نقد وبررسی " خزر درياي صلح و تفاهم" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 24 مهرماه سال 1386
پیشنهاد تناقض آمیز تفاهم صلح ودوستی"عجیب است تحلیلی که امروز سر مقاله نویس ارائه کرده است درست نقطه ی مقابل سر مقاله روز گذشته ی همین روزنامه است که عنوان سخن با پوتین داشت و پرونده ی عملکرد گذشته دولت روسیه و پوتین رئیس جمهور کنونی روسیه را کرده و پرسش کرده بود که چرا روسیه به دنبال سیاست گذشته دشمنی با آمریکا نمی رود وچرا در این رابطه از رژیم تروریستی آخوندی علیه ی آمریکا حمایت و پشتیبانی نمی کند و یااینکه چرا در برابر اشغال نظامی افغانستان وعراق روسیه موضع اتخاذ نکرد؟ . خلاصه کلی سئوالات مشابه دیگر توی همین مایه ها مطرح کردهوازوتین خواسته بود که پاسخگو باشد . معلوم نیست که در فاصله ی 24 ساعته چه اتفاقی رخ داده است که یکباره نظرسر مقاله نویس تغییر کرده است و صحبت از مسائل حقوقی وتفاهم این کشورها با هم کرده است . البته ایشان توضیح نداده است که چرا تعدادی از نمایدگان وکیل الدوله در مجلس از دوللت خواستار ادعای سهم 50% از آبهای دریای خزر شده اند. غافل از آنکه حتی دولت نتوانسته به سهم برابر 20% برابر دیگر کشورهای ساحلی در یا خزر شود و گفته می شود تسلط بر سهم حدود 12 تا 13% می باشد.جالب است که مقاله نویس از یک سو این کشور ها را از حضور نظامی آمریکا در منطقه ی آسیای میانه ترسانده است و تذکر داده است که فراموش نکنید که چگونه آمریکا آشوب هائی در این منطقه به وجود آورد واز یاد نرفته است که چگونه برخی از این کشورها به تشنج کشانده شد و به عنوان راه حل وبرای مقابله کردن با آمریکا پپیشنهاد پیمان وجبهه مشترک علیه ی حضور نظامی آمریکا در این منطقه را داده با چاشنی تفاهم صلح داده است . البته سرمقاله نویس بر خلاف ادعای مطرح شده خودش فراموش کرده است که در همین اجلاس تهران پاسدار احمدی نژاد در کنار رئیس جمهور کشورهائی نشسته اند که رابطه ی بسیار نزدیکی با آمریکا دارند . از جمله جمهوری آذربایجان است که علاوه بر رابطه ی نزدیک با آمریکا داشتن رابطه ی خوبی هم با اسرائیل دارد ورئیس جمهورش نیز در این اجلاس حضور دارد ولی باز سرمقله نویس اینگونه پیام وپیشنهادهای تناقض آمیز داده است :
"علاوه بر حضور سودجويانه و سياسي آمريكا و ساير قدرت هاي غربي اكنون بعضي از اين كشورها با حضور نظامي خود در منطقه نگراني هائي را ايجاد كرده اند. منطقه درياي خزر نبايد محل حضور نظامي كشورهاي بيگانه باشد. كشورهائي كه با حضور سياسي خود آسياي ميانه را به آشوب كشيدند و مشكلاتي براي بعضي جمهوري ها پديد آوردند قطعا با حضور نظامي بيشتر مي توانند به تشنج زائي بپردازند و منطقه را دچار خطر نمايند . بنابر اين سران 5 كشور ساحلي بايد براي جلوگيري از اين خطر اقدامات ويژه اي بعمل آورند. "
درخاتمه اینکه با این دید ونظر و مملو از تناقض فراوان مشخص نیست که این اجلاس برای چه در تهران برگزار شده است و قرار است که چه نتایجی بهمراه داشته باشد یااز آن حاصل شود. در صورتی که این چنین سرمقاله نویس نکات تناقض آمیز واختلاف ریشه ای میان اعضای 5 کشور را برجسته کرده است واز طرف دیگر سخنگوی وزارت امور خارجه کیسه ی گشاد دوخته است و نوید رسیدن خبرخوش زودی در مورد نیروگاه اتمی بوشهر را داده است! بنابراین در شرایطی که رژیم بحران زاده تروریستی آخوندی قرار دارد و مسئله ی بحران هسته ای همچنان لا ینحل باقی مانده است برگزاری اینگونهالاس ها نه اینکه هیچ مشکلی را حل نمی کند، حتی می تواند دامنه ی تضاد ها را به شکلی دیگر حاد کند. چونکه پوتین اهل باج و آوانس وامتیاز دادن به آخوندهای فرو رفته درگل نمی باشد، بلکه آمده است که نرخ باج گیری خودش میلن منازعه ی در دوسمت میان آمریکا و رژیم ترریستی آخوندی را بالا ببرد و باج های کلان تری بیشتری از آخوندهای مفلوک وایزوله شده ونیازمند دریافت کند ودر نهایت در نشست آتی شورای امنیت سازمان در شورای امنیت در کنار آمریکا و سایر اعضای گروه 5+1 علیه ی پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی قرار خواهد گرفت. بقول معروف زمستان خواهد رفت وسیاهی بر ذغال خواهد ماند
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 24 مهرماه سال 1386
پیشنهاد تناقض آمیز تفاهم صلح ودوستی"عجیب است تحلیلی که امروز سر مقاله نویس ارائه کرده است درست نقطه ی مقابل سر مقاله روز گذشته ی همین روزنامه است که عنوان سخن با پوتین داشت و پرونده ی عملکرد گذشته دولت روسیه و پوتین رئیس جمهور کنونی روسیه را کرده و پرسش کرده بود که چرا روسیه به دنبال سیاست گذشته دشمنی با آمریکا نمی رود وچرا در این رابطه از رژیم تروریستی آخوندی علیه ی آمریکا حمایت و پشتیبانی نمی کند و یااینکه چرا در برابر اشغال نظامی افغانستان وعراق روسیه موضع اتخاذ نکرد؟ . خلاصه کلی سئوالات مشابه دیگر توی همین مایه ها مطرح کردهوازوتین خواسته بود که پاسخگو باشد . معلوم نیست که در فاصله ی 24 ساعته چه اتفاقی رخ داده است که یکباره نظرسر مقاله نویس تغییر کرده است و صحبت از مسائل حقوقی وتفاهم این کشورها با هم کرده است . البته ایشان توضیح نداده است که چرا تعدادی از نمایدگان وکیل الدوله در مجلس از دوللت خواستار ادعای سهم 50% از آبهای دریای خزر شده اند. غافل از آنکه حتی دولت نتوانسته به سهم برابر 20% برابر دیگر کشورهای ساحلی در یا خزر شود و گفته می شود تسلط بر سهم حدود 12 تا 13% می باشد.جالب است که مقاله نویس از یک سو این کشور ها را از حضور نظامی آمریکا در منطقه ی آسیای میانه ترسانده است و تذکر داده است که فراموش نکنید که چگونه آمریکا آشوب هائی در این منطقه به وجود آورد واز یاد نرفته است که چگونه برخی از این کشورها به تشنج کشانده شد و به عنوان راه حل وبرای مقابله کردن با آمریکا پپیشنهاد پیمان وجبهه مشترک علیه ی حضور نظامی آمریکا در این منطقه را داده با چاشنی تفاهم صلح داده است . البته سرمقاله نویس بر خلاف ادعای مطرح شده خودش فراموش کرده است که در همین اجلاس تهران پاسدار احمدی نژاد در کنار رئیس جمهور کشورهائی نشسته اند که رابطه ی بسیار نزدیکی با آمریکا دارند . از جمله جمهوری آذربایجان است که علاوه بر رابطه ی نزدیک با آمریکا داشتن رابطه ی خوبی هم با اسرائیل دارد ورئیس جمهورش نیز در این اجلاس حضور دارد ولی باز سرمقله نویس اینگونه پیام وپیشنهادهای تناقض آمیز داده است :
"علاوه بر حضور سودجويانه و سياسي آمريكا و ساير قدرت هاي غربي اكنون بعضي از اين كشورها با حضور نظامي خود در منطقه نگراني هائي را ايجاد كرده اند. منطقه درياي خزر نبايد محل حضور نظامي كشورهاي بيگانه باشد. كشورهائي كه با حضور سياسي خود آسياي ميانه را به آشوب كشيدند و مشكلاتي براي بعضي جمهوري ها پديد آوردند قطعا با حضور نظامي بيشتر مي توانند به تشنج زائي بپردازند و منطقه را دچار خطر نمايند . بنابر اين سران 5 كشور ساحلي بايد براي جلوگيري از اين خطر اقدامات ويژه اي بعمل آورند. "
درخاتمه اینکه با این دید ونظر و مملو از تناقض فراوان مشخص نیست که این اجلاس برای چه در تهران برگزار شده است و قرار است که چه نتایجی بهمراه داشته باشد یااز آن حاصل شود. در صورتی که این چنین سرمقاله نویس نکات تناقض آمیز واختلاف ریشه ای میان اعضای 5 کشور را برجسته کرده است واز طرف دیگر سخنگوی وزارت امور خارجه کیسه ی گشاد دوخته است و نوید رسیدن خبرخوش زودی در مورد نیروگاه اتمی بوشهر را داده است! بنابراین در شرایطی که رژیم بحران زاده تروریستی آخوندی قرار دارد و مسئله ی بحران هسته ای همچنان لا ینحل باقی مانده است برگزاری اینگونهالاس ها نه اینکه هیچ مشکلی را حل نمی کند، حتی می تواند دامنه ی تضاد ها را به شکلی دیگر حاد کند. چونکه پوتین اهل باج و آوانس وامتیاز دادن به آخوندهای فرو رفته درگل نمی باشد، بلکه آمده است که نرخ باج گیری خودش میلن منازعه ی در دوسمت میان آمریکا و رژیم ترریستی آخوندی را بالا ببرد و باج های کلان تری بیشتری از آخوندهای مفلوک وایزوله شده ونیازمند دریافت کند ودر نهایت در نشست آتی شورای امنیت سازمان در شورای امنیت در کنار آمریکا و سایر اعضای گروه 5+1 علیه ی پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی قرار خواهد گرفت. بقول معروف زمستان خواهد رفت وسیاهی بر ذغال خواهد ماند
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 24 مهرماه سال 1386