"از موضع ضعف وترس وارونه گوئی وتحریف گری کردن"

نقد وبررسی " لاف گزاف (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 15 مهرماه سال 1386
"از موضع ضعف وترس وارونه گوئی وتحریف گری کردن"
پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه توضیح دهد که چگونه شده که فراموش کرده است که خمینی گفته بود جنگ نعمت الهی می باشد ویا اینگه به گوید که برای چه از طریق طرح سیاست کودتای خزنده دوم خردادی ها قیچی و رئیس جمهور پاسدار احمدی نژاد روی کار آمد و پاسداران به مراکز قدرت تصمیم گیری اجرائی نزدیک شدند ویا اینکه چرا تأسیسات هسته ای را همین ارگان پاه پایداران در اختیار خود دارد ودنبال می کند و اینکه برای چه در دو سال گشته این همه مانور و رزمایش و هایش نظامی آبی و خشکی و هوائی نظامی و پاسداری و بسیجی و انتظامی برگزار وموشک های دور برد آزمایش شد و پاسدار احمدی چرا در دو سال گذشته به جای اینکه پاسخگوی مطالبات یا قول های داده شده به آنان باشد ایشا ن در حال تردد وسفر ماراتونی خارج واستانی در داخل ایران بوده است و دائم وعده ی غنی سازی اورانیوم وخبر از برگزاری جشن هسته ای داده است وبر عدم عقب نشینی این پروژه تأکید کرده است و این رژیم ضد بشری راه اندازی جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با سرائیل جزو افتخارات دانسته شده ا ست که هدف و نیت نابودی اسرائیل این جنگ 33 روزه تدارک دیده شد و روز گذشته نیز در نماز جمعه ی تهران وتظاهرات برگزاری روزجهانی قدس فرید مرگ بر اسرائیل و آمریکا طنین انداز شد و پیوسته به نظامی کشی در عراق و افغانستان افتخار شده وتأکید بر اخراج نظامیان از عراق شده است. ولی اکنون چگونه است که اگر چنانچه ی مجموعه ی این تبلیغات وعملیات جنگ روانی و زمینه سازی جنگ نمی باشد پس چسیست؟ چرا اکنون یادداشت روز نویس مجبور شده است تا که بطور وارونه گوئی واکنش های رقیب آمریکا نسبت به عملکرد وتهدید های رژیم تروریستی آخوندی چنین تناقض آیز نقل قول کند:
" اين اظهارات ضد و نقيض كه طي چند روز اخير از سوي منابع غربي و آمريكايي راجع به حمله احتمالي آمريكا عليه ايران منتشر شده ، گوشه اي از سناريوي جنگ رواني و تبليغاتي عليه ايران و حكومت اسلامي است. مضافاً اينكه دولت آمريكا تلاش مي كند در راستاي جنگ سردي كه عليه ايران تدارك ديده است، اقداماتي چون تخصيص بودجه جديد براي گروه هاي اپوزيسيون و مداخله در امور داخلي ايران و فراهم كردن زمينه صدور سومين قطعنامه تحريم عليه ايران را چاشني اين عمليات نمايد.سؤالي كه در اين ميان مطرح مي شود آن است كه با وجود آن كه آمريكا گرفتار مشكلات ريز و كلان در امور داخلي خود بوده و همچنين درگير حضور متجاوزانه خود در افغانستان و باتلاق عراق است، چرا جبهه جديدي به نام «ايران» را فراروي خود مي گشايد؟ علت تدارك اين جنگ رواني چندجانبه چيست؟ و چه دلايلي دال بر عدم بروز جنگ مي تواند وجود داشته باشد؟ اين نوشته سعي دارد به اين سؤالات پاسخ گويد."
در دنباله پاسدار یاد شت روز نویس آنکه بازهم بگوید که اگر چنانچه تهدید های آمریکا توخالی وبلف وجنگ روانی می باشد چه دلیل دارد که جدی گرفته شود وبه آن پاسخ داده شود و برای چه ضرورت دیده است که دلایلی از عدم جنگ ئتوریزه کند. البته بدون توضیح این واقعیت که مگر که قرار است آمریکا از مرز زمینی حمله کند که چنین تئوری پرادازی پیرامون عدم امکان حمله ی نظامی شده است:
"- با توجه به موقعيت ژئوپلتيك و اقتدار جمهوري اسلامي، آمريكا به شدت از حمله ايران به مواضع و منافع خود در منطقه و جهان هراسناك است. مقام معظم رهبري و فرماندهي كل قوا در ديدار اخير خود با مسئولان و كارگزاران نظام مي فرمايند: «اين تهديدات بيش از هر چيز باعث آمادگي بيشتر ملت و نظام مي شود. البته كساني كه تهديد مي كنند، بدانند و بفهمند كه حمله به ايران به صورت «ضربه زدن و گريختن» ممكن نيست و هركس تعرض كند عواقب آن به شدت دامنش را خواهد گرفت». اين تاكيدات به همراه هشدارهاي مقامات ارشد نظامي ايران، تصميم مقامات پنتاگون و هيئت حاكمه آمريكا را نسبت به حمله نظامي عليه ايران به شدت متزلزل ساخته استآمريكا چندصدهزار نيروي نظامي خود را درگير ماجراجويي هاي خود در عراق و افغانستان كرده و علاوه بر تضعيف و تحليل قواي نظامي خود، بخشي از ارتش آمريكا را در معرض حمله نظامي ايران در شرق و غرب كشور قرار داده است. اين وضعيت ضريب ريسك تهاجم نظامي- آنهم به صورت گسترده- عليه ايران را شديداً كاهش داده است.3-مردم آمريكا كشش شروع جنگ مجددي را كه يك طرف مخاصمه آمريكا باشد، ندارند. نظرسنجي هاي متعدد، فعاليت فعالان ضدجنگ و تظاهرات مردم اين كشور عليه جنگ طلبي دولت بوش، همگي نشانگر آن است كه شرايط براي درگيري در جبهه جديد آماده نيست."
جائیکه حتی هلاری کلینتون تأکید کرده است که اگر رئیس جمهور شوم و رژیم تروریستی آخوندی به دنبال اهداف هسته ای باشد حتی با تهاجم نظامی هر گز اجازه نخواهم داد که به سلاح اتمی دست یابد. ولی معلوم نیست که چرا پاسدار یادداشت روز نویس تلاش مذبوحانه کرده است تا اینگونه از اختلاف میان دو حزب آمریکا دم بزند و مانور وارونه بهدهد :
"-طبق مصوبه اخير كنگره آمريكا، كاخ سفيد براي تهاجم به ايران بايستي مجوز كنگره را اخذ نمايد. با توجه به اكثريت دموكرات در كنگره و مخالفت اين گروه با جنگ طلبي هاي بوش، شروع يك جنگ جديد از سوي آمريكا مورد ترديد جدي است.5-گزارش فني و نسبتاً منصفانه اخير البرادعي در مورد پرونده هسته اي ايران مبني بر آنكه از فناوري صلح آميز هسته اي عدولي صورت نپذيرفته و اين پرونده از نظر حقوقي مشكل خاصي ندارد، جوامع بين المللي و افكارعمومي جهان را قدري راجع به حل مسالمت آميز پرونده اتمي ايران متقاعد كرده است. بنابراين آمريكا براي حمله احتمالي خود بايستي بهانه ديگري دست و پا كند. مضافاً اينكه اين كشور در آستانه انتخابات رياست جمهوري آتي خود نياز به فضايي آرام دارد و بهانه جويي هاي جديد جايي در معادلات سياسي آمريكا پيدا نخواهد كرد."
درخاتمه اینکه عجیب است که پس از گنجانیدن نام سپاه پاسداران در لیست تروریست ها، دیگر اثر یا خبری از تهدید کردن ها همچون سابق دیده نمی شود. برای همین پاسدار یادداشت روز نویس پس از قدر نمائی کاذب کردن وادعای قدرت منطقه نمودن ومضحک تر اینکه مردم ایران را حامی اصول گرائی معرفی کردن یعنی مدافع ارتجاع خرافه پرست و دزد وعوامفریب حاکم جا زدن ولی پس از اینگونه روضه خوانی ها مجبور شده است که به صحرای کربلا بزند واز تبلیغات جنگ روانی بگوید ونقل قول از جان بولتون نماینده ی سابق آمریکا در سازمان ملل کند که گفته است تر جیح می دهد به جای تهاجم نظامی تلاش برای رزیم ترویستی آخوندی انجام کیرد. بنابراین همین موضع گیری موجب شده است که یادداشت روز نویس نیز بطور شفاف وحشت و ترس خودش را به نمایش بگذرد.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 15 مهرماه سال 1386