نقد وبررسی "دهان گشاد و قافيه تنگ (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 2 آبانماه سال 1386
کنون بر مدعی شاعرقیافه شده تنگ
چون با عنوان یادداشت زده جفنگ
پاسدار مبلغ قلمبردست احمدی نژاد
عجیب به منتقدان گفته دهان گشا د!
اگر طبق ادعای بازجوی پاسدار یاددشت روزنویس استعفای پاسدار علی اریجانی مربوط به دو هفته قبل از نشست خزر در تهران بوده است . جای بسیار سئوال است که بیان آنان بدجوری ریش مدعی بازجوی نویسنده را در گیر ه قرار می اندازند که قادرنیست فرار کند و ادعا کند که کوسه می باشد و از کره گی نه دم ونه پشم ونه یال نه ریش داشته است. برای اینکه پرسش است که چرا خبر استعفا در همان دو هفته پیش بازتاب داده نشد؟ اگر پذیرفته شود خوب اهمال کاری یا محافظه کاری شده است که خبرش با تأخیر بازتاب داده شد. خوب سئوال دیگری که وارد است اینست که چرا مستعفی پس از برگزاری نشست خزر و دیدار پوتین با ولی فقیه و آنتنی شدن منتقل کردن خبر پیام هسته ای اروپا از سوی پوتین به ولی فقیه بلافاصله ضمن تأئید و رله کردن این خبر از سوی سایت تابناک پاسدار محسن و پاسدار علی لاریجانی ، این مستعفی اعلام آمادگی کرد که می خواهد به رم برود تاکه خاویر سولانا را دیدار کند وپیرامون پرونده ی هسته ای مذاکره داشته باشد؟!
تازه معنی استعفا دادن از پست یا شغل و مقامی چیست؟ فرقش با استیضاح وبر کناری چیست؟ مگر استعفا به معنی عدم آمادگی بهر دلیل به انجام کار نمی باشد؟ چگونه است که فرد داوطلب مستعفی که از دو هفته ی قبل هم استعفا داده است گذشته از اینکه با استعفایش موافقت نشده است . ولی عجیب است که این مستعفی اولاً ابراز علاقه و اشتیاق به ادامه ی کارخود کرده است ؟! مهمتر اینکه چرا در این شرایط که اعلام آمادگی وعلاقه به ادامه ی کار و انجام مأموریت خود کرده است خبر استعفا یا بر کناری اش از سوی سخنگوی دولت غلامحسین الهام در مصاحبه ی مطبوعاتی اعلام می شود و در جا از سوی سید مجتبی ثمره ی هاشمی معاون اول و مشاور ی مخصوص پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه تأئید می شود و جانشین وی پاسدار مشهدی ترکش خورده وجانباز جنگ به نام سعید جلیلی به عنوان رئیس شوری عالی امنیت ملی انتصاب می شود؟ چگونه است که پاسدار بازجو ویادداشت روزنویس شده اکنون پذیرفته که اختلاف بوده وهمین اختلاف موجب استعفا شده و در موردش اینگونه گفته یا اعتراف کرده که این واقعيت اين است كه اختلاف موجب اين استعفا شد اما اختلاف يك واژه است با معاني، ابعاد و اعماق متفاوت . یعنی توجیه کاری از موضع شیوه ی بازجوئی چما ق وهویج و چرا تا حال این اختلاف پنهان گذاشته شده بود؟
عجیب و جالب تر اینکه با وجود اعتراف بر اختلاف بازهم مستعفی برکنار شده حاضر شده یا مجبورش کرده اند که همراه جانشین جدید خودش عازم سفر به رم همراه رقیب جانشین شده ی خود برای اجرای مأموریت گردد؟ البته مصاحبه ای که علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجاجه ی اسبق و مشاور کنونی امور بین الملل ولی فقیه در مصاحبه ی مطبوعاتی خود با خبرگزاری دانشجوئی ایسنا کرد و گفت که در این شرایط حساس کنونی نمی بایست که این اتفاق می افتاد و با نام بردن از پاسدار علی لاریجانی و حسن روحانی و خاتمی ودفاع کردن از اینان افزوده است که کسی نمی تواند خودسرانه کارسیاسی کند. تازه اگر هم اینکار را انجام دهد مگر تا کجا می تواند انجام دهد؟ ضمن اینکه ولایتی پاسخ به پاسدار احمدی نژاد داده است که قبل از خطبه ی نماز جمعه تهران که امام جمعه ی موقت آن رفسنجانی بود و به مناسبت روزجهانی قدس بود خطاب به آخوند حسن روحانی گفته بود برخی که در داخل کشور از شایعات وخبر تهاجم نظامی آمریکا به مراکز و تأسیسات هسته ای ترسیده و وحشتزده شده اند دست به سفر خودسرانه زده اند تاکه مذاکره ی هسته ای کنند . همچنین این پاسدار احمدی نژاد روی سخن به روحانی افزود که ملت می داند در داخل مذاکره خاتمه یافته است وپرونده ی مذاکره ی هسته ای بسته شده وبرای ما خاتمه یافته است. حال بماند که همین ادعای مضحک و وارونه با اعزام کردن تیم جدید به سر پرستی پاسدار سعید جلیلی و ادعای پاسدار احمدی نژاد سر سازگاری ندارد . زیرا که این پاسدار مدعی شده بود پرونده ی مذاکره ی هسته ای از نظر ما بسته وخاتمه شده می باشد. همچنین ناگفته نماند ولایتی در مصاحبه ی خود با ایسنا از خدمات لاریجانی وروحانی تأکید بر قدردانی کردن از کرده بود. اماو بادر نظر گرفتن تعداد 180 نماینده مجلس که قدردانی از خدمات پاسدار بر کنار شده ی علی لاریجانی کرده اند بدون هیچگونه شک وشبهه ای به وضوح اثبات می کند که در جنگ رقابت ونزاع های باندهای مافیائی درونی و برای یک دست کردن دولت و انحصاری کردن کامل تأسیسات واهداف وپرونده ی هسته ای پاسدار علی لاریجانی کنارگذشته شده است و هرگونه اصرار کردن مبنی بر اینکه پاسدار لاریجانی استعفا داده است ونه اینکه برکنار شده است نوعی بازی کردن با چوب دو سر طلا ودرآوردن بوی بیشتر و آزار دادن حتی دماغ آنانی می باشد که دچار گریپ مزمن درمان ناپذیر می باشند.
البته برای اینکه اینکه ثابت شود که نزاع و رقابت وتضاد ها برای قبضه ی کردن قدرت باندهای مافیائی اطلاعاتی – امنیتی – پاسداری بسیار جدی می باشند شیوه برخوردی می باشد که اینان با شیوه وکانال های گوناگون با رفسنجانی در پپش گرفته اند. به خصوص پس از اینکه ایشان رئیس مجمع خبرگان رهبری شده است که این انتخاب هرگز مورد علاقه ی حامیان ولی فقیه و آخوند مصباح یزدی و پاسدار احمدی نژاد وسر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری و نماینده ی ویژه ی ولی فقیه در کیهان وسخنگوی رسمی سپاه پاسداران است ومبلغ سینه چاک دولت نبوده است. البته ی آخوند احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نیز رقیب رفسنجانی در رقابت تصاحب رئیس مجمع خبرگان رهبری بود وموضع ایشان مشخص است که نسبت به رفسنجانی چگونه است .بهرحال اکنون گزارش شده است صدا و سیما یا رسانه ی تلویزیونی رژیم تروریستی آخوندی مدتی می باشد که اخبار و فیلم های تهیه و ارسال شده برای صدا و سیما از این رسانه پخش نمی شود وبطور مستقیم به بخش آرشیو وبایگانی این رسانه برده می شود.
خوب سئوال است که مگر جایگاه که رفسنجانی در رژیم تروریستی آخوندی آنقدر بی ارزش وبی اعتبار شده است که حتی اخبار مربوط به فرد قال پخش از تلویزیون نمی باشد و نیاز نیست که هیچیک از رهبران رئیس جمهور کشورهای حاشیه دریای خزر که به تهران آمدند ونشست داشتند وهمگی با پاسدار احمدی نژاد تصویر یادگاری گرفتند وبرخی از اینان همچون پوتین رئیس جمهور روسیه با ولی فقیه دیدار و ملاقات داشتند ولی تعجب بر انگیز اینکه هییک از اینان با رفسنجانی دیدار نداشته باشد ودرست در همین زمان پاسدار علی لاریجانی یزکنار گذاشته شود که اتفاقاً رابطه ی خوبی هم با رفسنجانی و حسن روحانی دارد. ولی باز هم بطور مضحک ادعا شود که استعفا شود. حال بگذار سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری دست به خود زنی بزند وبرای انکار کردن حقیقت دست به تحریف گری بزند ومدعی شود افشاگران دهان گشاد دارند که دچار قافیه ی تنگ در سرودن شعر خود شده اند . البته که صاحب نظران و دنبال کنندگان اخبار مربوط به ایران اشراف دارندکه چگونه جنگ قدرت باندی و جناحی درون رژیم تروریستی آخوندی وجود دارد وچه کسی جفنگ می گوید وچرا ؟ یاچرا تلاش مذبوحانه می شود چفنگیات با اتهام دهان گشاد و قافیه ی تنگ به منتقدین حواله ونسبت داده شود و برای رد گم از موضع فرافکنی وتهدید واتام زدن منتقدین جناح رقیب اینگونه مثل همیشه همگام با معارضین ومخالفین ودشمن خطاب شوند:
"در اين ميان تحليل برخي محافل داخلي دست بر قضا مثل هميشه با تحليل رسانه هاي اصلي جبهه معارض خارجي در اروپا و آمريكا منطبق شد و برخي افراد، سايت ها و روزنامه ها كه در طيفي با مختصات «افراطي گري، نفاق، قدرت زدگي، ورشكستگي به تقصير در عرصه سياست»- و بعضا داراي ارتباطات ارگانيك با خارج از كشور- طبقه بندي مي شوند، در رفتاري شتابزده و سبك به لحاظ ديسيپلين هاي عمل و تحليل سياسي چنان عمل كردند كه معارضان اصلي ملت ايران در چند كشور اروپايي و آمريكايي. در مجموعه تحليل هاي تبليغاتي اين مجموعه القا مي شد: لاريجاني سمبل اعتدال و ميانه روي در عرصه ديپلماسي خارجي بود و كنار رفتن وي نشانه افراطي گري در نظام است! لاريجاني تازه به واقع گرايي رسيده و به منطق برخي عناصر قبلي بازگشته بود و بنابراين كنار گذاشته شد. كنار رفتن او نشانه بن بست سياست هاي هسته اي كشور، افق تيره و تار آينده و وخيم تر شدن اوضاع است. سياست هسته اي نظام با تغيير دبير شوراي عالي امنيت ملي دگرگون و دچار بحران مي شود. و... اينها مجموعه القائاتي بود كه به اسم تحليل در فضاي افكار عمومي پمپاژ شد. - واقعيت اين است كه اختلاف موجب اين استعفا شد اما اختلاف يك واژه است با معاني، ابعاد و اعماق متفاوت در همين پرونده اتمي طرف هاي معارض در اروپا و آمريكا نيك مي دانند كه كم آورده و در دنيا هو شده اند. آنها نيك مي دانند كه اين ماراتن نفس گير را ايران به خوبي مديريت كرد و از مرحله هاي سخت گذشت و پيش افتاد. تصويري سياه و زجردهنده دايم جلو چشم آنهاست كه نشان مي دهد چگونه رهبري فرزانه ايران با مديريت منابع و جريان ها چه در زمان مديريت آقايان خاتمي و روحاني و چه در زمان آقايان احمدي نژاد و لاريجاني، مرحله به مرحله حريف قدرتمند خارجي را به ناكامي و شكست نزديك تر كرده است."
درخاتمه اینکه پاسدار بازجو پذیرفته است که تصمیم گیر نهائی ولی فقیه است که این عنصر مفلوک نیر در چنگال سپاه پاسداران اسیر است. ضمن اینکه بقیه ی نهاد ها از جمله مجلس جز اینکه یک نهاد تشریفاتی ودر خدمت اهداف ولی فقیه باشد هیچ قدرت قانونی و اجرائی دیگری ندارد. همانگونه که نهادهای دولت وقوه ی قضائیه ی همین نقش را دارند . مهمتر اینکه بازهم پاسدار بازجو اعتراف و تأئید کرده است که هرگونه اختلاف و جنگ ونزاع و رقابتمیان شان باشد در پیگیری اهداف هسته ای کوچکترین اختلافی هر گز پیرامون یگیری و دفاع کردن از آن نمی باشد. زیرا که خوب می دانند بقای به این رژیم ننگین وضد مردمی و قرون وسطائی بستگی به دسترسی به سلاح هسته ای دارد. برای همین است که اکنون بازجوی یادداشت با تجربه ی شیوه ی بازجوی چماق و هویج برخورد کرده است ومجبور شده است به کپی برداری از ولایتی و لاریجانی و روحانی و خاتمی واکنون پاسدار احمدی نژاد تشکر و قدردانی کند که چگونه توانستند پیرامون سیاست مارتونی فرصت سوزی ایجاد کردن را اینان یاپیگیری با باج دادن ها وزد وبند های خائنانه و پلید و کثیف پشت پرده سیاست مذاکره ومماشات با اروپا را خوب تعقیب و اجرا کنند.
هوشنگ - بهداد
چهار شنبه 2 آبانماه سال 1386
کنون بر مدعی شاعرقیافه شده تنگ
چون با عنوان یادداشت زده جفنگ
پاسدار مبلغ قلمبردست احمدی نژاد
عجیب به منتقدان گفته دهان گشا د!
اگر طبق ادعای بازجوی پاسدار یاددشت روزنویس استعفای پاسدار علی اریجانی مربوط به دو هفته قبل از نشست خزر در تهران بوده است . جای بسیار سئوال است که بیان آنان بدجوری ریش مدعی بازجوی نویسنده را در گیر ه قرار می اندازند که قادرنیست فرار کند و ادعا کند که کوسه می باشد و از کره گی نه دم ونه پشم ونه یال نه ریش داشته است. برای اینکه پرسش است که چرا خبر استعفا در همان دو هفته پیش بازتاب داده نشد؟ اگر پذیرفته شود خوب اهمال کاری یا محافظه کاری شده است که خبرش با تأخیر بازتاب داده شد. خوب سئوال دیگری که وارد است اینست که چرا مستعفی پس از برگزاری نشست خزر و دیدار پوتین با ولی فقیه و آنتنی شدن منتقل کردن خبر پیام هسته ای اروپا از سوی پوتین به ولی فقیه بلافاصله ضمن تأئید و رله کردن این خبر از سوی سایت تابناک پاسدار محسن و پاسدار علی لاریجانی ، این مستعفی اعلام آمادگی کرد که می خواهد به رم برود تاکه خاویر سولانا را دیدار کند وپیرامون پرونده ی هسته ای مذاکره داشته باشد؟!
تازه معنی استعفا دادن از پست یا شغل و مقامی چیست؟ فرقش با استیضاح وبر کناری چیست؟ مگر استعفا به معنی عدم آمادگی بهر دلیل به انجام کار نمی باشد؟ چگونه است که فرد داوطلب مستعفی که از دو هفته ی قبل هم استعفا داده است گذشته از اینکه با استعفایش موافقت نشده است . ولی عجیب است که این مستعفی اولاً ابراز علاقه و اشتیاق به ادامه ی کارخود کرده است ؟! مهمتر اینکه چرا در این شرایط که اعلام آمادگی وعلاقه به ادامه ی کار و انجام مأموریت خود کرده است خبر استعفا یا بر کناری اش از سوی سخنگوی دولت غلامحسین الهام در مصاحبه ی مطبوعاتی اعلام می شود و در جا از سوی سید مجتبی ثمره ی هاشمی معاون اول و مشاور ی مخصوص پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه تأئید می شود و جانشین وی پاسدار مشهدی ترکش خورده وجانباز جنگ به نام سعید جلیلی به عنوان رئیس شوری عالی امنیت ملی انتصاب می شود؟ چگونه است که پاسدار بازجو ویادداشت روزنویس شده اکنون پذیرفته که اختلاف بوده وهمین اختلاف موجب استعفا شده و در موردش اینگونه گفته یا اعتراف کرده که این واقعيت اين است كه اختلاف موجب اين استعفا شد اما اختلاف يك واژه است با معاني، ابعاد و اعماق متفاوت . یعنی توجیه کاری از موضع شیوه ی بازجوئی چما ق وهویج و چرا تا حال این اختلاف پنهان گذاشته شده بود؟
عجیب و جالب تر اینکه با وجود اعتراف بر اختلاف بازهم مستعفی برکنار شده حاضر شده یا مجبورش کرده اند که همراه جانشین جدید خودش عازم سفر به رم همراه رقیب جانشین شده ی خود برای اجرای مأموریت گردد؟ البته مصاحبه ای که علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجاجه ی اسبق و مشاور کنونی امور بین الملل ولی فقیه در مصاحبه ی مطبوعاتی خود با خبرگزاری دانشجوئی ایسنا کرد و گفت که در این شرایط حساس کنونی نمی بایست که این اتفاق می افتاد و با نام بردن از پاسدار علی لاریجانی و حسن روحانی و خاتمی ودفاع کردن از اینان افزوده است که کسی نمی تواند خودسرانه کارسیاسی کند. تازه اگر هم اینکار را انجام دهد مگر تا کجا می تواند انجام دهد؟ ضمن اینکه ولایتی پاسخ به پاسدار احمدی نژاد داده است که قبل از خطبه ی نماز جمعه تهران که امام جمعه ی موقت آن رفسنجانی بود و به مناسبت روزجهانی قدس بود خطاب به آخوند حسن روحانی گفته بود برخی که در داخل کشور از شایعات وخبر تهاجم نظامی آمریکا به مراکز و تأسیسات هسته ای ترسیده و وحشتزده شده اند دست به سفر خودسرانه زده اند تاکه مذاکره ی هسته ای کنند . همچنین این پاسدار احمدی نژاد روی سخن به روحانی افزود که ملت می داند در داخل مذاکره خاتمه یافته است وپرونده ی مذاکره ی هسته ای بسته شده وبرای ما خاتمه یافته است. حال بماند که همین ادعای مضحک و وارونه با اعزام کردن تیم جدید به سر پرستی پاسدار سعید جلیلی و ادعای پاسدار احمدی نژاد سر سازگاری ندارد . زیرا که این پاسدار مدعی شده بود پرونده ی مذاکره ی هسته ای از نظر ما بسته وخاتمه شده می باشد. همچنین ناگفته نماند ولایتی در مصاحبه ی خود با ایسنا از خدمات لاریجانی وروحانی تأکید بر قدردانی کردن از کرده بود. اماو بادر نظر گرفتن تعداد 180 نماینده مجلس که قدردانی از خدمات پاسدار بر کنار شده ی علی لاریجانی کرده اند بدون هیچگونه شک وشبهه ای به وضوح اثبات می کند که در جنگ رقابت ونزاع های باندهای مافیائی درونی و برای یک دست کردن دولت و انحصاری کردن کامل تأسیسات واهداف وپرونده ی هسته ای پاسدار علی لاریجانی کنارگذشته شده است و هرگونه اصرار کردن مبنی بر اینکه پاسدار لاریجانی استعفا داده است ونه اینکه برکنار شده است نوعی بازی کردن با چوب دو سر طلا ودرآوردن بوی بیشتر و آزار دادن حتی دماغ آنانی می باشد که دچار گریپ مزمن درمان ناپذیر می باشند.
البته برای اینکه اینکه ثابت شود که نزاع و رقابت وتضاد ها برای قبضه ی کردن قدرت باندهای مافیائی اطلاعاتی – امنیتی – پاسداری بسیار جدی می باشند شیوه برخوردی می باشد که اینان با شیوه وکانال های گوناگون با رفسنجانی در پپش گرفته اند. به خصوص پس از اینکه ایشان رئیس مجمع خبرگان رهبری شده است که این انتخاب هرگز مورد علاقه ی حامیان ولی فقیه و آخوند مصباح یزدی و پاسدار احمدی نژاد وسر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری و نماینده ی ویژه ی ولی فقیه در کیهان وسخنگوی رسمی سپاه پاسداران است ومبلغ سینه چاک دولت نبوده است. البته ی آخوند احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نیز رقیب رفسنجانی در رقابت تصاحب رئیس مجمع خبرگان رهبری بود وموضع ایشان مشخص است که نسبت به رفسنجانی چگونه است .بهرحال اکنون گزارش شده است صدا و سیما یا رسانه ی تلویزیونی رژیم تروریستی آخوندی مدتی می باشد که اخبار و فیلم های تهیه و ارسال شده برای صدا و سیما از این رسانه پخش نمی شود وبطور مستقیم به بخش آرشیو وبایگانی این رسانه برده می شود.
خوب سئوال است که مگر جایگاه که رفسنجانی در رژیم تروریستی آخوندی آنقدر بی ارزش وبی اعتبار شده است که حتی اخبار مربوط به فرد قال پخش از تلویزیون نمی باشد و نیاز نیست که هیچیک از رهبران رئیس جمهور کشورهای حاشیه دریای خزر که به تهران آمدند ونشست داشتند وهمگی با پاسدار احمدی نژاد تصویر یادگاری گرفتند وبرخی از اینان همچون پوتین رئیس جمهور روسیه با ولی فقیه دیدار و ملاقات داشتند ولی تعجب بر انگیز اینکه هییک از اینان با رفسنجانی دیدار نداشته باشد ودرست در همین زمان پاسدار علی لاریجانی یزکنار گذاشته شود که اتفاقاً رابطه ی خوبی هم با رفسنجانی و حسن روحانی دارد. ولی باز هم بطور مضحک ادعا شود که استعفا شود. حال بگذار سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری دست به خود زنی بزند وبرای انکار کردن حقیقت دست به تحریف گری بزند ومدعی شود افشاگران دهان گشاد دارند که دچار قافیه ی تنگ در سرودن شعر خود شده اند . البته که صاحب نظران و دنبال کنندگان اخبار مربوط به ایران اشراف دارندکه چگونه جنگ قدرت باندی و جناحی درون رژیم تروریستی آخوندی وجود دارد وچه کسی جفنگ می گوید وچرا ؟ یاچرا تلاش مذبوحانه می شود چفنگیات با اتهام دهان گشاد و قافیه ی تنگ به منتقدین حواله ونسبت داده شود و برای رد گم از موضع فرافکنی وتهدید واتام زدن منتقدین جناح رقیب اینگونه مثل همیشه همگام با معارضین ومخالفین ودشمن خطاب شوند:
"در اين ميان تحليل برخي محافل داخلي دست بر قضا مثل هميشه با تحليل رسانه هاي اصلي جبهه معارض خارجي در اروپا و آمريكا منطبق شد و برخي افراد، سايت ها و روزنامه ها كه در طيفي با مختصات «افراطي گري، نفاق، قدرت زدگي، ورشكستگي به تقصير در عرصه سياست»- و بعضا داراي ارتباطات ارگانيك با خارج از كشور- طبقه بندي مي شوند، در رفتاري شتابزده و سبك به لحاظ ديسيپلين هاي عمل و تحليل سياسي چنان عمل كردند كه معارضان اصلي ملت ايران در چند كشور اروپايي و آمريكايي. در مجموعه تحليل هاي تبليغاتي اين مجموعه القا مي شد: لاريجاني سمبل اعتدال و ميانه روي در عرصه ديپلماسي خارجي بود و كنار رفتن وي نشانه افراطي گري در نظام است! لاريجاني تازه به واقع گرايي رسيده و به منطق برخي عناصر قبلي بازگشته بود و بنابراين كنار گذاشته شد. كنار رفتن او نشانه بن بست سياست هاي هسته اي كشور، افق تيره و تار آينده و وخيم تر شدن اوضاع است. سياست هسته اي نظام با تغيير دبير شوراي عالي امنيت ملي دگرگون و دچار بحران مي شود. و... اينها مجموعه القائاتي بود كه به اسم تحليل در فضاي افكار عمومي پمپاژ شد. - واقعيت اين است كه اختلاف موجب اين استعفا شد اما اختلاف يك واژه است با معاني، ابعاد و اعماق متفاوت در همين پرونده اتمي طرف هاي معارض در اروپا و آمريكا نيك مي دانند كه كم آورده و در دنيا هو شده اند. آنها نيك مي دانند كه اين ماراتن نفس گير را ايران به خوبي مديريت كرد و از مرحله هاي سخت گذشت و پيش افتاد. تصويري سياه و زجردهنده دايم جلو چشم آنهاست كه نشان مي دهد چگونه رهبري فرزانه ايران با مديريت منابع و جريان ها چه در زمان مديريت آقايان خاتمي و روحاني و چه در زمان آقايان احمدي نژاد و لاريجاني، مرحله به مرحله حريف قدرتمند خارجي را به ناكامي و شكست نزديك تر كرده است."
درخاتمه اینکه پاسدار بازجو پذیرفته است که تصمیم گیر نهائی ولی فقیه است که این عنصر مفلوک نیر در چنگال سپاه پاسداران اسیر است. ضمن اینکه بقیه ی نهاد ها از جمله مجلس جز اینکه یک نهاد تشریفاتی ودر خدمت اهداف ولی فقیه باشد هیچ قدرت قانونی و اجرائی دیگری ندارد. همانگونه که نهادهای دولت وقوه ی قضائیه ی همین نقش را دارند . مهمتر اینکه بازهم پاسدار بازجو اعتراف و تأئید کرده است که هرگونه اختلاف و جنگ ونزاع و رقابتمیان شان باشد در پیگیری اهداف هسته ای کوچکترین اختلافی هر گز پیرامون یگیری و دفاع کردن از آن نمی باشد. زیرا که خوب می دانند بقای به این رژیم ننگین وضد مردمی و قرون وسطائی بستگی به دسترسی به سلاح هسته ای دارد. برای همین است که اکنون بازجوی یادداشت با تجربه ی شیوه ی بازجوی چماق و هویج برخورد کرده است ومجبور شده است به کپی برداری از ولایتی و لاریجانی و روحانی و خاتمی واکنون پاسدار احمدی نژاد تشکر و قدردانی کند که چگونه توانستند پیرامون سیاست مارتونی فرصت سوزی ایجاد کردن را اینان یاپیگیری با باج دادن ها وزد وبند های خائنانه و پلید و کثیف پشت پرده سیاست مذاکره ومماشات با اروپا را خوب تعقیب و اجرا کنند.
هوشنگ - بهداد
چهار شنبه 2 آبانماه سال 1386