نقد و بررسی " عراق ; فرصت مناسب" روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 7 بهمن ماه سال 1387
"اگر غرب تلاش مسئولانه برای تغییرات دمکراتیک در ایران نکند و متقابلاً فرصت را به حاکمان پدر خوانده ی تروریست جهانی بر ایران بدهند. خطر چشم انداز صلح وامنیت جهانی غیر قابل تصور می باشد"
رژیم تروریستی موج سوار و فرصت طلب آخوندی که همکاری با اشغالگران افغانستان و عراق را در راستای اهداف شوم و نفوذ خود در این دوکشور در پیش گرفت . زیرا نه اینکه دو دشمنش در این دو کشور سقوط کردند ، بلکه منجر به حضور و نفوذ و قدرت مانور دادنش در این دو کشور شد . یعنی در حقیقت برنده اصلی رژیم تر وریستی آخوندی شد. به خصوص اینکه در عراق سازمان مسلح مخالفش خلع سلا ح شد و شرایط غیر قابل انتظار ارزان و باد آورده ای در عراق برایش فراهم شد تا ضمن حضور در عراق و نفوذ در دولت عراق دست به اقدامات گسترده ی تروریستی و انفجاری و خرابکاری و آشوب گرائی و ناامن سازی در عراق بزند . لذا پس از باتلاق کردن عراق و باج گیری کردن در راستای پیگیری اهداف پروژه ی هسته ای عراق را تبدیل به کانون صدور تروریسم و بنیاد گرائی به منطقه ی خاور میانه کرد تا با گسترش و تعمیم و بسط سیاست تروریسم وبنیاد گرائی و ناامن وبی ثبات کردن منطقه ی خاور میانه تدارک جنگ 33 روزه با حزب الله لبنان دیده شود تا که مکمل تلاش عبور از بحران هسته ای در شورای امنیت سازمان ملل بود . همچنین فشار و فضاسازی و جنگ روانی علیه ی حضور نظامیان آمریکائی در عراق نیز دنبال شد .
بنابراین از طرف دیگر بطور همسو کوشش و فعالیت گسترده در روند دشمنی کردن با مذاکرات صلح خاور میانه نیز در دستورکار قرار گرفت . همچنین از سوی دیگر مخالفت شدید با تصویب توافقنامه ی امنیتی آمریکا با دولت عراق تعقیب شد . ولی چون با تصوییب این توافقنامه رژیم تروریستی آخوندی بد جوری بازنده و شکست خورد . بنابراین برای جبران این شکست بلافاصله طرح بحران آفرینی و جنگ افروزی نوار غزه که از قبل طراحی شده بود سریع فعال شد تا اینکه منتهی به فاجعه ی 22 روزه نوار غزه گردید که قبل از رئیس جمهور شدن اوباما در آمریکا این پروژه کلید خورد تا که به دفاع تاکتیکی از حماس و اشک تمساح ریزی برای بیش از 1300 زن وکودک ساکنین نوار غزه زمینه ی مرگ گفتن و به آتش کشیدن تصویر اوبا ما در تهران نیز فراهم شود . زیرا که هدف فشار هرچه بیشتر بر اوباما برای اخراج نیروهای نظامی آمریکا از عراق می باشد . پس اکنون بی جهت نیست که اکنون ملای سر مقاله نویس با آویزان شدن به بیان اوباما که اذعان کرده است قصد برنامه ریزی خارج نمودن نیروهای نظامی آمریکا از عراق را دارد ، در دنباله ضمن متهم کردن آمریکا به حضور در افغانستان که چرا موجب تقویت نیروی نظامی بیشر آمریکا در این کشور شده است ؟ اما از طرف دیگر ضمن ابراز خوشحالی ملای سرمقاله نویس از نظر اوباما به اخراج نیرو های نظامی آمریکا از عراق که کرده، به مسئولین عراقی یا مخاطبین نفوذی رژیم تروریستی آخوندی در دولت عراق رهنمود داده است که می بایست تا دیر نشده از فرصت بدست آمده نهایت استفاده را بکنند و هرچه بیشتر فشار برروی اوباما برای اخراج نظامیان آمریکا در عراق بی آورند تا اینکه شرایط مناسب برای اشغال عراق از سوی پاسداران و رهبر لوطی جماران خامنه ای فراهم شود.
اما چراملای سرمقاله نویس این ضرب العجل را برای مقامات عراقی تعیین تکلیف کرده و تأکید نموده است که می بایست بطور عاجل از فرصت بدست آمده که اوباا فراهم کرده ستفاده کنند . زیرا که نگران از دست رفتن فرصت به دلیل وحشت از بد بینی ها می باشد که اینگونه با ابراز تأسف به به آن اعتراف شده است :
متاسفانه نشانه هائي وجود دارند كه احتمال پشيمان شدن اوباما و تغيير تصميم وي درباره عراق را تقويت مي كنند. يكي از اين نشانه ها اظهارات فرماندهان عالي رتبه ارتش آمريكاست كه بعد از سخنان اوباما درباره عراق گفتند : � هرگونه جدول زماني براي خروج كليدي براي تداوم دستاوردهاي امنيتي است � . اين جمله بدين معني است كه اولا هر تصميمي براي خروج نظاميان آمريكائي از عراق بايد با توجه به ملاحظات امنيتي گرفته شود و ثانيا رعايت چنين ملاحظاتي بدون تنظيم جدول زماني ميسر نخواهد بود. بديهي است كه تهيه جدول زماني و تنظيمات چنين جدولي بستر مناسبي براي اعمال نظر كساني است كه با خروج نظاميان آمريكائي از عراق موافق نيستند. نشانه ديگر اطلاعاتي است كه درباره تحركات جديد نيروهاي ويژه آمريكا براي ايجاد ناامني هاي جديد در عراق وجود دارد. اين ناامني ها با اين هدف ايجاد مي شوند كه شرايط عراق كاملا ناامن جلوه داده شود و به اوباما گفته شود كه دولت عراق قدرت تامين امنيت اين كشور را ندارد و تنها راه اينست كه آمريكا به قرارداد امنيتي بغداد ـ واشنگتن پاي بند بماند. وجود � رابرت گيتس � وزير دفاع دولت بوش در همين سمت در دولت اوباما اين گمانه را تقويت مي كند چرا كه وي از طرفداران سرسخت ادامه حضور نظاميان آمريكائي در عراق و مخالف پايان دادن به اشغال اين كشور بود و يكي از پايه هاي اصلي امضاي قرارداد امنيتي آمريكا با عراق محسوب مي شود. با توجه به اين واقعيت هاست كه دولتمردان عراقي بايد تحركات زيادي از خود نشان دهند و قبل از آنكه تصميم اوباما درباره عراق عوض شود و همانند آنچه براي افغانستان در نظر گرفته براي عراق نيز چنان كند به اشغال عراق پايان دهند.
بالاخره اینکه ملای سرمقاله نویس همچون سران رژیم تروریستی آخوندی همانگونه که اشاره شد از تصویب توافقنامه ی امنیی میان دولت عراق با آمریکا بسیار ناخشنود و ناراضی است . بهمین دلیل اکنون نمایش این نارضایتی را این چنین با فزایش فشار برروی دولت نوری المالکی برای لغو کردن قراداد توافقنامه ی امنیتی با آمریکا را بروز داده و علنی کرده است :
"واقعيت اينست كه دولت نوري مالكي عليرغم موفقيت هاي قابل توجهي كه تاكنون داشته در مساله قرارداد باصطلاح امنيتي با آمريكا مرتكب اشتباه بزرگي شده است . اين قرارداد درست در زماني امضا شد كه دولت بوش در ضعيف ترين وضعيت خود قرار داشت و اوباما نيز در تبليغات انتخاباتي خود بارها اعلام كرده بود اگر پيروز شود نظاميان آمريكائي را از عراق خارج خواهد ساخت . در همان زمان بسياري از صاحبنظران به آقاي نوري المالكي تذكر دادند كه امضاي اين قرارداد در چنين شرائطي يك اشتباه است ولي او و بعضي احزاب سياسي عراق با محاسبات اشتباه خود به اين تذكرها بي توجهي نموده و دولت عراق را به چيزي متعهد كردند كه يك قرارداد استعماري و يك كاپيتولاسيون واقعي است و متاسفانه 20 روز قبل از شروع زمامداري اوباما بر آمريكا اجراي آن آغاز شد . اكنون با توجه به زمينه اي كه اظهارات اوباما پديد آورده دولت عراق مي تواند قرارداد را لغو نمايد و به اشغال عراق توسط آمريكا پايان دهد. قطعا اگر از فرصت مناسبي كه پيش آمده بموقع بهره برداري نشود طرفداران ادامه اشغال عراق اوباما را پشيمان و با خود هم عقيده خواهند كرد و ملت عراق براي مدت نامعلومي در زنجير اسارت اشغالگران باقي خواهد ماند."
در خاتمه اینکه باید تأکید کرد که اشغال نظامی عراق بسیار اشتباه بود . زیرا که موجب شد تا که فضا و شرایط نفوذ و قدرت گیری ارتجاع مهار ناپذیر حاکم بر ایران در عراق فراهم شود و سریع آن را همراه با تروریسم به منطقه ی خاور میانه صادر نماید . از جمله شاهد دستآورد شوم و ضد انسانی جنگ 22 روزه ی نوار غزه بودیم که چگونه برای عملی شدن تخریب و دشمنی باروند مذاکرات صلح خاورمیانه آماده شد که رهبر لوطی جماران خامنه ای در خطبه ی نماز عید فطر سال گذشته در تهران کلید و فریاد این طرح جنگ افروزی را زده بود . بنابراین خطر ناک تر از اشغال نظامی عراق خروج بدون آینده نگری و پیش بینی عواقب آن از عراق می باشد . به خصوص اینکه اکنون طرز تفکر اندیشه ی بیادگرائی و تروریسم از مرکز ام القرای جهان اسلام از بیت جماران و تهران به عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین خاورمیانه شاخ آفریقا و پاکستان و هند رفته است . برای اینکه زمان نه چند دور نظاره گر بودیم که چگونه اقدامات تروریستی در هتل تاج محل هندوستان موجب تنش جدی میان پاکستان و هندوستان وبسیج و آماد باش مرزی میان هر دوکشوور شده است . مهمتر اینکه همکاری سپاه پاسداران با القاعده در افغانستان و پاکستان ضمن افزایش در گیری مرزی که میان دو کشور افغانستان با پاکستان شده وضعیت امنیت داخلی پاکستان را به مخاطره جدی مواجه ساخته است که با وجود داشتن بمب اتمی و مسلمان بودن کشور پاکستان و قدرت نفوذ افکار مدل طالبانی وولایت فقیه جماران که در پاکستان است . مشخص نیست که چه چشم انداز وحشتناک و غیر قابل تصوری در پیش روی می باشد . لذا با یک مقایسه شریط کنونی با سال 56 و قبل از کودتای نظامی در پاکستان و اعللام جمهوری اسلامی که در این کشور شد که الگوی مشابه ی آن در سال 57 در ایران زیر عبا و عمامه و آخوند نجام شد که حال خطر صلح و ثبات امنیت نه منطقه که جهان را تهدید می کند . به نظر می رسد که طراحان و برنامه ریزان غربی پس از گذشت 31 سال، اکنون می بایست آنقدر متوجه جدی بودن خطر رشد بنیاد گرائی اسلامی و تروریسم شده باشند که نبض آن در تهران می زند که باید سریع اقدام برای مهار کردن خطر کانونی کنند . یعنی اینکه بدون هر گونه درنگ و تأخیر تا رژیم پدر خوانده ی تروریست جهانی صاحب بمب اتمی نشده باید تلاش همه جانبه برای تغییرات دمکراتیک در ایران کنند .
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 7 بهمن ماه سال 1387
"اگر غرب تلاش مسئولانه برای تغییرات دمکراتیک در ایران نکند و متقابلاً فرصت را به حاکمان پدر خوانده ی تروریست جهانی بر ایران بدهند. خطر چشم انداز صلح وامنیت جهانی غیر قابل تصور می باشد"
رژیم تروریستی موج سوار و فرصت طلب آخوندی که همکاری با اشغالگران افغانستان و عراق را در راستای اهداف شوم و نفوذ خود در این دوکشور در پیش گرفت . زیرا نه اینکه دو دشمنش در این دو کشور سقوط کردند ، بلکه منجر به حضور و نفوذ و قدرت مانور دادنش در این دو کشور شد . یعنی در حقیقت برنده اصلی رژیم تر وریستی آخوندی شد. به خصوص اینکه در عراق سازمان مسلح مخالفش خلع سلا ح شد و شرایط غیر قابل انتظار ارزان و باد آورده ای در عراق برایش فراهم شد تا ضمن حضور در عراق و نفوذ در دولت عراق دست به اقدامات گسترده ی تروریستی و انفجاری و خرابکاری و آشوب گرائی و ناامن سازی در عراق بزند . لذا پس از باتلاق کردن عراق و باج گیری کردن در راستای پیگیری اهداف پروژه ی هسته ای عراق را تبدیل به کانون صدور تروریسم و بنیاد گرائی به منطقه ی خاور میانه کرد تا با گسترش و تعمیم و بسط سیاست تروریسم وبنیاد گرائی و ناامن وبی ثبات کردن منطقه ی خاور میانه تدارک جنگ 33 روزه با حزب الله لبنان دیده شود تا که مکمل تلاش عبور از بحران هسته ای در شورای امنیت سازمان ملل بود . همچنین فشار و فضاسازی و جنگ روانی علیه ی حضور نظامیان آمریکائی در عراق نیز دنبال شد .
بنابراین از طرف دیگر بطور همسو کوشش و فعالیت گسترده در روند دشمنی کردن با مذاکرات صلح خاور میانه نیز در دستورکار قرار گرفت . همچنین از سوی دیگر مخالفت شدید با تصویب توافقنامه ی امنیتی آمریکا با دولت عراق تعقیب شد . ولی چون با تصوییب این توافقنامه رژیم تروریستی آخوندی بد جوری بازنده و شکست خورد . بنابراین برای جبران این شکست بلافاصله طرح بحران آفرینی و جنگ افروزی نوار غزه که از قبل طراحی شده بود سریع فعال شد تا اینکه منتهی به فاجعه ی 22 روزه نوار غزه گردید که قبل از رئیس جمهور شدن اوباما در آمریکا این پروژه کلید خورد تا که به دفاع تاکتیکی از حماس و اشک تمساح ریزی برای بیش از 1300 زن وکودک ساکنین نوار غزه زمینه ی مرگ گفتن و به آتش کشیدن تصویر اوبا ما در تهران نیز فراهم شود . زیرا که هدف فشار هرچه بیشتر بر اوباما برای اخراج نیروهای نظامی آمریکا از عراق می باشد . پس اکنون بی جهت نیست که اکنون ملای سر مقاله نویس با آویزان شدن به بیان اوباما که اذعان کرده است قصد برنامه ریزی خارج نمودن نیروهای نظامی آمریکا از عراق را دارد ، در دنباله ضمن متهم کردن آمریکا به حضور در افغانستان که چرا موجب تقویت نیروی نظامی بیشر آمریکا در این کشور شده است ؟ اما از طرف دیگر ضمن ابراز خوشحالی ملای سرمقاله نویس از نظر اوباما به اخراج نیرو های نظامی آمریکا از عراق که کرده، به مسئولین عراقی یا مخاطبین نفوذی رژیم تروریستی آخوندی در دولت عراق رهنمود داده است که می بایست تا دیر نشده از فرصت بدست آمده نهایت استفاده را بکنند و هرچه بیشتر فشار برروی اوباما برای اخراج نظامیان آمریکا در عراق بی آورند تا اینکه شرایط مناسب برای اشغال عراق از سوی پاسداران و رهبر لوطی جماران خامنه ای فراهم شود.
اما چراملای سرمقاله نویس این ضرب العجل را برای مقامات عراقی تعیین تکلیف کرده و تأکید نموده است که می بایست بطور عاجل از فرصت بدست آمده که اوباا فراهم کرده ستفاده کنند . زیرا که نگران از دست رفتن فرصت به دلیل وحشت از بد بینی ها می باشد که اینگونه با ابراز تأسف به به آن اعتراف شده است :
متاسفانه نشانه هائي وجود دارند كه احتمال پشيمان شدن اوباما و تغيير تصميم وي درباره عراق را تقويت مي كنند. يكي از اين نشانه ها اظهارات فرماندهان عالي رتبه ارتش آمريكاست كه بعد از سخنان اوباما درباره عراق گفتند : � هرگونه جدول زماني براي خروج كليدي براي تداوم دستاوردهاي امنيتي است � . اين جمله بدين معني است كه اولا هر تصميمي براي خروج نظاميان آمريكائي از عراق بايد با توجه به ملاحظات امنيتي گرفته شود و ثانيا رعايت چنين ملاحظاتي بدون تنظيم جدول زماني ميسر نخواهد بود. بديهي است كه تهيه جدول زماني و تنظيمات چنين جدولي بستر مناسبي براي اعمال نظر كساني است كه با خروج نظاميان آمريكائي از عراق موافق نيستند. نشانه ديگر اطلاعاتي است كه درباره تحركات جديد نيروهاي ويژه آمريكا براي ايجاد ناامني هاي جديد در عراق وجود دارد. اين ناامني ها با اين هدف ايجاد مي شوند كه شرايط عراق كاملا ناامن جلوه داده شود و به اوباما گفته شود كه دولت عراق قدرت تامين امنيت اين كشور را ندارد و تنها راه اينست كه آمريكا به قرارداد امنيتي بغداد ـ واشنگتن پاي بند بماند. وجود � رابرت گيتس � وزير دفاع دولت بوش در همين سمت در دولت اوباما اين گمانه را تقويت مي كند چرا كه وي از طرفداران سرسخت ادامه حضور نظاميان آمريكائي در عراق و مخالف پايان دادن به اشغال اين كشور بود و يكي از پايه هاي اصلي امضاي قرارداد امنيتي آمريكا با عراق محسوب مي شود. با توجه به اين واقعيت هاست كه دولتمردان عراقي بايد تحركات زيادي از خود نشان دهند و قبل از آنكه تصميم اوباما درباره عراق عوض شود و همانند آنچه براي افغانستان در نظر گرفته براي عراق نيز چنان كند به اشغال عراق پايان دهند.
بالاخره اینکه ملای سرمقاله نویس همچون سران رژیم تروریستی آخوندی همانگونه که اشاره شد از تصویب توافقنامه ی امنیی میان دولت عراق با آمریکا بسیار ناخشنود و ناراضی است . بهمین دلیل اکنون نمایش این نارضایتی را این چنین با فزایش فشار برروی دولت نوری المالکی برای لغو کردن قراداد توافقنامه ی امنیتی با آمریکا را بروز داده و علنی کرده است :
"واقعيت اينست كه دولت نوري مالكي عليرغم موفقيت هاي قابل توجهي كه تاكنون داشته در مساله قرارداد باصطلاح امنيتي با آمريكا مرتكب اشتباه بزرگي شده است . اين قرارداد درست در زماني امضا شد كه دولت بوش در ضعيف ترين وضعيت خود قرار داشت و اوباما نيز در تبليغات انتخاباتي خود بارها اعلام كرده بود اگر پيروز شود نظاميان آمريكائي را از عراق خارج خواهد ساخت . در همان زمان بسياري از صاحبنظران به آقاي نوري المالكي تذكر دادند كه امضاي اين قرارداد در چنين شرائطي يك اشتباه است ولي او و بعضي احزاب سياسي عراق با محاسبات اشتباه خود به اين تذكرها بي توجهي نموده و دولت عراق را به چيزي متعهد كردند كه يك قرارداد استعماري و يك كاپيتولاسيون واقعي است و متاسفانه 20 روز قبل از شروع زمامداري اوباما بر آمريكا اجراي آن آغاز شد . اكنون با توجه به زمينه اي كه اظهارات اوباما پديد آورده دولت عراق مي تواند قرارداد را لغو نمايد و به اشغال عراق توسط آمريكا پايان دهد. قطعا اگر از فرصت مناسبي كه پيش آمده بموقع بهره برداري نشود طرفداران ادامه اشغال عراق اوباما را پشيمان و با خود هم عقيده خواهند كرد و ملت عراق براي مدت نامعلومي در زنجير اسارت اشغالگران باقي خواهد ماند."
در خاتمه اینکه باید تأکید کرد که اشغال نظامی عراق بسیار اشتباه بود . زیرا که موجب شد تا که فضا و شرایط نفوذ و قدرت گیری ارتجاع مهار ناپذیر حاکم بر ایران در عراق فراهم شود و سریع آن را همراه با تروریسم به منطقه ی خاور میانه صادر نماید . از جمله شاهد دستآورد شوم و ضد انسانی جنگ 22 روزه ی نوار غزه بودیم که چگونه برای عملی شدن تخریب و دشمنی باروند مذاکرات صلح خاورمیانه آماده شد که رهبر لوطی جماران خامنه ای در خطبه ی نماز عید فطر سال گذشته در تهران کلید و فریاد این طرح جنگ افروزی را زده بود . بنابراین خطر ناک تر از اشغال نظامی عراق خروج بدون آینده نگری و پیش بینی عواقب آن از عراق می باشد . به خصوص اینکه اکنون طرز تفکر اندیشه ی بیادگرائی و تروریسم از مرکز ام القرای جهان اسلام از بیت جماران و تهران به عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین خاورمیانه شاخ آفریقا و پاکستان و هند رفته است . برای اینکه زمان نه چند دور نظاره گر بودیم که چگونه اقدامات تروریستی در هتل تاج محل هندوستان موجب تنش جدی میان پاکستان و هندوستان وبسیج و آماد باش مرزی میان هر دوکشوور شده است . مهمتر اینکه همکاری سپاه پاسداران با القاعده در افغانستان و پاکستان ضمن افزایش در گیری مرزی که میان دو کشور افغانستان با پاکستان شده وضعیت امنیت داخلی پاکستان را به مخاطره جدی مواجه ساخته است که با وجود داشتن بمب اتمی و مسلمان بودن کشور پاکستان و قدرت نفوذ افکار مدل طالبانی وولایت فقیه جماران که در پاکستان است . مشخص نیست که چه چشم انداز وحشتناک و غیر قابل تصوری در پیش روی می باشد . لذا با یک مقایسه شریط کنونی با سال 56 و قبل از کودتای نظامی در پاکستان و اعللام جمهوری اسلامی که در این کشور شد که الگوی مشابه ی آن در سال 57 در ایران زیر عبا و عمامه و آخوند نجام شد که حال خطر صلح و ثبات امنیت نه منطقه که جهان را تهدید می کند . به نظر می رسد که طراحان و برنامه ریزان غربی پس از گذشت 31 سال، اکنون می بایست آنقدر متوجه جدی بودن خطر رشد بنیاد گرائی اسلامی و تروریسم شده باشند که نبض آن در تهران می زند که باید سریع اقدام برای مهار کردن خطر کانونی کنند . یعنی اینکه بدون هر گونه درنگ و تأخیر تا رژیم پدر خوانده ی تروریست جهانی صاحب بمب اتمی نشده باید تلاش همه جانبه برای تغییرات دمکراتیک در ایران کنند .
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 7 بهمن ماه سال 1387