نقد و بررسی " اوباما فقط تغيير رنگ !" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 6 بهمن ماه سال 1387
تعیین تکلیف کردن برای اوباما و دولت آمریکا در راستای دفاع از اهداف سران رژیم تروریستی آخوندی و پرو ژ ه ی هسته ای"
پس از 30 سال سپری شدن از حکومت ننگین عوامفریبان و دین فروشان و غارتگران وجنگ افروزان حاکم بر ایران، فضا آنگونه می باشد که مسئولان به جای ارائه بیلان عملکرد که چه کرده اند و بگویند شرایط اقتصادی کشور چگونه است و وضعیت معیشتی مردم در چه وضعیتی می باشد؟ در عوض به مناسبت فرا رسیدن سالگرد انقلاب موسوم به دهه زجرهمین روز نامه ی جمهوری اسلامی در شماره ی امروز خود گزارش داده است که حماسه ی بزرگ حماس و حمایت از حزب الله لبنان بر گزار می شود و به جای پاسخگوئی و حضور مردم در صحنه تعداد 40 هزار پایگاه بسیجی مراسم سالگرد انقلاب را برگزار می کنند و جشن می گیرند . یعنی اینکه پاسخ به نیاز و مطالبات مردم ایران که 30 سال است پرداخت ناشده و انباشت شده است . اکنون قرار است که در فضای حکومت نظامی اعلام ناشده با حضور بسیج زائده ی سپاه پاسداران در صحنه این چنین داده شود . زیرا که کود تاگران خاموش و خزنده که نگرانی از خیزش و قیام عمومی به خصوص جوانان دارند. پس می بایست از طریق افزایش سرکوب و خفقان و ضرب و شتم معترضین از سوی نیروی انتظامی و گسترش اعدام ها و پلیسی و میلیتاریزه کردن فضابتوان جامعه ی انفجاری را کنترل کرد.
برای همین است که ملا سر مقاله نویس به جای بررسی و پراختن به ضعف نا توانی حکومت دولت و عدم پیگیری و پر داخت مطالبات مردم ایران به سیاست دخالت گری در امور داخلی دیگران و حاشیه رفتن و باج گیری و دفاع از جنگ افروزی می پرازد . بنابراین بی جهت نیست که سر مقالات به بررسی و تحلیل یک بعدی و تحریف گریانه ی و متناقض مسائل کشور های همجوار و خاور میانه و آمریکا و اسرائیل اختصاص داده می شود و با فلسفه آسمان و ریسمان بافی حوزوی آنگونه گزارش و نقل و قول و نظر و تحلیل داده می شود تا که ثابت گردد همه ایراد و اشکال دارند و انتقاد به آن وارد است و یا خائن و جنایتکار می باشند به جز حاکمان ایران ، یعنی اینکه پیوسته تلاش مذبوحانه می شود تا با پاک کردن صورت مسئله و گفتمان حقایق ، شرایط زار و وخیم و بحرانی رژیم تروریستی آخوندی بطور وارونه نمایش داده شود.
بنابراین شاهد می باشیم پس از اشاره و دفاع نکردن بطور مستقیم حماس در ابتدای سرمقاله به سراغ اوباما چرخش داده شده است تا که بزبان و شیوه ی گفتمان دیگر از اهداف طراحی شده پیگیری شود و چنین به مسئله فلسطین و افغانستان و عراق و رژیم تروریستی آخوندی برسد:
"مهمترين خطوط سياست خارجي آمريكا در منطقه خاورميانه كه مي تواند نشان دهنده چگونگي جهت گيري سياسي هر رئيس جمهور و دولتي كه در واشنگتن بر سر كار مي آيد باشد عبارتند از موضعگيري درباره فلسطين طرح خاورميانه اي تصميم گيري درباره ادامه يا پايان دادن به اشغال عراق و افغانستان موضعگيري در برابر گروه هاي افراطي دست آموز آمريكا مانند القاعده و طالبان و سرانجام نوع تعامل با جمهوري اسلامي ايران و فعاليت هاي هسته اي اين كشور."
اما در دنباله بلافاصله ترجیح بند شکر خدا و مشکل گشای گریز به صحرای کربلا زدن موضوع بوش کوچک و داستان جنگ 33 روز ه ی حزب الله لبنان و22 جنگ روزه ی حماس با نوار غزه و جنایات اسرائیل مطرح و تعقیب شده است و داستان مشکل آمریکا در عراق و افغانستان به این قضیه پیوند زده شده است . یعنی اینکه تلاش شده است تا که لقمه با دور سر چر خاندن از پس سر، در دهان گذشته شود . یعنی اعتراف و اثبات سیاست دخالت گری در کشور های همجوار و منطقه ی خاور میانه و اذعان سر مایه گذاری دراز مدت برروی حزب للله لبنان و حماس جزو اهداف طراحی شده ی استراتژیک و تضمین بقای رژیم تروریستی آخوندی نا مشروع و ضد بشری می باشد که منوچهر متکی وزیر آدمربای امور خار خارجه یا جاسوخانه ی خارجه اخیراً اعتراف آشکار کرده است که نوار غزه عمق امنیتی رژیم ترریستی آخوندی می باشد . البته این اعتراف بمعنی تقویت و دفاع و پشتیبانی از حماس برای دور کردن خطر با جنگ افروزی و بحران سازی و به خاک و خون کشیدن کودکان و زنان بی دفاع و گناه فلسطینیان نوار غزه است که می بایست هزینه ی خیانت و دفاع از پروژه ی هسته ای و وحشت بی آیندگی رژیم ترویستی آخوندی را متقبل شود و به پردازند.
بالاخره ملای سرمقاله نویس از موضع نماینده و سخنگوی ملت ای فلسطین و عراق و افغانستان و لبنان این چنین وظایف و برنامه ی کاری و مأموریت دولت اوباما را فرموله کرده است :
" دولت اوباما نسبت به امنيت رژيم صهيونيستي متعهد است . حماس بايد موجوديت رژيم صهيونيستي را به رسميت بشناسد .دولت قانوني فلسطين از نظر اوباما همانست كه محمود عباس در راس آن قرار داد نه حماس .دفاع موشكي مقاومت حماس در برابر تهاجم نظامي رژيم صهيونيستي از نظر اوباما محكوم است . گذرگاه رفح فقط بايد براي كمك هاي انسان دوستانه به غزه باشد و رساندن هرگونه سلاح به مردم غزه ممنوع است . تهاجم نظامي رژيم صهيونيستي به غزه از نظر اوباما چون نوعي دفاع از موجوديت اين رژيم بوده مشروعيت داشته و رئيس جمهور جديد آمريكا فقط در اينكه آمار كشته ها در غزه و اسرائيل بالا رفت ناراحت شد. برقراري صلح در فلسطين از نظر اوباما يعني حفظ موجوديت و امنيت رژيم صهيونيستي خلع سلاح گروه هاي مقاومت و رسميت دادن به دولت دست نشانده محمود عباس .ضمنا اوباما جرج ميچل را به عنوان دستيار ويژه خود مامور سفر به خاورميانه كرد تا به ايجاد تضمين براي دائمي شدن آتش بس در غزه كمك كند. از نظر اوباما تضمين دائمي شدن آتش بس در غزه به معناي حصول اطمينان به حفظ امنيت رژيم صهيونيستي است زيرا او با صراحت اعلام كرده حماس بايد از داشتن سلاح محروم باشد و تشكيلات محمود عباس با آموزشي كه از اردن مي بيند امنيت صهيونيست ها را در برابر تحركات فلسطيني ها تضمين نمايد. به همين دليل اوباما از عبدالله دوم شاه اردن به خاطر اينكه نيروهاي محمود عباس را تعليم مي دهد تا در برابر حماس و ساير نيروهاي جهادي بايستند و مبارزات ضد صهيونيستي آنها را سركوب نمايند قدرداني كرد. علاوه بر مساله فلسطين سياست اوباما در قبال اشغال افغانستان با گذشته تفاوتي را نشان نمي دهد. درباره عراق هرچند از تهيه برنامه اي براي خروج آمريكا از اين كشور صحبت مي كند اما اينكه اين شعار چه مقدار به عمل نزديك شود هنوز مشخص نيست . اظهارات اوباما درباره برقراري صلح در خاورميانه تا زماني كه منظور خود را از � صلح � مشخص نكند قابل اعتماد نخواهد بود. معمولا صلح مورد نظر دولتمردان آمريكائي تضمين تحقق اهداف خود آنها بدون در نظر گرفتن منافع ملت هاي منطقه است . بنابر اين بسيار بعيد به نظر مي رسد صلح مورد نظر اوباما براي خاورميانه چيزي متفاوت با آنچه اسلاف او در نظر داشتند باشد. در مورد جمهوري اسلامي ايران هر چند تحركات پشت پرده اي توسط اوباما و اطرافيان او وجود دارد لكن اظهارات وي در فاصله ميان انتخاب و دردست گرفتن رسمي زمامداري آمريكا نشان مي دهد رئيس جمهور جديد آمريكا نيز ايران را منهاي اصول و آرمان هاي جمهوري اسلامي و محروم از فعاليت هاي هسته اي ميخواهد و با ايراني كه بر اصول و آرمان هاي انقلابي پافشاري كند و حاضر نشود از حقوق قانوني خود در مساله هسته اي كوتاه بيايد همچون گذشته مشكل خواهد داشت . اتهام حامي تروريسم بودن و اينكه ايران بايد از فعاليت هاي هسته اي خود دست بردارد مطالبي هستند كه اوباما نيز آنها را تكرار كرده و نشان داده است كه او نيز سياست خصمانه عليه ايران را ادامه خواهد داد. علاوه بر اينها سياست هاي خاورميانه اي به ويژه در مورد فلسطين و لبنان و اشغال عراق و افغانستان با سياست هاي جمهوري اسلامي ايران در تضاد است . قطعا رئيس جمهور جديد آمريكا حاضر نخواهد بود اين تضاد را به نفع سياست هاي جمهوري اسلامي ايران حل كند. با توجه به اين واقعيت ها حداقل در زمينه سياست هاي خاورميانه اي رئيس جمهور جديد آمريكا با اطمينان مي توان گفت ورود اوباما به كاخ سفيد عليرغم شعار پرطمطراق تغيير فقط يك � تغيير رنگ � است و ديگر هيچ ! ."
در خاتمه اینکه به وضوح ملای سرمقاله نویس انتقاد به اوباما و دولت ایشان کرده است که چرا سیاست رئیس جمهور و دولت آمریکا در دفاع از اهداف هسته ای و نقض مداوم حقوق بشر و سیاست دخالت کردن در امور داخلی کشورهای همجوار و منطقه ی خاور میانه منطبق نیست وچرا از این سیاست نه دفاع که مخالفت و مبارزه خواهد کرد؟ خوب قرار است که چگونه گفته شود تا برای تجارت پیشگان جهانی خون انسان ها و مفت خوران و باج گیران دلالان و انگلان وواسطه گران لابی های فعال دو جانبه و دو طرفه فعال در پشت پرده قابل فهم باشد که داستان چیست و چگونه پرونده ی پنهان شده در پشت پرده وزیر میزی اکنون برروی میز گذاشته شده است که بدانند دیگر بیش از این امکان زیرآبی رفتن و مانور دادن و آدرس غلط دادن برای شان و جود ندارد. ضمن اینکه لو داده و فاش شده است که هدف از طراحی جنگ نوار غزه و پیوند زدن با جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان از سوی کدام کشور و در راستای چه اهدافی بوده است که قبل از رفتن یه کاخ سفید اوباما و تحویل گرفتن پست ریاست جمهوری جدید از بوش این جنگ راه اندازی شده است؟ بنابراین تجربه ی دیپلماسی شکست خورده ی 30 سال گذشته در قبل رژیم تروریستی آخوندی و یاغی بین المللی که پدر خوانده ی تروریسم جهانی و محور شرارت می باشد و کارنامه ی بس ننگین در زمینه ی نقض حقوق بشر و جنگ افروزی دارد . زیرا که آن را موهبت الهی می داند . به خصوص اینکه با تلاش گسترده دسترسی به سلاح هسته ای را دنبال می کند . پاسخ راه نهائی به جز کوشش جمعی بین المللی و پذیرش مسئولیت اقدام برای تغییرات دمکراتیک در ایران امکان پذیر نی باشد .
هوشنگ � بهداد
شنبه 6 بهمن ماه سال 1387
تعیین تکلیف کردن برای اوباما و دولت آمریکا در راستای دفاع از اهداف سران رژیم تروریستی آخوندی و پرو ژ ه ی هسته ای"
پس از 30 سال سپری شدن از حکومت ننگین عوامفریبان و دین فروشان و غارتگران وجنگ افروزان حاکم بر ایران، فضا آنگونه می باشد که مسئولان به جای ارائه بیلان عملکرد که چه کرده اند و بگویند شرایط اقتصادی کشور چگونه است و وضعیت معیشتی مردم در چه وضعیتی می باشد؟ در عوض به مناسبت فرا رسیدن سالگرد انقلاب موسوم به دهه زجرهمین روز نامه ی جمهوری اسلامی در شماره ی امروز خود گزارش داده است که حماسه ی بزرگ حماس و حمایت از حزب الله لبنان بر گزار می شود و به جای پاسخگوئی و حضور مردم در صحنه تعداد 40 هزار پایگاه بسیجی مراسم سالگرد انقلاب را برگزار می کنند و جشن می گیرند . یعنی اینکه پاسخ به نیاز و مطالبات مردم ایران که 30 سال است پرداخت ناشده و انباشت شده است . اکنون قرار است که در فضای حکومت نظامی اعلام ناشده با حضور بسیج زائده ی سپاه پاسداران در صحنه این چنین داده شود . زیرا که کود تاگران خاموش و خزنده که نگرانی از خیزش و قیام عمومی به خصوص جوانان دارند. پس می بایست از طریق افزایش سرکوب و خفقان و ضرب و شتم معترضین از سوی نیروی انتظامی و گسترش اعدام ها و پلیسی و میلیتاریزه کردن فضابتوان جامعه ی انفجاری را کنترل کرد.
برای همین است که ملا سر مقاله نویس به جای بررسی و پراختن به ضعف نا توانی حکومت دولت و عدم پیگیری و پر داخت مطالبات مردم ایران به سیاست دخالت گری در امور داخلی دیگران و حاشیه رفتن و باج گیری و دفاع از جنگ افروزی می پرازد . بنابراین بی جهت نیست که سر مقالات به بررسی و تحلیل یک بعدی و تحریف گریانه ی و متناقض مسائل کشور های همجوار و خاور میانه و آمریکا و اسرائیل اختصاص داده می شود و با فلسفه آسمان و ریسمان بافی حوزوی آنگونه گزارش و نقل و قول و نظر و تحلیل داده می شود تا که ثابت گردد همه ایراد و اشکال دارند و انتقاد به آن وارد است و یا خائن و جنایتکار می باشند به جز حاکمان ایران ، یعنی اینکه پیوسته تلاش مذبوحانه می شود تا با پاک کردن صورت مسئله و گفتمان حقایق ، شرایط زار و وخیم و بحرانی رژیم تروریستی آخوندی بطور وارونه نمایش داده شود.
بنابراین شاهد می باشیم پس از اشاره و دفاع نکردن بطور مستقیم حماس در ابتدای سرمقاله به سراغ اوباما چرخش داده شده است تا که بزبان و شیوه ی گفتمان دیگر از اهداف طراحی شده پیگیری شود و چنین به مسئله فلسطین و افغانستان و عراق و رژیم تروریستی آخوندی برسد:
"مهمترين خطوط سياست خارجي آمريكا در منطقه خاورميانه كه مي تواند نشان دهنده چگونگي جهت گيري سياسي هر رئيس جمهور و دولتي كه در واشنگتن بر سر كار مي آيد باشد عبارتند از موضعگيري درباره فلسطين طرح خاورميانه اي تصميم گيري درباره ادامه يا پايان دادن به اشغال عراق و افغانستان موضعگيري در برابر گروه هاي افراطي دست آموز آمريكا مانند القاعده و طالبان و سرانجام نوع تعامل با جمهوري اسلامي ايران و فعاليت هاي هسته اي اين كشور."
اما در دنباله بلافاصله ترجیح بند شکر خدا و مشکل گشای گریز به صحرای کربلا زدن موضوع بوش کوچک و داستان جنگ 33 روز ه ی حزب الله لبنان و22 جنگ روزه ی حماس با نوار غزه و جنایات اسرائیل مطرح و تعقیب شده است و داستان مشکل آمریکا در عراق و افغانستان به این قضیه پیوند زده شده است . یعنی اینکه تلاش شده است تا که لقمه با دور سر چر خاندن از پس سر، در دهان گذشته شود . یعنی اعتراف و اثبات سیاست دخالت گری در کشور های همجوار و منطقه ی خاور میانه و اذعان سر مایه گذاری دراز مدت برروی حزب للله لبنان و حماس جزو اهداف طراحی شده ی استراتژیک و تضمین بقای رژیم تروریستی آخوندی نا مشروع و ضد بشری می باشد که منوچهر متکی وزیر آدمربای امور خار خارجه یا جاسوخانه ی خارجه اخیراً اعتراف آشکار کرده است که نوار غزه عمق امنیتی رژیم ترریستی آخوندی می باشد . البته این اعتراف بمعنی تقویت و دفاع و پشتیبانی از حماس برای دور کردن خطر با جنگ افروزی و بحران سازی و به خاک و خون کشیدن کودکان و زنان بی دفاع و گناه فلسطینیان نوار غزه است که می بایست هزینه ی خیانت و دفاع از پروژه ی هسته ای و وحشت بی آیندگی رژیم ترویستی آخوندی را متقبل شود و به پردازند.
بالاخره ملای سرمقاله نویس از موضع نماینده و سخنگوی ملت ای فلسطین و عراق و افغانستان و لبنان این چنین وظایف و برنامه ی کاری و مأموریت دولت اوباما را فرموله کرده است :
" دولت اوباما نسبت به امنيت رژيم صهيونيستي متعهد است . حماس بايد موجوديت رژيم صهيونيستي را به رسميت بشناسد .دولت قانوني فلسطين از نظر اوباما همانست كه محمود عباس در راس آن قرار داد نه حماس .دفاع موشكي مقاومت حماس در برابر تهاجم نظامي رژيم صهيونيستي از نظر اوباما محكوم است . گذرگاه رفح فقط بايد براي كمك هاي انسان دوستانه به غزه باشد و رساندن هرگونه سلاح به مردم غزه ممنوع است . تهاجم نظامي رژيم صهيونيستي به غزه از نظر اوباما چون نوعي دفاع از موجوديت اين رژيم بوده مشروعيت داشته و رئيس جمهور جديد آمريكا فقط در اينكه آمار كشته ها در غزه و اسرائيل بالا رفت ناراحت شد. برقراري صلح در فلسطين از نظر اوباما يعني حفظ موجوديت و امنيت رژيم صهيونيستي خلع سلاح گروه هاي مقاومت و رسميت دادن به دولت دست نشانده محمود عباس .ضمنا اوباما جرج ميچل را به عنوان دستيار ويژه خود مامور سفر به خاورميانه كرد تا به ايجاد تضمين براي دائمي شدن آتش بس در غزه كمك كند. از نظر اوباما تضمين دائمي شدن آتش بس در غزه به معناي حصول اطمينان به حفظ امنيت رژيم صهيونيستي است زيرا او با صراحت اعلام كرده حماس بايد از داشتن سلاح محروم باشد و تشكيلات محمود عباس با آموزشي كه از اردن مي بيند امنيت صهيونيست ها را در برابر تحركات فلسطيني ها تضمين نمايد. به همين دليل اوباما از عبدالله دوم شاه اردن به خاطر اينكه نيروهاي محمود عباس را تعليم مي دهد تا در برابر حماس و ساير نيروهاي جهادي بايستند و مبارزات ضد صهيونيستي آنها را سركوب نمايند قدرداني كرد. علاوه بر مساله فلسطين سياست اوباما در قبال اشغال افغانستان با گذشته تفاوتي را نشان نمي دهد. درباره عراق هرچند از تهيه برنامه اي براي خروج آمريكا از اين كشور صحبت مي كند اما اينكه اين شعار چه مقدار به عمل نزديك شود هنوز مشخص نيست . اظهارات اوباما درباره برقراري صلح در خاورميانه تا زماني كه منظور خود را از � صلح � مشخص نكند قابل اعتماد نخواهد بود. معمولا صلح مورد نظر دولتمردان آمريكائي تضمين تحقق اهداف خود آنها بدون در نظر گرفتن منافع ملت هاي منطقه است . بنابر اين بسيار بعيد به نظر مي رسد صلح مورد نظر اوباما براي خاورميانه چيزي متفاوت با آنچه اسلاف او در نظر داشتند باشد. در مورد جمهوري اسلامي ايران هر چند تحركات پشت پرده اي توسط اوباما و اطرافيان او وجود دارد لكن اظهارات وي در فاصله ميان انتخاب و دردست گرفتن رسمي زمامداري آمريكا نشان مي دهد رئيس جمهور جديد آمريكا نيز ايران را منهاي اصول و آرمان هاي جمهوري اسلامي و محروم از فعاليت هاي هسته اي ميخواهد و با ايراني كه بر اصول و آرمان هاي انقلابي پافشاري كند و حاضر نشود از حقوق قانوني خود در مساله هسته اي كوتاه بيايد همچون گذشته مشكل خواهد داشت . اتهام حامي تروريسم بودن و اينكه ايران بايد از فعاليت هاي هسته اي خود دست بردارد مطالبي هستند كه اوباما نيز آنها را تكرار كرده و نشان داده است كه او نيز سياست خصمانه عليه ايران را ادامه خواهد داد. علاوه بر اينها سياست هاي خاورميانه اي به ويژه در مورد فلسطين و لبنان و اشغال عراق و افغانستان با سياست هاي جمهوري اسلامي ايران در تضاد است . قطعا رئيس جمهور جديد آمريكا حاضر نخواهد بود اين تضاد را به نفع سياست هاي جمهوري اسلامي ايران حل كند. با توجه به اين واقعيت ها حداقل در زمينه سياست هاي خاورميانه اي رئيس جمهور جديد آمريكا با اطمينان مي توان گفت ورود اوباما به كاخ سفيد عليرغم شعار پرطمطراق تغيير فقط يك � تغيير رنگ � است و ديگر هيچ ! ."
در خاتمه اینکه به وضوح ملای سرمقاله نویس انتقاد به اوباما و دولت ایشان کرده است که چرا سیاست رئیس جمهور و دولت آمریکا در دفاع از اهداف هسته ای و نقض مداوم حقوق بشر و سیاست دخالت کردن در امور داخلی کشورهای همجوار و منطقه ی خاور میانه منطبق نیست وچرا از این سیاست نه دفاع که مخالفت و مبارزه خواهد کرد؟ خوب قرار است که چگونه گفته شود تا برای تجارت پیشگان جهانی خون انسان ها و مفت خوران و باج گیران دلالان و انگلان وواسطه گران لابی های فعال دو جانبه و دو طرفه فعال در پشت پرده قابل فهم باشد که داستان چیست و چگونه پرونده ی پنهان شده در پشت پرده وزیر میزی اکنون برروی میز گذاشته شده است که بدانند دیگر بیش از این امکان زیرآبی رفتن و مانور دادن و آدرس غلط دادن برای شان و جود ندارد. ضمن اینکه لو داده و فاش شده است که هدف از طراحی جنگ نوار غزه و پیوند زدن با جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان از سوی کدام کشور و در راستای چه اهدافی بوده است که قبل از رفتن یه کاخ سفید اوباما و تحویل گرفتن پست ریاست جمهوری جدید از بوش این جنگ راه اندازی شده است؟ بنابراین تجربه ی دیپلماسی شکست خورده ی 30 سال گذشته در قبل رژیم تروریستی آخوندی و یاغی بین المللی که پدر خوانده ی تروریسم جهانی و محور شرارت می باشد و کارنامه ی بس ننگین در زمینه ی نقض حقوق بشر و جنگ افروزی دارد . زیرا که آن را موهبت الهی می داند . به خصوص اینکه با تلاش گسترده دسترسی به سلاح هسته ای را دنبال می کند . پاسخ راه نهائی به جز کوشش جمعی بین المللی و پذیرش مسئولیت اقدام برای تغییرات دمکراتیک در ایران امکان پذیر نی باشد .
هوشنگ � بهداد
شنبه 6 بهمن ماه سال 1387