟ از نظر آنها هيچ حوزه مصون و مقدسي وجود ندارد و مي شود هر حقي را منكر شد يا ضايع كرد اما خود آنها بايد از تقدس و مصونيت كامل برخوردار باشند و نبايد كسي متعرضشان شود. گردن كلفت هاي اتوكشيده اي هستند قانون دان. اما دانستن نه براي الزام و اطاعت بلكه براي نقض يا دور زدن آن. مظلوم نمايي و صدا كلفت كردن همزمان را بلدند. سيرماني ندارند. هاضمه هاشان بزرگ است و هوس ها و توقعاتشان سيري ناپذيرتر. باج مي خواهند به نام حق. و اگر بگيرند، آخر كار نيست كه تازه اول معركه است براي امتيازخواهي و تبعيض هاي بيشتر. و حزب و روزنامه و دفتر و دستك هاي اين چنيني كه باشد، مي شود «مسجد ضرار». مكاني مقدس نما و حرمت دار كه در آن مي توان از نظارت گريخت و تمنيات خويش پيش برد. عملكرد اين جماعت بوده كه باعث شده متاسفانه حزب و روزنامه در جامعه جا نيفتد و شهروندان با نوعي نگاه بدبينانه به مطبوعات و احزاب بنگرند گويي كه كار ويژه اينها فقط اخاذي و هوچي گري و باج بگيري و زورگيري است. جفا از اين بزرگتر كه اهل نقد و نظر در حاشيه مي مانند و سفلگان، عيار و معيار آزادي و نقادي مي شوند؟! و كدام ستم، از اين گسترده تر كه با وجود چنين جماعتي، الفت و اتحاد ملي خدشه بردارد و دشمن خيال كند كه ملت مورد تهاجم، يكي نيست و دچار اختلاف و تفرقه است. ملت ما كه به بركت تمدن ديرين، ميراث ديني گرانسنگ و انقلاب احياگر اسلامي، ملت يكدل و متحدي است اما جماعتي چندان لاابالي و خودمحور، وقتي به خاطر دستمالي حاضرند قيصريه اي را به آتش بكشند و به خاطر تسويه حساب هاي سياسي و انتخاباتي يا گشودن عقده هاي ناكام، به سياست هاي كلي نظام در عرصه سياست خارجي خدشه وارد سازند، آيا توقع جز اين است كه دشمن زخم خورده، طمع نكند؟"
پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه کلامی از باندهای مافیائی حاکم بگوید که چه کرده ویا می کنند؟ یا اینکه سخنی از عملکرد دولت پس از یک دست شدن نظام بگوید . ولی در عوض یقه ی جناح مغلوب را چسبیده است و وی را عامل سانسور و رواج بی قانونی در جامعه وهوچی گر لا ابالی و خود محور وسلفگان دروغین خود منادی آزادی نامیده دانسته و آنان را تفرقه افکن و وابسته به ستون پنجم دشمن و قانون شکن و ضد امنیت ملی و تمامیت خواهخطاب کرده است و گفته که تلاش شان برای کسب قدرت کست که چنین حاضرند به خاطر یک دستمال از طریق دشمن قیصریه را به آتش بکشانند:
"عملكرد اين جماعت بوده كه باعث شده متاسفانه حزب و روزنامه در جامعه جا نيفتد و شهروندان با نوعي نگاه بدبينانه به مطبوعات و احزاب بنگرند گويي كه كار ويژه اينها فقط اخاذي و هوچي گري و باج بگيري و زورگيري است. جفا از اين بزرگتر كه اهل نقد و نظر در حاشيه مي مانند و سفلگان، عيار و معيار آزادي و نقادي مي شوند؟! و كدام ستم، از اين گسترده تر كه با وجود چنين جماعتي، الفت و اتحاد ملي خدشه بردارد و دشمن خيال كند كه ملت مورد تهاجم، يكي نيست و دچار اختلاف و تفرقه است. ملت ما كه به بركت تمدن ديرين، ميراث ديني گرانسنگ و انقلاب احياگر اسلامي، ملت يكدل و متحدي است اما جماعتي چندان لاابالي و خودمحور، وقتي به خاطر دستمالي حاضرند قيصريه اي را به آتش بكشند و به خاطر تسويه حساب هاي سياسي و انتخاباتي يا گشودن عقده هاي ناكام، به سياست هاي كلي نظام در عرصه سياست خارجي خدشه وارد سازند، آيا توقع جز اين است كه دشمن زخم خورده، طمع نكند؟ نموده ""
درخاتمه همانگونه که گفته شد هر گز هیچگونه فرقی میان جناح و باندهای حاکم ومحکوم ومغلوب یست چون هردو آزمایش پس داده اند وگفته شده است که آزمودن را آزمودن خطاست . جالب است که باندهای مافیائی حاکم تلاش گسترده کردند تا که رقیب را بطور کامل حفظ کنند واکنون این سپاه پاسداران است که قدرت اجرائی و اقتصادی با تأسیسات هسته ای و اهداف پروژه ی هسته ای را بطور دربست در اختیار خود دارد و پاسدار احمدی نژاد را رئیس جمهور کرد تا که اسرائیل را مدام تهدید به نابودی کند و از پروژه ی هسته ای دفاع کند وتأکید بر عدم حتی یک قدم عقب نشینی در این طرح کند و ولی فقیه را هل داده است تا که پشتیبان پاسدار احمدی نژاد باشد و ابراز مخالفت با کنفرانس صلح خاورمیانه در آمریکا کند وسران ورهبران کشورهای عربی را تهدید کند تاکه در ین کنفرانس صلح خاورمیانه شرکت نکنند. در غیر اینصورت در کشورهای خودشان با موج آشوب ونآرامی و اعمال ترویستی و خرابکارانه مواجه خواهند شد و آمریکا را وادار کرد تا که سپاه پاسداران وقدس وورارت دفاعرا تروریست بنامند و 22 سازمان وابسته به آنان را تحریم اقتصادی کند و حتی رفسنجانی را نیز کنار بزند وتحریم و سانسورخبری اش کند. اما کاسه وکوزه را تماماً بر سر جناح ورشکست شه رقیب شکسته است. آخر این رژیم جایتکار عوامفریب و غارتگر وجنگ افروز که حتی نیروهی کیفی خودش را تحمل نمی کند و پیرو خمینی است که گفته بود جنگ نعمت الهی می باشد .دلش به حال مردم ایران و تحریم سوخته است که اکنون باید به روضه ی های شکوه آمیز این سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس توجه کرد وبه آن بهاداد وآن را جدی گرفت که گویا هرچه هست مقصر همان باندهای وابسته به رفسنجانی و خاتمی می باشد و پاسداران حاکم و پاسدار غلامک و گماشته احمدی نژاد ا وولی فقیه و کاره ای نمی باشند وتقصیر ندارند؟
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 8 آبان ماه سال 1386

"توصیه شده باید در 5 ماه آینده برای عبور از دو بحران هسته ای و انتخابات مجلس هشتم مسئولین یک خال بفرمان ولی فقیه باشند."

نقد وبررسی " عرصه بروز وحدت و شعور ملي" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 8 آبان ماه سال 1386
"توصیه شده باید در 5 ماه آینده برای عبور از دو بحران هسته ای و انتخابات مجلس هشتم مسئولین یک خال بفرمان ولی فقیه باشند."
بالاخره سرمقاله نویس دل به دریا ز ده است و اهداف پشت پرده ی جنگ قدرت جناحی و باندی را رو کرده است و به دو داقعه مهم در پیش روی اشاره است که پیرامون آن اتفاقات زنجیره ای مهمی در 7 ماه گذشته روی داده است که برای اجرای هر کدام شان کلی بحران سازی شده و تهدید آفرینی شده است و طرح امنیتی ضربتی اجتماعی نیروی انظامی طراحی و اجرا شده است و بازده ی وحشتناک خفقان و ارعاب و وحشت اجتماعی بهمراه داشته است که تؤام با شلاق و دار زدن های خیابانی و اعدام ها در زندان بوده است.ابتدای سال با طرح وسناریوی کمدی ربوده شدن 15 تفنگدار و ملوان دریائی انگلیسی در سواحل آب های جنوی آغاز شد که به برای باج گیری کردن اهداف هسته ای و آزادکردن 5 پاسدار بازداشتی در اربیل عراق و تأکید بر اخراج نیروهای نظامی آمریکا از عراق بود که البته این طرح با شکست کامل مواجه شد وبا اجرای یک شوی تئاتر سیاسی مطبوعاتی از موضع خواری وضعف با اهدای هدایا وآزادی وعفو بخشش گروگان های انگلیسی از سوی پاسدار احمدی نژاد ختم شد. سپس برای کنترل جامعه ناراضی و انفجاری طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی به عنوان مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی واخلاقی شروع شد. در دنباله طرح سهمیه بندی بنزین وتوزیع کارت هوشمند اجرا شد که قیام و خیزش قهرآمیز را به دنبال داشت که البته پیش درآمد آماده ساز شرایط جنگی در راستای دفاع از اهداف هسته ای می باشد . موضوع رقابت جنجالی انتخاب رئیس مجمع خبرگان نیز در کار بود که باندهای مافیائی حاکم موفق به حذف رفسنجانی وعدم دسترسی وی به این مقام نشدند. به دلیل افشا ی نقش دخالت گری سپاه پاسداران در عراق و افغانستان از سوی آمریکا و مطرح شدن بردن نام سپاه پاسداران توی لیست سپاه پاسداران پاسدار رحیم صفوی از ترس کنار کشید وجایش را پاسدار جعفری گرفت و بسیج را به خود وصل کرد واعلام کرد که وظیفه ی این ارگان آمادگی برای سرکوب قیام وشورش و اعتراضات داخلی می باشد. آنگاه سفر پاسدار احمدی نژاد به آمریکاوحضور ایشان در دانشگاه کلمبیا وگلابزدگی و آبروریزی بسیار در بر داشت . .اما ولی فقیه برای دلداری گماشته ی خود و ماستمالی کردن موضوع از این پاسدار ستایش کرد و سخنان وی را مایه ی سر افرازی ایرانیان دانست. البته در دانشگاه تهران استقبال فریاد مرگ بر دیکتاتور از این پاسدار احمدی نژاد به عمل آورده شد سپس این شعار فریاد بر دیکتاتور به سایر دانشجویان دانشگاه ها ودانشکده ای دیگر سرایت کرد. در پی این اقدام اجلاس دریای خزر در تهران برگزار شد و پوتین پیام هسته ای به ولی فقیه داد. حاصل این دیدار، درز این خبر به مطبوعات شد که منجر به جراحی شدن پاسدار علی لاریجانی و پایان پذیری مذاکره با اروپا شد و به جانشین شدن پاسدار جانباز سعید جلیلی و با اتکای گزارش محمد البرادعی منتهی شد. درنهایت وزاری امور خارج ی آمریکا و خزانه داری آمریکا نام سپاه پاسداران وقدس ووزارت دفاع را در لیست تروریست نهاد و22 سازمان وشرکت و... وابسته به اینان را مورد تحریم اقتصادی قرار دادند. البته در پیش از خطبه ی نماز جمعه ی تهران پاسدار احمدی نژادی به مناسبت روز جهانی قدس حضور یافت و باز اسرائیل را تهدید به نابودی کرد و از تبعید کردن شهروندان اسرائیلی به آلاسکا گفت . روز بعد از آن ولی فقیه خطبه ی نماز عید فطر را خواند و ابراز مخلفت شدید با برگزاری صلح خاورمیانه در نوامبر در آمریکا کرد وسران کشورهای عربی را تهدید کرد که اگر چنانچه در این کنفرانس شرکت کنند پس از بازگشت از این کنفرانس در کشورهای خودشان با شورش وقیام وناآرامی مواجه خواهند شد. اما اکنون محمد البرادعی گزارش کرده است که اهداف هسته ای رژیم تروریستی آخوندی اتمی نظامی نمی باشد و دولت فرانسه و آمریکارا این نظر را رد کرده اند ومی گویند اسناد ومدارکی در اختیار دارند که ثابت می کند سران رژیم وسپاه پاسداران در شرف تعقیب دسترسی به سلاح هسته ای می باشند.
بهرحال سرمقاله نویس اکنون بطور شفاف بند را آب ولو داده است که این بحران سازی ها وتهدید کردن های 7 ماه گذشته ناشی از دو پارامتر یا بقول ایشان دو واقعه ی مهم بوده است که قرار است در 5 ماه باقیمانده ی سال اتفاق بی افتد. که شامل واقعه اول تصميم گيري شوراي امنيت سازمان ملل درباره پرونده اتمي است و واقعه دوم انتخابات هشتمين دوره مجلس شوراي اسلامي می باشد.البته که این دو واقعه ی مهم جدا از جنگ و نزاع قدرت جناحی برای قبضه ی کامل قدرت وچنگ اندازی بر منابع و ذخایر ثروت نمی باشد در نهایت سرمقاله نویس به نتیجه رسیده است که آمریکا و اروپا توجهی به گزارش محمد البرادعی نکرده و نتیجه ی زد وبند با یشان و آژانس بر باد رفته و این دو در کنار هم قرار دارند و چین وروسیه هم تابع تعامل واهل زد وبند معامله به نفع خودشان می باشند . خلاصه در پایان نتیجه گرفته است که صدورقطعنامه ی دیگر در شورای امنیت سازمان ملل علیه ی پرونده ی هسته ی رژیم تروریتی آخوندی اجنتاب نا پذیر است و افزوده از هم اکنون باید برای مقابله با آن آماده شد . وی با مایه گذاشتن از ملت ایران به عنوان ابزار مصرفی گفته همچون 28 سال گذشته که در صحنه بود اند بازهم آماده مقاومت ودفاع می باشند وخطاب به مسئولان گفته است که کلید مشکلات در اختیار شماست که چگونه می خواهید در رقابت خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم برخورد کنید تاکه بتوانید هر چه بیشر سیاهی لشکر بیشتری به صحنه بکشانید و با آویزان شدن به گفته ولی فقیه تأکید کرده که می بایست گفته ی ایشان در بابر نمایش خیمه ش بازی انتابات مجلس هشتم فصل ا لخطاب باشد. یعنی اینکه به قصابان آماده به خدمت و یک خال بفرمان و در خدمت این جلاد جماران نشین ولی فقیه رهنمود داده وتوصیه کرده که می بایست تلاش کنند که از مردم به عنوان بره های آماده برای گسیل دادن به مسلخ سلخانه ی متعلق به ولی فقیه برای قربانی شدن دوباره استفاده و فعالیت کنند تا راه عبور از بحران های جدی وخطیر به خصوص بحران هسته ای فراهم گردد.

هوشنگ – بهداد
سه شنبه 8 آبان ماه سال 1386

نعله وارونه زدن برای متهم کردن شیوخ عرب به دخالت گری در عراق""

نقد وبرسی "شيوخ مرتجع و سرمايه گذاري بدفرجام" روزنامه جمهوری دوشنبه 7 آبان ماه سال-1386
نعله وارونه زدن برای متهم کردن شیوخ عرب به دخالت گری در عراق"
چگونه است که سرمقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه فراموش کرده است که این تکیه کلام آخوندها برروی منبر بود که پیوسته تأکید می کردند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. زیراکه ایشان در بست از یاد برده است که در ایران چه خبر است و چرا دولت پاسخ نمایندگان مجلس را نداده است که مبلغ 120 میلیارد دلار درآمد نفت در دوساله گذشته کجارفته است؟ چون برایش مهم نیست که چگونه رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاهاجایگزین وعده ی بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان وتهی دستان شده است؟ی ااینکه چرا ایشان نگران مفقود شدن 6 میلیارد دلاردر زمان بی سرپرستی وزارتخانه نفت نمی باشد که بدون شک این رقم ر از بیت رهبری در آورد .همانگونه که اصلاً نگران بر کنار کردن خود سرانه ی وزیر نفت از سوی پاسدار احمدی نژاد نمی باشد که چند ماه می باشد بازهم این وزارتخانه بی سررست می باشد؟ مهمتر اینکه پاسدار غلام سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه می خواهد به عنوان وزیزر نفت در کنفرانس ماه آینده که در عربستان برگزار می شد به این کشور سفر کرده ودر این کنفرانس شرکت نماید .البته چون عراق پس از اشغال نظامی تبدیل به حیات خلوت رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران شده است و گفته می شود که سپاه پاسداران مبلغ 20 میلارد دلار بطور قاچاق نفت عراق را صادر و فروخته است. بنابراین ا موضوعات یاد شده ی داخلی برای سرمقاله نویس مهم نمی باشد . ولی چون ایشان همچون رهبر ولی فقیه و سپاه پاسداران بطور ژنیتکی نماینده وسخنگو ووکیل مدافع مادر زادی مردم عراق می باشد البته همین نقش را در مورد فلسطین لبنان وافغانستان برای خود قائل است و این نمایندگی را نیز بر عده دارد. لذا وظیفه ی ژنتیکی مکتبی و شرعی و انسانی خود می داند که بطور اتوماتیکی در امور داخلی عراق یا حیات خلوت ولی فقیه وسپاه پاسداران دخالت گری کند و اینگونه از شرمساری و شرمندگی شیخ عرب گزارش دهد و اقدامات سپاه پاسداران در عراق را به اینان نسبت دهد:
"افشاي نقش دلارهاي نفتي در عمليات تروريستي عراق باعث شرمساري شيوخ عرب شده است . روزنامه عراقي « البينه الجر يده » با افشاي سرمايه گذاري شيوخ عرب در ايجاد بي ثباتي و تنش در عراق و حمايت از گروههاي تروريستي تكفيري و وهابي پرده از روي جنايات شيوخ عرب در عراق برداشت . بنابه گزارش اين روزنامه اخيرا اين شيوخ در يكي از شيخ نشين هاي حاشيه خليج فارس 6 ميليارد دلار به گروههاي عراقي براي تخريب روند آشتي ملي در اين كشور كمك مالي كرده اند تا آنها را در مسير ايجاد ناامني بحران و عمليات تروريستي هزينه كنند. اخلال در مسير توليد و صادرات نفت يكي از جدي ترين اهداف تروريستي معرفي شده و هدف آنست كه دولت عراق از درآمدهاي صادراتي نفت محروم گردد. مسئله اينست كه حتي بدون افشاي جزئيات بيشتري در اين زمينه كاملا روشن بود كه فجايع روزمره در عراق از خارج حمايت و هدايت مي شود و تروريستها در واقع مزدوراني هستند كه پيشاپيش اجرت انجام عمليات جنايت آميز خود را دريافت كرده اند."
جالب است که سرمقاله نویس تصور می کند که در فضای اوایل انقلاب سال 58 است و مردم ایران وعاق توهم زده اند وهیچگونه تربه ای از رژیم تروریستی آخوندی ندارند که به خیال راحت تلاش مذبوحانه کرده است که تمام اقدامات وعملکرد رژیم ضد بشری و سپاه پاسداران این ارگان فاشیستی در عراق و حتی خاورمیانه را به شیوخ منطقه نسبت دهد و جنگی که خمینی آن را نعمت الهی دانسته بود و پس از آزاد ساز سازی خرمشهر همین شیوخ منطقه حاضر شده بودند که ملبغ 100 میلیار دلار به عنوان خسارات جنگی به رژیم تروریستی و جنگ افروز خمینی به دهند تااینکه آتس بس و صلح با عراق را به پذیرد اکنون با کمال وقاحت و خصلت شیادانه خمینی صفتانه چنین وارونه ومعکوس کرده است خواست خمینی را که گفته صدام باید برود را به این شیوخ منطقه نسبت داده و آنان را متهم کرده است:
ـ" سرمايه گذاري بدفرجام شيوخ عرب در بحران عراق انگيزه هاي متفاوتي دارد . تقريبا بدون استثنا هيچيك از رژيم هاي عرب منطقه از رژيم بعثي عراق خشنود نبوده اند و يكي از علل اصلي كمك اعراب به صدام در جنگ عليه ايران به اين نكته مربوط مي شود كه آنها با تشويق صدام به جنگ سعي داشته اند توان نظامي و ظرفيت نيروي انساني عراق را تحليل ببرند تا در پرتو وجود يك عراق ضعيف و جنگ زده بغداد نتواند خواستار « برتري سياسي » در دنياي عرب شودو به يك كشور دست چندم تبديل گردد. "
در خاتمه اینکه البته قلم بردست سرمقاله نویس بطور عمدی حقیقت را کتمان کرده است و خود را به فراموشی زده و وانمود کرده که گویا از خاطر برده است که ولی فقیه در خطبه ی نماز عید فطر چه گفت ؟ برای اینکه خوب می داند اگر به آن اشاره کند و حتی به موضعگیری های تهدید آمیز همین سرمقاله نویس اشاره کند که چگونه کشورهای منطقه را تهدید به سر نگونی می کرد که چرا در راه اندازی جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران که از طریق حزب الله لبنان با اسرائیل شروع شد که هدف حل کردن مقطعی بحران هسته ای بود. ولی با مخالفت رهبران کشورهای عربی با این جنگ مواجه شد ولی سرمقاله نویس این رهبران مخالف جنگ را عاملین اسرائیل ودست نشاندگان آمریکا معرفی می کرد . بنابراین آگاهی کامل دارد کهاگر چنانچه این واقعیات را بیان کند . دیگر نمی تواند دست معرکه گردانی بزند و همچون ال اجرای شوی وارونه را به نمایش بگذارد. برای اینکه اگر اعتراف کند آنگاه مشخص می شود که معنی دخالت گری در امور داخلی سایر کشورهای منطقه به خصوص در عراق یعنی چه؟ و معلوم می شود کدام کشور دخالت گر واقعی می باشد و برای چه ولی فقیه در خطبه ی نماز عید فطر خود با استقرار صلح در خاورمیانه مخالفت شدید کرد ؟ حتی برای چه ایشان رهبران کشورهای منطقه ی خاورمیانه را تهدید کرد که اگر چنانچه در کنفرانس صلح خاورمیانه شرکت کنند که در نوامبر در آمریکا برگزار می شود اینان پس از بازگشت بلافاصله در کشورهای خودشان به خاطر شرکت در این کنفرانس دچار آشوب واغتشاش ونآرامی خواهند شد. بنابراین اکنون که نقش دخالت گری رهبر ولی فقیه وسپاه پاسداران وسپاه قدس در امور داخلی عراق مشخص شده است وآمریکا این دو ارگان فاشیستی را در لیست تروریستی گذاشته و22 سازمان وابسه به اینان را در لیست تحریم قرار داده است. سرمقاله نویس می بایست برای خنثی کردن تروریست نامیدن سپاه پاسداران وبی اثر کردن تحریم های اقتصادی اینگونه شیادانه و آخوند صفتانه دست به معرکه گردانی و جرای شوی وارونه بزند و اقدامات سپاه پاسداران وعملکرد ولی فقیه در عراق وحتی فلسطین ولبنان را به شیوخ منطقه نسبت دهد وآنان را متهم کند که البته با اجرای اینگونه شوهای کمدی ونخ نما شده ولو رفته چیزی به جز آبروریزی یشترو تف و تاق وریش نصیبش نخواهد شد. از سوی دیگر وزارت امور خارجه یآمریکا دیگر نمی تواند که هم سپاه پاسداران و سپاه قدس را در لیست تروریست بگذارد و از طرف دیگر همچنان بر توی لیست تروریست بودن سازمان قربانی این رژیم ضد بشری اصرار کند که رکوردار نقض حقوق بشر در جهان وعامل اصلی تهدید صلح وثبات سیاسی منطقهمی باشد و به کشتن سربازان آمریکائی در راق و افغانستان افتخار می کند.
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 7 آبان ماه سال-1386

"پاسدار حسین شریعتمداری از موضع صدور کیفر خواست به انتقادات کنگره دهم حزب مشارکت پاسخ داده است

نقد وبررسی "موج خون در دل لعل (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 6 آبان ماه سال 1386
"پاسدار حسین شریعتمداری از موضع صدور کیفر خواست به انتقادات کنگره دهم حزب مشارکت پاسخ داده است"
حکایتی که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در ابتدای یادداشت روز خود بازگوکرده است که مربوط به سرباز شجاع ولی خائن سیاهباز و دروغگوئی است که در خط اول جبهه ی جنگ خودی نفوذی دشمن بوده است که ضمن اینکه در اصل مخاطب کنگره ی دهم حزب مشارکت است که دبیرکل آن محسن میردامادی می باشد که قبلاً جزو فرمانده های سپاه پاسداران بوده است . از طرف دیگراین روز محسن سازگارا که به آمریکا رفته وجزو مؤسسین اولیه ی سپاه پاسداران وتنظیم کنندگان اساسنامه یاین ارگان بوده است کم افشاگری از ماهیت این ارگان فاشیستی نکرده است . همانگونه که پاسدار علیرضاعسگری معاون وزیر دفاع در دوران خاتمی نیز حین مأموری از ترکیه به آمریکا گریخته است که اینهم اطلاعات مبسوطی از سپاه پاسداران واهداف هسته ای ش را منتقل کرده است . ازسوی دیگر به نظر می رسد که یکی از چند خائنین وترسیدگانی که پاسدار احمدی نژاد از آنان بطور تلویحی نام برده بود که بزدل می باشند . زیراکه تا دشمن تهدید تبلیغی کرد.اینان که توان تحمل و ایستادگی را نداشتند جا زدند که شامل حال سردار پاسدار رحیم صفوی نیز می شود . زیراکه وی تا شنید که قرار است از سوی آمریکاسپاه پاسداران توی لیست تروریست برود قالب تهی کرد وگلاب زده شد و ترسید وکنار کشید و این پاسدار رحیم صفوی فرمانده ی کل سپاه پاسداران یک پست تشریفاتی در کنار رهبر برایش آماده کرد تا که مسئولیت تهیه و آماده کردن منقل آتش ایشان وجدا کردن خاکسترها از آتش را بر عهده داده شد که هدف ایناست تا که بطور مستقیم زیر نظر و کنترل باشد که هوس نکند سناریوی محسن سازگارا و علیرضا عسگری را اجرا کند. از سوی دیگر اخیراً پاسدار علی لاریجانی رئیس سابق شورای عالی امنیت ملی و سر پرست هیئت مذاکره کننده ی هسته ای نیز برکنار شده است ویک پاسدار ترکش شده ی موجی که با خودش نیز قهر می باشد و یک گماشته صفرکیلومتر رهبر ولی فقیه می باشد به طور تشریفاتی جای مترسک علی لاریجانی را گرفته است. بنابراین می توان حدس زد که ترکش شعاع بازگوئی حکایت سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری گسترده از آن باشد که فقط شامل پاسداران نامبرده شود دامن دیگران را در بر نگیرد . البته که نقش خود پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری دسته کمی از غضنفر معروف گلزن در تیم خودی را ندارد. بهر حال این پاسدار برای اینکه با نشست دهمین کنگره ی حزب مشارکت رقیب مغلوب برخورد کرده باشد . برای پیگیری هدف که در دنباله آمده ابتدا چنین حکایتی را به عنوان پیش درآمد در یادداشت روز خود بازتاب داده است :
"حكايت كرده اند كه در گرماگرم يكي از جنگ ها، سربازي با سر و روي خاك آلود و در حالي كه يك قبضه از تيربارهاي دشمن را در دست داشت خود را به فرمانده لشگر رساند و به او خبر داد كه اين «تيربار» را در جريان يك جنگ سخت و تن به تن از دشمن به غنيمت گرفته است. فرمانده لشگر كه از شجاعت و جسارت سرباز در پوست نمي گنجيد به نشانه قدرداني از اين سرباز فداكار او را سه روز به مرخصي فرستاد. يك ماه بعد، همان سرباز فداكار! با يك قبضه تيربار ديگر به فرمانده مراجعه كرد و چند روزي مرخصي تشويقي گرفت و اين ماجرا چند بار تكرار شد. سرانجام، فرمانده لشگر از سرباز شجاع خواست تاكتيك مورد استفاده خود را براي ساير نظاميان بازگو كند تا آنها نيز با استفاده از اين تاكتيك ويژه! دمار از روزگار دشمن برآورند و سرباز شجاع! در توضيح تاكتيك خود گفت «جناب فرمانده! در اردوگاه دشمن يك نظامي كودن! وجود دارد كه هر از چندگاه يك تيربار به من مي دهد» فرمانده با تعجب پرسيد؛ «در مقابل اين تيربار، از تو چه مي خواهد؟» و سرباز جواب داد «هيچي قربان! چيز قابل داري! نمي خواهد، فقط هر دفعه يكي از تانك هاي لشگر خودمان و چند ورق كاغذ را كه گمان مي كنم، نقشه عمليات جنگي خودمان است به او مي دهم»!... در ادامه اين حكايت آمده است آن سرباز شجاع! و زرنگ! كه ديگر در آن لشگر نيست، هنوز هم از تاكتيك كذايي خود با افتخار! ياد مي كند و معتقد است اگر چند سال - مثلاً 4 سال- ديگر بر سر كار بود، با تاكتيك هنرمندانه! خود دمار از روزگار دشمن برآورده و بساط جنگ را برچيده بود!... و البته، عده اي نيز به افتخار او كف مي زنند و سوت مي كشند و..."
سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار که در ادامه ی یادداشت روز خود یا بخوانید کیفر بالا وبلند سیار سنگین کهعلیه ی دوران 8 ساله ی اطلاح طلبان صادر کرده است که تا حال مشابه ی اینگونه اتهامات از دهان آخوند مصباح یزدی و طلبه های و شاگردان ایشان و قلم فاطمه رجبی بیان وجاری شده است . ولی اکنون لو رفته است که سر نخ اصلی برنامه کجا بوده است ؟ و با وجود اینکه خاتمی هم زیر تیغ برده شده است که در شرایطی که بوش در برابر ارائه طرح فرهنگ گفتمان تمدن های خاتمی رژیم تروریستی آخوندی را یکی از 3 کشورمحور شرارت در جهان نامیدو تأکید کرده است که این طرح هم الگوبرداری شده از دفتر فرح پهلوی می باشد که مبتکرآن داریوش شایگان بود ودر برابر موج انتقادهای محسن میر دامادی دبیر کل حزب مشارکت اسلامی گه پرسش کرده است«چه كسي مي تواند مدعي توفيق سياست خارجي دولت نهم باشد»؟! و برای جواب دادن پاسدار سر بازجو حسین شریعتمداری آن را تعبیر به «خود گويم و خود خندم، خود مرد هنرمندم!» نموده و پرسش کرده است «چه كسي مي تواند توفيق و درخشش سياست خارجي دولت نهم را انكار كند»؟ بالاخره سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری ضمن باز کردن سیاست خارجی دوران دوم خردادی ها نتیجه گرفته که زانو زدن در مقابل آمریکا و خواهان ادامه ی مذاکره ی صلح ساف با اسرائیل بود و.... حاصل آن بوده است و آن را با شرایط سیاسس خارجی ریاست جمهوری دوره ی نهم مقایسه کرده است که بخشی از پاسخ مقایسه وسئوالی که وی مطرح کرده اینگونه است :
"آيا شما نبوديد كه در اوج فشار آمريكا و متحدانش براي وادار كردن ايران به پذيرش پروتكل الحاقي، طرح سه فوريتي - دوباره بخوانيد، طرح سه فوريتي!- تهيه كرده بوديد تا ايران اسلامي را ملزم به پذيرش بي قيد و شرط پروتكل الحاقي كند؟ آيا شما نبوديد كه در همان روزها از تريبون مجلس ششم با آمريكا و اسرائيل همزبان شده و در مقابل حيرت توأم با خشم مردم اعلام كرديد كه ايران در فعاليت هسته اي 19ساله خود به غرب و آژانس دروغ گفته است؟!از طرح گفت وگوي تمدن هاي آقاي خاتمي با افتخار ياد مي كنيد و اولاً؛ توضيح نمي دهيد كه تهيه كننده اصلي اين طرح آقاي داريوش شايگان- عضو دفتر فرح پهلوي- بوده است و طرح مزبور را در دوران طاغوت و از سوي بنياد فرح پهلوي ارائه كرده بود... يادتان كه هست؟! بعيد است فراموش كرده باشيد! و ثانياً اين طرح چه خاصيتي داشتدر همان سال 2001، جرج بوش ايران را يكي از سه كشور «محور شرارت»! ناميد و آقاي خاتمي در اولين مصاحبه خود با CNNاز «شهيد آبراهام لينكلن»!! تجليل كرد. در همان سال بوش به افغانستان حمله كرد و مدعيان اصلاحات از ضرورت همكاري با طالبان سخن گفتند - همان طالبان كه آنهمه عليه آن داد سخن مي داديد- و... راستي مگر شما نبوديد كه در مطبوعات وابسته به خود با افتخار مي نوشتيد «مبارزه با اسرائيل مبناي فقهي ندارد»! و تاكيد مي كرديد كه ايران بايد از سازش ساف با اسرائيل سرمشق بگيرد! و از اسرائيل به عنوان يك كشور دموكراتيك كه حقوق همه مسلمانان در آن رعايت مي شود ياد مي كرديد! و... آيا شما نبوديد كه شهادت طلبي رزمندگان اسلام- يعني آنان كه نفس كشيدن خود را مديون آنها هستيد- را خشونت گرايي مي ناميديد؟ و مي نوشتيد «جامعه ولايي، انحصارگر و مستبد است و ارزشي براي توده ها ندارد»! و «ولايت فقيه يعني حكومت توتاليتر و ضد مردمي»! و «نظام اسلامي با اصلاحات و مدرنيته منافات دارد»! و «همجنس بازي نبايد ممنوع باشد»! و مي نوشتيد «هيئت هاي مذهبي منشأ خشونت اند و بسيجي ها اعضاي تشكيل دهنده اين هسته ها مي باشند»! و «حجاب و حياي زنان نماد عقب افتادگي است»! و «رزمندگان جبهه ها از عوامل اصلي خشونت در ايران هستند»! و... شرح مفصل اين ماجرا به درازا مي كشد و چيزي كه «عيان است» را «حاجت به بيان» نيست و نكته درخور توجه آن كه بسياري از اظهارات ياد شده از جانب كساني مطرح شده است كه روز جمعه در كنگره حزب مشاركت حضور فعال داشته اند.4- با توجه به مواضع و عملكرد 8ساله مدعيان اصلاحات كه آنچه به آن اشاره شد فقط مشتي از خروارها و اندكي از بسيارهاست و تمامي آنها مستند و موجود است، بايد از آقايان پرسيد، مگر آمريكا و اسرائيل از طرفداران خود چه مي خواستند كه شما آنگونه نبوديد؟ و آيا دشمنان تابلودار مردم ايران از دولتمردان اصلاحات، نمايندگان مدعي اصلاحات و مطبوعات وابسته به اين مدعيان، غير از نفي حاكميت اسلام، نامشروع دانستن جمهوري اسلامي ايران، مقابله با باورهاي ديني، حمايت از اسرائيل، دفاع از آمريكا، ترويج فساد و فحشاء، تسليم در برابر نظام سلطه جهاني و... چيز ديگري مي خواستند؟ بنابراين آيا شرم آور نيست كه «باد» در گلو مي اندازيد و از سياست خارجي دولت اصلاحات و بينش و منش داخلي آن تجليل مي كنيد؟!
درخاتمه اینکه بدون آنکه پاسدار سربازجو وتحریف گر و تواب و سناریو ساز بگوید که برای چه قبل از تهاجم نظامی که در مورد افغانستان وعراق انجام گیرد .آیت الله جک استراو وزیر اسبق امور خارجه ی دولت فخیمه ی انگلیس به ایران سفر می کرد و با همتای خود دیدار می کرد و پیام می آورد و پیام می برد؟ چرااینگونه سفرها درست چند روز قبل از تهاجم نظامی به افغانستان وعراق انجام می گرفت ؟ چرا ازاینآیت الله جک استراو در همین سفر ها بود که درخواست شده بود می بایست نام مجاهدین در اتحاادیه ی اروپا جزو لیست گروه و سازمان های تروریستی گذاشته شود؟ چرا رفسنجانی پس از اشغال نظامی افغانستان در خطبه ی نماز جمعه ی تهران خطاب به بوش گفت که ایشان می داند که اگر همکاری ما نبودهنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود و براس چه در همان دوران اشغال نظامی فغانستان وعراق ولی فقیه و سپاه پاسداران سکوت کامل پیشه کردند؟ در صورتی که قدرتی که اکنون دربست را در اختیار دارند مدیون همان دو اشغال نظامی افغانستان وعراق می باشد. بلی برای چه اینان سکوت کامل کردند ؟ حتی زمانی که شاهزاده ی چارلز ولیعهد ی انگلیس از بصره به تهران سفر کرد و در کاخ سعدآباد خاتمی سید خندان را دیدار کردچرا با سکوت رضایتمندانه یولی فقیه مواجه شد؟ چرا ه نتیجه ی تبلیغاتی این سفر به نفع پیروزی باند ولی فقیه در نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هفتم تمام شد؟ آری چرا از اینگونه انتقاداتی که اکنون نماینده ی ویژه ی ولی فقیه در مؤسسه ی کیهان وسخنگوی رسمی سپاه پاسداران ووکیل مدافع ومبلغ دولت نهم از رقیب شکست خورده ی خود کرده است در آن مقاطع نکرده بود ؟
اگر ررپا کردن اینگونه جنگ ونزاع بر سر قبضه ی کامل قدرت وکسب هرپچه بیشتر ثروت نمی باشد. چگونه است که این پاسدار سربازجو پاسدارحسین شریعتمداری و یار و دوست وهمکار سابق سعید امامی و علی فلاحیان که وزیر اطلاعات زمان رفسنجانی بود در آن موقع حامی و پشتیبان سفت وست رفسنجانی بود وهرگونه ابراز مخالفت با دولت رفسنجانی را بمنزله ی دشمنی با امام زمان قلمداد می کرد. ولی اکنون درست مخالف آن ادعاها را نسبت به رفسنجانی دارد؟ البته که درقبال موضعگیری باآمریکا در شرایطی که سپه پاسداران وقدس در لیست تروریست وتحریم رفته شروع شده است می بایست که سرکوب داخلی افزایش بیشتر یابد . می بایست که چنین با لا بلند کیفرخواست علیه دوم خردادی ها های مغلوب بیش از گذشته صادر شود. می بایست که دامنه ی تهدهید ها گسترش یابد و مانور های نظامی گسترده گردد و فضای جنگی واختناق حکومت نظامی در جامعه حاکم گردد . به خصوص اینکه مسئله ی خیمه شب بازی نمایش انتخابات مجلس دوره هشتم در پیش روی می باشد و باید فضای مانور و انتقاد وتبلیغات رقیب شکست خورده بسته ومحدود گردد تااینکه توان وظرفیت باز سازی برای بازگشت به قدرت را نداشته باشد . البته که این مسئولیت را در درجه ی اول سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری تئوریزه می کند .سپس به سایر نهادهای تبلیغاتی – اطلاعاتی- امنیتی – قضائی بسط و توسعه داده می شود تا برای برخورد آماده گردند . بالاخره ی وزارت کشور و شورای نگهبان با محدود کردن دایره ی تبلیغات انتخاباتی و رد شدن از دستگاه تأئید صلاحیت شورای نگبهان کار را فیصله می دهند. تازه اگر هم توانستند برخی بطور گمنام از دستگاه صافی رد شوند ابطال آرای حوزه ی های انتخاباتی را آخوند جنتی دبیر شورای نگهبان که در اختیار خود دارد آن موقع از این ابزار استفاده نموده و دارد میدان خواهد شد.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 6 آبان ماه سال 1386

بسیج و آمادگی آرایش نظامی در راستای دفاع از اهداف هسته ای "

نقد وبررسی "اين هشدار را جدي بگيريد" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 6 آبان ماه سال 1386
بسیج و آمادگی آرایش نظامی در راستای دفاع از اهداف هسته ای "
تصور نمی رود که تغییر تاکتیک و شیپور را مدام عوض کردن واز در گشاد نواختن زیاد کارساز باشد به خصوص اینکه اگربه صدا درآوردن آهنگ ناموزون شیپور تکراری باشد و بالاخره بتواند کمک قابل توجهی برای عبور از بحران هسته ای داشته باشد که به مرحله ی بسیار حساس و خطرناک رسیده است. زیرا اگر چنانچه دیگران به خاطر نیاورند سرمقاله نویس که فراموش نکرده است که چگونه چه اتهامات گوناگونی به محمد البرادعی می زد و وی را دست نشانده ی بلر و بوش می دانست ووابسته به دستگاه های جاسوسی آمریکا و انگلیس خطاب می کرد . به خصوص پس از هر گزارشی که ایشان از پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی ارائه می داد که موجب اتهامات وارده به ایشان شدت می گرفت . البته به جز یکی دو گزارش های اخیر ایشان که ناشی از چرخش باند مافیائی پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد از ناامید شدن با مذاکره با اروپا وچرخش تاکتیک وگرایش به سوی آژانس به ویژه محمد البرادعی و بهره گرفتن با زد وبند های پشت پرده با آژانس بوده است که حاصل آن منجبر بهکنار گذاشتن پاسدار علی لاریجانی و جانشین کردن پاسدار جانباز سعید جلیلی همشهری ولی فقیه شده است که در حقیقت تعامل با آژانس در برابر سیاست مذاکره ی هسته ای با اروپا می باشد تا اینکه فرصت سوزی دیگری حاصل شود و بالاخره ین بازی کشدار تازمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا فراررسد و شرایط موجود کمک کند تاکه دسترسی به سلاح هسته ای فراهم وامکان پذیرگردد.
البته این سیاست را دولتمردان آمریکا متوجه شده اند وبرای جلوگیری از این هدف برنامه ریزی شده هم سپاه پاسداران و سپاه قدس را در لیست تروریست گذاشته وهم اینکه 22 سازمان و شخصیت های وابسته به آن را مورد تحریم قرار داده است. برای همین فرمانده سپاه پاسدران به مشهد زادگاه ولی فقیه رفت وواکنش نشان داد و رزمایش وهمایش و مانور های پاسداران وبسیجیان شروع شده است و نیروهای انتظامی از وحشی گری و سر کوبگری های شدید تر خبر داده است . خلاصه باندهای افیائی حاکم آرایش جنگی به وود آورده اند . سر مقاله نویس هم گفته است که مأموریت بازرسی هیئت کارشناسان بازرسی آ ژانس از ایران و مذاکرات هيئت عالي رتبه شوراي عالي امنيت ملي رژیم تروریستی آخوندی که شامل دو پاسدار حاکم ومحکوم بوده با خاوير سولانا مذاكره كننده ارشد اتحاديه اروپائي و نماينده گروه 1 +5 دیدر داشتند کهدر روزهاي آخر هفته گذشته در ايتاليا برگزار شد و بقول ایشان اكنون همه چيز براي اظهارنظر نهائي محمد البرادعي مدير كل آژانس و ارائه گزارش نهائی آژانس به شوراي امنيت سازمان ملل مهياست . . یکی اینکه اکنون محمد البرادعی دیگر جاسوس چند جانبه نیست که گزارشات چند جانبه ارائه می کند . البته معلوم نیست که این هئیت کارشناسان آژانس موفق شده اند که همان مناطق استتار شده تأسیسات هسته ای که پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود اعلام کرده بود امکان دسترسی و بازرسی داشته وتوانسته گزارش آن را نیز ضمیمه ی گزارش خود کند یا نه؟ بهر حال سرمقاله نویس بطور آشکارا از دلیل کنار گذاشتن پاسدار علی لاریجانی را بازگو کرده که چرا مهره ی مذاکره کننده با خاوریر سونالا و اروپا برکنار شد و جانشین وی پاسدار جانباز سعید جلیلیشده است که گماشته ومهره ی بی اراده تر از پاسدار احمدی نژاد است که فقط رابط ادامه ی سیاست زد وبند با البرادعی است که اکنون به نتایج گزارش نهائی ایشان چشم دوخته شده است و سرمقاله نویس اینگونه آن را با نظرگاه های گوناگون تشریح و نتیجه گیری نموده است :
"اگر به آنچه در جريان مذاكرات و كارشناسي ها رخ داده خوشبينانه نگاه كنيم و همانگونه كه بعضي مسئولان كشورمان اظهار مي كنند اظهارنظر كنيم و حتي واقعيت عملكرد ايران در عرصه فناوري هسته اي را در نظر بگيريم قطعا دستاورد مذاكرات و كارشناسي ها چيزي غير از مختومه شدن پرونده اتمي ايران نخواهد بود. اين همان مطلبي است كه البرادعي مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز بارها اعلام كرده و هفته گذشته نيز يكبار ديگر آنرا مورد تاكيد قرار داده است . اما نكته اصلي در اين مبحث اينست كه آمريكا و اروپا در ماجراي پرونده هسته اي ايران كاري به عملكرد واقعي ايران و نتيجه كارشناسي ها و مذاكرات ندارند آنها ميخواهند هر طور شده ايران را از فناوري هسته اي محروم نمايند. به همين دليل است كه نمي توان به نتايج كارشناسي ها و مذاكرات اميدوار بود. "
در دنباله سر مقاله نویس باز هم با فراموش کردن نظر وتحلیل های پیرامون سیاست فرصت طلبانه وخائنانه وغیر قابل قابل و اهل معامله وزد وبند روس ، نظر به موضع گیری سیاست توبره و آخور خوری روس و چین انداخته است وکلی فاکت از روزنامه هی وابسته به این دوکشور آورده است که بله اینان همسو با نظرات مسئولان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می باشند و علیهی سیاست اروپاو آمریکا می باشند، بالاخره اینگونه در پایان پیام داده است :
"از طرف ديگر جمهوري اسلامي ايران نمي تواند از حق قانوني خود كه برخورداري از فناوري هسته ايست بگذرد و مسئولان ايراني ميدانند كه عقب نشيني در برابر زورگوئي آمريكا و غرب عواقب زيانباري دارد كه بهيچوجه بامنافع ملي سازگار نيست . بنابر اين از هم اكنون روشن است كه گزارش مدير كل آژانس باتوجه به نفوذ آمريكا و غرب در اين نهاد بين المللي به نفع ايران نخواهد بود و شوراي امنيت سازمان ملل نيز با توجه به زدوبندهاي سياسي ميان آمريكا و روسيه قطعنامه سوم را صادر خواهد كرد و آمريكا نيز با استفاده از اين فرصت به تهديدهاي خود ادامه خواهد داد. تحريم هاي يكجانبه جديد آمريكا عليه ايران كه آخر هفته گذشته اعلام شد در واقع بخشي از اين قبيل اقدامات خصمانه آمريكاست . در اين ميان وظيفه مسئولان مقاومت مدبرانه در برابر تهديدها و وظيفه رسانه ها و افراد صاحب نفوذ تلاش براي تقويت هرچه بيشتر وحدت اقشار مختلف مردم و همبستگي با مسئولان است . اين بيان مهم رهبر معظم انقلاب كه در ديدار كارگزاران نظام با محتمل دانستن حمله نظامي دشمن فرمودند اين احتمال هرچند اندك است اما با توجه به اهميتي كه دارد بايد جدي گرفته شود يك هشدار مهم است كه بايد مورد توجه همه باشد. حفظ فناوري هسته اي و وادار ساختن دشمن به عقب نشيني فقط با تدبير و وحدت ملي ميسر خواهد بود. بنابر اين امروز وظيفه همه اينست كه اين هشدار رهبري را جدي بگيرند و البته مطمئن نيز باشند كه دشمن در برابر هوشياري تدبير و همبستگي ما كاري از پيش نخواهد برد."
در خاتمه اینکه دیگرجای هیچگونه شک و شبهه ای نیست که چرا هرزمان سران رژیم ضد مردمی و عوامفریب و فرصت طلب و غارتگر ودزد در بحران عمیق قرار دارند و در گل فرو می روند و احساس خطر جدی می کنند. ناچاراً یکباره خواب نما می شوند که وطن پرست وملی گرا شده اند ودل شان برای مردم سوخته است ودارند از منافع ملی و تمامیت ارضی کشور به نفع مردم محروم ایران دفاع وتلاش و مبارزه می کنند و امت اسلامی و ام لقرای جهان اسلام جای خود را به ملت ملت گفتن وایران وکشورتبدیل می شود وهمه چیز حتی اهداف هسته ی به نام ملت شروع وایان می پذیرد وسخن از وحدت ویگانگی همه ی اقشار ملت در برابر دشمن گفته می شود وتأکید اتفاق نظر ومساعی در بابر دشمن می شود تا اینکه به استناد این شارلاتان بازی واین تاکتیک مقطعی تبلیغاتی خطر علیه ی خود مردم ایران وبه نفع خو شان دفع شود . سپس همان سیاست گذشته امت مسلمان وام القرای جهان اسلام شروع شود و دفاع از حماس و حزب الله لبنان و نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده در راستای اهداف بلند پروازانه ی صدور تروریسم وبنیادگرائی با اهدای دلارهای نفتی در الویت ها قرار گیرد. اما نکته ی بسیار دی و مهمی که در این یادداشت روز به آن اشاره شده این است که بر خلاف نظر همتای خود سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری می باشد کهپیوته بطور وارونه احتمال هرگونه تهاجم نظامی را رد کرده ومنتفی دانسته است . اما اکنون سرمقاله نویس احتمال تهاجمی نظامی را جدی دانسته وهشدار داده است زیرا که با نقل قول از ولی فقیه کرده که وی در ديدار كارگزاران نظام با محتمل دانستن حمله نظامي دشمن گفته است توجه به اهميتي كه ای موضوع دارد بايد جدي گرفته شود وسرمقاله نویس تأکید کرده است که يك هشدار مهم است كه بايد مورد توجه همه باشد. و افزوده حفظ فناوري هسته اي و وادار ساختن دشمن به عقب نشيني فقط با تدبير و وحدت ملي ميسر خواهد بود . یعنی اینکه برکناری پاسدار ولی لاریجانی که حتی گفته بود ما در غلتان را با آب نبات چوبی متوقف سازی غنی سازی اورانیوم عوض نمی کنیم و جایگزین کردن یک پاسدار جانباز امر بر و گوسفند بله قربان گوی دیگر از سوی ولی فقیه انجام گرفته و و آرایش نظامی که چیده شده است که این روزها چپ و راست خبر رزمایش و همایش و مانور نظامی بازتاب داده می شود که بله چارباغی فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران تهدید کرده است که واحد توپخانه ی سپاه پاسداران می تواند در هر دقیقه 11 هزار موشک دور برد علیه ی دشمن شلیک کند که این ادعای مضحک بیشتر شباهت به آواز کوچه باغی آوازه خوان ترسیده در دل شب دارد که از ترس بر زیرآواز زده است. اما از سوی دیگر گویای این واقعیت است که پس از دو دهه پنهان کاری اکنون لکنت زبان کناره گذاشته شده و بطور شفاف اعتراف شده است که هدف نهائی پروژه ی هسته ای به جز دسترسی به سلاح هسته ای چیز دیگری نمی باشد وهر گز عقب نشینی هم درکار نمی باشد. برای همین یادداشت روز نویس تأکید کرده است که این هشدار را جدی بگیرید.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 6 آبان ماه سال 1386

مخفی کردن ترس ووحشت و لی بازگوئی آن به زبان استعره تدبیر و هوشیاری""

نقد وبررسی " زمان تدبير و هوشياري روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 5 آبان ماه سال 1386
مخفی کردن ترس ووحشت و لی بازگوئی آن به زبان استعره تدبیر و هوشیاری"
سرمقاله نویس نه به زبان تهدید کردن همیشگی، بلکه با همان شیوه و سبک کنار رفتن رئیس گزمکان سابق سپاه پاسداران رحیم صفوی که گلابزده شد و کنار رفت این یکی هم با قلمش وارد میدان شده است و علیه ی وزاری امور خارجه و خزانه داری آمریکا موضع گیری کرده و پیرامون تحریم های اعلام شده اخیر این دو وزارتخانه ی آمریکائی نظر داده وگفته است که این تحریم ها ها چه ارگان هائی را شامل می شود . ضمناًاز حزب اله لبنان وحماس نیز دفاع کرده است وگفته که اینان تروریست نمی باشند، بلکه به خاطر دلارهائی از بیت رهبری دریافت می کنند فقط برخی از تکالیف شرعی ودینی خودشان را انجام می دهند . مثلاً حماس بنابر فرمان دریافی ازرهبر ولی فقیه در جماران و رهنمود ومشاور و آموزش های سپاه پاسداران برروی اعضای ساف سلاح کشید وجنگ داخلی ر فلسطین بر پا کرد و کودتا کرد و نوار غزه را جدا کرد ودولت اسلامی تشکیل دادتااینکه بهتر بتواند در برابر ساف و ابو عباس به ایستد و مخالفت با صلح کند و اجازه به ساف و ابو عباس داده نشود که خواهان ادامه ی مذاکره ی صلح با سرائیل هستند . در صور تیکه حماس همچون پاسدار احمدی نژاد خواهان نابودی اسرائیل می باشد و باز هم به خاطر دلارهای اهدائی بیت جماران وپیشنهادات وتوصیه های چاشنی شده از جماران است که با بر گزاری کنفرانس صلح خاورمیانه که در آمریکا مخالفت می کند زیرا که برگ طبق فتوا و گفته وتأکیدات ولی فقیه در خطبه نماز عید فطر در تهران ایشان مخالف به بر گزاری این کنفرانس صلح پائیزی در آمریکا کرد وخواهان تهدید کردن رهبران کشورهای عربی شرکت کننده در این مذاکره ی صلح در آمریکا همچون ولی فقیه شد . البته حماس هم با ضریب دلارهای دریافتی از بیت جماران ومشاوره و آموزش های نظامی حماس از سوی پاسداران تلاش خواهد کرد که در این کشور های ربی دست به اقدامات تروریستی و خرابکارانه وآشوب گرائی زده شود که رهبران شان مجبورشوند در کنفرانس صلح خاورمیان در آمریکارشرکت نکنند.پس بنا بر این فاکت ها سر مقاله نویس نتیجه گرفته استکه حماس یک سازمان تروریستی نمی باشد. از سوی دیگر سرمقاله نویس باور دارد چگونه ممکن است که رژیم تروریستی آخوندی در کنار آمریکا برای ساقط کردن دولت طالبان شرکت داشته باشد و همین نقش را در اشغال عراق تکرار کرده باشد ولی چون از سوی دیگر چونکه اعضای القاعده ازنوار مرزی افغانستان به ایران پناه آوردند و از سوی سپاه پاسداران از این اعضا در دخالت گری امورداخلی افغانستان و عربستان استفاده کرده است . بنابراین چون سپاه پاسداران با طالبان در رابطه بوده طالبان تروریست نامیده شده است . از سوی دیگر همانگونه که دو روز پیش حزب الله لبنان اطلاعیه داد و نظامیان آمریکا در عراق و افغانستان را تهدید به ترور و کشتن کرده است. از سوی دیگر رابطه ی شیخ حسن نطرالله با رهبر ولی فقیه و سپاه پاسداران مشخص است که چگونه سال گذشته با توصیه ورهنمود وکمک سپاه پاسداران حزب الله لبنان موشک های فراوان به خاک اسرائیل پرتاب کرد و دو سرباز اسرائیلی ربوده شد و داستان جنگ 33 روزه با اسرائیل شروع شد و لبنان تبدیل به سر زمین سوخته تبدیل شد ولی برای این پیروزی رهبران و سپاه پاسداران جشن بر پا کردند چون گفتند که این جنگ 33 روزه ادامه ی همان فلسفه تهدید به نابود کرده اسرادیل بوده است . بنابراین با اهمه ی این عملکرد و اعمال تروریستی در لبنان وعراق ودست داشتن در ترور رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان ویک وزیر و... در لبنان هنوز این حزب الله تروریست نمی باشد . البته قبلاً وزارت بد نام اطلاعات و سفارتخانه ی رژیم تروریستی آخوندی در آلمان با همکاری حزب الله لبنان دست به ترور مخالفیین در سالن غذا خوری میکنوس زد بود . ولی اکنون با وجود اینکه اینگونه سرمقاله نویس اعتراف کرده است : " واقعيت اينست كه آمريكا درصدد است انتقام شكست جنگ 33 روزه لبنان كه شكست آمريكا و رژيم صهيونيستي بود بگيرد . آمريكا درصدد است به نوعي بر شكست خود در عراق سرپوش بگذارد و با اين دست و پا زدن ها خود را از باتلاق عراق نجات دهد. اما اين دست و پا زدن ها نه تنها سودي براي دولتمردان آمريكائي نخواهد داشت بلكه آنها را در افكار عمومي جهان منزوي تر خواهد ساخت"
عجیب است که سرمقاله نویس پای خودش را توی بک کفش کرده است که نه سپاه پاسداران و حزب اله لبنان و نه طالبان و حماس تروریست نمی باشند و سپاه پاسداران و سپاه قدس درعراق دخالت نمی کند وهر گز اقدامات تروریستی در عراق ، کار اینان و همکاران عراقی اشان نبوده است . و دو عضو مجاهدین در اطراف عراق را نیز اینان به ربودند که هنوزهیچگونه د و اثری از آنان در دست نمی باشد، بلکه این خود آمریکا تروریست می باشدکه 3 دهه است با کشور یاغی بین الملل ومحور شرارت بطور مستقیم و غیر مستقیم مذاکره و همکاری داشته است و از لابی هایش در آمریکا رهنمود گرفته و اقدام کرده است ودر عوض سازمان قربانی رژیم تروریستی رادر لیست گروه و سازمان تروریستی گذاشته است. ولی در مجموع سر مقاله نویس اعتراف کرده است که از اقدام وزرای امور خارجه و خزانه دار ی آمریکا و حشت کرده است و به وضوح شاخ ویال و کوپالش شکسته شدهی ود را به نمایش ذاشته است وهمچون گذشته لغز خوانی و تهدید نکرده است که آن را با عنوان زمان تدبیر و هوشیار بیان کرده است.
هوشنگ- بهداد
شنبه 5 آبان ماه سال 1386

"ادعای بی تأثیر بودن تحریم ها باتهدید کردن آمریکا"

نقد وبررسی " دپلماسی حفظ آبرو (يادداشت روز) "روزنامه ی کیهان شنبه 5 آبان ماه سال 1386
"ادعای بی تأثیر بودن تحریم ها باتهدید کردن آمریکا"
پس از 4 سال که از اشغال نظامی عراق سپری شده است و پس از اینکه عراق باتلاق شده و بطور دربست وکاملاً تبدیل به حیات خلوت ولی فقیه و سپاه پاسداران شده است . آنگونه که خلیفه ی ارباب نشین جماران به گماشته ی دست نشانده ی خود نوی المالکی هواپیای مسافری ایر باس هدیه کرده است که هر زمان فراخوان می دهد بلافاصله این گماشته با سایر غلامان حلقه بر گوش در جماران حاضر شده وزانو زده و گزارش داده و گوش به دریافت توصیه ها می باشند تا که چگونه این اوامر را در عراق اجرا کنند . البته ضریب وابسنتگی این گماشته ی دست نشانده ی نوری المالکی نخست وزیر عراق به ولی فقیه و سپاه پاسداران در عراق آنقدر است که حتی بدون کسب اجازه از ولی فقیه نمی تواند رفع حاجت کند و این وابستگی و غلام حلقه بر گوش بودن را همه ی مردم عراق و سازمان واحزاب تشکیلات های گوناگون عراقی می دانند و نسبت به آن افشای اعتراض آمیز کرده اند و گفته اند که گماشته نوری المالکی اینقدر که نگران ولی فقیه و سپاه پاسداران وفعالیت های آنان در عراق می باشد هر گز نگران مردم عراق نمی باشد. تازه هرروز صحفات اول روزنامه وابسته به ولی فقیه و باندها ی مافیائی جناح حاکم پر از تصاویر خبری از چگونگی کشته شدن سربازان آمریکائی در عراق و افغانستان است که با افتخارات زاد در اینونه مطبوعات بازتاب داده می شود وچاشنی آن تأکید بر اخراج نظامیان آمریکائی از عراق می شود .
همین دوروز پیش بود که ارگان حزب الله لبنان وابسته به سپاه پاسداران وولی فقیه جماران اطلاعیه تهدید آمیز صادر کرده است که گفته دست به ترور و کشتن نظامیان آمریکائی در عراق و ا فغانستان خواهد زد. تازه مگر فراموش شده است که چگونه از طریق سپاه پاسداران در جنوب لبنان موشک به خاک اسرائیل پرتاب شد و دست به ربودن دو سرباز اسرائیلی زده شد و جنگ 33 روزه با اسرائیل برپا شد و فقط ارگان های تبلیغاتی رژیم فاشیستی مذهبی از این جنگ دفاع و تبلیغات کردند وجشن ها گرفتند وحتی برایش سالگرد پیروزی برگزار کردند و به هر خانوار حزب الللی جنوب لبنان که ازجنگ 33 روزه خسارت دیده بود مبلغ 12 هزار وپانصد دلار از سوی بیت رهبری ولی فقیه به عنوان باز سازی اهداء شد. از سوی دیگر با دیدار اسماعیل هنیه و دادن صد ها میلیون دلار جنگ داخلی علیه ساف آغاز شد و حماس کودتا کرد و نوار غزه را جدا کرد و دولت دست نشانده ی اسلامی شبیه دولت دست نشانده نوری المالکی در عراق تشکیل شد. این دیگر انکار کردنی نمی باشد که چگونه عراق عملاً تبدیل به مرکز وکانون اصلی صدور تروریسم وبنیاد گرائی به منطقه ی خاورمیانه شده است . ز یرا که اهرام وابزار فشار و باج گیری برای اهداف پروژه هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای می باشد .
معلوم نیست که چه تعداد بیش از این نظامیان آمریکائی باید در عراق فرماندهان رده بالا سپا پاسداران اعزامی به عراق برای اعمال تروریستی باز داشت کنند و یا اسناد ومدارک معتبر سلاح های ساخت ایران از جمله موشک و بمب های پیچیده ی کنار جاده ای که از راه دور کنترل می شوند را به نمایش بگذارند که به دست آورده ا ند . البته که مشابه ی همینگونه سلاح ها در افغانستان نیز بدست آمده است و یاانکه تا کی باید منتظر ماند که چند بار دیگر پاسدارغلامک سپاه پاسداران و گماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد می بایست اعلام کند که اسرائیل باید نابود گردد . یااینکه ولی فقیه در خطبه ی نماز عید فطر حضور یابد و ابراز مخالفت شدید با برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه کند که در ماه آینده در آمریکا برگزار می شود و می باید دوباره بطور آشکارا رهبران کشورهای عربی شرکت کننده در این کنفرانس را تهدید کند که در صورت شرکت در این کنفرانس با اغتشاشات و شورش و ناآرمی های داخلی مواجه خواهند شد که اعتراف آشکار به تهدید ونقش واعزام تروریست و خرابکار ودست زدن به آشوب گری در این کشور ها همچون عراق و فلسطین ولبنان می باشد و یاا ینکه چگونه باید سر باز جو پاسدار حسین شریعتمدار که تنظیم کننده ی همین یادداشت روز نیز می باشد باید بحرین را تهدید کند که می بایست هر چه زودتر به خاک ایران ملحق گردد تا ازنظر سربازجویادداشت روز نویس نقش دخالت گری سپاه پاسداران وولی فقیه در امور داخلی دراین کشورها به خصوص عراق اثبات گردد تاکه سربازجوی تحریف گر و پرونده ساز اقدامات وزرای امور خارجه و خزانه داری آمریکا را اجرای شوی ادعای دخالت گری سپاه پاسداران در امور داخلی عراق ننامد .
اگر این دخالت گری واقعیت ندارد شو می باشد. پس برای چه سپاه پاسداران در داخل کشور علیه ی جناح رقیب کودتای خزنده کرد ویک پاسدار گمنام را رئیس جمهور کرد تا که کابینه ی پاسداری – اطلاعاتی - امنیتی تشکیل دهد ویک ریز اسرائیل را تهدید به نابودی کند واز اهداف و پروژه ی هسته ای دفاع کند به جای اینکه به قول های داده شده خود به مرد م محروم ایران از جمله بردن نان برتوی سفره ی خالی محرومان اقدام وعمل کند. نیری انتامی را بسیج کند وبر جان مردم وجوانان معترض بی اندازد. برای چه سپاه پاسداران سال گذشته با بسیج قراراده ای 9 میلیاردلاری با دولت منعقد کردند؟ چرا در دوسال گذشته این ارگان فاشیستی در کنار بسیج و ارتش بطور سیستماتیک رزمایش وهمایش و نمایش نظامی خاکی و آبی وهوائی داشته اند ودست به آزمایشات موشک های دور برد زده است؟ اصلاً مسئله عراق و فلسطین و عراق و لبنان چه ارتباطی به رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران دارد که در امور داخلی اینان که حق می داند که باید دخالت کنند؟ چه فرقی میان این کشور با سایر کشورهای همجوار و منطقه می باشد که اتفاقاً اکثراً عرب می باشند د صورتیکه اینان باید نسبت به رژیم تروریستی آخوندی حساسیت بیشتری به فلسطین وعراق داشته باشند؟ اگر اینگونه اعمال و سیاست ها دخالت گری نمی باشد پس چیست؟ مگر سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود مدتی پیش ننوشته بود پس از اینکه توافق و قرار داد صلح کمپ دیوید میان مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل و انور السادات رئیس جمهور وقت مصر با حضور جیمی کارتررئیس جمهو ر وقت آمریکا به امضا، رسید . پس از چند ماه بعد که خمینی در ایران بقدرت رسید و گفت که اسرائیل باید از بین برود وانور السادات را خائن نامید . ایشان ترور شد واز آن تاریخ تا حال خاورمیانه آرامش و صلح به خودش ندیده است . چونکه بنا بر گفته ی خمیی هر سال روز جهانی قدس بر پا می شود و تظاهرات نابودی اسرائیل انجام می گیرد . نکند اینگونه اعترافات آشکار هم ادعای کاذ ب وزاری امور خارجه و خزانه داری آمریکا می باشد! که سربازجو حسین شریعتمداری در ابتدای یادداشت روز خود از موضع فرار به جلو اینگونه ادعای مضحک و کمدی کرده است
"«امريكا تلاش مي كند ثابت كند هنوز نااميد نشده و مي تواند ادامه بدهد»، اين مهم ترين پيام شوي تلويزيوني ديروز رايس-پاولسن بود. وزراي خارجه و خزانه داري امريكا روز جمعه اعلام كردند ايالات متحده تحريم هاي جديدي عليه ايران اعمال مي كند تا كمك بيشتري به موثر واقع شدن تلاش هاي ديپلماتيك عليه ايران كرده باشد. اين تحريم ها بر روي بخش هايي از سپاه پاسداران كه امريكايي ها ادعا مي كنند متولي عمليات برون مرزي است متمركز شده و علاوه بر اين چند بانك ايراني را هم به اين بهانه كه با برنامه هسته اي و موشكي مرتبط هستند در بر مي گيرد. تكرار تجربه اعمال تحريم هاي يك جانبه عليه ايران از جانب امريكا، آن هم پس از مدت ها تلاش ناموفق براي «بين المللي كردن مسئله ايران» چه معنايي مي تواند داشته باشد؟ امريكايي ها چه چيز مي خواهند بگويند كه تا به حال نگفته اند؟"
البته که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری حق دارد که لغز خوانی کند و علیه ی تحریم های ناپایدار و نیم بند دولتمردان وسیاستمداران آمریکائی کرکری به خواند . زیراکه ی داند چگونه به جای اجرای دقیق مصوبه های تحریم کنگره، اپوزیسیون در لیست گروه و سازمان های تروریستی گذاشته شد و در تهاجم نظامی افغانستان وعراق با این رژیم جنایتکار همکاری شد و قرار گاه های نظامی مجاهدین در عراق بمباران وسپس خلع سلاح شدند. بدتر اینکه به لابی های اعزامی رژیم تروریستی آخوندی در آمریکا اجازه فعالیت و مانور های آزادانه داده شد تا که تحریم ها را بطور زد وبند وغیر قانونی اثرات تحریم ها را خنثی ویا کمرنگ کنند. همچنین چگونه چشم به ادامه ی سیاست خائنانه ی مذاکره و مماشات اروپا پیرامون مذاکره ی هسته ای دوخته شد که اکنون طبق این تجربیات که پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری عربده کشی مسانه می کند البته اهل سیاست و آشنا به اینگونه موضع گیری و تهدید ها آگاه می باشند که اینگونه آواز کوچه باغی خواندن هاشبیه آنترسیده عابرشبانه در کچه باغ ها می باشدکه ازترسبرزیر آواز زده بود .زیرای اینکه غزل خوانیتهدید آمیز پاسدار یادادشت روزنویس همچون همان فرمانده ی نیروی زمینی سپاه چهارباغی می باشد که مدعیست سپاه پاسداران می تواند 11 هزار گلوله ی موشک دور برد در هر دقیقه شلیک کند که دقیقاً تداعی کننده ی داستان منار و گنجشک می باشد که اکنون پاسدار یادداشت روز نویس بسیار ترسیده ولی از موضع ترس قدرت نمائی کرده و به تبعیت از اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 و فریادهای مرگ بر آمریکا و آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند وآتش زدن های پرچم آمریکا وکشتن نظامیان آمریکائی در عراق وافغانستان...اینگونه تهدید و تأکید کرده است"
" تنها اشاره به اين نكته كافي است كه ايران حتي يك مورد از اصول حاكم بر رفتار خود را كه از ابتداي انقلاب تا كنون به آنها پاي بند بوده تغيير نداده است و در دنباله اینگونه افزوده است. ايران همواره تاكيد كرده با توجه به ساختار كنوني اقتصاد جهاني و ظرفيت هاي بي بديل بازارهاي منتشر در جهان، تحريم ها عليه ايران هرگز موثر، عملي و حتي ممكن نخواهد بود و تنها باعث پافشاري بيشتر ايران بر اهدافش خواهد شد. اين نتيجه اي است كه امريكا اگر تجربه حدود دو دهه تحريم پيدا و پنهان عليه ايران را صادقانه بررسي كند، چاره اي جز اذعان به آن نخواهد داشت. "
در خاتمه اینکه همانگونه در 3 دهه ی گذشته هرروز که سپری شده است شکاف اقلیت حاکم صاحب همه چیز شده که به یمن قدرت وسرکوب و عوامفریبی وغارتگری و خیانت و جنایت وجنگ افروزی حاصل شده و دست به صدور تروریسم وبنیاد گرائی و با تلاش برای دستیابی به سلاح هسته هسته ای زده است ودر مقابل با اکثتریت محروم وفقیر و بیکار و... که روز به روز وضع طاقت فرسای معیشتی و اقتصادی اش بدتر شده است . به خصوص در دوسال اخیر که قیمت هر بشگه نفت به بیش از ده برابر میانگین قیمت نفت سال های دوران کارگزاران و قبل از آن شده است ولی به در عوض به همین ضریب رشد قیمت نفت ویا شاید بالاتر ازاین رشد قیمت نفت به تورم وگرانی و افزایش قیمت ها در جامعه ووضع خرابی اقتصادی وزندگی مردم محروم ایران منجر شده است .بنابراین با اعتراف آشکاری که سرباز جو پاسداریادداشت روز کرده است که تحریم های اقتصادی هیچگونه تأثیری بر زندگی مردم واقتصاد کشود ندارد. حتی نتیجه گرفته که موجب حمایت بیشترمردم از حکومت شده است . بنابراین حامیان رژیم و مخالفین تحریم حق شکر سرخ خوری زیادی طبق فتوای سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری ندارند که معرکه گیری کنند تحریم اقتصادی موجب ضربات کاری بر اقتصاد کشور می باشد وبا اشک تمساح ریزی دلوزی کنند که بله تحریم ها زندگی مردم محروم ایران را بد تر خود کرد ونمی توانند کاتولیک تر از پاپدر راستای دفاع از منافع حقیر اقتصادی خودشان شوند تااینکه راه عبور از بحران برای رژیم مرگ زده ودر بحران فرو یافته یابند. راه حل نهائی خروج نام سازمان مجاهدین از لیست تروریست وحمایت و پشتیبانی از طرح پیشنهادی راه حل سوم خانم مریم رجوی است که می گوید نه نگ، نه مماشات ومذاره، بلکه تغییرات دمکراتیک در ایران از طریق مقاومت مردم ایران.
هوشنگ – بهداد
شنبه 5 آبان ماه سال 1386

پرونده سازی برای آخوند صانعی وکروبی و سازمان بهزاد نبوی از سوی شریعتمداری

پرونده سازی برای آخوند صانعی وکروبی و سازمان بهزاد نبوی از سوی شریعتمداری
گفته می شود که قدیما نقش اسب عصاری این بود که با یک تسمه که بر گردنش آویزان شده و وصل به به میله یااهرمی می بود که بطور عمودی وسط سوراخ دو سنگ مدور قطور ودایره ای شکل نصب شده بود. این اسب به فصله ی چند متری بدور دو سنگ آسیاب می چرخید تااینکه بر اثر تماس وبر خورد این دو سنگ با هم دیگر و چرخش اسب و گندمی از شیار اهرم میان دو سنگ ریخته می شد تبدیل به آرد می شد . البته اگر چیزی برای اسب حاصل نمی شد ولی برای آسیابان آرا د نان به همراه داشت . از سوی دیگر بدفعات تکرار شده وتوضیح داده شده است که روش سیاست رایج آخوندهای حاکم و حامیان ومبلغان شان به سبک آخور وتوبره خوری می باشد . اینهم اصطلاح بد عادتی یابوئی بوده است که یابوئی هم از توبره خودش می خورد ه است که صاحبش برایش آماده می کرد وهم عادت کرده بود تا که به رود از آخور اسب همسایه به خورد خانه. آخوندها که به مناسبت شغل و حرفه حلوا وخرما ومفت ومرده خوری که داشته اند اکنون که به قدرت رسیده اند چون تخصص عجیبی در استفاده کردن هر دو این خصلت و صفت دارند عجیب دو ذوقه بهره وری ویکه تازی می کنند. از سوی دیگر داستان پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری است که این پاسدار هم علاوه بر اعتیاد به خصلت های تذکر داده شده ی فوق ، خبره در بازجوئی واعتراف گیری وتواب و سناریو سازی هم می باشد و دارای ابتکارات و نو آوری های شکنجه گری همچون به عنوان هویج و چماق دارد که آن را در شیوه ی اعتراف گیری از قربانیان خود بکار برده ومی برد. البته از آن روزی که ایشان مدیر مسئول روز نامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان شده است . از ترکیب و تلفیق مجموع تخصص ها و ابتکارات خود در مورد سیاست توبره وآخوری وچه شیوه ی شکنجه گری هویج وچماق در حرفه ی روزنامه نگاری ماگزیمم استفاده را کرده و برای حذف رقبا ومخالفان بهره ها برده است . از طرفی چون نماینده ی ویژه ی ولی فقیه در این روزنامه می باشد و از سوی دیگر رابطه ی تنگاتنگی با سپاه پاسداران ودستگاه های اطلاعاتی و سازمان وباند های مافیائی اطلاعاتی برخوردار است واز حاشیه ی امنیتی یا دیوار آهنین برخوردار است . بنابراین دارای قدرت ویژه و آزادی عمل کامل برای پیگیری اهداف خود و حذف کردن رقیبان خود یا مخالفین دارد.
در همین رابطه است که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با آخوند صانعی را با هم دراز کرد ه و تمرکز بر روی گفته های صانعی داده اسا که چرا اولاً ایشان بااعضای این سازمان دیدار وگفتگو داشته است؟ دوماً چرا از گفته های خمینی فاکت آورده وآن را تحریف کرده است ؟ بنابراین با همان شیوه که با رفسنجانی برخورد کرده بود که چرا در کتاب خود نقل قول کرده که خمینی گفته بود به صلاح نیست که دیگر شعار مرگ بر آمریکا و روسیه دادهنشود و نتیجه گرفته بود که خمینی گفته بود هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید و... خطاب به رفسنجانی گفته بود که چرا گفته ی خمینی را تحریف کردی و خلاصه از رفسنجانی خواسته بود که هر چه زود تر باید یک نامه با امضای خودش بنویسد و ابراز توبه وندامت کند ودر آن قید کند که این نقل قول آمده در کتاب ایشان نه از خمینی و نه از ایشان می باشد و آ ن را به صدا وسیما بدهد تا که پخش شود. در غیر اینصورت متهم به خارج شدن از خط خمینی می باشد . البته قبل از اینکه با رفسنجانی برخور کند .با خاتمی برخورد کرده بود که چرا خاتمی به آمریکا سفر کرد و در آنجا گفته بود هلاکاست دروغ نیست ، بلکه و اقعیت دارد .
سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری خاتمی را به خاطر این موضع گیری متهم به همگامی با صهیونیست جهانی و اسرائیل و خارج شده از خط امام کرد و تأکید کرده بود که از این تاریخ به بعد خاتمی دیگر حق ندارد که از عنوان پیروی خطامام استفاده کند . البته مشابه اینگونه برخورد را به دفعات با کروبی و روزنامه نگاران همکار با روزنامه ی اعتماد ملی کروبی کرده وحتی تهدید شان کرده بود .
اکنون شیوه های تکراری ونخ نما شده را در مورد آخوند صنعی بکار برده است . لید سناریورا ابتدا در روزنامه ی خودش زد و برای صانعیوپرونده سازی کرد. اکنون پیآمد آن روزنامه ی اعتماد ملی کروبی را دراز کرده است که چرااین موضع گیری مسئول روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی - پادگانی با صانعی را بازتاب داده است . یعنی همانگونه که ابتدای این نوشتار توضیح داده شد سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری با سیاست شیوه توبره و آخور خوری و روش بازجوئی هویج و چماق با روزنامه ی اعتماد ملی آخوند کروبی ونویسنده ی مقاله ی روزنامه وی برخورد کرده است .
فراموش نشود که این سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری که با شیوه ی آویزان شدن به خمینی پاران نزدیک خمینی را دراز می کند و ظاهراً خیلی جا نماز آبی کشد ودلسوزی برای محروما می کند واشک تمساح می ریزد وتضاد با قوه ی قضائیه دارد که چرا پرونده دانه درشت های مفسدین اقتصادی دوم خردادی را دنبال نمی کند . چندین سال پیش 200 هکتار زمین مرغوب ورامین را به نام مؤسسه ی فرهنگی کیهان از دولت مدعی اصلاح طلبان قلابی خاتمی تحویل گرفت و مصادره کرد و سپس آن را به نام خودش کرد . آنگاه آقازاده را راهی کانادا کرد و کلی در آنجا سرمایه گذاری کرد .گفته می شود برای خودش در آنجا صاحب قصری شده است . البته چند سال پیش که رقیب دوم خردادی علیه اش افشاگری کرده بود مجبور شد که تکذیب کند .
البته وی یکی از برنامه ریزان اصلی رئیس مهور کردن پاسدار احمدی نژاد می باشد از اهداف اصلی برای دسترسی به سلاح هسته ای بیش از هر مسئول دیگر بطور جدی دفاع کرده ومی کند . همچنین تلاش بسیار گسترده ای کرد تاکه رفسنجانی از صحنه حذف گردد و فاتحه ی رقیب شکست خورده ی دوم خردادی ها خوانده شود و تصمیم داشت که با عم نامزد نمایش اتتخابات خبرگان شدن رفسنجانی گام چهارم ونهائی پیروزی بقول خودش اصول گرایا ن برداشته شود . ولی رفسنجانی چون احساس خطر کرد ودست رقیب را خوانده بود مقاومت کرد ودر برابر افشاگری ها ی خانم فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام سخنگوی دولت ایستادگی کرد تا اینکه توانست نفر لیست اول انتخابات مجمع خبرگان تهران شود . با این حساب برنامه ی چهارم یا گام نهائی پیروزی باند مافیائی حاکم بر هم خورد واز آن زمان تا کنون تضاد ها ورقابت ها وتهدید ها و افشاگری به شکل دیگری ادامه یافت تااینکه در اتتخابات مجمع خبرگان رئیس این مجمع شد ونه اینکه آخوند مصباح یزدی مرشد پاسدار احمدی نژاد نتوانست رئیس مجمع خبرگان شود ، بلکه آخوند جنتی به عنوان آلترناتیو هم نتوانست جای رفسنجانی را بگیرد تاکه رئیس مجمع خبرگان آخوندی شود . بنابراین اکنون که فریادهای مرگ بر دیکتاتور در دانشگاه ها طنین انداز شده است و این پاسدار حسین شریعتمدار می داند که اگر جراحی کردن پاسدار علی لاریجانی از هم اکنون رقبا را از صحنه حذف نکند و مانع از حضور اینان در نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم نشود .نتیجه ی همه توطئه و دسیسه ها و طرح کودتای خزنده و دستآوردهایش بر باد می رود . بنابراین هم دراز کردن آخوند صانعی به خاطر حمایت این آخوند از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می باشد . و گیر دادن به روزنامه ی اعتماد ملی آخوند کروبی مرتبط بهم هست نیز که بهانه این است چرا درازکردن آخوند صانعی در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان از سوی سربازجو حسین شریعتمداری را در روزنامه ی خود بازتاب داده است . این سناریو کردن ها و گیر دادن و دراز کردن ها در رابطه با تبلیغات خیمه شب بازی انتخابات مجلسه شتم و انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم می باشد.

هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 2 آبانماه سال1386

"دهان گشاد و قافيه تنگ (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 2 آبانماه سال 1386

نقد وبررسی "دهان گشاد و قافيه تنگ (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 2 آبانماه سال 1386
کنون بر مدعی شاعرقیافه شده تنگ
چون با عنوان یادداشت زده جفنگ
پاسدار مبلغ قلمبردست احمدی نژاد
عجیب به منتقدان گفته دهان گشا د!
اگر طبق ادعای بازجوی پاسدار یاددشت روزنویس استعفای پاسدار علی اریجانی مربوط به دو هفته قبل از نشست خزر در تهران بوده است . جای بسیار سئوال است که بیان آنان بدجوری ریش مدعی بازجوی نویسنده را در گیر ه قرار می اندازند که قادرنیست فرار کند و ادعا کند که کوسه می باشد و از کره گی نه دم ونه پشم ونه یال نه ریش داشته است. برای اینکه پرسش است که چرا خبر استعفا در همان دو هفته پیش بازتاب داده نشد؟ اگر پذیرفته شود خوب اهمال کاری یا محافظه کاری شده است که خبرش با تأخیر بازتاب داده شد. خوب سئوال دیگری که وارد است اینست که چرا مستعفی پس از برگزاری نشست خزر و دیدار پوتین با ولی فقیه و آنتنی شدن منتقل کردن خبر پیام هسته ای اروپا از سوی پوتین به ولی فقیه بلافاصله ضمن تأئید و رله کردن این خبر از سوی سایت تابناک پاسدار محسن و پاسدار علی لاریجانی ، این مستعفی اعلام آمادگی کرد که می خواهد به رم برود تاکه خاویر سولانا را دیدار کند وپیرامون پرونده ی هسته ای مذاکره داشته باشد؟!
تازه معنی استعفا دادن از پست یا شغل و مقامی چیست؟ فرقش با استیضاح وبر کناری چیست؟ مگر استعفا به معنی عدم آمادگی بهر دلیل به انجام کار نمی باشد؟ چگونه است که فرد داوطلب مستعفی که از دو هفته ی قبل هم استعفا داده است گذشته از اینکه با استعفایش موافقت نشده است . ولی عجیب است که این مستعفی اولاً ابراز علاقه و اشتیاق به ادامه ی کارخود کرده است ؟! مهمتر اینکه چرا در این شرایط که اعلام آمادگی وعلاقه به ادامه ی کار و انجام مأموریت خود کرده است خبر استعفا یا بر کناری اش از سوی سخنگوی دولت غلامحسین الهام در مصاحبه ی مطبوعاتی اعلام می شود و در جا از سوی سید مجتبی ثمره ی هاشمی معاون اول و مشاور ی مخصوص پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه تأئید می شود و جانشین وی پاسدار مشهدی ترکش خورده وجانباز جنگ به نام سعید جلیلی به عنوان رئیس شوری عالی امنیت ملی انتصاب می شود؟ چگونه است که پاسدار بازجو ویادداشت روزنویس شده اکنون پذیرفته که اختلاف بوده وهمین اختلاف موجب استعفا شده و در موردش اینگونه گفته یا اعتراف کرده که این واقعيت اين است كه اختلاف موجب اين استعفا شد اما اختلاف يك واژه است با معاني، ابعاد و اعماق متفاوت . یعنی توجیه کاری از موضع شیوه ی بازجوئی چما ق وهویج و چرا تا حال این اختلاف پنهان گذاشته شده بود؟
عجیب و جالب تر اینکه با وجود اعتراف بر اختلاف بازهم مستعفی برکنار شده حاضر شده یا مجبورش کرده اند که همراه جانشین جدید خودش عازم سفر به رم همراه رقیب جانشین شده ی خود برای اجرای مأموریت گردد؟ البته مصاحبه ای که علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجاجه ی اسبق و مشاور کنونی امور بین الملل ولی فقیه در مصاحبه ی مطبوعاتی خود با خبرگزاری دانشجوئی ایسنا کرد و گفت که در این شرایط حساس کنونی نمی بایست که این اتفاق می افتاد و با نام بردن از پاسدار علی لاریجانی و حسن روحانی و خاتمی ودفاع کردن از اینان افزوده است که کسی نمی تواند خودسرانه کارسیاسی کند. تازه اگر هم اینکار را انجام دهد مگر تا کجا می تواند انجام دهد؟ ضمن اینکه ولایتی پاسخ به پاسدار احمدی نژاد داده است که قبل از خطبه ی نماز جمعه تهران که امام جمعه ی موقت آن رفسنجانی بود و به مناسبت روزجهانی قدس بود خطاب به آخوند حسن روحانی گفته بود برخی که در داخل کشور از شایعات وخبر تهاجم نظامی آمریکا به مراکز و تأسیسات هسته ای ترسیده و وحشتزده شده اند دست به سفر خودسرانه زده اند تاکه مذاکره ی هسته ای کنند . همچنین این پاسدار احمدی نژاد روی سخن به روحانی افزود که ملت می داند در داخل مذاکره خاتمه یافته است وپرونده ی مذاکره ی هسته ای بسته شده وبرای ما خاتمه یافته است. حال بماند که همین ادعای مضحک و وارونه با اعزام کردن تیم جدید به سر پرستی پاسدار سعید جلیلی و ادعای پاسدار احمدی نژاد سر سازگاری ندارد . زیرا که این پاسدار مدعی شده بود پرونده ی مذاکره ی هسته ای از نظر ما بسته وخاتمه شده می باشد. همچنین ناگفته نماند ولایتی در مصاحبه ی خود با ایسنا از خدمات لاریجانی وروحانی تأکید بر قدردانی کردن از کرده بود. اماو بادر نظر گرفتن تعداد 180 نماینده مجلس که قدردانی از خدمات پاسدار بر کنار شده ی علی لاریجانی کرده اند بدون هیچگونه شک وشبهه ای به وضوح اثبات می کند که در جنگ رقابت ونزاع های باندهای مافیائی درونی و برای یک دست کردن دولت و انحصاری کردن کامل تأسیسات واهداف وپرونده ی هسته ای پاسدار علی لاریجانی کنارگذشته شده است و هرگونه اصرار کردن مبنی بر اینکه پاسدار لاریجانی استعفا داده است ونه اینکه برکنار شده است نوعی بازی کردن با چوب دو سر طلا ودرآوردن بوی بیشتر و آزار دادن حتی دماغ آنانی می باشد که دچار گریپ مزمن درمان ناپذیر می باشند.
البته برای اینکه اینکه ثابت شود که نزاع و رقابت وتضاد ها برای قبضه ی کردن قدرت باندهای مافیائی اطلاعاتی – امنیتی – پاسداری بسیار جدی می باشند شیوه برخوردی می باشد که اینان با شیوه وکانال های گوناگون با رفسنجانی در پپش گرفته اند. به خصوص پس از اینکه ایشان رئیس مجمع خبرگان رهبری شده است که این انتخاب هرگز مورد علاقه ی حامیان ولی فقیه و آخوند مصباح یزدی و پاسدار احمدی نژاد وسر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری و نماینده ی ویژه ی ولی فقیه در کیهان وسخنگوی رسمی سپاه پاسداران است ومبلغ سینه چاک دولت نبوده است. البته ی آخوند احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نیز رقیب رفسنجانی در رقابت تصاحب رئیس مجمع خبرگان رهبری بود وموضع ایشان مشخص است که نسبت به رفسنجانی چگونه است .بهرحال اکنون گزارش شده است صدا و سیما یا رسانه ی تلویزیونی رژیم تروریستی آخوندی مدتی می باشد که اخبار و فیلم های تهیه و ارسال شده برای صدا و سیما از این رسانه پخش نمی شود وبطور مستقیم به بخش آرشیو وبایگانی این رسانه برده می شود.
خوب سئوال است که مگر جایگاه که رفسنجانی در رژیم تروریستی آخوندی آنقدر بی ارزش وبی اعتبار شده است که حتی اخبار مربوط به فرد قال پخش از تلویزیون نمی باشد و نیاز نیست که هیچیک از رهبران رئیس جمهور کشورهای حاشیه دریای خزر که به تهران آمدند ونشست داشتند وهمگی با پاسدار احمدی نژاد تصویر یادگاری گرفتند وبرخی از اینان همچون پوتین رئیس جمهور روسیه با ولی فقیه دیدار و ملاقات داشتند ولی تعجب بر انگیز اینکه هییک از اینان با رفسنجانی دیدار نداشته باشد ودرست در همین زمان پاسدار علی لاریجانی یزکنار گذاشته شود که اتفاقاً رابطه ی خوبی هم با رفسنجانی و حسن روحانی دارد. ولی باز هم بطور مضحک ادعا شود که استعفا شود. حال بگذار سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری دست به خود زنی بزند وبرای انکار کردن حقیقت دست به تحریف گری بزند ومدعی شود افشاگران دهان گشاد دارند که دچار قافیه ی تنگ در سرودن شعر خود شده اند . البته که صاحب نظران و دنبال کنندگان اخبار مربوط به ایران اشراف دارندکه چگونه جنگ قدرت باندی و جناحی درون رژیم تروریستی آخوندی وجود دارد وچه کسی جفنگ می گوید وچرا ؟ یاچرا تلاش مذبوحانه می شود چفنگیات با اتهام دهان گشاد و قافیه ی تنگ به منتقدین حواله ونسبت داده شود و برای رد گم از موضع فرافکنی وتهدید واتام زدن منتقدین جناح رقیب اینگونه مثل همیشه همگام با معارضین ومخالفین ودشمن خطاب شوند:
"در اين ميان تحليل برخي محافل داخلي دست بر قضا مثل هميشه با تحليل رسانه هاي اصلي جبهه معارض خارجي در اروپا و آمريكا منطبق شد و برخي افراد، سايت ها و روزنامه ها كه در طيفي با مختصات «افراطي گري، نفاق، قدرت زدگي، ورشكستگي به تقصير در عرصه سياست»- و بعضا داراي ارتباطات ارگانيك با خارج از كشور- طبقه بندي مي شوند، در رفتاري شتابزده و سبك به لحاظ ديسيپلين هاي عمل و تحليل سياسي چنان عمل كردند كه معارضان اصلي ملت ايران در چند كشور اروپايي و آمريكايي. در مجموعه تحليل هاي تبليغاتي اين مجموعه القا مي شد: لاريجاني سمبل اعتدال و ميانه روي در عرصه ديپلماسي خارجي بود و كنار رفتن وي نشانه افراطي گري در نظام است! لاريجاني تازه به واقع گرايي رسيده و به منطق برخي عناصر قبلي بازگشته بود و بنابراين كنار گذاشته شد. كنار رفتن او نشانه بن بست سياست هاي هسته اي كشور، افق تيره و تار آينده و وخيم تر شدن اوضاع است. سياست هسته اي نظام با تغيير دبير شوراي عالي امنيت ملي دگرگون و دچار بحران مي شود. و... اينها مجموعه القائاتي بود كه به اسم تحليل در فضاي افكار عمومي پمپاژ شد. - واقعيت اين است كه اختلاف موجب اين استعفا شد اما اختلاف يك واژه است با معاني، ابعاد و اعماق متفاوت در همين پرونده اتمي طرف هاي معارض در اروپا و آمريكا نيك مي دانند كه كم آورده و در دنيا هو شده اند. آنها نيك مي دانند كه اين ماراتن نفس گير را ايران به خوبي مديريت كرد و از مرحله هاي سخت گذشت و پيش افتاد. تصويري سياه و زجردهنده دايم جلو چشم آنهاست كه نشان مي دهد چگونه رهبري فرزانه ايران با مديريت منابع و جريان ها چه در زمان مديريت آقايان خاتمي و روحاني و چه در زمان آقايان احمدي نژاد و لاريجاني، مرحله به مرحله حريف قدرتمند خارجي را به ناكامي و شكست نزديك تر كرده است
."
درخاتمه اینکه پاسدار بازجو پذیرفته است که تصمیم گیر نهائی ولی فقیه است که این عنصر مفلوک نیر در چنگال سپاه پاسداران اسیر است. ضمن اینکه بقیه ی نهاد ها از جمله مجلس جز اینکه یک نهاد تشریفاتی ودر خدمت اهداف ولی فقیه باشد هیچ قدرت قانونی و اجرائی دیگری ندارد. همانگونه که نهادهای دولت وقوه ی قضائیه ی همین نقش را دارند . مهمتر اینکه بازهم پاسدار بازجو اعتراف و تأئید کرده است که هرگونه اختلاف و جنگ ونزاع و رقابتمیان شان باشد در پیگیری اهداف هسته ای کوچکترین اختلافی هر گز پیرامون یگیری و دفاع کردن از آن نمی باشد. زیرا که خوب می دانند بقای به این رژیم ننگین وضد مردمی و قرون وسطائی بستگی به دسترسی به سلاح هسته ای دارد. برای همین است که اکنون بازجوی یادداشت با تجربه ی شیوه ی بازجوی چماق و هویج برخورد کرده است ومجبور شده است به کپی برداری از ولایتی و لاریجانی و روحانی و خاتمی واکنون پاسدار احمدی نژاد تشکر و قدردانی کند که چگونه توانستند پیرامون سیاست مارتونی فرصت سوزی ایجاد کردن را اینان یاپیگیری با باج دادن ها وزد وبند های خائنانه و پلید و کثیف پشت پرده سیاست مذاکره ومماشات با اروپا را خوب تعقیب و اجرا کنند.
هوشنگ - بهداد
چهار شنبه 2 آبانماه سال 1386

"روس قابل اعتماد نیستند چون معامله گرند. خط مش هسته ای را ولی فقیه تعیین ودنبال می کند"

نقد وبررسی " آينده مذاكرات هسته اي" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 2 آبان ماه سال – 1386
"روس قابل اعتماد نیستند چون معامله گرند. خط مش هسته ای را ولی فقیه تعیین ودنبال می کند"
سرمقاله نویس بدون آنکه به برکناری پاسدار علی لاریجانی وجایگزین شدن پاسدار جانباز سعید جلیلی اشاره ای کند و بدون آنکه اصلاً برروی مبارک خود آورد که چگونه در گذشته به کرات خواهان اخراج عضویت رژیم تروریستی آخوندی ازآژانس بین المللی انرژی اتمی شده بود . همچنین از خاطر بده است ک چگونه رئیس آن محمد البرادعی را جاسوس نفوذی سرویس های اطلاعاتی همچون سازمان سیا آمریکا معرفی می کرد و یا اینکه در حالت خوش بینانه وخوشاورانه گزارشات ایشا ن را دارای چند پهلو ومشکوک ارزیابی می کرد که اگر چنانچه دارای نکات مثبت به نفع رژیم تروریستی دربرداشت از آن تعریف و تمجید می کرد واگر ر گزارشات آژانس به واقعیات افشاگرایانه اشاره شده بود . البرادعی به همان اتهامات مهره ی جاسوسی آمریکا وانگلیس متهم ومحکوم می شد. همینطور سرمقاله نویس بدون آنکه یادداشت های روز همتای خود توجهی کند که چگونه به قلم سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری و نماینده ی ویژه ی ولی فقیه در این مؤسسه ی به حساب فرهنگی خواند شده بازتاب داده می شد که چگونه پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری در روزنامه ی کیهان اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان سرنوشت پرونده ی هسته ای را تعیین ومشخص می کرد وخطاب به هئیت مذاکره ی کننده ی رژیم و مخاطبین مذاکره کننده اروپائی اش به خصوص آن زمان که خاویر سولانا بسته پیام هسته ای بسته ای اروپا را با هم به تهران آورده بود با یادداشت روز خود با عنوان مذاکره برای هیچ تأکید ی کرد که تا اکنون مذاکره ی هسته ای با اروپا بر سر هیچ بوده است و دلیل ندارد که ادامه یابد و می افزود که سر نوشت هسته ای در خیابان های بیروت بغداد تعیین می شود ونه در پشت میز مذاکره در اروپا، اتفاقاً پس از این هشدار بود تهدید آمیز این پاسدار بود که مکاران سپاه پاسدارانش لبیک گفتند و از طریق حزب الله لبنان جنگ 33 روزه با اسرائیل را بر پا کردند . تازه همین تازگی ها بود که پاسدار احمدی نژاد به آمریکا سفر کرده بود و پس از بازگشت وی به ایران ودیدارش با ولی فقیه تا اینکه پاسدار گماشته احمدی نژادافتخار وسر ارازی ملت ایران خوانده شود .همین پاسدار حسین شریعتمداری بود که در یادداشت روز خود خطاب به مقامات نظامی آمریکا که قصد تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای رژیم را دارند گفته بود که شما خیلی خوش خیال هستید که تصور می کند کارشناسان اتمی رژیم تروریستی همه اطلاعات تأسیسات هسته ای خود را رو کرده و یا در اختیار آژانس اتمی گذاشته است وآن را در سراسر ایران استتار وپنهان نکرده است تا در صورت هرگونه تهاجم احتمالی نظامی مصون بمانند که اعتراف بسیار وواضح و روشن وسند انکار ناپذیر مخفی کاری ودسترسی به سلاح اتمی می باشد . ولی تعجب بر انگیز است که اکنون سر مقاله نویس هم اعترافات گذشته ی خود وهم همتای خود سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری و هم تأکدات عدم عقب نشیتی به اندازه یک سر و سوزن پاسدار احمدی را فراموش کرده که چگونه سوار قطار هسته ای بی ترمز ودنده ی عقب کنده شده است ودر بستر رسیدن به مرکر کنون 8 کشور بزرگ اتمی جهان می گازد تا سهم یک نهمی مدریت اتمی جهانی را داشته باشد سریع تر بتواند جهان را احمدی نژادی کند و ولی فقیه هم بطور کامل همه ی مواضع این گماشته پاسدار را خود را تأکید نموده واز ایشان حمایت وپشتیبانی کرده است را سرمقاله نویس همه ی این اعترافات آشکار و اسناد معتبر را نا دیده گرفته است وهمچون شگرد کپی برداری و آویزان شدن به گفته و سحنان ولی فقیه، اکنون نیز با همین شیوه ی مشابه آویزان به آخرین گزارشات محمد البرادعی شده و کلی هم از موضع بالا قدرت نمائی وطلبکاری هسته ای کرده است وپیرامون آن حلاجی وتوجیکاری های تکراری کرده و قبرستان کهنه شکافته و گریز به صحرای کربلا زده است و از تلاش و نزدیکی آمریکا و فرانسه علیه پرونده ی هسته ای گفته و اشاره به اختلافات چین و روسیه با این مواضع کرده تاکه به غیر قابل اعتماد بودن روس ها سیده است. بالاخره سرمقاله نویس از روشن بودن پرونده ی هسته ای نسبت به گذشته گفته که چگونه تیم مذاکراه کننده ی جدید هسته ای با برکناری پاسدار علی لاریجانی زیر نظر ولی فقیه انجام وظیفه می کند و شیوه کارش ا را ینگونه ترسیم کرده است"
"ـ گروه مذاكره كننده ايراني نيز در اين دور باتكليف روشن تري پشت ميز مذاكره قرار گرفته است . درست است كه در اين دور هم سرپرستي هيئت مذاكره كننده با لاريجاني است ولي از آنجا كه مسئوليت دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي و پرونده هسته اي به فردي واگذار شده كه با رئيس جمهور كاملا هماهنگ است بطور طبيعي از اين پس قول و قرارهاي مذاكرات از پشتوانه اجرائي مطمئن تري برخوردار خواهد بود.
سرمقاله نویس برای اینکه زمینه ی اختلافات در تیم هسته ای و بر کناری پاسدار علی لاریجان از سر پرستی هیئت مذاکره هسته ای را ماستمالی کرده باشد دست به افشاگری اجباری زده و همه ی بار مسئولیت نهائی را به ولی فقیه نسبت داده و ثابت کرده که بقیه کاره ای نمی باشند و ریشه اصلی کنار گذاشتن پاسدار علی لاریجائی کجا می باشد وچرا اینگونه خط مشی کلی هسته ای را ولی فقیه تعیین می کند و چرا یک پاسدار همشهری ولی فقیه جایگزین وی شده است که توضیح آن چنین است؟:
"هرچند خط مشي كلي در زمينه هسته اي زير نظر رهبر معظم انقلاب قرار دارد و مصوباتي كه به تاييد ايشان رسيده باشند اجرا مي شوند لكن با توجه به اهميت فراواني كه چگونگي اجراي مصوبات دارد به نظر مي رسد از اين پس امور اجرائي مسائل هسته اي با هماهنگي و انسجام بيشتري دنبال شود. فلسفه اصلي تغييري كه در مسئوليت دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي پيش آمد و لاريجاني از دبيري اين شورا كنار گذاشته شد نيز همين بود. اين تغيير البته در سياست راهبردي هسته اي ايران تاثيري ندارد زيرا همانطور كه اشاره كرديم تعيين كننده خطوط اصلي سياست هسته اي رهبر معظم انقلاب هستند. اينكه ايجاد تغيير در شيوه هاي اجرائي آيا در آينده مذاكرات هسته اي تغييري ايجاد خواهد كرد يا نه سئوالي است كه مذاكرات كنوني و آنچه از اين پس پيش خواهد آمد پاسخ آنرا خواهد داد."
بالاخره اینکه یک هفته از خوشی های کاذب از سفر پوتین به تهران ودیدارش با ولی فقیه نگذشته که گفته شد وی حامی پیام هشدار دهنده ی هسته ای بوده است . بهمین دلیل ولی فقیه از ترس سریع از طریق گماشته ی خود پاسدار احمدی نژاد برای برکناری پاسدار علی لاریجانی اقدام کرد و راه نفوذ باند رفسنجانی و روحانی در پرونده ی هسته ای را بست . عجیب و جالب است کهاکنون یقه گیری از پوتین وغیر قابل اعتماد بودنش بطور تلویحی چنین از سوی سرمقاله نویس به نمایش گذاشته شده است :
"ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه درعين حال كه اختلاف نظرهائي با آمريكائي ها در زمينه مسائل فيمابين دو كشور دارد و استقرار سپر موشكي آمريكا در اروپا حساسيت وي را افزايش داده و او مواضع تندي عليه دولت آمريكا اتخاذ كرده لكن تجربه نشان داده است كه روسها براي حل مشكلات خود همواره اين آمادگي رادارند كه با آمريكائي ها معامله كنند و در اين معامله طرف هاي ديگر را قرباني نمايند. هر چند وجود ايران مستقل در منطقه و در همسايگي روسها مي تواند بر نظريه پا گرفتن مجدد « روسيه مقتدر » كمك كند لكن روسها نشان داده اند كه در مواقع حساس همواره معامله كردن با رقيب را بر هر چيز ديگري ترجيح ميدهند و البته به نظر مي رسد طبع شخص ولاديمير پوتين نيز بيش از آنكه متمايل به درگيري باشد به حل و فصل مسالمت آميز قضايا تمايل دارد. به عبارت روشن تر رئيس جمهور كنوني روسيه « معامله گري » را بر « درگيري » ترجيح ميدهد. شايد اين خط مشي بجاي آنكه مقتضاي طبع پوتين باشد اقتضاي شرايط روسيه درحال بازپروري شدن بعد از فروپاشي شوروي باشد. "
در خاتمه اینکه سرمقاله نویس به وضوح اعتراف کرد هاست که اجلاس رؤسای جمهور کشورهای حاشیه دریای خزر در تهران برگزر شد که چند روز قبل از پیگیری مذاکره ی هسته ای با خاویر سولانا در رم بود و کلی تبلیغات هیستریک پیرامونش شد که بله این کنفرانس با تصاویر یادگاری گرفته شده موجب شد که نقطه پایان بر افسانه ی ایزولگی رژیم تروریستی آخوندی زده شود . در صورتیکه این اجلاس نه اینکه موجب نشد رژیم تروریستی از حالت ایزولگی خارج شود، بلکه برعکس سبب شد که ضریب اختلافات حتی میان باند های درون جناح حاکم از مله میان مجلس ودولت از یک سو برجسته گردد واز طرف دیگر تضاد ورقابت ومخالفت با رفسنجانی علنی تر نمایان شد .زیرا هم پاسدار علی لاریجانی جراحی شد که تیم بسیار ضعیف راهی رم برای مذاکره با خاویر سولاناشد که سرمقاله نویس مجبور شده است اعتراف کند راهبرد پرونده ی هسته ی با این تغییرات عوض ئ نشده است زیرا که خط مش اصلی هسته ای را ولی فقیه خودش دنبال می کند . البته که خود ولی فقیه هم آلت دست سپاه پاسداران وباندهای مافیائی اطلاعاتی و امنیتی می باشد. از سوی دیگر در این اجلاس نه به رفسنجانی کوچکترین توجهی نشد، بلکه افشا شد که پخش گزارشات خبری و فیلم های تهیه شده به رفسنجانی از تلویزیون رژیم تروریستی آخوندی سانسور می شود وبه قسمت آرشو وبایگانی خبر سپرده می شود .همچنین مجلس هم در این اجلاس به بازی گرفته نشد و180 نماینده مجلس هم در حمایت از خدمات پاسدار علی لاریجانی تلافی کرد و به دولت واب داد که به بازیگرفته نشدن مجلس در کنفرانس کشورهای حاشیه ی دریی خزر در تهران بی جاب نخاهد ماند. خلاصه از جهت دیگر اکنون نیز سرمقاله نویس اعتراف کرده است که روس اهل معامله گری می باشند وهمچون گذشته قابل اعتماد نمی باشند . بنابراین برای بار دیگر ثابت شد که ین رژیم یاغی بین المللی نه اصلاح و تغییر پذیر است ونه ایینکه هرگز به اندازه ی سر و سوزنی از تصمیم و اهداف هسته ای خود کوتاه می آید وادامه ی این سیاست خائنانه و کثیف مذاکره و مماشات گری فقط از دست دادن فرصت ها وکمک کردن به دسترسی زودتر سلاح هسته ای رژیم جهل وجنگ وجنون وخرافات وغاتگر وجنگ افروز حاکم بر ایران می باشد که البته پاسخش را دانشجویان دلیر و شجاع دانشگاه ها با فریاد مرگ بر دیکتاتور این روز ها دارند می دهند.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 2 آبان ماه سال – 1386