دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 14 دیماه سال 1390
" مگر
همه آن شوهای تلویزیونی که پس از شکنجه
واعتراف گیری وتواب سازی وتحریف گری
وپرونده سازی درون سیاه چال ها از تلویزیون سازمان پشم وشیشه از سال 60 به بعد نمایش داده
شده راست بوده و واقعیت داشته است که همین سربازجو شریعتمدار که یکی از منفورترین
سربازجویان دژخیم می باشدخودش نقش کلیدی در این مورد داشته است . اما اکنونمدافع راست گویی ومخالف شایع سازی و دروغ
شده است. حال بماند که ماشین اتهام زنی ها که منتهی به اعدام شده است از همان
ابتدای انقلاب نسبت به مخالفان و فعالان سیاسی و منتقدان شروع شد واکنون ادامه اش
نصیب رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلب وجریان متهم انحرافی درون دولت شده است؟
سربازجو
پاسدار شریعتمداری دست به عجله کاری زده است .چونکه چه پس از دو هفته از خبر ی که وی
مدعی شده شایعه دروغ است را پیش کشیده و مطرح کرده است. بد تر اینکه این
داستان را تبدیل به بهانه کرده است و با سناریوی نویسی آن را تبدیل به یک
تیر وچند نشان زدن نموده است تا که به
تحریم بانک مرکزی از سوی اباما رسیده است؟ مهمتر اینکه دروغ گفتن در 33 سال گذشته
را نگفته که آنچنان رایج شده است که دروغ
نگفتن جرم است ومجازات دارد تا چه رسد به شایعه سازی وپخش خبر که یک موضوع عادی
وتکراری می باشد. جالب است که خبر سازی و شایعه
پراکنی را ترفند یقه رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلب گرفتن شده است و همسو با همکاری دشمنش کرده است آنهم دشمنی که مدعی شده چون توان رو در ر ویی با رژیم فاشیستی مذهبی
ندارد این چنین از این تر فند استفاده می کند"
"فرض كنيد كه جمعي در سينما نشسته و مشغول تماشاي يك فيلم جذاب هستند
و از سوي ديگر، كساني به هر علت و يا هر انگيزه - كه اينجا مورد نظر نيست- قصد
تخليه سينما از تماشاگران را داشته باشند. اين عده براي رسيدن به مقصود خويش دو
راه در پيش دارند. اول آن كه از بلندگو اعلام كنند در شبكه برق رساني سينما خلل و
آسيبي پديد آمده و بعيد نيست كه اين آسيب با آتش سوزي همراه باشد. در اين حالت
اگرچه بعيد نيست شماري از تماشاچيان با نگراني سالن سينما را ترك كنند ولي بسياري
از آنان به اينگونه هشدارها كه با احتمال و اما و اگر همراه است توجهي نمي كنند و
به تماشاي فيلم ادامه مي دهند و كساني كه سالن را ترك كرده اند نيز بعد از مدت
كوتاهي متوجه مي شوند خطري در ميان نبوده و به سالن بازمي گردند. در حالت دوم، شخصي
روي سن ظاهر مي شود و يا از طريق بلندگو با صدايي لرزان و آميخته به وحشت فرياد مي
زند كه سينما آتش گرفت. در اين حالت، همه تماشاگران با اضطراب و شتاب سالن سينما
را ترك مي كنند و بعيد نيست كساني هم به هنگام خروج كه در اينگونه موارد توأم با
ترس و اضطراب است، آسيب جدي ببينند. در اين حالت نيز تماشاچيان در فاصله كوتاهي پس
از ترك سالن متوجه مي شوند «آتش گرفتن» سينما واقعيت نداشته است. كساني كه اين
ترفند را به كار گرفته اند نيز مي دانند دروغ پردازي آنان دوام چنداني ندارد، پس
چرا به ترفند مورد اشاره متوسل شده اند؟! پاسخ اين سوال دشوار نيست. نياز به
التهاب آفريني موضعي، نياز به سالن خالي سينما براي مدتي هر چند كوتاه، مثلا،
خرابكاري و يا... به عنوان
مثال، دو هفته قبل خبري با اين مضمون از طريق برخي رسانه ها منتشر شد كه نزديك به
30 درصد از مرغ هاي عرضه شده به بازار، قبل از ذبح شرعي، مرده و توليدكنندگان گوشت
مرغ هاي مرده را به جاي مرغ هايي كه ذبح شرعي شده اند به مردم عرضه مي كنند! اين
خبر دروغ اگرچه بلافاصله پس از انتشار با تكذيب مستند مقامات مسئول روبرو شد ولي
خالي از التهاب نبود و يا؛ جريان مشكوكي از يكسو اين توهم را پراكند كه جبهه متحد
اصولگرايان در پشت صحنه با يكي از سران فتنه مرتبط است! و از سوي
ديگر جبهه پايداري را به ارتباط با حلقه انحرافي متهم كرد، ناروايي اين دو اتهام،
با مراجعه به شناسنامه و كارنامه سياسي شخصيت هاي اصلي طرفين به آساني قابل درك
بود ولي مي توانست و توانست براي مدتي التهاب آفرين باشد و نمونه هاي ديگري از اين
دست كه كم نبوده و نخواهد بود.و اما، اصلي ترين
كاربرد ترفند ياد شده، همپوشاني تهديدهاي دشمن است. با اين توضيح كه وقتي دشمن در
رويارويي مستقيم و در عرصه عمل با شكست روبرو مي شود و توان ضربه هاي موثر و
كارآمد را از دست مي دهد به تهديد روي مي آورد. بديهي است اينگونه تهديدها و
رجزخواني ها از سوي دشمناني كه ده ها نمونه از شكست و ناكامي را در پيشخوان خود
دارند، جدي گرفته نمي شود و دقيقا در همين شرايط است كه ستون پنجم براي جدي نشان
دادن تهديد دشمن دست به كار مي شود و از جمله، به شگرد «بازخورد سريع» يا «حباب»
متوسل مي شود. افزايش بي رويه ارزش دلار و برخي ديگر از «ارز»هاي اروپايي كه ديروز
حباب آن با كاهش 210 توماني تركيد و البته بعيد نيست اين حباب بار ديگر شكل بگيرد،
در راستاي بهره گيري ستون پنجم دشمن از شگرد مورد اشاره قابل ارزيابي است. افزايش
ناگهاني ارزش دلار چند ساعت بعد از امضاي مصوبه تحريم بانك مركزي جمهوري اسلامي
ايران از سوي باراك اوباما، رئيس جمهور آمريكا بود. اين افزايش ناگهاني در حالي
پديد آمده و شكل گرفت كه اوباما و بسياري ديگر از سران اروپايي و اقتصاددانان غرب،
تحريم بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران را «ناكارآمد» و تنها در چارچوب يك تهديد
ارزيابي مي كردند"
در ادامه سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری محور
تحریم بانک مرکزی از سوی آمریکا از موضع وارونه گویی مدعی شده است که این تحریم موجب افزایش قیمت نفت شده است . طوری که افزایش قیمت نفت سبب دلار باد آورده عاید
رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی کرده است . البته سربازجو شریعتمداری نگفته است که در پشت درب شعبات بانک ملی بدلیل توزیع
دلار از سوی بانک مرکزی برای چه صف طویل
مشتریان تشکیل شده و حضور دلالان و صرافان دیده می شود ؟ چرا اینان خواهان خرید دلار
آمریکایی هستند که بقول وی بحران زده است؟
مهمتر اینکه افزوده که این دشمن با این
تحریم ها خود را از سهم بازار 100 میلیارد دلار بازار اقتصاد ایران محروم ساخته
است. از طرف دیگر ادعا کرده است که امکان بستن تنگه هرمز موجب خیلی بیشتر قیمت نفت
خواهد شد . البته نگفته وقتی حاکمان ایران نتوانند نفت صادر کنند وبفروشند نه پولی
عایدش نمی شود ، بلکه باید کالاهای وارداتی که اگر بتواند وارد کنند پول بیسار بیشتری
برایش به پردازند. اما از میان 15 کشور همسایه که وی مدعی شده خنثی کننده ی تحریم
ها هستند. سئوال است که مگر به عراق که حیات
خلوت و بی ثبات و ناامن است کدام کشور
دیگر همسایه ای است که رابطه اش با رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران عادی و بدون
تنش می باشد . در صورتیکه همه این کشور ها رابطه ی دیپلماتیک مناسب تجاری ونفتی و
اقتصادی و نظامی شان با آمریکا دارند؟ حتی
برخی شان رابطه ی دیپلماتیک باا سراییل دارند. اما سربازجو پاسدار سربازجو بهمان
شیوه ی بازجویی و تنظیم کیفرخواست اینگونه
تحلیل وارونه محور تحریم بانک مرکزی رئیس جمهور اوباما داده است و تأکید نموده که هدفش
روی نیروهای داخلی می باشد تا پیرامون نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره دوره ی نهم
در 13 اسفند فعال شوند:
"پروژه تحريم بانك مركزي ايران اين طرح در صورت اجرا، قبل
از آن كه تحريم بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران باشد، تحريم شركت هاي خارجي و
مخصوصا آمريكايي و اروپايي خواهد بود و در حالي كه دست ايران براي انجام معاملات
مشابه با شركت هاي ديگر باز است، شركت هاي آمريكايي و اروپايي از بازار 100
ميليارد دلاري ايران، مخصوصا در بحران مالي كنوني كه گريبانگير آمريكا و اروپاست
محروم خواهند شد. اوباما دلايل ديگري نيز براي مخالفت خود با اين طرح ارائه مي
كرد، از جمله آن كه، تحريم بانك مركزي ايران، قيمت نفت را به شدت افزايش مي دهد و
اروپا و آمريكاي بحران زده را با تنگناهاي جدي روبرو مي كند، از سوي ديگر افزايش
قيمت نفت، درآمدهاي ارزي جمهوري اسلامي ايران را به صورت جهشي افزايش مي دهد و به
قول وزير خزانه داري آمريكا، ثروت بادآورده(!) و كلاني را به كيسه ايران سرازير مي
كند. ضمن آن كه، احتمال بستن تنگه هرمز و قطع جريان نفت از اين آبراهه به آمريكا
و اروپا دور از انتظار نيست و از سوي ديگر، كشور پهناوري مانند ايران اسلامي را با
برخورداري از چرخه مالي و تجارت خارجي گسترده و در حالي كه 15 كشور را در همسايگي
آبي و خاكي خود دارد به آساني نمي توان تحريم كرد ولي ناگهان
در آخرين ساعات سال 2011 و قبل از شروع تعطيلات و در حالي كه مشغول گذران تعطيلات
در جزاير هاوايي بود، طرح ياد شده را امضاء كرد. پرسش اين است كه در اين فاصله چه
اتفاقي افتاده بود كه اوباما را با عجله به امضاي مصوبه تحريم بانك مركزي ايران
كشاند؟! نفرمائيد كه فشار نئومحافظه كاران، رقباي انتخاباتي و آيپك، علت عجله
اوباما و امضاي ناگهاني طرح مورد اشاره بوده است! چرا كه اين فشارها پيش از آن نيز
وجود داشت. پس علت عجله اوباما را كجا مي توان جستجو كرد؟! اگر كيهان را به
بدبيني متهم نكنيد به نظر مي رسد كه آمريكا به اقدامي از درون ايران چشم اميد
دوخته بود ولي در اين فاصله، اتفاقي افتاده است كه چشم طمع دشمن را كور كرده است.
اين اتفاق كه از اقتدار و هوشياري مثال زدني ايران اسلامي حكايت مي كند چه بوده
است؟! و كدام آرزوي دشمن را دود كرده و به هوا فرستاده است؟!
در
خاتمه اینکه چون سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری تأکید با راست گویی وپر هیز بر
دروغ کرده وتا توانسته مانور تبلیغاتی
داده است که برای رفع ابهام باید گفت مگر از بدو ورود خمینی شیاد به ایران قول های دروغین سر
خرمنی دادن به مردم ایران شروع نشد . آنگونه که هر چه گفت نه فقط فریبکاری وشیادی ودروغ که وارونه بود . از
جمله اقتصاد مال خر است . حکومت آینده از مستضعفان و پا برهنگان است . جنگ خانمان
بر اندازانه ی ایران وعراق با میلیون ها کشته و مجروح و آواره وبی خانمان و
پناهنده وچندین شهر و روستا های کشور ویران شدند اعتراف هم شد که هزار میلیارد دلار ضرر وزیان اقتصادی در
بر داشت که خمینی شیاد این جنگ را نعمت الهی نا مید . یا اینکه مگر رفسنجانی نگفت که مشکل نه گرانی که ارزانی است؟ علی خامنه ای که کلامی حرف راست نمی زند و پاسدار گماشته احمدی نژاد مورد
حمایت رهبر ولی وقیح منفور ونا مشروع مگزر نگفت که می خواهد پول نفت را نان کند
وبر توی سفره های خالی محرومان ببرد ومبارزه با مفسدان اقتصادی کند وتورم را تک
نرخی و بیکاری را بر طرف نماید و عدالت را با دانش هسته ای بومی به بندگان خدا در
سراسر جهان صادر کند .مهمتر اینکه می
خواهد با سرعت قطار بی ترمز ودنده عقب
کنده به باشگاه اتمی جهان به پیوندد و جهان را تغییر دهد واصلاحش نماید ومدیریت آن
را در دست داشته باشد . همچنین فضا را تسخیر کند واسراییل را نا بود نماید . عجیب
تر اینکه قول واگذاری 1000 متری زمین بهر خانوار ایرانی داد تا 200 مترش را زیرساخت
ببرند و 800 متر دیگر باغچه وگلکاری کنند . سپس اضافه کرد که در کشور فقیری وجود
ندارد ودر ایران کسی با شکم گرسنه سر بر بالین نمی گذارد.این موارد بخشی از عملکرد
و قول های رئیس دولت است که بقول رهبر ولی وقیح منفور ونا مشروع عدالت محور و ساده
زیست است . از سوی دیگر مگر همه آن شوهای
تلویزیونی که پس از شکنجه واعتراف گیری
وتواب سازی وتحریف گری وپرونده سازی درون
سیاه چال ها از تلویزیون سازمان پشم وشیشه
از سال 60 به بعد نمایش داده شده راست بوده و واقعیت داشته است که همین سربازجو
شریعتمدار که یکی از منفورترین سربازجویان دژخیم می باشدخودش نقش کلیدی در این
مورد داشته است . اما اکنونمدافع راست
گویی ومخالف شایع سازی و دروغ شده است. حال بماند که ماشین اتهام زنی ها که منتهی
به اعدام شده است از همان ابتدای انقلاب نسبت به مخالفان و فعالان سیاسی و منتقدان
شروع شد واکنون ادامه اش نصیب رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلب وجریان متهم انحرافی درون
دولت شده است؟
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 14 دیماه سال 1390