نقد و بررسی " پرده هائي كه بالا رفتند" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 25 دیماه سال 1387
"برای ا ینکه پرده و نقش اصلی سنگر رژیم تروریستی آخوندی در جنگ افروزی نوار غزه بالا کشیده نشود، با پرده بازی ، تلاش برای بالا بردن پرده های دیگر شده است"
ملای سرمقاله نویس از تاریخ و نقش آن گفته است. البته نگفته نمی شود که تاریخ نگار کیست ووظیفه اش چیست؟ چه کسی تاریخ می نویسد وبرای چه تاریخ نویسی می کند؟ فرق تاریخ نگار حکومتی با تاریخ ووقایع نگار مستقل چیست؟ مهتر اینکه مگر گفته نمی شود که تاریخ دو بار تکرار می شود؟ یکی بصورت کمیک و دیگری بطور تراتژدیک . اکنون ملای سرمقاله نویس با ترکیب کردن این دو مدل تاریخ نگاری کمیک و تراژدیک پیرامون فاجعه ی نوار غزه پس از روضه خوانی کردن تلاش مذبوحانه کرده است تا با فلسفه ی مرده خواری و فرصت طلبی شیادانه آنگونه تحلیل و تفسیر کند تا که نقش و عامل تعیین کننده بر پائی معادله ی جنگ و فاجعه ی غزه یعنی سران رژیم تروریستی به خصوص سپاه پاسداران خط خورده ومحو گردد و بر عکس نقش و رنگ و لعاب بی طرفی و انسان دو ستانه به خود بگیرد و گفته نشود که بسیج و سازماندهی کردن بسیجیان کفن پوش شده در جلوی سفارتخانه ها و دفاتر حافظ منافع کشورهای عربی و برخی کشو های اروپائی برای چیست؟ همچنین پرتاب کوکتل مولوتف و مواد آتش زا و اشغال گری کردن برخی سفارتخانه ها ومرگ بر این و آن سر دادن وجایزه ی یک ملیون دلاری برای ترور و کشن رئیس جمهوری مصر حسنی مبارک تعیین کردن که اکنون به مبلع 5 میلیون و صد هز ار دلار ارتقاء یافته است. در راستای چه اهدافی بوده و می باشد؟
مهمتراینکه چرا نه اینکه لوطی جماران و رهبر و دولت این اقدامات را محکوم نمی کنند ومانع از اجرای آن نمی شوند ، بلکه موجب حمایت و تقویت آن شده اند؟ مشروط بر اینکه فراموش نشده است که چگونه قبل از شروع جنگ و تبدیل به فاجعه نوار غزه شدن ، سران رژیم تروریستی آخوندی تلاش همه جانبه کردند تا که جهاد اسلامی فلسطین و حماس به خاک اسرائیل آنقدر موشک پرتاب کنند تا که ارتش اسرائیل را وادار به واکنش تلافی جویانه نمایندد وکار به اینجا کشانیدند که 20 روز است دامنه ی جنگ بدل به فاجعه در نوار غزه شده است . برای اینکه مطبوعات و تبلیغات رژیم تروریستی آخوندی همگام با لوطی جماران و سپاه پاسداران بهانه ی لازم برای شعله ور جنگ نوار غزه گسترش داشته باشند تا که پیگیری بحران هسته ای ر ژیم تروریستی آخوندی به حاشیه برده شود . همینطور ضمن بر جسته شدن دشمنی با روند مذاکرات صلح خاور میانه که لوطی جماران در خطبه ی عید فطر سال گذشته خود آن را علنی کرد که اکنون کوشش می شود با دامنه دار کردن جنگ نوار غزه و اشک تمساح فرصت طلبانه و تاکتیکی برای کودکان کشته شده ی در نوار غزه ریختن رهبران کشور های عربی همچون رئیس جمهور مصر حسنی مبارک و پادشاه عربستان واردن از صحنه ی فعالیت و پیگیری ادامه ی مذاکرات صلح خاورمیانه حذف گردند .
بنابراین اکنون ملای سرمقله نویس بر اساس این اهداف و اقدامات دست به بازگوئی وقایع تاریخی در نوار غزه زده و تاریخ نگار شده است. پس بی جهت نیست که این ملای سرمقاله نویس با کتمان کردن نقش اصلی جنگ افروزی و تهدید وتوهین کردن رهبران کشور های عربی و بر گزاری تظاهرات نمایشی و فرمایشی سازماندهی شده ی بسیجیان کفن پوش شده و جایزه برای کشتن رهبر کشور دیگر تعیین کردن، اینگونه نقش و مأموریت تاریخ نگار کمدی ووارونه بودن بودن خود را به نمایش گذاشته است :
دور از واقعيت نيست اگر نام جنگ غزه را جنگ احزاب عليه مردم مسلمان غزه بناميم زيرا در يك طرف اين جنگ اسرائيل آمريكا انگليس فرانسه دولت هاي مصر عربستان اردن و بسياري از سران ارتجاع عرب حضور دارند كه با همدستي يكديگر مردم مسلمان غزه را آماج حملات ناجوانمردانه و جنايتكارانه قرار داده اند. اينان از حمايت هاي آشكار و پنهان بسياري از افراد گروه ها و جريان هاي رياكار جهان عرب و جهان اسلام برخوردارند. اين طيف گسترده از طنطاوي شيخ الازهر مصر گرفته تا القاعده و طالبان و مفتي هاي دربار سعودي و ساير دربارهاي عربي را شامل مي شود كساني كه عليه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و حزب الله لبنان كه در خط مقدم جهاد و مبارزه عليه رژيم صهيونيستي قرار دارند و براي مسلمانان عزت و شرف آفريدند فتوا صادر مي كنند و به دستور آمريكا و انگليس و صهيونيسم بين الملل حكم تكفير شيعه را ميدهند و خود را مدافع ناب اسلام معرفي مي كنند ولي هنگامي كه صهيونيست ها و به تعبير دقيق رهبر معظم انقلاب � كفار حربي و منافقان امت � به جان مسلمانان غزه مي افتند و مرد و زن و كودك را به خاك و خون مي كشند و خانه هاي آنها را بر سرشان خراب مي كنند و حتي به بيمارستان ها و كودكستان ها و مدارس و مساجد هم رحم نمي كنند از همين صاحبان فتواهاي غلاظ و شداد هيچ خبري نيست !"
در خاتمه اینکه به استناد مقاله ی روز گذشته ی همین روزنامه جمهوری اسلامی که پیرامون روند افزایش واردات با وجود کاهش قیمت و بهای نفت انتقاد سخت به دولت نهم و سیاست فزایش واردات کالا شد . در صورتی که این مقوله فقط یک نمونه از بحران ها و اختلافات درونی می باشد . زیرا که بحران رقابت و تضاد و اختلاف پیرامون بر گزاری ریاست جمهوری دوره ی دهم بس گسترده تر از این بحران واردات کالا است . به خصوص آنکه عدم مشروعیت رژیم ضد بشری در کنار بحران هسته ای موضوع مهمتر از سایر بحران ها می باشد. بنابراین برای انحراف اذهان عمومی و افزایش رعب و وحشت و خفقان در جامعه تا که مانع از عینی و مادی شدن خشم و نارضایتی عمومی به قیام و خیزش ای اجتماعی شود . موج اعدام ودار و سنگسار و قطع اندام با گیوتین افزیش یافته است . همینطور برای عدم پاسخگوئی به مطالبات مردم آنهم در شرایطی که تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند . لذا برای فرار موقتی از این بحران ها می بایست بنابرسیاست کلیدی صدور تروریسم و بنیاد گرائی و بحران، جنگ نوار غزه طراحی می شد تا که سوژه ی برای مانور دادن تبلیغاتی گسترده آنگونه مهیا شود که در رأس اخبار و مطالبات روز مطبوعات و رسانه ای خبری و سخنرانی و گفتار مقامات رژیم ضد بشری وقرون وسطائی آخوندی قرار گیرد . متأسفانه اکنون نهادهای بین المللی به عامل و ریشه ی بحران سازی اصلی نواز غزه ، یعنی رژیم تروریستی آخوندی توجه لازم نکرده اند که تلاش برای بسط این جنگ نوار غزه به سراسر منطقه ی خاور میانه می کند. بهمین دلیل تلاش های منطقه ای و بین المللی برای اجرای آتش بس جنگ در نوار غزه به نتیجه نرسیده است.
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 25 دیماه سال 1387
"برای ا ینکه پرده و نقش اصلی سنگر رژیم تروریستی آخوندی در جنگ افروزی نوار غزه بالا کشیده نشود، با پرده بازی ، تلاش برای بالا بردن پرده های دیگر شده است"
ملای سرمقاله نویس از تاریخ و نقش آن گفته است. البته نگفته نمی شود که تاریخ نگار کیست ووظیفه اش چیست؟ چه کسی تاریخ می نویسد وبرای چه تاریخ نویسی می کند؟ فرق تاریخ نگار حکومتی با تاریخ ووقایع نگار مستقل چیست؟ مهتر اینکه مگر گفته نمی شود که تاریخ دو بار تکرار می شود؟ یکی بصورت کمیک و دیگری بطور تراتژدیک . اکنون ملای سرمقاله نویس با ترکیب کردن این دو مدل تاریخ نگاری کمیک و تراژدیک پیرامون فاجعه ی نوار غزه پس از روضه خوانی کردن تلاش مذبوحانه کرده است تا با فلسفه ی مرده خواری و فرصت طلبی شیادانه آنگونه تحلیل و تفسیر کند تا که نقش و عامل تعیین کننده بر پائی معادله ی جنگ و فاجعه ی غزه یعنی سران رژیم تروریستی به خصوص سپاه پاسداران خط خورده ومحو گردد و بر عکس نقش و رنگ و لعاب بی طرفی و انسان دو ستانه به خود بگیرد و گفته نشود که بسیج و سازماندهی کردن بسیجیان کفن پوش شده در جلوی سفارتخانه ها و دفاتر حافظ منافع کشورهای عربی و برخی کشو های اروپائی برای چیست؟ همچنین پرتاب کوکتل مولوتف و مواد آتش زا و اشغال گری کردن برخی سفارتخانه ها ومرگ بر این و آن سر دادن وجایزه ی یک ملیون دلاری برای ترور و کشن رئیس جمهوری مصر حسنی مبارک تعیین کردن که اکنون به مبلع 5 میلیون و صد هز ار دلار ارتقاء یافته است. در راستای چه اهدافی بوده و می باشد؟
مهمتراینکه چرا نه اینکه لوطی جماران و رهبر و دولت این اقدامات را محکوم نمی کنند ومانع از اجرای آن نمی شوند ، بلکه موجب حمایت و تقویت آن شده اند؟ مشروط بر اینکه فراموش نشده است که چگونه قبل از شروع جنگ و تبدیل به فاجعه نوار غزه شدن ، سران رژیم تروریستی آخوندی تلاش همه جانبه کردند تا که جهاد اسلامی فلسطین و حماس به خاک اسرائیل آنقدر موشک پرتاب کنند تا که ارتش اسرائیل را وادار به واکنش تلافی جویانه نمایندد وکار به اینجا کشانیدند که 20 روز است دامنه ی جنگ بدل به فاجعه در نوار غزه شده است . برای اینکه مطبوعات و تبلیغات رژیم تروریستی آخوندی همگام با لوطی جماران و سپاه پاسداران بهانه ی لازم برای شعله ور جنگ نوار غزه گسترش داشته باشند تا که پیگیری بحران هسته ای ر ژیم تروریستی آخوندی به حاشیه برده شود . همینطور ضمن بر جسته شدن دشمنی با روند مذاکرات صلح خاور میانه که لوطی جماران در خطبه ی عید فطر سال گذشته خود آن را علنی کرد که اکنون کوشش می شود با دامنه دار کردن جنگ نوار غزه و اشک تمساح فرصت طلبانه و تاکتیکی برای کودکان کشته شده ی در نوار غزه ریختن رهبران کشور های عربی همچون رئیس جمهور مصر حسنی مبارک و پادشاه عربستان واردن از صحنه ی فعالیت و پیگیری ادامه ی مذاکرات صلح خاورمیانه حذف گردند .
بنابراین اکنون ملای سرمقله نویس بر اساس این اهداف و اقدامات دست به بازگوئی وقایع تاریخی در نوار غزه زده و تاریخ نگار شده است. پس بی جهت نیست که این ملای سرمقاله نویس با کتمان کردن نقش اصلی جنگ افروزی و تهدید وتوهین کردن رهبران کشور های عربی و بر گزاری تظاهرات نمایشی و فرمایشی سازماندهی شده ی بسیجیان کفن پوش شده و جایزه برای کشتن رهبر کشور دیگر تعیین کردن، اینگونه نقش و مأموریت تاریخ نگار کمدی ووارونه بودن بودن خود را به نمایش گذاشته است :
دور از واقعيت نيست اگر نام جنگ غزه را جنگ احزاب عليه مردم مسلمان غزه بناميم زيرا در يك طرف اين جنگ اسرائيل آمريكا انگليس فرانسه دولت هاي مصر عربستان اردن و بسياري از سران ارتجاع عرب حضور دارند كه با همدستي يكديگر مردم مسلمان غزه را آماج حملات ناجوانمردانه و جنايتكارانه قرار داده اند. اينان از حمايت هاي آشكار و پنهان بسياري از افراد گروه ها و جريان هاي رياكار جهان عرب و جهان اسلام برخوردارند. اين طيف گسترده از طنطاوي شيخ الازهر مصر گرفته تا القاعده و طالبان و مفتي هاي دربار سعودي و ساير دربارهاي عربي را شامل مي شود كساني كه عليه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و حزب الله لبنان كه در خط مقدم جهاد و مبارزه عليه رژيم صهيونيستي قرار دارند و براي مسلمانان عزت و شرف آفريدند فتوا صادر مي كنند و به دستور آمريكا و انگليس و صهيونيسم بين الملل حكم تكفير شيعه را ميدهند و خود را مدافع ناب اسلام معرفي مي كنند ولي هنگامي كه صهيونيست ها و به تعبير دقيق رهبر معظم انقلاب � كفار حربي و منافقان امت � به جان مسلمانان غزه مي افتند و مرد و زن و كودك را به خاك و خون مي كشند و خانه هاي آنها را بر سرشان خراب مي كنند و حتي به بيمارستان ها و كودكستان ها و مدارس و مساجد هم رحم نمي كنند از همين صاحبان فتواهاي غلاظ و شداد هيچ خبري نيست !"
در خاتمه اینکه به استناد مقاله ی روز گذشته ی همین روزنامه جمهوری اسلامی که پیرامون روند افزایش واردات با وجود کاهش قیمت و بهای نفت انتقاد سخت به دولت نهم و سیاست فزایش واردات کالا شد . در صورتی که این مقوله فقط یک نمونه از بحران ها و اختلافات درونی می باشد . زیرا که بحران رقابت و تضاد و اختلاف پیرامون بر گزاری ریاست جمهوری دوره ی دهم بس گسترده تر از این بحران واردات کالا است . به خصوص آنکه عدم مشروعیت رژیم ضد بشری در کنار بحران هسته ای موضوع مهمتر از سایر بحران ها می باشد. بنابراین برای انحراف اذهان عمومی و افزایش رعب و وحشت و خفقان در جامعه تا که مانع از عینی و مادی شدن خشم و نارضایتی عمومی به قیام و خیزش ای اجتماعی شود . موج اعدام ودار و سنگسار و قطع اندام با گیوتین افزیش یافته است . همینطور برای عدم پاسخگوئی به مطالبات مردم آنهم در شرایطی که تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند . لذا برای فرار موقتی از این بحران ها می بایست بنابرسیاست کلیدی صدور تروریسم و بنیاد گرائی و بحران، جنگ نوار غزه طراحی می شد تا که سوژه ی برای مانور دادن تبلیغاتی گسترده آنگونه مهیا شود که در رأس اخبار و مطالبات روز مطبوعات و رسانه ای خبری و سخنرانی و گفتار مقامات رژیم ضد بشری وقرون وسطائی آخوندی قرار گیرد . متأسفانه اکنون نهادهای بین المللی به عامل و ریشه ی بحران سازی اصلی نواز غزه ، یعنی رژیم تروریستی آخوندی توجه لازم نکرده اند که تلاش برای بسط این جنگ نوار غزه به سراسر منطقه ی خاور میانه می کند. بهمین دلیل تلاش های منطقه ای و بین المللی برای اجرای آتش بس جنگ در نوار غزه به نتیجه نرسیده است.
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 25 دیماه سال 1387