دراویش کرج ووهابیون جنوب عامل استعمار ووقایع داخل کشورند

نقد وبررسی " پياده نظام دشمن" روزنامه ی جمهوری سه شنبه 17 مهرماه سال 1386
دراویش کرج ووهابیون جنوب عامل استعمار ووقایع داخل کشورند
با همه فشارهای زندگی وخبرهای ناخوشی که از ایران می رسد .کمتر ایرانی یا انسان آزاده وشریفی می تواند بشنود و بدون دغدغه ی خاطر نشود و متأثر نگردد و آنانی که سنی ازشان گذشته وخاطراتی دارند با دنیای تنهائی خودشان دقایقی را خلوت نکنند واز خودش پرسش نکند که مگر مردم ایران در زمان شاه چه می خواستند و سازمان های انقلابی و سیاسی برای چه مبارزه وجانبازی می کردند وچه آرمان واهدافی داشتند وبرای چه از آن دفاع می کردند وهنوز هم برخی می کند و چرا در راهش جان خود را نیز فدا کردند؟ ولی اکنون که نزدیک 29 سال از فروپاشی و سقوط سیستم شاه گذشته واین یکی شیخ آمده وجای آن را گرفته است . مگر جز اینکه جنایت وخیانت وغارتگری وجنگ افرزی و... این یکی بس بسیار گسترده تر از آن یکی انجام داده ومرتکب شده است. آیا کار مثبت دیگری هم برای مردم کرده است؟ نگاه کنید به صنه های خبری پخش شده ی تظاهرات همین دیروز در دانشگاه تهران که چگونه با دانشجوان بر خورد شده است وبه اینان چگونه اتهامات ناراوئی زده شده است ؟ مگر این دانشگاه تهران همان دانشگاه تهران زمان شاه و 16 آدر چند ماه پس از کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 نمی باشد که آخوند کاشانی هم جزو حامیان کودتاچی انگلیسی ودربار بود.؟ اکنون چرا باید با دانشجویان همچون زمان شاه و دوران کودتای ننگین انگلیسی سال 32 وحتی بد تر برآن خورد شود؟ مگر دانشجو چه می گوید و یا چه می خواهد؟ مگر فقط منحرفین شدگان باید جزو اقشار روشنفکر وتحصیل کردگان جامعه باشند؟ از اینگونه گول خورد گان وخود فروختگان در میان حاکمان وبه خصوص آخوندهای درباری و حکومت گران فعلی یافت نمی شوند؟ آخر این توهین به تاریخ ومردم ایران نیست که آنقدر در این مملکت قطح الرجال شده است که می بایست همچون گذشته بطور موروثی یک آخوند متحجر و خرافه پرست جای شاه را بگیرد و فرمانروائی کند و یا مهره هائی که در خدمت خود دارد هر اری که دلش می خواهد با مردم ایران انجام دهد . آخر این پاسدار احمدی نژاد کیست؟ مگر وی نقشی بیش از یک عنتر بامزه وهنرمند وخوب تعلیم دیده که می تواند اجرای نقش کند ودر خدمت لوطی خود ولی فقیه باشد که در جماران نشسته است ویک خا ل به فرمان ایشان می باشد هنر دیگری هم دارد تا که به نفع مردم بروز دهد . البته به جز دروغ گفتن هایش و عوامفریب هائی که کرده است که به جای بردن نان برتوی سفر های خالی محرومان، تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاهای لجام گسیخته را تحویل آنان داده است. البته که این خصلت ها را نیز یا از خمینی ویا از جانشینش ولی فقیه و یا مرشدش آخوند انگلیسی و دزد ومتحجر صباح یزدی آموخته است.
بماند داشتم می گفتم با همه مشکلات زندگی و مصائب حاشیه ای که وجود دارد که هر هر گز اجازه ی جاری شدن خنده بر لبان رابه سادگی نمی دهد. ولی گاهی برخی از نوشته ها وادعاهای وارونه و فرافکنانه ای که می شود و آدم می بیند. اگهان وغیر ارادی زورگی به عنوان مزاح یک پوزخند نیشدار میان دولب مجسم می شود. یعنی اینکه پش از تجربه نزدیک 29 ساله از دروغ ودغل ونیرنگ وحقه و شارلاتان بازی و عوامفریبی و سوء استفاده که از دین آخوند های حاکم وشرکایش کرده اند و قول های صد من یک غاز و سرخرمنی که به خورد مردم ایران داده شده است. اکنون آنگونه سر مقاله نویس روضه ی خود را شروع کرده واز همان ب بسم الله گریز به صحرای کربلا زده است که انگار نه انگار خانه از پای بست ویرانست واقعیت دارد وشامل کل سیستم نمی شود که در رأس آن یک ولی فقیه آلوده به فساد و همکاره ؛ ولی در مقام پاسخگوئی هیچکاره نشسته است که اکنون سرمقاله نویس ایشان و سایر مهره های اصلی رژیم تروریستی آخوندی را دور زده وفاکتور گرفته و بدون آنکه به ریشه ی اساسی درد و بیماری مزمن شناخته شده اشاره ای کند ونوع درمان را معرفی نماید وبگوید که ریشه ی پوسیده وگندیده ی این درخت کجاست ولی ریشه را رها کرده و به سراغ شاخه های بی خاصیت رفته و یقه ی دارویش کرج را و وهابیون جنوب کشور را گرفته است و چنین فی البداهه اینان را عامل خیلی از انحرافات ووقایع داخل کشور دانسته و به حساب خودش سر نخ شناخت ودر مان همه ی مشکلات را معرفی و چنین برایش نسخه تجویز کرده است:
"غفلت از فعاليت جريان هاي انحرافي راه را براي گسترش دامنه تبليغات اين جريان ها باز مي كند و گردانندگان محافل مشكوك با استفاده از فرصت به دست آمده از ميان جوانان سربازگيري مي كنند. "
سرمقاله نویس معجزه گر در دنباله ی رد یابی خود موفق شده که سر نخ توطئه وعوامل استعمار را نه در درون بیت رهبری و زیر مجموعه هایش در داخل کشور، بلکه در برون مرز یافته است . حتی تأکید دارد که عامل تحریک وتشویق ومحرک ترورهائی که در استان خوزستان وسیستان بلوجستان شده است . همه زیر سر همین منحرفین دارویش کرجی ووهابیون جنوب کشور است که وصل به استعمارگران برون مرز می باشند البته در مورد طرح ونقشه ی استعمار گران و برخی از جریان یا نگرش های انحرافی درون کشوراینگونه توضیح داده است:
"اما واقعيت اينست كه همواره اين جريان هاي فكري انحرافي هستند كه تروريست ها را پرورش ميدهند و به جان جامعه و مردم مياندازند. مفاسدي كه از اين جريان هاي انحرافي در دوران معاصر بروز كرده بيش از آنكه اجتماعي و اقتصادي و اخلاقي باشد سياسي بود. وابستگي اين جريان ها به خارج و استفاده دشمنان از آنها به عنوان يك اهرم براي پيشبرد اهداف خود در مقاطع مختلف بويژه در فرصت ها و شرايط خاص بر كسي پوشيده نيست . تاريخ معاصر سرشار است از خيانت سران اين جريان ها و همدستي آنها با استعمارگران كما اينكه پرورش عناصر وابسته و به تعبير روشن تر سربازگيري از داخل جامعه بويژه نسل جوان براي وارد عمل شدن در مواقع لازم به عنوان پياده نظام دشمن از جمله واقعيت هاي ثبت شده در تاريخ معاصر است."
در
خاتمه اینکه برای سرمقاله نویس نمی صرفد که توضیح دهد زمینه ی رشد این جریانات انحرافی در جامعه چیست وچگونه اینان ظهور می کنند وسپس شروع به رشد می کنند؟ به خصوص اینکه اکنون که قریب 3 دهه است که در ایران آخوندها بر حکومت می باشند وتقریباً حکومت شان انحصاری می باشد . یعنی اینکه خودی ها بر سر قدرت می باشند . از طرف دیگر یک ولی فقیه هم وجود دارد که نقش خدای زمینی را ایفا می کند ودارای خدمه های فراوان است و.دستگاه های گوناگون نظامی و انتظامی واطلاعاتی و حراست و.... دارد که هریک کار دیگری را چک می کند ودر مجموع مکمل هم دیگر ند و بطور دربست در خدمت واختیار این ولی فقیه می باشند. بنابراین هیچ راه نفوذی برای عوامل استعمار درون این حکومت وبیت رهبری جز شخص ایشان باقی نمی ماند . به خصوص اینکه برای خفه کردن صدای معترضین در طول همین 3 دهه اهرم و چماق مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا هم علم شده ووجود داشته است که چند تا اتهامات ساخته وپرداخته مرتبط با این شیطان بزرگ در اختیار ودسترس دستگاه قضائی گذاشته شده است که اگر چنانچه هر کس چای خودش را از همان حد گلیم تعیین شده فراتر گذاشت با یکی از این اهرم های در اختیار قوه ی قضائیه اگر قطع نشود حداقل فرد خاطی با این اتهامات عامل بیگانه ، خرابخکار، ضد انقلاب، مخل امنیت وبر هم زننده ی نظم اجتماعی ، ستون پنجم دشمن ووابسته به سرویس های جاسوسی ... بازداشت ویا پرونده ی بسیار قطوری برایش ساخته می شود که اگر شانس آورد واعدام نشود . می بایست در شوی اعتراف کردن تلویزیونی شرکت کند ویک ریز شکر سرخ خوری کمند که بله توبه کرده وابراز ندامت می کند وپوزش می خواهد از اینکه خودش نمی دانسته جاسوس چند جانبه بوده است . زیرا که اکنون از طریق سربازجویانی همچون پاسدار حسین شریعتمداری ونماینده ی ویژه ی ولی فقیه در روزنامه ی وزین ومکتبی و سناریو و پرونده ساز کیهان اطلاعاتی – امنیتی – پادگنی بارهنمود ها ارشادگری مستمر ایشان در زندان اوین متوجه شده است که چکاره بوده است . برای اینکه شیوه ی چماق وهویج بازجوئی که با مسرت کامل از سوی این سر بازجوی حرفه ای انجام می گیرد . براین همین است که متهم اکنون دانسته است که باورهای بسیار خطرناک لیبرالی و از آن خطرناک تر سکولار بوده است که جزو همان اتهامات کلیشه ای وبه ثبت رسیده است که بخشی از آن محصول ابداعات واختراعات وباز تولید شده ی باند باز سازی شده ی سعید امامی در بیت رهبری می باشد که اتاقاً اکنون دولت عدالت محور پاسدار احمدی نژاد را در اختیار کامل خوددارند و نقش اساسی سرکوب دانشجویان و اساتید در دانشگاه ها و فضای پادگانی ساختن محیط دانشگاه ها جز وظایف هم اینان می باشد و صد البته که طراح سرکوب دانشجویان روز گذشته در دانشگاه تهران نیز اینان می باشند. ولی چون اینان جزو خدمه ی اصلی بیت رهبری می باشند و کسی جرأت ندارد در مورد اینان سخنی به گوید. بنابراین صلاح دانسته شده است که دراویش کرج ووهابیون جنوب کشور جزو عاملین اصلی انحرافی داخلی ومرتبط با استعمارگران بیرونی معرفی شوند وهمه کاسه وکوزه ها و ترور ها ونارسائی ها وقتل و غارت ها ودار زدن ها و.... حتی پیگیری کردن سلاح اتمی شکسته شود واینان معرفی شوند .اگر نه هدف سلاح هسته ای مسئولان صلح آمیز می باشد ونه نظامی . برای همین بطور بیش از دو دهه نهانی دنبال شده و بازهم می شود . برای اینکه کسی متوجه نشود هدف صلح آمیز است، بعداً برد نفوذ کند و بخش صلح کاری اش را دستکاری کند و آن را از حالت صلح آمیزبودن خارج و راستی راستی نظامی وبمب اتمی اش کند. بنابراین برای خنثی کردن این دسیسه وطرح توطئه ی مرموز و بسیار خطرناک بهترین روش و پیشنهاد اتخاذ شده همین معرفی کردن جریانات منحرف وهابیون جنوب کشور و دارویش مقیم کرج می باشد که سر مقاله نویس هم زحمت قلمزنی وباز پروری و معرفی کردن شان را نیز پذیرفته است.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 17 مهرماه سال 1386