نقد و بررسی " روزهاى رنج (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 9 بهمن ماه سال 1387
" عجیب نمایشی ! چون اعتراف به پنهان کردن رقابت و تضاد و اختلاف درون باند های مافیائی مدعیان اصول گرایان وبرجسته کردن تضاد و اختلافت درون جبهه ی رقیب دوم خردادی ها باپیش بینی پیروزی نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم وحذف کامل رقیب شده است"
عجیب است که فضای رژیم تروریستی آخوندی آنگونه بر هم ریخته و آشفته و پیچیده شده است که پاسدار بازجوی یادداشت روز نویس ضمن تأکید قابل فهم بودن نتیجه ی انتصابات جازده شده انتخابات دوره ی دهم ، اعتراف کرده است که دامنه ی رقابت ها و جنگ و نزاع و دعوای باندی و جناحی پیرامون نمایش بر گزاری خیمه شب بازی انتخابات- انتصابات � تقلبات ریاست جمهوری دوره ی دهم، تبدیل به میدان کار زار ونبردی شده است که گفته شده در این نبرد تبلیغاتی، موضع و ا براز ، نظر ثابتی ازسوی مدعیان دیده نمی شود . زیرا که گذشته از روی آوری طرفین دعوای در گیر جنگ قدرت به ادبیات تبلیغاتی که اشاره شد افزوده شده که در گذشته از بیان اینگونه ادبیات تبلیغاتی ستفادهشده ، فاصله گیری می شد . بدتر اینکه گفته شده است که بلافاصله هرچه که مدعی گفته انکار می گردد و متناقض آن ایراد می شود. یعنی از این روشن و شفاف تر نمی توان بر بی پرنسیبی و بی ریشگی و بی افق و بی آیندگی رژیم تروریستی آخوندی صحه گذاشت و آن را به تصویر کشاند که اکنون تابلویش از سوی پاسدار یادداشت روز نویس ترسیم شده است.
کمدی تر اینکه مدعی پاسدار نقاد قلم بردست و یادداشت روز نویس نشان دهد هم بیطرف و هم زیادی دمکرات می باشد . برای اینکه گفته است در پایان به مدعیان اصول گرا یان که خودش به آن تعلق دارد پرداخته می شود. بنابراین ابتدا ترجیح داده است تا که رقیب مغلوب وبیرون پرتاب شده از قدرت اجرائی مدعی اصلاح طلبان دوم خردادی را نقادی کند. چونکه برای پیگیری توطئه ی حذف کامل سیاسی اشان باور دارد که اینان این روز ها در چنین وضعیت رنج و درد ناکی قرار دارند:
"درباره جبهه اصولگرا جداگانه سخن خواهیم گفت اما وضعیتی که در بالا توصیف شد بهتر از هر جای دیگر میان اصلاح طلبان مصداق دارد. اصلاح طلبان این روزها در وضعیتی بسیار دردناک قرار دارند، راه های پیش روی آنها اندک و همان راه های اندک هم اغلب بن بست است. هزینه های بالا جرئت ریسک را کم کرده و در مواردی مهم کار را به بی عملی، سرکار گذاشتن یکدیگر و حرف خود را هر روز و هر ساعت عوض کردن انجامیده است. محاسبات هم اغلب غلط است. به جای تمرکز بر واقعیات اوهام محور مذاکرات و تصمیم گیری هاست. اموری مهم پنداشته می شوند که در واقع کاملا تبعی و فرعی هستند و مسائلی ساده تلقی می شود که در واقع بسیار پیچیده و مهم است. اینها البته به این دلیل نیست که اصلاح طلبان مهارت های سیاست ورزی خود را از دست داده ند، آنچه این همه سردرگمی را موجب شده تنگ بودن وقت است و اصرار و فشار بر انتخاب میان گزینه هایی که در واقع هیچ کدام چنگی به دل نمی زند.اجازه بدهید کمی مشخص تر سخن بگوییم. سردمداران حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و مجمع روحانیون مبارز اکنون محمد خاتمی را مرز حیات و ممات خود می بیند. این عده تصور می کنند که اولا به هیچ قیمت حق ندارند انتخابات سال آینده را ببازند چون این باخت آخرین باخت آنها خواهد بود و موجب می شود برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف شوند، آنها تصور می کنند بدون خاتمی حتما این انتخابات را خواهند باخت و چهره هایی مانند میرحسین موسوی و مهدی کروبی این بار گران را بر دوش نمی توانند کشید و ثالثا زحمت کشیده و محاسبه کرده اند که فاصله خاتمی با برد صفر است و همین که او کاندیداتوری را بپذیرد و قدم به عرصه بگذارد همه چیز به نحو مطلوب تمام شده است. "
سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس با شیوه ی برج در برابر بارو و تجربه ی اعتراف گیری و پرونده و سناریو سازی که در زندان دارد و با پیوند زدن سیاست توبره و آخور خوری و با یک تیر چند هدف زدن در دنباله تلاش کرده است که هم خاتمی را مقابل دو حزب و سازمان دوم خردادی نا م برده حامی اش قرار دهد. هم اینکه به عنوان چماق اینگونه از کروبی علیه ی دوم خردادی های تند رو استفاده کند :
"ظاهرا کسی که قبل از همه دست بازیگردانان جبهه اصلاحات را خوانده خود خاتمی است. کسی اگر سخنان رسمی و منتشر شده خاتمی در 4-3 ماه گذشته را یک بار از سر تامل بخواند -از حرف های درگوشی بگذریم- به خوبی درخواهد یافت که خاتمی فهمیده دوستانش برای بستن همه راه های فرار به روی او و آسان نمایی اوضاع با هدف کشاندنش به صحنه ای که از هر چه بگذریم همگان می دانند بالا و پایین فراوان خواهد داشت، نقشه هایی طویل و تو در تو کشیده اند. خاتمی علم خود به این مشکلات را در قالب مجموعه تردیدهایی ریخته که دوستانش نام آن را گذاشته اند �دغدغه�. قبل از اینکه اندکی از ماهیت واقعی و ریشه این دغدغه ها پرسش کنیم، توجه به این نکته مهم است که اصلاح طلبان علاوه بر حریف، لازم می بینند برای خاتمی هم نقشه بکشند و مثلا قبل از جلسه با هم هماهنگ کنند که چه بگویند و چه نگویند تا سید مردد برنیاشوبد و کار از دست در نرود. خاتمی نگرانی هایی دارد که هیچکدام رفع نشده است. از بابت رای درست است که سردمداران سابق الذکر تمام تلاش خود را برای فاصله انداختن میان خود واقعیت و تصویر آن در ذهن خاتمی کرده است، اما رییس جمهور سابق از گفتن این حرف که ممکن است نهایتا نتیجه انتخابات چیز دیگری از آب در بیاید ابا ندارد. گذشته از رای، اجماع اصلاح طلبان بویژه نوع بازی آن طرفی که خود را�جناح میانه� می نامد هم مهم است. مشارکت، سازمان و مجمع به خاتمی می گویند خیالش راحت باشد اما متاسفانه واقعیات امان نمی دهند. سازمان مجاهدین مکانیسم شورای حکمیت را که از روز اول با هدف بیرون کردن کروبی از میدان به دست مورد پذیرش قرار گرفته بود، به بن بست کشاند و حالا مهدی کروبی توجیهی واضح و همه فهم برای ماندن در میدان دارد. جناح میانه هم بازی خود را می کند. خاتمی اگر کمی دقت کرده باشد لابد تا به حال این پیام را گرفته که برای گروه هایی چون کارگزاران و اعتدال و توسعه �کاندیدای اضطراری� است نه �کاندیدای مطلوب� که فقط می تواند روی حمایتی نصفه و نیمه از جانب آنها حساب کند و هر لحظه هم این احتمال هست که بالکل از گردونه محاسبات آنها خارج شود."
همچنین سربازجو پاسدار یاددشت روز نویس پس از گزینه بر داری به شیوه ی بازجوئی کردن که هدف ایجاد اختلاف به جای ائتلاف درون جبهه ی دوم خردادی ها می باشد و پس از سناریو سازی علیه ی حزب مشارکت اسلامی و سازمان مجاهدین اسلامی کردن که در حقیقت سنگین کردن پرونده ی خاتمی و مقدمه چینی کردن برای نامزد ریاست جمهوری دوره ی دهم نشدن وی می باشد . همینطور پس از تلاش برای برجسته کردن تضاد با میحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ، برای اینکه وانمود کند خاتمی عنصر بی اراده ایست که اراده ی لازم و توان تصمیم گیری ندارد . برای همین توی گاز انبر فشار اطرافیان خود واقع شده است . اینگونه هدف خود را دنبال و تحلیل داده است :
"با همه این اوصاف اصلاح طلبان دست بردار نیستند و این اتفاقا چندان هم ناگوار نیست. آنها اخیرا خیال خاتمی را راحت کرده اند که مفری به نام میر حسین موسوی -که باید در مورد آغاز و انجام کاری که در پیش گرفته جداگانه سخن گفت- بسته است و یا باید کاندیدا شود یا هم اینکه مسئولیت همه عواقبی را که در اثر کاندیدا نشدن او دامن اصلاح طلبان را خواهد گرفت بپذیرد. فعلا معلوم نیست این کشمکش به کجا ختم خواهد شد اما یک نکته روشن است. خاتمی حتی اگر کاندیداتوری را بپذیرد از سر رغبت و با طیب خاطر نپذیرفته است و در واقع او همه راه ها را بر او بسته و او را به انضمام حجم انبوه تردید ها به میدان کشانده اند. مردی که برای یک تصمیم این همه تردید دارد، حتما به هنگام رقابت با رقیبی سرسخت که خود و حامیانش از حالا آماده رقابتی پرماجرایند، باید هر روز صدها بار با تردیدهایی که دوباره جان گرفته اند مبارزه کند. "
اما مسخره اینکه پاسدار یادداشت روز نویس که به عنوان برنامه ریز نهائی و سخنگوی باندهای مافیائی مدعیان اصول گرایان حاکم شده و با پنهان و انکار کردن دامنه رقابت و اختلافات و تضاد میان باندهای مافیائی مدعیان اصولگرائی، مدعی شده است چه خاتمی بیاید وچه نیاید این جریان یک نامزد بیش ندارد که همانا پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد است که کودتا گران خاموش و خزنده ی پشت پرده با سیاست چراغ خاموش وی را رئیس جمهور دکوری کردند تا در خدمت پیگیری اهداف شان باشد . از جمله فراهم کردن شرایط دنبال کردن دسترسی هسته ای می باشد که می بایست تا رسیدن به هدف نهائی بمب اتمی ، همچنان این پاسدار گماشته و چاقوکش احمدی نژاد رئیس جمهوری دکوری وکمدی باشد که بقول پاسدار سر باز جو وسخنگوی باند کودتاگران خاموش و خزنده یادداشت روز نویس شده ، فعلاً نیازی به بیان به پیگیری و چگونگی مکایسم معرفی نامزد واحد ریاست جمهوری دوره ی دهم از سوی مدعیان اصول گران نیست . ولی پیش در آمد آن را این چنین را تشریح و تبیین کرده است :
"در سوی مقابل و درون اردوگاه اصولگرایان البته داستان این همه پیچ و تاب ندارد. اصولگرایان همه تقریبا فهمیده اند که خاتمی بیاید یا نه یک کاندیدا بیشتر ندارند. این موضوع را می توان حل شده فرض کرد و بحث های حاشیه ای چندان دوام نخواهد داشت. تنها نکته ای که احتمالا چند صباحی وقت اصولگرایان را خواهد گرفت طراحی مکانیسمی است که آن کاندیدای واحد خروجی آن باشد. به واقع، هنوز اساسا معلوم نیست که نیازی به این کار باشد در حالی که پایان راه روشن است. این داستان هم دیری نخواهد پایید. "
در خاتمه اینکه مشخص است وقتی که مردم و مطالبات شان بطور کلی فراموش شده است.گواه آنست که رژیم مستبد و ضد مردم می باشد که سخت در گیر جنگ قدرت می باشد. به ویژه اینکه وقتی که پس از 3 سال و نیم سال که رقیب مدعی اصول گرایان بقدرت رسیده اند که خیلی بد تر از رقیب دوم خردادی ها دست به غارتگری و دزدی و سرکوب و خیانت و جنایت زده است و وعده های درو غ داده است و با عوامفریبی و دین فروشی و جنگ افروزی در منطقه کردن ، سفت وسخت تلاش برای حذ ف رقیب و حفظ قدرت و دسترسی به سلاح هسته ای نموده است . از طرف دیگر هنگامی که عملکرد 30 ساله ی حاکمان ایران بر باده و ویران کن و به فقر و اعتیاد و ... بیکاری کشاندن مردم ایران که در دسترس می باشد . بنابراین مگر اکنون هیچگونه جای شک و ابهامی در کار می باشد که برای چه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس دست به هذیان ووارونه گوئی و تهدید پیرامون نامزدان احتمالی خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری رقیب و حامیانش زده است ؟ یا برای چه با پرونده و سناریو سازی کردن علیه اشان مانور داده است و چرا ضعف و اختلاف درون باندهای مافیائی خودی را پنهان کرده ولی تضاد و اختلافات درون جبهه ی رقیب دوم خردادی را عریان و برجسته کرده است ؟ مهمتر اینکه زمانیکه پیش بینی شکست رقیب و پیروزی باند مافیائی حاکم شده است . یعنی اینکه به تقلبات گسترده تدارک دیده شده برای حذف کامل رقیب اعتراف شده است . سئوال است آیا بازهم می بایست در این نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی انتصباتی � تقلباتی ریاست جمهوری دور ی دهم شرکت کرد و هیزم تنور جنگ قدرت و کسب بیشتر ثروت باندهای مافیائی شد و کمک به مشروعیت دادن به رژیم نامشروع و ضد مردمی و بربرمنش و تاریک اندیش آخوندی کرد؟
هوشنگ- بهداد
چهار شنبه 9 بهمن ماه سال 1387
" عجیب نمایشی ! چون اعتراف به پنهان کردن رقابت و تضاد و اختلاف درون باند های مافیائی مدعیان اصول گرایان وبرجسته کردن تضاد و اختلافت درون جبهه ی رقیب دوم خردادی ها باپیش بینی پیروزی نمایش خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم وحذف کامل رقیب شده است"
عجیب است که فضای رژیم تروریستی آخوندی آنگونه بر هم ریخته و آشفته و پیچیده شده است که پاسدار بازجوی یادداشت روز نویس ضمن تأکید قابل فهم بودن نتیجه ی انتصابات جازده شده انتخابات دوره ی دهم ، اعتراف کرده است که دامنه ی رقابت ها و جنگ و نزاع و دعوای باندی و جناحی پیرامون نمایش بر گزاری خیمه شب بازی انتخابات- انتصابات � تقلبات ریاست جمهوری دوره ی دهم، تبدیل به میدان کار زار ونبردی شده است که گفته شده در این نبرد تبلیغاتی، موضع و ا براز ، نظر ثابتی ازسوی مدعیان دیده نمی شود . زیرا که گذشته از روی آوری طرفین دعوای در گیر جنگ قدرت به ادبیات تبلیغاتی که اشاره شد افزوده شده که در گذشته از بیان اینگونه ادبیات تبلیغاتی ستفادهشده ، فاصله گیری می شد . بدتر اینکه گفته شده است که بلافاصله هرچه که مدعی گفته انکار می گردد و متناقض آن ایراد می شود. یعنی از این روشن و شفاف تر نمی توان بر بی پرنسیبی و بی ریشگی و بی افق و بی آیندگی رژیم تروریستی آخوندی صحه گذاشت و آن را به تصویر کشاند که اکنون تابلویش از سوی پاسدار یادداشت روز نویس ترسیم شده است.
کمدی تر اینکه مدعی پاسدار نقاد قلم بردست و یادداشت روز نویس نشان دهد هم بیطرف و هم زیادی دمکرات می باشد . برای اینکه گفته است در پایان به مدعیان اصول گرا یان که خودش به آن تعلق دارد پرداخته می شود. بنابراین ابتدا ترجیح داده است تا که رقیب مغلوب وبیرون پرتاب شده از قدرت اجرائی مدعی اصلاح طلبان دوم خردادی را نقادی کند. چونکه برای پیگیری توطئه ی حذف کامل سیاسی اشان باور دارد که اینان این روز ها در چنین وضعیت رنج و درد ناکی قرار دارند:
"درباره جبهه اصولگرا جداگانه سخن خواهیم گفت اما وضعیتی که در بالا توصیف شد بهتر از هر جای دیگر میان اصلاح طلبان مصداق دارد. اصلاح طلبان این روزها در وضعیتی بسیار دردناک قرار دارند، راه های پیش روی آنها اندک و همان راه های اندک هم اغلب بن بست است. هزینه های بالا جرئت ریسک را کم کرده و در مواردی مهم کار را به بی عملی، سرکار گذاشتن یکدیگر و حرف خود را هر روز و هر ساعت عوض کردن انجامیده است. محاسبات هم اغلب غلط است. به جای تمرکز بر واقعیات اوهام محور مذاکرات و تصمیم گیری هاست. اموری مهم پنداشته می شوند که در واقع کاملا تبعی و فرعی هستند و مسائلی ساده تلقی می شود که در واقع بسیار پیچیده و مهم است. اینها البته به این دلیل نیست که اصلاح طلبان مهارت های سیاست ورزی خود را از دست داده ند، آنچه این همه سردرگمی را موجب شده تنگ بودن وقت است و اصرار و فشار بر انتخاب میان گزینه هایی که در واقع هیچ کدام چنگی به دل نمی زند.اجازه بدهید کمی مشخص تر سخن بگوییم. سردمداران حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و مجمع روحانیون مبارز اکنون محمد خاتمی را مرز حیات و ممات خود می بیند. این عده تصور می کنند که اولا به هیچ قیمت حق ندارند انتخابات سال آینده را ببازند چون این باخت آخرین باخت آنها خواهد بود و موجب می شود برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف شوند، آنها تصور می کنند بدون خاتمی حتما این انتخابات را خواهند باخت و چهره هایی مانند میرحسین موسوی و مهدی کروبی این بار گران را بر دوش نمی توانند کشید و ثالثا زحمت کشیده و محاسبه کرده اند که فاصله خاتمی با برد صفر است و همین که او کاندیداتوری را بپذیرد و قدم به عرصه بگذارد همه چیز به نحو مطلوب تمام شده است. "
سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس با شیوه ی برج در برابر بارو و تجربه ی اعتراف گیری و پرونده و سناریو سازی که در زندان دارد و با پیوند زدن سیاست توبره و آخور خوری و با یک تیر چند هدف زدن در دنباله تلاش کرده است که هم خاتمی را مقابل دو حزب و سازمان دوم خردادی نا م برده حامی اش قرار دهد. هم اینکه به عنوان چماق اینگونه از کروبی علیه ی دوم خردادی های تند رو استفاده کند :
"ظاهرا کسی که قبل از همه دست بازیگردانان جبهه اصلاحات را خوانده خود خاتمی است. کسی اگر سخنان رسمی و منتشر شده خاتمی در 4-3 ماه گذشته را یک بار از سر تامل بخواند -از حرف های درگوشی بگذریم- به خوبی درخواهد یافت که خاتمی فهمیده دوستانش برای بستن همه راه های فرار به روی او و آسان نمایی اوضاع با هدف کشاندنش به صحنه ای که از هر چه بگذریم همگان می دانند بالا و پایین فراوان خواهد داشت، نقشه هایی طویل و تو در تو کشیده اند. خاتمی علم خود به این مشکلات را در قالب مجموعه تردیدهایی ریخته که دوستانش نام آن را گذاشته اند �دغدغه�. قبل از اینکه اندکی از ماهیت واقعی و ریشه این دغدغه ها پرسش کنیم، توجه به این نکته مهم است که اصلاح طلبان علاوه بر حریف، لازم می بینند برای خاتمی هم نقشه بکشند و مثلا قبل از جلسه با هم هماهنگ کنند که چه بگویند و چه نگویند تا سید مردد برنیاشوبد و کار از دست در نرود. خاتمی نگرانی هایی دارد که هیچکدام رفع نشده است. از بابت رای درست است که سردمداران سابق الذکر تمام تلاش خود را برای فاصله انداختن میان خود واقعیت و تصویر آن در ذهن خاتمی کرده است، اما رییس جمهور سابق از گفتن این حرف که ممکن است نهایتا نتیجه انتخابات چیز دیگری از آب در بیاید ابا ندارد. گذشته از رای، اجماع اصلاح طلبان بویژه نوع بازی آن طرفی که خود را�جناح میانه� می نامد هم مهم است. مشارکت، سازمان و مجمع به خاتمی می گویند خیالش راحت باشد اما متاسفانه واقعیات امان نمی دهند. سازمان مجاهدین مکانیسم شورای حکمیت را که از روز اول با هدف بیرون کردن کروبی از میدان به دست مورد پذیرش قرار گرفته بود، به بن بست کشاند و حالا مهدی کروبی توجیهی واضح و همه فهم برای ماندن در میدان دارد. جناح میانه هم بازی خود را می کند. خاتمی اگر کمی دقت کرده باشد لابد تا به حال این پیام را گرفته که برای گروه هایی چون کارگزاران و اعتدال و توسعه �کاندیدای اضطراری� است نه �کاندیدای مطلوب� که فقط می تواند روی حمایتی نصفه و نیمه از جانب آنها حساب کند و هر لحظه هم این احتمال هست که بالکل از گردونه محاسبات آنها خارج شود."
همچنین سربازجو پاسدار یاددشت روز نویس پس از گزینه بر داری به شیوه ی بازجوئی کردن که هدف ایجاد اختلاف به جای ائتلاف درون جبهه ی دوم خردادی ها می باشد و پس از سناریو سازی علیه ی حزب مشارکت اسلامی و سازمان مجاهدین اسلامی کردن که در حقیقت سنگین کردن پرونده ی خاتمی و مقدمه چینی کردن برای نامزد ریاست جمهوری دوره ی دهم نشدن وی می باشد . همینطور پس از تلاش برای برجسته کردن تضاد با میحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ، برای اینکه وانمود کند خاتمی عنصر بی اراده ایست که اراده ی لازم و توان تصمیم گیری ندارد . برای همین توی گاز انبر فشار اطرافیان خود واقع شده است . اینگونه هدف خود را دنبال و تحلیل داده است :
"با همه این اوصاف اصلاح طلبان دست بردار نیستند و این اتفاقا چندان هم ناگوار نیست. آنها اخیرا خیال خاتمی را راحت کرده اند که مفری به نام میر حسین موسوی -که باید در مورد آغاز و انجام کاری که در پیش گرفته جداگانه سخن گفت- بسته است و یا باید کاندیدا شود یا هم اینکه مسئولیت همه عواقبی را که در اثر کاندیدا نشدن او دامن اصلاح طلبان را خواهد گرفت بپذیرد. فعلا معلوم نیست این کشمکش به کجا ختم خواهد شد اما یک نکته روشن است. خاتمی حتی اگر کاندیداتوری را بپذیرد از سر رغبت و با طیب خاطر نپذیرفته است و در واقع او همه راه ها را بر او بسته و او را به انضمام حجم انبوه تردید ها به میدان کشانده اند. مردی که برای یک تصمیم این همه تردید دارد، حتما به هنگام رقابت با رقیبی سرسخت که خود و حامیانش از حالا آماده رقابتی پرماجرایند، باید هر روز صدها بار با تردیدهایی که دوباره جان گرفته اند مبارزه کند. "
اما مسخره اینکه پاسدار یادداشت روز نویس که به عنوان برنامه ریز نهائی و سخنگوی باندهای مافیائی مدعیان اصول گرایان حاکم شده و با پنهان و انکار کردن دامنه رقابت و اختلافات و تضاد میان باندهای مافیائی مدعیان اصولگرائی، مدعی شده است چه خاتمی بیاید وچه نیاید این جریان یک نامزد بیش ندارد که همانا پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد است که کودتا گران خاموش و خزنده ی پشت پرده با سیاست چراغ خاموش وی را رئیس جمهور دکوری کردند تا در خدمت پیگیری اهداف شان باشد . از جمله فراهم کردن شرایط دنبال کردن دسترسی هسته ای می باشد که می بایست تا رسیدن به هدف نهائی بمب اتمی ، همچنان این پاسدار گماشته و چاقوکش احمدی نژاد رئیس جمهوری دکوری وکمدی باشد که بقول پاسدار سر باز جو وسخنگوی باند کودتاگران خاموش و خزنده یادداشت روز نویس شده ، فعلاً نیازی به بیان به پیگیری و چگونگی مکایسم معرفی نامزد واحد ریاست جمهوری دوره ی دهم از سوی مدعیان اصول گران نیست . ولی پیش در آمد آن را این چنین را تشریح و تبیین کرده است :
"در سوی مقابل و درون اردوگاه اصولگرایان البته داستان این همه پیچ و تاب ندارد. اصولگرایان همه تقریبا فهمیده اند که خاتمی بیاید یا نه یک کاندیدا بیشتر ندارند. این موضوع را می توان حل شده فرض کرد و بحث های حاشیه ای چندان دوام نخواهد داشت. تنها نکته ای که احتمالا چند صباحی وقت اصولگرایان را خواهد گرفت طراحی مکانیسمی است که آن کاندیدای واحد خروجی آن باشد. به واقع، هنوز اساسا معلوم نیست که نیازی به این کار باشد در حالی که پایان راه روشن است. این داستان هم دیری نخواهد پایید. "
در خاتمه اینکه مشخص است وقتی که مردم و مطالبات شان بطور کلی فراموش شده است.گواه آنست که رژیم مستبد و ضد مردم می باشد که سخت در گیر جنگ قدرت می باشد. به ویژه اینکه وقتی که پس از 3 سال و نیم سال که رقیب مدعی اصول گرایان بقدرت رسیده اند که خیلی بد تر از رقیب دوم خردادی ها دست به غارتگری و دزدی و سرکوب و خیانت و جنایت زده است و وعده های درو غ داده است و با عوامفریبی و دین فروشی و جنگ افروزی در منطقه کردن ، سفت وسخت تلاش برای حذ ف رقیب و حفظ قدرت و دسترسی به سلاح هسته ای نموده است . از طرف دیگر هنگامی که عملکرد 30 ساله ی حاکمان ایران بر باده و ویران کن و به فقر و اعتیاد و ... بیکاری کشاندن مردم ایران که در دسترس می باشد . بنابراین مگر اکنون هیچگونه جای شک و ابهامی در کار می باشد که برای چه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس دست به هذیان ووارونه گوئی و تهدید پیرامون نامزدان احتمالی خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری رقیب و حامیانش زده است ؟ یا برای چه با پرونده و سناریو سازی کردن علیه اشان مانور داده است و چرا ضعف و اختلاف درون باندهای مافیائی خودی را پنهان کرده ولی تضاد و اختلافات درون جبهه ی رقیب دوم خردادی را عریان و برجسته کرده است ؟ مهمتر اینکه زمانیکه پیش بینی شکست رقیب و پیروزی باند مافیائی حاکم شده است . یعنی اینکه به تقلبات گسترده تدارک دیده شده برای حذف کامل رقیب اعتراف شده است . سئوال است آیا بازهم می بایست در این نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی انتصباتی � تقلباتی ریاست جمهوری دور ی دهم شرکت کرد و هیزم تنور جنگ قدرت و کسب بیشتر ثروت باندهای مافیائی شد و کمک به مشروعیت دادن به رژیم نامشروع و ضد مردمی و بربرمنش و تاریک اندیش آخوندی کرد؟
هوشنگ- بهداد
چهار شنبه 9 بهمن ماه سال 1387