نقد و بررسی" تغیير تحميلي !" روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 30 دی ماه سال 1387
" در آستانه ی ریاست جمهوری موضع گیری خصمانه علیه ی اوباما و افشاکردن ارسال نامه تبریک بیهوده پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد به اوباما"
ملای سرمقاله نویس با فراموش کردن 3 دهه ی سیاست تاکتیکی مبارزه با آمریکای شیطان بزرگ خوانده شده که حتی ترکش این مبارزه دامنه ی خودی ترین نیروهای خودی را گرفت و به عنوان همگامی با دشمن آمریکا کردن متهم ومحکوم شدند . آنگونه که خاتمی همسو با دشمن آمریکا و صهیونیست بین الملل و خارج شده از خط خمینی شیاد از سوی ورق پاره ی کیهان و مدیر مسئول آن سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری متهم شده است. از سوی دیگر هنوز از خاطره ها محو و فراموش نشده است که چگونه نامزدان رقیب دوم خردادی ها در نمایش خیمه شب بازی مجلس کمدی و دکوری و انتصابی هشتم به اتهام عدم آگاهی دشمن شناسی و مخدوش کردن مرز با دشمن آمریکا رد صلاحیت گله ای � فله ای شدند . همچنین در تاریخ 30 ساله گذشته سابقه نداشته است که اینگونه که دولت جراحی و خراطی شده ی پاسدار گماشته و چاقوکش مورد حمایت رهبر ولی فقیه واقع شده باشد بقیه نیز این چنین مورد حمایت همه جانبه و اقع شده باشند . در صورتیکه همانگونه که ملای سرمقاله نویس اعتراف و اذعان و انتقاد کرده است هیچ رئیس جمهور یا مقامی وجود نداشته است که همچون پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش بوده باشد که نامه ی تبریک آمیز برای رئیس جمهور آمریکا ارسال کرده باشد که این پاسدار احمدی نژاد در مورد رئیس جمهور شدن اوباما کرد که افزوده شده پاسخی هم در یافت نکرد. بنابرین در آستانه ی رفتن بوش و آمدن رئیس جمهور جدید آمریکا اکنون ملای سرمقاله نویس پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقوکش را نیز اینگونه در ردیف سایر گول خوردگان وعده ی تغییر تبلیغاتی اوباما دانسته است :
"امروز آخرين روز رياست جمهوري بوش كوچك و فردا سه شنبه اول بهمن روز تحويل زمامداري آمريكا به � باراك اوباما � رئيس جمهور جديد اين كشور است . شعار � تغيير � كه � اوباما � باتوسل به آن به مسند رياست جمهوري دست يافت افراد زيادي را در داخل و خارج آمريكا فريب داد تا آنجا كه شخص اول اجرائي جمهوري اسلامي ايران برخلاف رويه 30 سال گذشته براي وي پيام تبريك فرستاد و البته با بي اعتنائي او مواجه شد. اين شعار هر چند در تاريخ انتخابات آمريكا بي سابقه نيست اما اينبار به دليل سياهي بيش از حد پرونده بوش كوچك و حزب جمهوريخواه جاذبه خاصي براي افكار عمومي آمريكا و بسياري از مردم جهان داشت و به همين دليل هنوز هم اين سئوال در محافل سياسي جهان مطرح است كه آيا رئيس جمهور جديد آمريكا تغييري در سياست هاي اين كشور ايجاد خواهد كرد يا خير "مشخصا دو نمونه از اين سياست ها را درباره مساله فلسطين و چگونگي تعامل با جمهوري اسلامي ايران مي توان نام برد. وي بارها بر ادامه حمايت از رژيم اشغالگر قدس تاكيد كرد كما اينكه جمهوري اسلامي ايران را به تروريسم و عاملي براي تهديد امنيت آمريكا و جهان متهم ساخت و درباره فعاليت هسته اي ايران نيز همان مطالبي را به زبان آورد كه بوش و دارودسته جنگ افروز وي همواره گفته اند"
ملای سرمقاله نویس روند مرحله ای رئیس جمهور شدن اوبا ما را به 3 مرحله تقسیم کرده است که مرحله ی اول را قول تغییرات در آمریکا نامیده است که اشاره شد اوباما حمایت از اسرائیل کرد و رژیم تروریستی آخوندی را تروریسم و تهدید امنیت آمریکا و جهان متهم کرد . اکنون پیرامون مرحله ی دوم فعالیت ریاست جمهوری اوباما و ارزیابی نکته نظر وی در مورد جنگ نوار غزه و اقدامات رژیم تروریستی آخوندی را ملای سرمقاله نویس برآورده کرده که آن را ابنگونه تشریح کرده است :
"مرحله دوم فاصله ميان انتخابات رياست جمهوري تا دردست گرفتن رسمي زمامداري است . در اين مرحله جنگ غزه رخ داد كه صحنه بي رحمانه ترين جنايات صهيونيست ها عليه مردم فلسطين بود. اوباما نه تنها نسبت به آنهمه جنايت عليه زنان و كودكان و حتي تجاوز به مدارس و بيمارستان ها و مراكز وابسته به سازمان ملل و ساير مجامع جهاني كوچكترين عكس العملي نشان نداد بلكه در نهايت بي تفاوتي به استراحت و تفريح و بازي گلف ادامه داد و درباره مشكلاتي كه در زمينه انتخاب سگ براي دخترش دارد كه البته به نظر وي از انتخاب وزير بازرگاني آمريكا مشكل تر است سخن گفت و ديگر هيچ ! درباره ايران هم بار ديگر اتهامات گذشته را تكرار كرد و اينبار قدري صريح تر سخن از مقابله با خطري كه به زعم او از ناحيه ايران متوجه امنيت آمريكا و جهان است سخن گفت . موضوع فعاليت هسته اي ايران نيز در منطق اوباما همچون سلف او يك كابوس است كه او خود را موظف به مقابله با آن ميداند. "
ملای سرمقاله نویس در ادامه ی مقاله ی خود به مرحله ی سوم رئیس جمهوری اوباما اشاره کرده است و نتجیه گرفته است که با وجود رئیس جمهور شدن اوباما و قول تغییرات دادن ولی ساختار قدرت و حکومت درآمریکا آنگونه است که فقط تغییرات جزئی امکان پذیر است که تابع قوانین داخلی و نقش تعیین کننده ی اهرم های قدرت در آمریکا می باشدو افزوده تغییر مهمی در بستر سیاست امور خارجه ی آمریکا قابل پیش بینی و تصور نمی باشد . به خصوص در مورد رژیم تروریستی آخوندی تأکید کرده که چرخش مهمی رخ نخواهد داد . زیرا رشد و نفوذ اعمال تروریستی و قدرت رژیم تروریستی آخوندی در منطقه ی خاور میانه که از طریق حزب الله لبنان و حماس و همچنین در سایر کشور های اسلامی دنبال می شود آنگونه است که برای اوباما تبدیل به چنین چالش بزرگی می با شد :
با اينهمه نمي توان از واقعيت هاي جديدي كه حاكميت آمريكا را به خود مشغول كرده اند چشم پوشيد. اين واقعيت ها به همان اندازه كه در اصل پديد آمدن از نظر دولتمردان آمريكا ناخواسته و برخلاف ميل و اراده آنها بودند در ادامه نيز خود را بر آنها تحميل خواهند كرد. قدرت روزافزون جمهوري اسلامي ايران و نفوذ فوق العاده اي كه در منطقه دارد بيداري كم سابقه ملت ها كه از ثمرات پيروزي انقلاب اسلامي و نفوذ امواج آن به فراتر از مرزهاي ايران و منطقه است رشد چشم گير مقاومت اسلامي در خاورميانه كه پيروزي هاي خيره كننده حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه و حماس در جنگ سه هفته اي بر ارتش پرمدعاي رژيم صهيونيستي نمونه هائي از آن هستند ناكامي و شكست كامل طرح هاي خاورميانه اي آمريكا تزلزل شديد پايه هاي رژيم صهيونيستي روي گرداني عمومي ملت هاي آمريكاي لاتين از دولت آمريكا بحران هاي اقتصادي و اجتماعي داخل خود آمريكا فاصله گرفتن اروپاي متحد از آمريكا قدرت گرفتن مجدد روسيه و ظهور قدرت هاي جديد در آسياي جنوبي و جنوب شرقي بخشي از واقعيت هائي هستند كه بي ترديد بر آمريكا تحميل خواهند شد و حزب دموكرات آمريكا و شخص � اوباما � چاره اي جز مواجه شدن با آنها ندارند. اين واقعيت ها طبعا سياست هاي دولت جديد آمريكا را دستخوش تغيير خواهند كرد اما نه تغييري كه � اوباما � خواستار آن باشد بلكه تغيير تحميلي !
در خاتمه اینکه با تجربه ی 3 دهه حکومت رژیم تروریستی بربرمنش و تاریک اندیش نامشروع آخوندی که هم یاغی بین المللی و هم پدر خوانده ی تروریسم در جهان خوانده شده است . این رژیم ثابت کرده است که هر گز یک رژیم متعارف و نرمال و تابع قوانین بین المللی با رعایت احترام متقابل و تلاش برای ایجاد روابط مسالمت آمیز با همسایگان خود و کشور های منطقه و جهان نبوده است و هر زمان که منافعش ایجاد کرده دست به اقدامات تروریستی با پرده ی دین زده است . بطور نمونه در چند هفته گذشته شاهد بودیم که چگونه توطئه و دسیسه گری برای ایجاد جنگ و فاجعه سازی در نوار غزه و بحران سازی در منطقه ی خاور میانه کرد و چگونه بسیجیان چماقدار و کفن پوش شده را بخش حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران سازماندهی و بسیج کرد و در دفاع و حمایت از حماس و ساکنین نوار غزه روانه ی فرودگاه ها و سفار تخانه های کشور های اروپائی و عربی کرد و با به آتش کشدن پرچم کشور ها و فریاد مرگ سر دادن و مواد آتش زا به درون سفارتخانه ها پرتاب کردن و دفتر هواپیمائی عربستان را به آتش کشیدن ، جایزه میلیون ها دلازی برای ترور و کشتن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر تعیین شد که در راستای دفاع از پروژ ی هسته ای ودشمنی آشکار با روند مذاکرات صلح خاور میانه واز صحنه خارج کردن مصر و عربستان و اردن و خنثی کردن فعللیت پیشنهاد صلح و پیگیری آن میان اعراب و اسرائیل و باناامن وبی ثبات کردنش کوشش شده است . همچنین ثابت شده است که رژیم تروریستی آخوندی فقط زبان گفتمان خودش یعنی زور را می فهمد که در 30 سال گذشته هر گز چنین با این رژیم برخورد نشده است . به خصوص اینکه پیرامون سوء استفاده کردن از لابی های مشترک دو طرفه بسیار حرفه ای و زیراکانه استفاده کرده است . زیرا که پیوسته پیام های متناقض و گول زننده منتقل کرده است . بطور مثال اکنون مشاور ویژه پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد حمید موولانا می باشد که یک شهروند آمریکائی می باشد که سمت و سوی موضع گیری رئیس جمهور در برابر امریکا را تهیه و تنظیم و ترسیم می کند . بنابراین همانگونه که با تأکید و اخطار هشدار داده بود که رژیم تروریستی آخوندی پس از شکست تصویب توافقنامه ی امنیتی میان آمریکا و عراق در نوار غزه جنگ افروزی خواهد کرد تا جبران شکست کند . اکنون نیز مثل همیشه تأکید می شود که قدرت اجرائی را سپاه پاسداران در دولت نهم در دست دارد و تأسیسات هسته ای را نیز در کنترل کامل خود دارد و اهداف دسترسی به سلاح هسته ای را هم فعاانه دنبال می کند که هرگز هم سر و سوزنی از این هدف عقب نشینی نخواهد کرد. پس اگرهمچنان غرب نام مجادین را از لیست گروه و سازمان های تروریستی اخراج نکند و تلاش مسئولانه برای تغییر دمکراتیک در ایران نکند. به زودی با اعلام بمب اتمی از سوی مقامات رژیم ترریستی آخوندی متوجه خواهد شد که چگونه بازنده ی نهائی می باشد که شب و روز می بایست نگران صلح و امنیت نه منطقه ای که جهانی باشد.
هوشنگ � بهداد
دو شنبه 30 دی ماه سال 1387
" در آستانه ی ریاست جمهوری موضع گیری خصمانه علیه ی اوباما و افشاکردن ارسال نامه تبریک بیهوده پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد به اوباما"
ملای سرمقاله نویس با فراموش کردن 3 دهه ی سیاست تاکتیکی مبارزه با آمریکای شیطان بزرگ خوانده شده که حتی ترکش این مبارزه دامنه ی خودی ترین نیروهای خودی را گرفت و به عنوان همگامی با دشمن آمریکا کردن متهم ومحکوم شدند . آنگونه که خاتمی همسو با دشمن آمریکا و صهیونیست بین الملل و خارج شده از خط خمینی شیاد از سوی ورق پاره ی کیهان و مدیر مسئول آن سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری متهم شده است. از سوی دیگر هنوز از خاطره ها محو و فراموش نشده است که چگونه نامزدان رقیب دوم خردادی ها در نمایش خیمه شب بازی مجلس کمدی و دکوری و انتصابی هشتم به اتهام عدم آگاهی دشمن شناسی و مخدوش کردن مرز با دشمن آمریکا رد صلاحیت گله ای � فله ای شدند . همچنین در تاریخ 30 ساله گذشته سابقه نداشته است که اینگونه که دولت جراحی و خراطی شده ی پاسدار گماشته و چاقوکش مورد حمایت رهبر ولی فقیه واقع شده باشد بقیه نیز این چنین مورد حمایت همه جانبه و اقع شده باشند . در صورتیکه همانگونه که ملای سرمقاله نویس اعتراف و اذعان و انتقاد کرده است هیچ رئیس جمهور یا مقامی وجود نداشته است که همچون پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش بوده باشد که نامه ی تبریک آمیز برای رئیس جمهور آمریکا ارسال کرده باشد که این پاسدار احمدی نژاد در مورد رئیس جمهور شدن اوباما کرد که افزوده شده پاسخی هم در یافت نکرد. بنابرین در آستانه ی رفتن بوش و آمدن رئیس جمهور جدید آمریکا اکنون ملای سرمقاله نویس پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقوکش را نیز اینگونه در ردیف سایر گول خوردگان وعده ی تغییر تبلیغاتی اوباما دانسته است :
"امروز آخرين روز رياست جمهوري بوش كوچك و فردا سه شنبه اول بهمن روز تحويل زمامداري آمريكا به � باراك اوباما � رئيس جمهور جديد اين كشور است . شعار � تغيير � كه � اوباما � باتوسل به آن به مسند رياست جمهوري دست يافت افراد زيادي را در داخل و خارج آمريكا فريب داد تا آنجا كه شخص اول اجرائي جمهوري اسلامي ايران برخلاف رويه 30 سال گذشته براي وي پيام تبريك فرستاد و البته با بي اعتنائي او مواجه شد. اين شعار هر چند در تاريخ انتخابات آمريكا بي سابقه نيست اما اينبار به دليل سياهي بيش از حد پرونده بوش كوچك و حزب جمهوريخواه جاذبه خاصي براي افكار عمومي آمريكا و بسياري از مردم جهان داشت و به همين دليل هنوز هم اين سئوال در محافل سياسي جهان مطرح است كه آيا رئيس جمهور جديد آمريكا تغييري در سياست هاي اين كشور ايجاد خواهد كرد يا خير "مشخصا دو نمونه از اين سياست ها را درباره مساله فلسطين و چگونگي تعامل با جمهوري اسلامي ايران مي توان نام برد. وي بارها بر ادامه حمايت از رژيم اشغالگر قدس تاكيد كرد كما اينكه جمهوري اسلامي ايران را به تروريسم و عاملي براي تهديد امنيت آمريكا و جهان متهم ساخت و درباره فعاليت هسته اي ايران نيز همان مطالبي را به زبان آورد كه بوش و دارودسته جنگ افروز وي همواره گفته اند"
ملای سرمقاله نویس روند مرحله ای رئیس جمهور شدن اوبا ما را به 3 مرحله تقسیم کرده است که مرحله ی اول را قول تغییرات در آمریکا نامیده است که اشاره شد اوباما حمایت از اسرائیل کرد و رژیم تروریستی آخوندی را تروریسم و تهدید امنیت آمریکا و جهان متهم کرد . اکنون پیرامون مرحله ی دوم فعالیت ریاست جمهوری اوباما و ارزیابی نکته نظر وی در مورد جنگ نوار غزه و اقدامات رژیم تروریستی آخوندی را ملای سرمقاله نویس برآورده کرده که آن را ابنگونه تشریح کرده است :
"مرحله دوم فاصله ميان انتخابات رياست جمهوري تا دردست گرفتن رسمي زمامداري است . در اين مرحله جنگ غزه رخ داد كه صحنه بي رحمانه ترين جنايات صهيونيست ها عليه مردم فلسطين بود. اوباما نه تنها نسبت به آنهمه جنايت عليه زنان و كودكان و حتي تجاوز به مدارس و بيمارستان ها و مراكز وابسته به سازمان ملل و ساير مجامع جهاني كوچكترين عكس العملي نشان نداد بلكه در نهايت بي تفاوتي به استراحت و تفريح و بازي گلف ادامه داد و درباره مشكلاتي كه در زمينه انتخاب سگ براي دخترش دارد كه البته به نظر وي از انتخاب وزير بازرگاني آمريكا مشكل تر است سخن گفت و ديگر هيچ ! درباره ايران هم بار ديگر اتهامات گذشته را تكرار كرد و اينبار قدري صريح تر سخن از مقابله با خطري كه به زعم او از ناحيه ايران متوجه امنيت آمريكا و جهان است سخن گفت . موضوع فعاليت هسته اي ايران نيز در منطق اوباما همچون سلف او يك كابوس است كه او خود را موظف به مقابله با آن ميداند. "
ملای سرمقاله نویس در ادامه ی مقاله ی خود به مرحله ی سوم رئیس جمهوری اوباما اشاره کرده است و نتجیه گرفته است که با وجود رئیس جمهور شدن اوباما و قول تغییرات دادن ولی ساختار قدرت و حکومت درآمریکا آنگونه است که فقط تغییرات جزئی امکان پذیر است که تابع قوانین داخلی و نقش تعیین کننده ی اهرم های قدرت در آمریکا می باشدو افزوده تغییر مهمی در بستر سیاست امور خارجه ی آمریکا قابل پیش بینی و تصور نمی باشد . به خصوص در مورد رژیم تروریستی آخوندی تأکید کرده که چرخش مهمی رخ نخواهد داد . زیرا رشد و نفوذ اعمال تروریستی و قدرت رژیم تروریستی آخوندی در منطقه ی خاور میانه که از طریق حزب الله لبنان و حماس و همچنین در سایر کشور های اسلامی دنبال می شود آنگونه است که برای اوباما تبدیل به چنین چالش بزرگی می با شد :
با اينهمه نمي توان از واقعيت هاي جديدي كه حاكميت آمريكا را به خود مشغول كرده اند چشم پوشيد. اين واقعيت ها به همان اندازه كه در اصل پديد آمدن از نظر دولتمردان آمريكا ناخواسته و برخلاف ميل و اراده آنها بودند در ادامه نيز خود را بر آنها تحميل خواهند كرد. قدرت روزافزون جمهوري اسلامي ايران و نفوذ فوق العاده اي كه در منطقه دارد بيداري كم سابقه ملت ها كه از ثمرات پيروزي انقلاب اسلامي و نفوذ امواج آن به فراتر از مرزهاي ايران و منطقه است رشد چشم گير مقاومت اسلامي در خاورميانه كه پيروزي هاي خيره كننده حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه و حماس در جنگ سه هفته اي بر ارتش پرمدعاي رژيم صهيونيستي نمونه هائي از آن هستند ناكامي و شكست كامل طرح هاي خاورميانه اي آمريكا تزلزل شديد پايه هاي رژيم صهيونيستي روي گرداني عمومي ملت هاي آمريكاي لاتين از دولت آمريكا بحران هاي اقتصادي و اجتماعي داخل خود آمريكا فاصله گرفتن اروپاي متحد از آمريكا قدرت گرفتن مجدد روسيه و ظهور قدرت هاي جديد در آسياي جنوبي و جنوب شرقي بخشي از واقعيت هائي هستند كه بي ترديد بر آمريكا تحميل خواهند شد و حزب دموكرات آمريكا و شخص � اوباما � چاره اي جز مواجه شدن با آنها ندارند. اين واقعيت ها طبعا سياست هاي دولت جديد آمريكا را دستخوش تغيير خواهند كرد اما نه تغييري كه � اوباما � خواستار آن باشد بلكه تغيير تحميلي !
در خاتمه اینکه با تجربه ی 3 دهه حکومت رژیم تروریستی بربرمنش و تاریک اندیش نامشروع آخوندی که هم یاغی بین المللی و هم پدر خوانده ی تروریسم در جهان خوانده شده است . این رژیم ثابت کرده است که هر گز یک رژیم متعارف و نرمال و تابع قوانین بین المللی با رعایت احترام متقابل و تلاش برای ایجاد روابط مسالمت آمیز با همسایگان خود و کشور های منطقه و جهان نبوده است و هر زمان که منافعش ایجاد کرده دست به اقدامات تروریستی با پرده ی دین زده است . بطور نمونه در چند هفته گذشته شاهد بودیم که چگونه توطئه و دسیسه گری برای ایجاد جنگ و فاجعه سازی در نوار غزه و بحران سازی در منطقه ی خاور میانه کرد و چگونه بسیجیان چماقدار و کفن پوش شده را بخش حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران سازماندهی و بسیج کرد و در دفاع و حمایت از حماس و ساکنین نوار غزه روانه ی فرودگاه ها و سفار تخانه های کشور های اروپائی و عربی کرد و با به آتش کشدن پرچم کشور ها و فریاد مرگ سر دادن و مواد آتش زا به درون سفارتخانه ها پرتاب کردن و دفتر هواپیمائی عربستان را به آتش کشیدن ، جایزه میلیون ها دلازی برای ترور و کشتن حسنی مبارک رئیس جمهور مصر تعیین شد که در راستای دفاع از پروژ ی هسته ای ودشمنی آشکار با روند مذاکرات صلح خاور میانه واز صحنه خارج کردن مصر و عربستان و اردن و خنثی کردن فعللیت پیشنهاد صلح و پیگیری آن میان اعراب و اسرائیل و باناامن وبی ثبات کردنش کوشش شده است . همچنین ثابت شده است که رژیم تروریستی آخوندی فقط زبان گفتمان خودش یعنی زور را می فهمد که در 30 سال گذشته هر گز چنین با این رژیم برخورد نشده است . به خصوص اینکه پیرامون سوء استفاده کردن از لابی های مشترک دو طرفه بسیار حرفه ای و زیراکانه استفاده کرده است . زیرا که پیوسته پیام های متناقض و گول زننده منتقل کرده است . بطور مثال اکنون مشاور ویژه پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد حمید موولانا می باشد که یک شهروند آمریکائی می باشد که سمت و سوی موضع گیری رئیس جمهور در برابر امریکا را تهیه و تنظیم و ترسیم می کند . بنابراین همانگونه که با تأکید و اخطار هشدار داده بود که رژیم تروریستی آخوندی پس از شکست تصویب توافقنامه ی امنیتی میان آمریکا و عراق در نوار غزه جنگ افروزی خواهد کرد تا جبران شکست کند . اکنون نیز مثل همیشه تأکید می شود که قدرت اجرائی را سپاه پاسداران در دولت نهم در دست دارد و تأسیسات هسته ای را نیز در کنترل کامل خود دارد و اهداف دسترسی به سلاح هسته ای را هم فعاانه دنبال می کند که هرگز هم سر و سوزنی از این هدف عقب نشینی نخواهد کرد. پس اگرهمچنان غرب نام مجادین را از لیست گروه و سازمان های تروریستی اخراج نکند و تلاش مسئولانه برای تغییر دمکراتیک در ایران نکند. به زودی با اعلام بمب اتمی از سوی مقامات رژیم ترریستی آخوندی متوجه خواهد شد که چگونه بازنده ی نهائی می باشد که شب و روز می بایست نگران صلح و امنیت نه منطقه ای که جهانی باشد.
هوشنگ � بهداد
دو شنبه 30 دی ماه سال 1387