نقد وبررسی " گزافه گوئي هاي جديد بوش" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 28 مهرماه سال 1368
بازهم تأکید بیشتر بر عدم عقب شینی و ادامه اهداف هسته ای"
اعترافی که بوش اخیراً کرده است که سران ژیم تروریستی آخوندی قصد دسترسی به سلاح هسته ای دارند ایرادش این است که فقط با تأخیر 19 ساله بیان شده است . زیرا که همان موقع که خمینی مجبور شد جام زهر شکست جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی میان ایران و عراق را به پذیرد و آن را سر بکشد. البته جنگی که خمینی و سپاه پاسداران ورفسنجانی خواهان ادامه ی آن بودند که در نهایت منتهی به آن شد که رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه ی جمعه ی تهران که پس از آتش بس قرائت شد گفت مبلغ 1000 میلیارد دلار خسارات مالی جنگی فقط برای ایران در بر داشته است . بلی باز همین رفسنجانی بود که باز در خطبه ی نماز جمعه ی سال گذشته ی خود نامه ی خمینی به رئیس وقت سپاه پاسداران محسن رضائی را قرائت کرد که خمینی در این نامه قید کرده بود که خواهان سلاح لیزری می باشد . اکنون پس از 19 سال پنهانکاری وادامه ی سیاست حائننه ی کثیف مذاکره و مماشات غرب با این رژیم پلید جهل وجنگ وجنون وجنایات وخیانت وغارتگر و خرافاتی بوش به این نتیجه رسیده است که این رژیم در تلاش د سترسی به سلاح هسته ای می باشد . در صورتیکه از بیش از دو سال و چند ماه پیش تا حال می باشد که ولی فقیه و سپاه پاسداران وشورای نگهبان یک پاسدارگمنام را رئیس جمهور کردند تااینکه از این شهر به آن شهر واز این کشور به آن کشور سفر کند وفریاد وهوار خبر های خوش غنی سازی اورانیوم و برپائی جشن هسته ای را بزند و نوید به زودی پیوستن به 8 قدرت اتمی جهان را بدهد. در صورتیکه این پاسدار گماشته ی گمنام در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوره ی نهم که هزینه ی این تبلیغات از طریق اختلاس مبلغ 350 میلیارد تومانی در زمان شهردار تهران بودنش تأمین و بر جیب زده بود .
آری اگر هدف نهائی کنترل سپاه پاسداران بر تأسیسات هسته ای نبود و تسلط بر پیگیری پروژه و دسترسی به سلاح هسته ای نبود . ضروری نبود که پاسدار احمدی نژاد با تأکید کردن بر نابودی اسرائیل زیر پوشش تاکتیکی دفاع و اشک تمساح ر یزی برای فلسطینینان تأکید کند تا که ز مینه ی قدرت گیری حماس در فلسطین فراهم شود. سپس سپاه پاسداران بتواند از طریق موشک پرانی حماس و حزب الله لبنان به درون خاک اسرائیل آتش جنگ 33 روزه ی با اسرائیل را به وجود آورد وخاورمیانه را به آشوب جنگ وبحران وناامنی بکشاند ولبنان را به سر زمین سوخته تبدیل گردد و کشورهای عربی خاورمیانه تهدید به سقوط شوند و الگوی حکومت شیخ حسن نصرا للهی برای آنان نوید داده شود.
مگر فراموش شد که راه اندازی این جنگ 33 روزه زمانی دامن زده شد که پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شده بود ؟ اگر چنانچه این پروژه اهداف مسالمت آمز دارد و اهداف نظامی را دنبال نمی کند چه وحشتی برای واکنش نشان ارجاع این پرونده از شرای حکام به شورای امنیت بود که برایش جنگ 33روزه حزب الله لبنان با اسرائیل راه اندازی شود؟ چرای می بایست که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری زمانی که خاویر سولانا با بسته ی معروف هسته ای اروپا راهی تهران شد که حاصل چند سال سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات با اروپا بود در یادداشت روز خود "مذاکره برای هیچ" وی تهدید نمی کرد که سرنوشت مذاکره ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا، بلکه در خیابان های بیرون وبغداد تعیین می شود . حتی خطاب به آمریکا گفته بود که این نیروهای نظامی آمریکا در عراق و منطقه ی خاورمیانه می باشند که نیاز به امنیت دارند که می بایست دست نیاز به سوی رژیم تروریستی آخوندی دراز کنند نه اینکه رژیم آخوندی که نیاز به تضنمین امنیت در صورت عقب نشینی از اهداف هسته ای خود از سوی آمریکا می باشد. از خاطره ها فراموش شده است که چگونه پس از این تهدید سربازجو پاسدار حسین شریعتداری بود که جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران از طریق حزب اله لبنان با اسرائیل شروع شد و از آن تاریخ تاکنون روزی نیست که بغداد و شهرهای دیگرعراق بیشتر در باتلاق ساخته شده فرو نرود و بر کشته های نظامیان آمریکائی در عراق و افغانستان در کنار سایر کشته ها مجروحن بی گناه عراقی و افغانی افزوده نگردد .
اگر هدف دسترسی به سلاح هسته ای نمی باشد این همه تهدید ها و دست زدن به اعمال تروریستی در خاک عراق و کودتتا کردن و برپائی جنگ داخلی در فلسطین و راه اندازی جنگ در لبنان و ارسال سلاح ها و بمب های کنار جاده ای و کنترل از راه دور دور به عراق و افغانستان برای کشتن نظامیان آمریکائی برای فشار آوردن نیرو های نظامی آمریکائی که بایداز عراق و افغانستان خارج شوند برای چیست ؟
تهدید به نابوی کردن اسرائیل و مخالفت کردن بر پیشنهاد مذاکره ی صلح لبنان از سوی عربستان، دادن یک میلیارد دلار وام بلاعوض به سوریه برای مدرن کردن تجهیرات وتسهیلات نظامی خود مشروط بر اینکه در روند مذاکره ی پیشنهادی صلح عربستان شرکت نکند که در سفر احمدی نژاد و هیئت همراه وی به سوریه مطرح شد. ادعا وتأکید سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری مبنی بر بازگشت ش وملحق شدن بحرین به ایران برای یست؟ همچنین ابراز مخالفت شدید همین سر مقاله نویس نسبت به نماینده ی شیخ نشین قطر که چرا در حاشیه ی نشست مجمع عمومی سالیانه سازمان ملل تلاش کرده بود واسطه ی میان نماینده ی سوریه با اسرائیل شود رراستای چه اهدافیست؟ مهمتر اینکه چرا ولی فقیه در خطبه نماز عید فطر رهبران کشورهای عربی را تهدید کرد و شدار داد و تأکید کرد که اگر چنانچه این رهبران در کنفرانس پائیزی صلح در آمریکا شرکت کنند با خطر اغتشاش وقیام واعتراض های گسترده ی درونی مواجه خواهند شد؟ چرا پس از این تهدید اجلاس 5 رئیس جمهور حاشیه ی دریای خزر در تهران تشکیل شد تا اینکه رئیس جمهورروسیه فرصت طلبانه از شرایط بحرانی به نفع خود بهره برداری کند؟ البته از التیماتومی که پوتین پیرامون پروژه ی هسته ای به ولی فقیه داده داده است خبری بیرون درز نکرده است .
در هر صورت اگر بوش به دنبال راه نهائی می باشد واگر خواهان ایجاد صلح وثبات در منطقه است و بطور جد خواهان آزادی مردم ایران استقرار دمکراسی در ایران می باشد بهتر است تا دیر نشده از وزارت امور خارجه ی خود بخواهد که نام سازمان مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج شود و از اروپا بخواهد که همین سیاست را اتخاذ کند و به سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات با رژیم تروریستی آخوندی پایان دهد تا دیگر دستگاه تبلیغات رژیم تروریستی آخوندی فرصت نیابد که اینگونه خود را نماینده ی مردم ایران جا بزند وچنین ادعای مضحک هسته ای از سوی مردم ایران کند:
"جمهوري اسلامي ايران عليرغم همه تهديدهاي آمريكا فعاليت هاي هسته اي صلح آميز را حق قانوني خود ميداند و ذره اي در اين زمينه كوتاه نخواهد آمد. اگر بوش و دارودسته او فكر مي كنند با اين قبيل گزافه گوئي ها مي توانند ميان مسئولان ايراني و يا مسئولان و ملت ايران اختلافي در اين زمينه ايجاد كنند بايد بدانند كه هر روز كه ميگذرد موضوع انرژي هسته اي ايران وحدت و انسجام را در اينجا مستحكم تر مي كند و عزم مردم و مسئولان را براي احقاق اين حق قانوني جدي تر مينمايد. بدمستي هاي اخير رئيس جمهور آمريكا نيز بجاي آنكه به نفع بوش و دارودسته او تمام شود وحدت نظر را در ايران بر سر فعاليت هاي هسته اي بيشتر و قوي تر مي كند."
در خاتمه اینکه برای بار دیگر سرمقاله نویس تأکید و تأئید کرده است که رژیم تروریستی آخوندی از تلاش و تقلا برای دسترسی به سلاح هسته ای بر نمی دارد و مطلقاً مطالبات مردم برایش معنی و مفهومی ندارد . زیرا اگر مهم نیست در شرایطی که قیمت هر بشگه نفت به 90 دلار رسیده است رشد لجام گسیخته تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و گسترش دار زدن ها خیابانی واعدام ها در زندان ها ادامه دارد سهم مردم محروم وفقیر ایران و منتظر دریافت نان برتوی سفره های خالی اشان فقط فقر وبدبختی و دار زدن های بیشتر نمی شد و از سوی دیگر ولی فقیه پیشنهادات یا کنفرانس های صلح خاورمیانه را تهدید به شکست کشاندن نمی کرد وخط و نشان دخالت گری و برپائی آشوب ئ اغتشاش درون کشورهای شرکت کننده در کنفرانس در آمریکا نمی کرد. بنابراین مجموعه ی اسناد وفاکت ها و اثات این دخالت گری و تهدید کردنها نشان از اهدا ف نظامی هسته ای می باشد .
هوشنگ – بهداد
شنبه 28 مهرماه سال8 136
بازهم تأکید بیشتر بر عدم عقب شینی و ادامه اهداف هسته ای"
اعترافی که بوش اخیراً کرده است که سران ژیم تروریستی آخوندی قصد دسترسی به سلاح هسته ای دارند ایرادش این است که فقط با تأخیر 19 ساله بیان شده است . زیرا که همان موقع که خمینی مجبور شد جام زهر شکست جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی میان ایران و عراق را به پذیرد و آن را سر بکشد. البته جنگی که خمینی و سپاه پاسداران ورفسنجانی خواهان ادامه ی آن بودند که در نهایت منتهی به آن شد که رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه ی جمعه ی تهران که پس از آتش بس قرائت شد گفت مبلغ 1000 میلیارد دلار خسارات مالی جنگی فقط برای ایران در بر داشته است . بلی باز همین رفسنجانی بود که باز در خطبه ی نماز جمعه ی سال گذشته ی خود نامه ی خمینی به رئیس وقت سپاه پاسداران محسن رضائی را قرائت کرد که خمینی در این نامه قید کرده بود که خواهان سلاح لیزری می باشد . اکنون پس از 19 سال پنهانکاری وادامه ی سیاست حائننه ی کثیف مذاکره و مماشات غرب با این رژیم پلید جهل وجنگ وجنون وجنایات وخیانت وغارتگر و خرافاتی بوش به این نتیجه رسیده است که این رژیم در تلاش د سترسی به سلاح هسته ای می باشد . در صورتیکه از بیش از دو سال و چند ماه پیش تا حال می باشد که ولی فقیه و سپاه پاسداران وشورای نگهبان یک پاسدارگمنام را رئیس جمهور کردند تااینکه از این شهر به آن شهر واز این کشور به آن کشور سفر کند وفریاد وهوار خبر های خوش غنی سازی اورانیوم و برپائی جشن هسته ای را بزند و نوید به زودی پیوستن به 8 قدرت اتمی جهان را بدهد. در صورتیکه این پاسدار گماشته ی گمنام در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوره ی نهم که هزینه ی این تبلیغات از طریق اختلاس مبلغ 350 میلیارد تومانی در زمان شهردار تهران بودنش تأمین و بر جیب زده بود .
آری اگر هدف نهائی کنترل سپاه پاسداران بر تأسیسات هسته ای نبود و تسلط بر پیگیری پروژه و دسترسی به سلاح هسته ای نبود . ضروری نبود که پاسدار احمدی نژاد با تأکید کردن بر نابودی اسرائیل زیر پوشش تاکتیکی دفاع و اشک تمساح ر یزی برای فلسطینینان تأکید کند تا که ز مینه ی قدرت گیری حماس در فلسطین فراهم شود. سپس سپاه پاسداران بتواند از طریق موشک پرانی حماس و حزب الله لبنان به درون خاک اسرائیل آتش جنگ 33 روزه ی با اسرائیل را به وجود آورد وخاورمیانه را به آشوب جنگ وبحران وناامنی بکشاند ولبنان را به سر زمین سوخته تبدیل گردد و کشورهای عربی خاورمیانه تهدید به سقوط شوند و الگوی حکومت شیخ حسن نصرا للهی برای آنان نوید داده شود.
مگر فراموش شد که راه اندازی این جنگ 33 روزه زمانی دامن زده شد که پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شده بود ؟ اگر چنانچه این پروژه اهداف مسالمت آمز دارد و اهداف نظامی را دنبال نمی کند چه وحشتی برای واکنش نشان ارجاع این پرونده از شرای حکام به شورای امنیت بود که برایش جنگ 33روزه حزب الله لبنان با اسرائیل راه اندازی شود؟ چرای می بایست که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری زمانی که خاویر سولانا با بسته ی معروف هسته ای اروپا راهی تهران شد که حاصل چند سال سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات با اروپا بود در یادداشت روز خود "مذاکره برای هیچ" وی تهدید نمی کرد که سرنوشت مذاکره ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا، بلکه در خیابان های بیرون وبغداد تعیین می شود . حتی خطاب به آمریکا گفته بود که این نیروهای نظامی آمریکا در عراق و منطقه ی خاورمیانه می باشند که نیاز به امنیت دارند که می بایست دست نیاز به سوی رژیم تروریستی آخوندی دراز کنند نه اینکه رژیم آخوندی که نیاز به تضنمین امنیت در صورت عقب نشینی از اهداف هسته ای خود از سوی آمریکا می باشد. از خاطره ها فراموش شده است که چگونه پس از این تهدید سربازجو پاسدار حسین شریعتداری بود که جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران از طریق حزب اله لبنان با اسرائیل شروع شد و از آن تاریخ تاکنون روزی نیست که بغداد و شهرهای دیگرعراق بیشتر در باتلاق ساخته شده فرو نرود و بر کشته های نظامیان آمریکائی در عراق و افغانستان در کنار سایر کشته ها مجروحن بی گناه عراقی و افغانی افزوده نگردد .
اگر هدف دسترسی به سلاح هسته ای نمی باشد این همه تهدید ها و دست زدن به اعمال تروریستی در خاک عراق و کودتتا کردن و برپائی جنگ داخلی در فلسطین و راه اندازی جنگ در لبنان و ارسال سلاح ها و بمب های کنار جاده ای و کنترل از راه دور دور به عراق و افغانستان برای کشتن نظامیان آمریکائی برای فشار آوردن نیرو های نظامی آمریکائی که بایداز عراق و افغانستان خارج شوند برای چیست ؟
تهدید به نابوی کردن اسرائیل و مخالفت کردن بر پیشنهاد مذاکره ی صلح لبنان از سوی عربستان، دادن یک میلیارد دلار وام بلاعوض به سوریه برای مدرن کردن تجهیرات وتسهیلات نظامی خود مشروط بر اینکه در روند مذاکره ی پیشنهادی صلح عربستان شرکت نکند که در سفر احمدی نژاد و هیئت همراه وی به سوریه مطرح شد. ادعا وتأکید سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری مبنی بر بازگشت ش وملحق شدن بحرین به ایران برای یست؟ همچنین ابراز مخالفت شدید همین سر مقاله نویس نسبت به نماینده ی شیخ نشین قطر که چرا در حاشیه ی نشست مجمع عمومی سالیانه سازمان ملل تلاش کرده بود واسطه ی میان نماینده ی سوریه با اسرائیل شود رراستای چه اهدافیست؟ مهمتر اینکه چرا ولی فقیه در خطبه نماز عید فطر رهبران کشورهای عربی را تهدید کرد و شدار داد و تأکید کرد که اگر چنانچه این رهبران در کنفرانس پائیزی صلح در آمریکا شرکت کنند با خطر اغتشاش وقیام واعتراض های گسترده ی درونی مواجه خواهند شد؟ چرا پس از این تهدید اجلاس 5 رئیس جمهور حاشیه ی دریای خزر در تهران تشکیل شد تا اینکه رئیس جمهورروسیه فرصت طلبانه از شرایط بحرانی به نفع خود بهره برداری کند؟ البته از التیماتومی که پوتین پیرامون پروژه ی هسته ای به ولی فقیه داده داده است خبری بیرون درز نکرده است .
در هر صورت اگر بوش به دنبال راه نهائی می باشد واگر خواهان ایجاد صلح وثبات در منطقه است و بطور جد خواهان آزادی مردم ایران استقرار دمکراسی در ایران می باشد بهتر است تا دیر نشده از وزارت امور خارجه ی خود بخواهد که نام سازمان مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج شود و از اروپا بخواهد که همین سیاست را اتخاذ کند و به سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات با رژیم تروریستی آخوندی پایان دهد تا دیگر دستگاه تبلیغات رژیم تروریستی آخوندی فرصت نیابد که اینگونه خود را نماینده ی مردم ایران جا بزند وچنین ادعای مضحک هسته ای از سوی مردم ایران کند:
"جمهوري اسلامي ايران عليرغم همه تهديدهاي آمريكا فعاليت هاي هسته اي صلح آميز را حق قانوني خود ميداند و ذره اي در اين زمينه كوتاه نخواهد آمد. اگر بوش و دارودسته او فكر مي كنند با اين قبيل گزافه گوئي ها مي توانند ميان مسئولان ايراني و يا مسئولان و ملت ايران اختلافي در اين زمينه ايجاد كنند بايد بدانند كه هر روز كه ميگذرد موضوع انرژي هسته اي ايران وحدت و انسجام را در اينجا مستحكم تر مي كند و عزم مردم و مسئولان را براي احقاق اين حق قانوني جدي تر مينمايد. بدمستي هاي اخير رئيس جمهور آمريكا نيز بجاي آنكه به نفع بوش و دارودسته او تمام شود وحدت نظر را در ايران بر سر فعاليت هاي هسته اي بيشتر و قوي تر مي كند."
در خاتمه اینکه برای بار دیگر سرمقاله نویس تأکید و تأئید کرده است که رژیم تروریستی آخوندی از تلاش و تقلا برای دسترسی به سلاح هسته ای بر نمی دارد و مطلقاً مطالبات مردم برایش معنی و مفهومی ندارد . زیرا اگر مهم نیست در شرایطی که قیمت هر بشگه نفت به 90 دلار رسیده است رشد لجام گسیخته تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و گسترش دار زدن ها خیابانی واعدام ها در زندان ها ادامه دارد سهم مردم محروم وفقیر ایران و منتظر دریافت نان برتوی سفره های خالی اشان فقط فقر وبدبختی و دار زدن های بیشتر نمی شد و از سوی دیگر ولی فقیه پیشنهادات یا کنفرانس های صلح خاورمیانه را تهدید به شکست کشاندن نمی کرد وخط و نشان دخالت گری و برپائی آشوب ئ اغتشاش درون کشورهای شرکت کننده در کنفرانس در آمریکا نمی کرد. بنابراین مجموعه ی اسناد وفاکت ها و اثات این دخالت گری و تهدید کردنها نشان از اهدا ف نظامی هسته ای می باشد .
هوشنگ – بهداد
شنبه 28 مهرماه سال8 136