"پاسدار حسین شریعتمداری از موضع صدور کیفر خواست به انتقادات کنگره دهم حزب مشارکت پاسخ داده است

نقد وبررسی "موج خون در دل لعل (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 6 آبان ماه سال 1386
"پاسدار حسین شریعتمداری از موضع صدور کیفر خواست به انتقادات کنگره دهم حزب مشارکت پاسخ داده است"
حکایتی که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در ابتدای یادداشت روز خود بازگوکرده است که مربوط به سرباز شجاع ولی خائن سیاهباز و دروغگوئی است که در خط اول جبهه ی جنگ خودی نفوذی دشمن بوده است که ضمن اینکه در اصل مخاطب کنگره ی دهم حزب مشارکت است که دبیرکل آن محسن میردامادی می باشد که قبلاً جزو فرمانده های سپاه پاسداران بوده است . از طرف دیگراین روز محسن سازگارا که به آمریکا رفته وجزو مؤسسین اولیه ی سپاه پاسداران وتنظیم کنندگان اساسنامه یاین ارگان بوده است کم افشاگری از ماهیت این ارگان فاشیستی نکرده است . همانگونه که پاسدار علیرضاعسگری معاون وزیر دفاع در دوران خاتمی نیز حین مأموری از ترکیه به آمریکا گریخته است که اینهم اطلاعات مبسوطی از سپاه پاسداران واهداف هسته ای ش را منتقل کرده است . ازسوی دیگر به نظر می رسد که یکی از چند خائنین وترسیدگانی که پاسدار احمدی نژاد از آنان بطور تلویحی نام برده بود که بزدل می باشند . زیراکه تا دشمن تهدید تبلیغی کرد.اینان که توان تحمل و ایستادگی را نداشتند جا زدند که شامل حال سردار پاسدار رحیم صفوی نیز می شود . زیراکه وی تا شنید که قرار است از سوی آمریکاسپاه پاسداران توی لیست تروریست برود قالب تهی کرد وگلاب زده شد و ترسید وکنار کشید و این پاسدار رحیم صفوی فرمانده ی کل سپاه پاسداران یک پست تشریفاتی در کنار رهبر برایش آماده کرد تا که مسئولیت تهیه و آماده کردن منقل آتش ایشان وجدا کردن خاکسترها از آتش را بر عهده داده شد که هدف ایناست تا که بطور مستقیم زیر نظر و کنترل باشد که هوس نکند سناریوی محسن سازگارا و علیرضا عسگری را اجرا کند. از سوی دیگر اخیراً پاسدار علی لاریجانی رئیس سابق شورای عالی امنیت ملی و سر پرست هیئت مذاکره کننده ی هسته ای نیز برکنار شده است ویک پاسدار ترکش شده ی موجی که با خودش نیز قهر می باشد و یک گماشته صفرکیلومتر رهبر ولی فقیه می باشد به طور تشریفاتی جای مترسک علی لاریجانی را گرفته است. بنابراین می توان حدس زد که ترکش شعاع بازگوئی حکایت سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری گسترده از آن باشد که فقط شامل پاسداران نامبرده شود دامن دیگران را در بر نگیرد . البته که نقش خود پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری دسته کمی از غضنفر معروف گلزن در تیم خودی را ندارد. بهر حال این پاسدار برای اینکه با نشست دهمین کنگره ی حزب مشارکت رقیب مغلوب برخورد کرده باشد . برای پیگیری هدف که در دنباله آمده ابتدا چنین حکایتی را به عنوان پیش درآمد در یادداشت روز خود بازتاب داده است :
"حكايت كرده اند كه در گرماگرم يكي از جنگ ها، سربازي با سر و روي خاك آلود و در حالي كه يك قبضه از تيربارهاي دشمن را در دست داشت خود را به فرمانده لشگر رساند و به او خبر داد كه اين «تيربار» را در جريان يك جنگ سخت و تن به تن از دشمن به غنيمت گرفته است. فرمانده لشگر كه از شجاعت و جسارت سرباز در پوست نمي گنجيد به نشانه قدرداني از اين سرباز فداكار او را سه روز به مرخصي فرستاد. يك ماه بعد، همان سرباز فداكار! با يك قبضه تيربار ديگر به فرمانده مراجعه كرد و چند روزي مرخصي تشويقي گرفت و اين ماجرا چند بار تكرار شد. سرانجام، فرمانده لشگر از سرباز شجاع خواست تاكتيك مورد استفاده خود را براي ساير نظاميان بازگو كند تا آنها نيز با استفاده از اين تاكتيك ويژه! دمار از روزگار دشمن برآورند و سرباز شجاع! در توضيح تاكتيك خود گفت «جناب فرمانده! در اردوگاه دشمن يك نظامي كودن! وجود دارد كه هر از چندگاه يك تيربار به من مي دهد» فرمانده با تعجب پرسيد؛ «در مقابل اين تيربار، از تو چه مي خواهد؟» و سرباز جواب داد «هيچي قربان! چيز قابل داري! نمي خواهد، فقط هر دفعه يكي از تانك هاي لشگر خودمان و چند ورق كاغذ را كه گمان مي كنم، نقشه عمليات جنگي خودمان است به او مي دهم»!... در ادامه اين حكايت آمده است آن سرباز شجاع! و زرنگ! كه ديگر در آن لشگر نيست، هنوز هم از تاكتيك كذايي خود با افتخار! ياد مي كند و معتقد است اگر چند سال - مثلاً 4 سال- ديگر بر سر كار بود، با تاكتيك هنرمندانه! خود دمار از روزگار دشمن برآورده و بساط جنگ را برچيده بود!... و البته، عده اي نيز به افتخار او كف مي زنند و سوت مي كشند و..."
سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار که در ادامه ی یادداشت روز خود یا بخوانید کیفر بالا وبلند سیار سنگین کهعلیه ی دوران 8 ساله ی اطلاح طلبان صادر کرده است که تا حال مشابه ی اینگونه اتهامات از دهان آخوند مصباح یزدی و طلبه های و شاگردان ایشان و قلم فاطمه رجبی بیان وجاری شده است . ولی اکنون لو رفته است که سر نخ اصلی برنامه کجا بوده است ؟ و با وجود اینکه خاتمی هم زیر تیغ برده شده است که در شرایطی که بوش در برابر ارائه طرح فرهنگ گفتمان تمدن های خاتمی رژیم تروریستی آخوندی را یکی از 3 کشورمحور شرارت در جهان نامیدو تأکید کرده است که این طرح هم الگوبرداری شده از دفتر فرح پهلوی می باشد که مبتکرآن داریوش شایگان بود ودر برابر موج انتقادهای محسن میر دامادی دبیر کل حزب مشارکت اسلامی گه پرسش کرده است«چه كسي مي تواند مدعي توفيق سياست خارجي دولت نهم باشد»؟! و برای جواب دادن پاسدار سر بازجو حسین شریعتمداری آن را تعبیر به «خود گويم و خود خندم، خود مرد هنرمندم!» نموده و پرسش کرده است «چه كسي مي تواند توفيق و درخشش سياست خارجي دولت نهم را انكار كند»؟ بالاخره سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری ضمن باز کردن سیاست خارجی دوران دوم خردادی ها نتیجه گرفته که زانو زدن در مقابل آمریکا و خواهان ادامه ی مذاکره ی صلح ساف با اسرائیل بود و.... حاصل آن بوده است و آن را با شرایط سیاسس خارجی ریاست جمهوری دوره ی نهم مقایسه کرده است که بخشی از پاسخ مقایسه وسئوالی که وی مطرح کرده اینگونه است :
"آيا شما نبوديد كه در اوج فشار آمريكا و متحدانش براي وادار كردن ايران به پذيرش پروتكل الحاقي، طرح سه فوريتي - دوباره بخوانيد، طرح سه فوريتي!- تهيه كرده بوديد تا ايران اسلامي را ملزم به پذيرش بي قيد و شرط پروتكل الحاقي كند؟ آيا شما نبوديد كه در همان روزها از تريبون مجلس ششم با آمريكا و اسرائيل همزبان شده و در مقابل حيرت توأم با خشم مردم اعلام كرديد كه ايران در فعاليت هسته اي 19ساله خود به غرب و آژانس دروغ گفته است؟!از طرح گفت وگوي تمدن هاي آقاي خاتمي با افتخار ياد مي كنيد و اولاً؛ توضيح نمي دهيد كه تهيه كننده اصلي اين طرح آقاي داريوش شايگان- عضو دفتر فرح پهلوي- بوده است و طرح مزبور را در دوران طاغوت و از سوي بنياد فرح پهلوي ارائه كرده بود... يادتان كه هست؟! بعيد است فراموش كرده باشيد! و ثانياً اين طرح چه خاصيتي داشتدر همان سال 2001، جرج بوش ايران را يكي از سه كشور «محور شرارت»! ناميد و آقاي خاتمي در اولين مصاحبه خود با CNNاز «شهيد آبراهام لينكلن»!! تجليل كرد. در همان سال بوش به افغانستان حمله كرد و مدعيان اصلاحات از ضرورت همكاري با طالبان سخن گفتند - همان طالبان كه آنهمه عليه آن داد سخن مي داديد- و... راستي مگر شما نبوديد كه در مطبوعات وابسته به خود با افتخار مي نوشتيد «مبارزه با اسرائيل مبناي فقهي ندارد»! و تاكيد مي كرديد كه ايران بايد از سازش ساف با اسرائيل سرمشق بگيرد! و از اسرائيل به عنوان يك كشور دموكراتيك كه حقوق همه مسلمانان در آن رعايت مي شود ياد مي كرديد! و... آيا شما نبوديد كه شهادت طلبي رزمندگان اسلام- يعني آنان كه نفس كشيدن خود را مديون آنها هستيد- را خشونت گرايي مي ناميديد؟ و مي نوشتيد «جامعه ولايي، انحصارگر و مستبد است و ارزشي براي توده ها ندارد»! و «ولايت فقيه يعني حكومت توتاليتر و ضد مردمي»! و «نظام اسلامي با اصلاحات و مدرنيته منافات دارد»! و «همجنس بازي نبايد ممنوع باشد»! و مي نوشتيد «هيئت هاي مذهبي منشأ خشونت اند و بسيجي ها اعضاي تشكيل دهنده اين هسته ها مي باشند»! و «حجاب و حياي زنان نماد عقب افتادگي است»! و «رزمندگان جبهه ها از عوامل اصلي خشونت در ايران هستند»! و... شرح مفصل اين ماجرا به درازا مي كشد و چيزي كه «عيان است» را «حاجت به بيان» نيست و نكته درخور توجه آن كه بسياري از اظهارات ياد شده از جانب كساني مطرح شده است كه روز جمعه در كنگره حزب مشاركت حضور فعال داشته اند.4- با توجه به مواضع و عملكرد 8ساله مدعيان اصلاحات كه آنچه به آن اشاره شد فقط مشتي از خروارها و اندكي از بسيارهاست و تمامي آنها مستند و موجود است، بايد از آقايان پرسيد، مگر آمريكا و اسرائيل از طرفداران خود چه مي خواستند كه شما آنگونه نبوديد؟ و آيا دشمنان تابلودار مردم ايران از دولتمردان اصلاحات، نمايندگان مدعي اصلاحات و مطبوعات وابسته به اين مدعيان، غير از نفي حاكميت اسلام، نامشروع دانستن جمهوري اسلامي ايران، مقابله با باورهاي ديني، حمايت از اسرائيل، دفاع از آمريكا، ترويج فساد و فحشاء، تسليم در برابر نظام سلطه جهاني و... چيز ديگري مي خواستند؟ بنابراين آيا شرم آور نيست كه «باد» در گلو مي اندازيد و از سياست خارجي دولت اصلاحات و بينش و منش داخلي آن تجليل مي كنيد؟!
درخاتمه اینکه بدون آنکه پاسدار سربازجو وتحریف گر و تواب و سناریو ساز بگوید که برای چه قبل از تهاجم نظامی که در مورد افغانستان وعراق انجام گیرد .آیت الله جک استراو وزیر اسبق امور خارجه ی دولت فخیمه ی انگلیس به ایران سفر می کرد و با همتای خود دیدار می کرد و پیام می آورد و پیام می برد؟ چرااینگونه سفرها درست چند روز قبل از تهاجم نظامی به افغانستان وعراق انجام می گرفت ؟ چرا ازاینآیت الله جک استراو در همین سفر ها بود که درخواست شده بود می بایست نام مجاهدین در اتحاادیه ی اروپا جزو لیست گروه و سازمان های تروریستی گذاشته شود؟ چرا رفسنجانی پس از اشغال نظامی افغانستان در خطبه ی نماز جمعه ی تهران خطاب به بوش گفت که ایشان می داند که اگر همکاری ما نبودهنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود و براس چه در همان دوران اشغال نظامی فغانستان وعراق ولی فقیه و سپاه پاسداران سکوت کامل پیشه کردند؟ در صورتی که قدرتی که اکنون دربست را در اختیار دارند مدیون همان دو اشغال نظامی افغانستان وعراق می باشد. بلی برای چه اینان سکوت کامل کردند ؟ حتی زمانی که شاهزاده ی چارلز ولیعهد ی انگلیس از بصره به تهران سفر کرد و در کاخ سعدآباد خاتمی سید خندان را دیدار کردچرا با سکوت رضایتمندانه یولی فقیه مواجه شد؟ چرا ه نتیجه ی تبلیغاتی این سفر به نفع پیروزی باند ولی فقیه در نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هفتم تمام شد؟ آری چرا از اینگونه انتقاداتی که اکنون نماینده ی ویژه ی ولی فقیه در مؤسسه ی کیهان وسخنگوی رسمی سپاه پاسداران ووکیل مدافع ومبلغ دولت نهم از رقیب شکست خورده ی خود کرده است در آن مقاطع نکرده بود ؟
اگر ررپا کردن اینگونه جنگ ونزاع بر سر قبضه ی کامل قدرت وکسب هرپچه بیشتر ثروت نمی باشد. چگونه است که این پاسدار سربازجو پاسدارحسین شریعتمداری و یار و دوست وهمکار سابق سعید امامی و علی فلاحیان که وزیر اطلاعات زمان رفسنجانی بود در آن موقع حامی و پشتیبان سفت وست رفسنجانی بود وهرگونه ابراز مخالفت با دولت رفسنجانی را بمنزله ی دشمنی با امام زمان قلمداد می کرد. ولی اکنون درست مخالف آن ادعاها را نسبت به رفسنجانی دارد؟ البته که درقبال موضعگیری باآمریکا در شرایطی که سپه پاسداران وقدس در لیست تروریست وتحریم رفته شروع شده است می بایست که سرکوب داخلی افزایش بیشتر یابد . می بایست که چنین با لا بلند کیفرخواست علیه دوم خردادی ها های مغلوب بیش از گذشته صادر شود. می بایست که دامنه ی تهدهید ها گسترش یابد و مانور های نظامی گسترده گردد و فضای جنگی واختناق حکومت نظامی در جامعه حاکم گردد . به خصوص اینکه مسئله ی خیمه شب بازی نمایش انتخابات مجلس دوره هشتم در پیش روی می باشد و باید فضای مانور و انتقاد وتبلیغات رقیب شکست خورده بسته ومحدود گردد تااینکه توان وظرفیت باز سازی برای بازگشت به قدرت را نداشته باشد . البته که این مسئولیت را در درجه ی اول سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری تئوریزه می کند .سپس به سایر نهادهای تبلیغاتی – اطلاعاتی- امنیتی – قضائی بسط و توسعه داده می شود تا برای برخورد آماده گردند . بالاخره ی وزارت کشور و شورای نگهبان با محدود کردن دایره ی تبلیغات انتخاباتی و رد شدن از دستگاه تأئید صلاحیت شورای نگبهان کار را فیصله می دهند. تازه اگر هم توانستند برخی بطور گمنام از دستگاه صافی رد شوند ابطال آرای حوزه ی های انتخاباتی را آخوند جنتی دبیر شورای نگهبان که در اختیار خود دارد آن موقع از این ابزار استفاده نموده و دارد میدان خواهد شد.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 6 آبان ماه سال 1386