نقد وبررسی " نور چشم آقا (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 22 مهرماه سال 1386
"گزارش دروغ کمی وکیفی وانحرافی البته با اعتراف کردن از نماز عید فطر ولی فقیه "
یادداشت روز نویس در ابتدای یادداشت روز خود تلاش کرده است تا که به سبک قرینه برداری کردن از سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی که گزارشی یک روز قبل از فرارسیدن عید فطر در سرمقاله ی خود ارائه کرده بود که عنوان آن را مسابقه با خدا گذاشته بود که فاصله ی عظیم و گسترده ی شکاف طبقاتی را به تصویر کشانده بود و توضیح داده بود که چگونه کسانی در اوج نیاز مجبورند که در کنج خیابان ها دست به گدائی بزنند؛ آنهم در ماه رمضان که ماه برکت وخیرا وتزکیه ی نفس و اخلاق از درون وبرون نامیده شده است.به خصوص در حکومتی که مدعی اسلامی دارد و نزیک 3 دهه از عمر آن سپری شده است و این وضعیت را مقایسه کرده بود با ارسال انواع و اقسام کارت های دعوت به مجالس مهمانداری افطاری کهبرروی میز محیط کارش دریافت کرده بود که با توصیف آنچنانی که از سفره های رنگین وافراط گری ها درمهمان اطواری از سوی میزبانان شده بود که مقامات دولتی را نیز شامل می شد . البته ولی فقیه شارلاتان وحقه باز و عوامفریب به گونه ای دیگر آن را با تاکتیک اهل فرهنگ افراط و اسراف و مصرف گرائی مخلو ط کرد و با مخدودش کردن مرز میان دیواره یا در حقیقت دره ی عمیق و ر ناشدنی شکاف طبقاتی ر خطبه ی نماز عید فطر خود در هم آمیخت و ماستمالی اش کرد . اکنون نوبت پاسدار یادداشت روز نویس با نام محمد ایمانی رسیده تا که وانمود کند خیلی با ایمان در نام وکنه می باشد و به شیوه ای بس کودکانه گزارش و تحلیلی را ترسیم کرده که کمدی- تراژدیک وخنده دار است تااینکه بازگوکننده ی حقایق وواقعیات باشد . برای اینکه نقل قول از کودک 9 یا 10 ساله کرده است که در کنار پدرش در مصلای بزرگتهران حضور داشته و این کودک افسوس خورده است که چرا ماه رمضان تمام شده است! حال یک کودک 9-10 ساله از فلسفه ی روزه چه می داند و یا حتی چه تجربه و احساسی نسبت به کودکان فراری از خانه ها دارد که به عنوان پدیده ی شوم کودکان خیابانی معروف شده است ا؟ یا چه می داند که زندگانی خانوادگی اینان چگونه است و خلاصه عامل و ریشه ی اصلی آواره خیابان شدن این کودکان چیست و چرا باید به جای مییز کلاس درس و مدرسه یا در خیابان ها تکدی گری کنند یا اینکه در پیاده روهای خیابان ها کفش واکس بزنند یا اینکه در چها راه های خیابان های بزرگ گل و آدمس و شکلات فروشی کنند . یااینکه شیشه هی خودروهای پشت چراغ قرمز توقف کرده را پاک کنند . یااینکه بالاخره در کنار پدران ومادران خود در کوره پز خانه ها مشغول کار طاقت فرسا باشند تااینکه بتوانند هم شکم خودشان را سیر کنند وهم اینکه قادر باشند هزینه ی تحصیلی خواهران وبادران کوچکتر از خودشان را تأمین کنند که لااقل بتوانند آنان رابه مدرسه بفرستند. در صورتیکه طبق قانون اساسی رژیم تروریستی آخوندی آموزش دوران ابتدائی هم مجانی وهم اجباری می باشد. حال بماند که ویر آموزش و پرورش دولت عدالت محورو نحول گرا نزدیک دوسال پیش آمار داده بود که تعداد 3 میلیون و 180 هزار دانش آموز در ایران وجود دارد که به دلیل فقر اقتصادی و معضلات معیشتی و هزینه ی تحصیلات تحصیلی - آموزشی قادر به رفتن مدرسه نیستند واز نعمت آموزش و یاددگیری کسب سواد خواندن ونوشتن محروم می باشند. ولی اکنون یادداشت روز نویس با فراموشی کامل مشکلات اقتصدی جامعه و معضلات معیشتی وکاری و زندگی مردم وفقر گسترده وروند گرانی وتورم وافزایش قیمت کالاها در جامعه ، این مداح و ستایشگر معرکه گیر ولی فقیه روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان سربازجو حسین شریعتمداری یادداشت روز نویس شده و اینگونه گزارش تهوع آور ومشمئز کنند ه ی مملو از ریاح و حقه بازی و شیادی در مورد اخطبه ی ولی فقیه و آمار نمازگزاران وکودکان شرکت کننده در این نماز را در ابتدای یادداشت روز خود گزارش کرده است :
9"، 10 سال بيشتر نداشت. اولين سالي بود كه توفيق پيدا كرده بود روزه بگيرد تمام سي روز ماه مبارك رمضان را. او را در مصلا ديدم، كنار پدر و مادر و آن جمعيت ميليوني كه براي نماز عيد فطر به شتاب و ازدحام تمام آمده بودند. پدرش مي گفت در آخرين شب ماه مبارك رمضان، زده بود زيرگريه كه؛ افسوس، ماه رمضان تمام شد! متاثر شدم و حسرت در جانم دويد.مصلا ديروز لبريز بود از اين نوجوان ها و جوان هاي نوراني و مصمم، كه آمده بودند ديدار مولاي از جان عزيزتر، فطر و افطار سي روز روزه داري شان باشد. جاي سوزن انداختن نبود در مصلا، چندان كه از ازدحام جمعيت پشت نرده هاي بازرسي بدني، دلشوره گرفتم نكند به نماز نرسم!"
معرکه گردان سفید سیاه کن و کارچاق کن متملق تبلیغاتی که شور عوامفریبی سراسر تار وپود وسلولویاخته های وجودش را فرا گرفته است، آنچنان شوریده حال واز خود بیخود شده است که متوجه نشده ست که از موضع ضعف دارد قدرت نمائی می کند و شمشیر چوبین بر دور کمر بسته ی خود را بیرون کشیده ودر فضا به چرخش و حرکت درآورده است . در حقیقت دارد بطور آشکارا اعتراف می کند که تهران ام القرای وحشت وترور وبحران سازی و جنگ افروزی پایگاه ومرکز ثقل صدور بحران وتروریسم و بنیادگرائی در خاورمیانه است که رهبرآن در جماران است و مداحش نیز اکنون چنین شفاف اعتراف به دخالت گرائی در امور داخلی عراق و فلسطین ولبنان کرده و از برپائی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنا ن با اسرائیل گزارش داده است :
"اين مردم از آن روز كه سر بر آستان حق نهادند و ذوب در ايمان پروردگار شدند، روئين تن شدند و نه دژخيمي رژيم پهلوي و نه سفاكي رژيم بعث و كاخ سفيدنشينان در او اثر نكرد. و چندان اين نهال ايمان و اتحاد ريشه دواند كه سر از فلسطين و لبنان برآورد. آن ايمان حالا ثمر داده بود دوباره. چنان شد كه حزب الله كم شمار لبنان، پنجمين ارتش بزرگ دنيا را پشت مرزهاي خود زمينگير و سرافكنده ساخت. اينك پولاد از آوازه افتاده بود. حالا بايد صلابت پولاد را به رخنه ناپذيري مردمان مومن ايراني و لبناني و فلسطيني مثال مي زدند"
در پایان یادداشت روز مداح یادداشت روز نویس که اگر پاسدار حسین شریعتمداری نباشد معاون سابقش هست که اکنون وزیر فرهنگ سانسور و ارشاد تفتیش عقاید شده ونامش پاسدار محمد حسین صفار هرندی می باشد . ایشان بدون آنکه بگوید دز زمان حضور پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد در دانشگاه تهران، دانشجویان معترض دانشگاه تهران چه نوع فریادی زدند و فریاد مرگ بر دیکتاتور را نثار چه کسی کردند؟ یا چرا پس از طنین انداز شدن پژواک این فریاد ها بود که ولی فقیه در دیدار خود با دانشجویان گفت انتقاد به ولی فقیه حق شما است ولی دشمنی نه و همینطور پاسدارگماشته احمدی نژاد گفت تفاهم را دانشجویان به جای تقابل برگزینند . ولی چرا یادداشت روز نویس چنین با کتمان کردن حقایق و تحریف گری ووارونه گوئی چنین تمسخر آمیز وخنده دار مدعی شده و نقل قول و گزارش کرده است :
"... ديروز مصلا و مصلاهاي ايران پر بود از جوان ها و نوجوان هاي نوراني. آنها كه اميد اسلامند، نور چشم «آقا». همان ها كه آقا چند روز پيش- در ديدار جوانان دانشجو- از آنها خواست هرگز از مطالبه حق و عدالت دست نكشند. و دعايشان كرد «پروردگارا! من اين جوان ها را كه فرزندان من هستند در حقيقت، به تو مي سپارم. پروردگارا! همه شان را در كنف حمايت خود و هدايت خود و لطف خود نگه دار. پروردگارا! نسل جوان كشور ما را آينده ساز آرماني اين كشور قرار بده. پروردگارا! همه شان را، حركاتشان را، جهت گيري هايشان را، اقدام هايشان را مشمول رضاي خودت قرار بده. پروردگارا! قلب مقدس ولي عصر ارواحنافداه را از ما راضي و خشنود كن...». و اينها همان جواناني هستند كه با اصرار و استواري و پيگيري، امروز عدالتخواهي منكوب و مغضوب را سكه رايج كردند و فردا، عدالت را به بار خواهند نشاند، به فضل و توفيق الهي."
در خاتمه اینکه اگر بر فرض محال پذیرفته شود که کمیت نمازگزاران درست گزارش شده باشد. حال گذشته از ترکیب و چگونگی کیفیت این اقشار و شیوه ی حضورشان در این معرکه گردانی نماز عید فطر که اولاً جای سئوال دارد که چرا گزارشگر هیچگونه اشاره ای به محتوای سخنان خطابه خوان این نماز عید فطر نکرده است که ایشان در خطبه ی عید فطر خود چه گفته بود ؟ دوماً مگر این جمعیت چه ضریبی از جمعیت تهران بزرگ را شامل می شود یا در بر می گیرد که چنین با آب و تاب فراوان پیرامون آن ودست به غلو وبزرگ نمائی آمااری وکمیتی و مانور داده زده شده است؟ ثالثاً چه فرق اساسی میان شعار و فریاد دانشجویان دانشگاه تهران با آن دانشجویان بسیجی یک ور رچین شده وجوددارد که به دیدار ولی فقیه رفته بودند ؟ مهمتر اینکه چراپاسدار گماشته ولی فقیه احمدی نژاد چرا هنگام حضور خود در سالن سخنرانی دانشگاه تهران به هیچیک از سئوالات مطرح شده ی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت پاسخ ندادیا اشاره ای نکرد در صورتیکه قبلاً در اطلاعیه ای منتشر ودر برخی از مطبوعات رژیم بازتاب داده شده بود ؟بنابراین آیا اینگونه گزارش وتحلیل دادن که پاسدار یادداشت روز نویس ارائه کرده است جز داستان یا لطیفه ی تف و تاق و ریش را تداعی نمی کند و یا معیار ارزیابی یا عنوان دیگری می توان بر آن نهاد ؟
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 22 مهرماه سال 1386
"گزارش دروغ کمی وکیفی وانحرافی البته با اعتراف کردن از نماز عید فطر ولی فقیه "
یادداشت روز نویس در ابتدای یادداشت روز خود تلاش کرده است تا که به سبک قرینه برداری کردن از سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی که گزارشی یک روز قبل از فرارسیدن عید فطر در سرمقاله ی خود ارائه کرده بود که عنوان آن را مسابقه با خدا گذاشته بود که فاصله ی عظیم و گسترده ی شکاف طبقاتی را به تصویر کشانده بود و توضیح داده بود که چگونه کسانی در اوج نیاز مجبورند که در کنج خیابان ها دست به گدائی بزنند؛ آنهم در ماه رمضان که ماه برکت وخیرا وتزکیه ی نفس و اخلاق از درون وبرون نامیده شده است.به خصوص در حکومتی که مدعی اسلامی دارد و نزیک 3 دهه از عمر آن سپری شده است و این وضعیت را مقایسه کرده بود با ارسال انواع و اقسام کارت های دعوت به مجالس مهمانداری افطاری کهبرروی میز محیط کارش دریافت کرده بود که با توصیف آنچنانی که از سفره های رنگین وافراط گری ها درمهمان اطواری از سوی میزبانان شده بود که مقامات دولتی را نیز شامل می شد . البته ولی فقیه شارلاتان وحقه باز و عوامفریب به گونه ای دیگر آن را با تاکتیک اهل فرهنگ افراط و اسراف و مصرف گرائی مخلو ط کرد و با مخدودش کردن مرز میان دیواره یا در حقیقت دره ی عمیق و ر ناشدنی شکاف طبقاتی ر خطبه ی نماز عید فطر خود در هم آمیخت و ماستمالی اش کرد . اکنون نوبت پاسدار یادداشت روز نویس با نام محمد ایمانی رسیده تا که وانمود کند خیلی با ایمان در نام وکنه می باشد و به شیوه ای بس کودکانه گزارش و تحلیلی را ترسیم کرده که کمدی- تراژدیک وخنده دار است تااینکه بازگوکننده ی حقایق وواقعیات باشد . برای اینکه نقل قول از کودک 9 یا 10 ساله کرده است که در کنار پدرش در مصلای بزرگتهران حضور داشته و این کودک افسوس خورده است که چرا ماه رمضان تمام شده است! حال یک کودک 9-10 ساله از فلسفه ی روزه چه می داند و یا حتی چه تجربه و احساسی نسبت به کودکان فراری از خانه ها دارد که به عنوان پدیده ی شوم کودکان خیابانی معروف شده است ا؟ یا چه می داند که زندگانی خانوادگی اینان چگونه است و خلاصه عامل و ریشه ی اصلی آواره خیابان شدن این کودکان چیست و چرا باید به جای مییز کلاس درس و مدرسه یا در خیابان ها تکدی گری کنند یا اینکه در پیاده روهای خیابان ها کفش واکس بزنند یا اینکه در چها راه های خیابان های بزرگ گل و آدمس و شکلات فروشی کنند . یااینکه شیشه هی خودروهای پشت چراغ قرمز توقف کرده را پاک کنند . یااینکه بالاخره در کنار پدران ومادران خود در کوره پز خانه ها مشغول کار طاقت فرسا باشند تااینکه بتوانند هم شکم خودشان را سیر کنند وهم اینکه قادر باشند هزینه ی تحصیلی خواهران وبادران کوچکتر از خودشان را تأمین کنند که لااقل بتوانند آنان رابه مدرسه بفرستند. در صورتیکه طبق قانون اساسی رژیم تروریستی آخوندی آموزش دوران ابتدائی هم مجانی وهم اجباری می باشد. حال بماند که ویر آموزش و پرورش دولت عدالت محورو نحول گرا نزدیک دوسال پیش آمار داده بود که تعداد 3 میلیون و 180 هزار دانش آموز در ایران وجود دارد که به دلیل فقر اقتصادی و معضلات معیشتی و هزینه ی تحصیلات تحصیلی - آموزشی قادر به رفتن مدرسه نیستند واز نعمت آموزش و یاددگیری کسب سواد خواندن ونوشتن محروم می باشند. ولی اکنون یادداشت روز نویس با فراموشی کامل مشکلات اقتصدی جامعه و معضلات معیشتی وکاری و زندگی مردم وفقر گسترده وروند گرانی وتورم وافزایش قیمت کالاها در جامعه ، این مداح و ستایشگر معرکه گیر ولی فقیه روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان سربازجو حسین شریعتمداری یادداشت روز نویس شده و اینگونه گزارش تهوع آور ومشمئز کنند ه ی مملو از ریاح و حقه بازی و شیادی در مورد اخطبه ی ولی فقیه و آمار نمازگزاران وکودکان شرکت کننده در این نماز را در ابتدای یادداشت روز خود گزارش کرده است :
9"، 10 سال بيشتر نداشت. اولين سالي بود كه توفيق پيدا كرده بود روزه بگيرد تمام سي روز ماه مبارك رمضان را. او را در مصلا ديدم، كنار پدر و مادر و آن جمعيت ميليوني كه براي نماز عيد فطر به شتاب و ازدحام تمام آمده بودند. پدرش مي گفت در آخرين شب ماه مبارك رمضان، زده بود زيرگريه كه؛ افسوس، ماه رمضان تمام شد! متاثر شدم و حسرت در جانم دويد.مصلا ديروز لبريز بود از اين نوجوان ها و جوان هاي نوراني و مصمم، كه آمده بودند ديدار مولاي از جان عزيزتر، فطر و افطار سي روز روزه داري شان باشد. جاي سوزن انداختن نبود در مصلا، چندان كه از ازدحام جمعيت پشت نرده هاي بازرسي بدني، دلشوره گرفتم نكند به نماز نرسم!"
معرکه گردان سفید سیاه کن و کارچاق کن متملق تبلیغاتی که شور عوامفریبی سراسر تار وپود وسلولویاخته های وجودش را فرا گرفته است، آنچنان شوریده حال واز خود بیخود شده است که متوجه نشده ست که از موضع ضعف دارد قدرت نمائی می کند و شمشیر چوبین بر دور کمر بسته ی خود را بیرون کشیده ودر فضا به چرخش و حرکت درآورده است . در حقیقت دارد بطور آشکارا اعتراف می کند که تهران ام القرای وحشت وترور وبحران سازی و جنگ افروزی پایگاه ومرکز ثقل صدور بحران وتروریسم و بنیادگرائی در خاورمیانه است که رهبرآن در جماران است و مداحش نیز اکنون چنین شفاف اعتراف به دخالت گرائی در امور داخلی عراق و فلسطین ولبنان کرده و از برپائی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنا ن با اسرائیل گزارش داده است :
"اين مردم از آن روز كه سر بر آستان حق نهادند و ذوب در ايمان پروردگار شدند، روئين تن شدند و نه دژخيمي رژيم پهلوي و نه سفاكي رژيم بعث و كاخ سفيدنشينان در او اثر نكرد. و چندان اين نهال ايمان و اتحاد ريشه دواند كه سر از فلسطين و لبنان برآورد. آن ايمان حالا ثمر داده بود دوباره. چنان شد كه حزب الله كم شمار لبنان، پنجمين ارتش بزرگ دنيا را پشت مرزهاي خود زمينگير و سرافكنده ساخت. اينك پولاد از آوازه افتاده بود. حالا بايد صلابت پولاد را به رخنه ناپذيري مردمان مومن ايراني و لبناني و فلسطيني مثال مي زدند"
در پایان یادداشت روز مداح یادداشت روز نویس که اگر پاسدار حسین شریعتمداری نباشد معاون سابقش هست که اکنون وزیر فرهنگ سانسور و ارشاد تفتیش عقاید شده ونامش پاسدار محمد حسین صفار هرندی می باشد . ایشان بدون آنکه بگوید دز زمان حضور پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد در دانشگاه تهران، دانشجویان معترض دانشگاه تهران چه نوع فریادی زدند و فریاد مرگ بر دیکتاتور را نثار چه کسی کردند؟ یا چرا پس از طنین انداز شدن پژواک این فریاد ها بود که ولی فقیه در دیدار خود با دانشجویان گفت انتقاد به ولی فقیه حق شما است ولی دشمنی نه و همینطور پاسدارگماشته احمدی نژاد گفت تفاهم را دانشجویان به جای تقابل برگزینند . ولی چرا یادداشت روز نویس چنین با کتمان کردن حقایق و تحریف گری ووارونه گوئی چنین تمسخر آمیز وخنده دار مدعی شده و نقل قول و گزارش کرده است :
"... ديروز مصلا و مصلاهاي ايران پر بود از جوان ها و نوجوان هاي نوراني. آنها كه اميد اسلامند، نور چشم «آقا». همان ها كه آقا چند روز پيش- در ديدار جوانان دانشجو- از آنها خواست هرگز از مطالبه حق و عدالت دست نكشند. و دعايشان كرد «پروردگارا! من اين جوان ها را كه فرزندان من هستند در حقيقت، به تو مي سپارم. پروردگارا! همه شان را در كنف حمايت خود و هدايت خود و لطف خود نگه دار. پروردگارا! نسل جوان كشور ما را آينده ساز آرماني اين كشور قرار بده. پروردگارا! همه شان را، حركاتشان را، جهت گيري هايشان را، اقدام هايشان را مشمول رضاي خودت قرار بده. پروردگارا! قلب مقدس ولي عصر ارواحنافداه را از ما راضي و خشنود كن...». و اينها همان جواناني هستند كه با اصرار و استواري و پيگيري، امروز عدالتخواهي منكوب و مغضوب را سكه رايج كردند و فردا، عدالت را به بار خواهند نشاند، به فضل و توفيق الهي."
در خاتمه اینکه اگر بر فرض محال پذیرفته شود که کمیت نمازگزاران درست گزارش شده باشد. حال گذشته از ترکیب و چگونگی کیفیت این اقشار و شیوه ی حضورشان در این معرکه گردانی نماز عید فطر که اولاً جای سئوال دارد که چرا گزارشگر هیچگونه اشاره ای به محتوای سخنان خطابه خوان این نماز عید فطر نکرده است که ایشان در خطبه ی عید فطر خود چه گفته بود ؟ دوماً مگر این جمعیت چه ضریبی از جمعیت تهران بزرگ را شامل می شود یا در بر می گیرد که چنین با آب و تاب فراوان پیرامون آن ودست به غلو وبزرگ نمائی آمااری وکمیتی و مانور داده زده شده است؟ ثالثاً چه فرق اساسی میان شعار و فریاد دانشجویان دانشگاه تهران با آن دانشجویان بسیجی یک ور رچین شده وجوددارد که به دیدار ولی فقیه رفته بودند ؟ مهمتر اینکه چراپاسدار گماشته ولی فقیه احمدی نژاد چرا هنگام حضور خود در سالن سخنرانی دانشگاه تهران به هیچیک از سئوالات مطرح شده ی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت پاسخ ندادیا اشاره ای نکرد در صورتیکه قبلاً در اطلاعیه ای منتشر ودر برخی از مطبوعات رژیم بازتاب داده شده بود ؟بنابراین آیا اینگونه گزارش وتحلیل دادن که پاسدار یادداشت روز نویس ارائه کرده است جز داستان یا لطیفه ی تف و تاق و ریش را تداعی نمی کند و یا معیار ارزیابی یا عنوان دیگری می توان بر آن نهاد ؟
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 22 مهرماه سال 1386