روزی
نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 13
دیماه سال 1390
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی
حکومتی جمهوری " پشت پرده
خريدهاي فلهاي سلاح توسط سران ارتجاع عرب"
"مجموعه ی این اقدامات تهدید آمیز مقامات عربستانی را نه
مجبور به بستن قرار دادهای بسیار هنگفت نظامی با آمریکا کرده است ، بلکه ترغیب به
رقابت هسته ای نموده است. طوری که گفته می شود صحبت از استقرار سلاح اتمی پاکستان
در عربستان می شود. بهر حال دیگر جای هیچگونه ابهامی باقی نمانده است که با پیگیری
تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای حاکمان ایران، عامل بی ثباتی وناامنی منطقه و
تهدید صلح و امنیت جهانی رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران است و راه حل نهایی
تلاش ومبارزه جهانی برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد"
چرا
قلم بر دستان معرکه گیر ضد آمریکایی همچون سرمقاله نویس که اکنون بدلیل بستن قرار
دادهای سنگین نظامی 30 میلیارد دلاری با عربستان قلمزنی کرده است و نقل نموده که این
قرار داد تا 60 میلیارد دلار افزایش می یابد که شامل تحویل دادن 84 فروند جنگنده
های اف- 15 به عربستان می شود. سپس دراین
مورد روضه ی مبسوط ضد آمریکایی خوانده است . اما هر گز نمی گوید که ریشه و عامل
اصلی انعقاد چنین قرار داد های نظامی آمریکا چیست؟ بطور مثال رفتار جنگ افروزانه وتهدید آمیز کدامین کشور
منطقه بوده است که منتهی به ناامن شدن منطقه و حضور نظامی آمریکا شده است؟ با این
وجود سرمقاله نویس با پاک کردن صورت مسأله
وتصویر مار کشیدن ومار قالب کردن محور قرار داد نظامی اخیر عربستان با
آمریکا این چنین گزارش و تحلیل داده است :
"خبرگزاريها
از نهايي شدن قرارداد فروش تسليحات آمريكايي به عربستان به ارزش 30 ميليارد دلار
شامل 84 فروند جنگنده اف - 15 خبر دادند كه اين رقم ممكن است به 60 ميليارد دلار
افزايش يابد. به گزارش نشريه دفاعي "ديفنس تاك" كه خبرهاي مربوط به
توافقات نظامي و تجهيزات جنگي را منتشر ميكند، اين قرارداد به طرف آمريكايي اجازه
ميدهد كه آنرا به 60 ميليارد دلار افزايش دهد و در كنار جنگندهها، ارائه خدمات و
تعمير، نگهداري و به روزرساني نيروي هوايي و فروش دهها فروند بالگرد شكاري و
ترابري را نيز به آن اضافه كرده و اين رقم نجومي را به دو برابر برساند. انتشار اين خبر گرچه در محافل سياسي و نظامي
بازتاب گستردهاي داشت كه به آن عناوين گوناگوني از "نظامي شدن كامل منطقه
خاورميانه" و "قرار گرفتن عربستان بر روي بشكه باروت" گرفته تا
"بزرگترين معامله نظامي تاريخ براي مقابله با انقلاب اسلامي ايران" دادهاند
ولي در ميان محافل آمريكايي از آن به عنوان يك "پيروزي بزرگ در تكميل حلقه
سياست تحميق عربي واشنگتن" و "رسيدهشدن ميوه طرح ايران هراسي" ياد
شد. شايد از همه اينها
مهمتر، تاثيري است كه امضاي اين قراردادها و خريدهاي تسليحاتي در سرازير كردن پول
كشورهاي مسلمان عرب به جيب سازندگان سلاحهاي مرگبار
آمريكايي و كمك به نجات اقتصاد ورشكسته آمريكا از بحراني كه اخيراً گرفتار آن شده
است، دارند. اين
خريد بزرگ تسليحاتي، ماحصل ماجراهاي چند وجهي و ورود رياض به يك بازي خطرناك است
كه ميتواند پيامدهاي خطرناكي را براي منطقه بويژه شيوخ اين كشور ببار آورد"
سر مقاله نویس در ادامه بدون
توجه به نقش تنش وبحران آفرینی وجنگ افروزی وتهدید حاکمان ایران که در مورد ترغیب
شدن کشورهای منطقه ی خلیج فارس چیست که تأثیر گذار روی به انعقاد قرار داد های بسیار
هنگفت نظامی با آمریکا شده است ولی در
مورد میزان رقمی قرارد ادهای تسلیحاتی سایر شیخ نشینان به جز عربستان با آمریکا ودلایل وبازتاب آن اینگونه گزارش داده است:"
-
آمريكا
با هدف وارد كردن خليج فارس به يك مسابقه تسليحاتي و تلاش براي برهم زدن توازن
نظامي منطقه اقدام به فروش اين تسليحات به عربستان كرده تا ساير شيوخ اين حوزه را
به خريد تجهيزات جنگي از آمريكا ترغيب كند. آمريكائيها با امضاي اين قرارداد
نظامي موجب ميشوند ديگر اعضاي شوراي همكاري خليج فارس نيز براي مقابله با
تهديدهاي نظامي موهوم كه به آن اشاره خواهد شد، دست به خريد گسترده نظامي بزنند. از اين روست كه امارات، كويت، عمان و عراق نيز
قصد دارند 74 ميليارد دلار سلاح از آمريكا خريداري كنند و حجم فروش سلاحهاي
آمريكايي به كشورهاي خليج فارس را به 134 ميليارد ريال برسانند كه اين بزرگترين
قرارداد فروش سلاح در زمان صلح به شمار ميرود. بدين ترتيب تا سال 1393 امارات،
كويت، عمان و عراق هر يك جداگانه 40، 14، 9 و 11 ميليارد دلار براي خريد سيستمهاي
موشكي و به روزكردن سيستمهاي راداري خود به جيب كمپانيهاي آمريكائي خواهند گريخت.در
كنگره آمريكا گفته شد قراردادهاي نظامي با كشورهاي عرب نه
تنها خطري را متوجه هم پيمان اصلي آمريكا يعني اسرائيل نخواهد كرد و امنيت رژيم صهيونيستي
را در معرض تهديد قرار نخواهد داد بلكه موجب بهبود وضعيت صنايع نظامي آمريكا و
خروج اين كشور از بحران اقتصادي خواهد شد تا جايي كه انگليس و
فرانسه را نيز به تلاش براي فروش سلاح به اعراب براي كاهش كسري بودجه كشورهاي
اروپايي وادار خواهد كرد"
باز هم سر مقاله نویس تلاش
کرده است با بیان بخشی از واقعیت ، پوششی برای کتمان کردن بخش دیگر واقعیت بیان نا شده دست و پا
کند . یعنی اینکه انباشت اینگونه سلاح های پیشرفته ی نظامی در منطقه خلیج فارس به
جز اینکه پول هنگفتی که عاید شرکت های
تولید کننده ی تسلیحات نظامی آمریکا می کند که از طریق فروش نفت و ذخایر ارزی پس
انداز های کشور های منطقه جبران می شود تا که بقول وی بخشی از هزینه های لشکر کشی
آمریکا به افغانستان و عراق اینگونه تأمین و از اسراییل حمایت شود و تهدید
کرده است که بر اساس تغییر وتحولات منطقه
فروش این سلاح ها نمی تواند ضمانت امنیتی برای کشور های حامی آمریکا باشد . زیرا که
عربستان همچون دیکتاتور های سقوط کرده در منطقه در حال فضای انقلابی و فرو پاشی و
سقوط می باشد . در صورتی که هدف نهایی انباشت سلاح های مدرن آمریکایی در منطقه که
گفته شده اروپا هم تشویق به فروش تسلیحات به شیخ نشینان منطقه خواهد شد. نوعی آماده سازی تهاجمی نظامی به ایران است که با
دفاع از کشور های خلیج فارس هزینه اش از سوی اینان تأمین خواهد شد. ولی بیان این واقعیت بطور عمد از سوی سرمقاله نویس سانسور شده است .
در عوض محور این قرار دادهای نظامی آمریکا به کشور های عربی و پیآمدهای آن این
چنین قلم فرسایی کرده است :
"ارزش قرارداد نظامي آمريكا با
كشورهاي عربي تنها در بعد اقتصادي آن نيست بلكه اين اقدام داراي پيامدهاي
استراتژيك نيز ميباشد. به گفته كارشناسان، واشنگتن با انعقاد قرارداد نظامي با
اعراب، اهداف متعددي را دنبال ميكند كه در لشكركشي به عراق و افغانستان موفق به
تأمين آن نشد و در گردابي افتاد كه خلاصي از آن ممكن نبود. واقعيت اينست كه هزينه
سرسام آور نظاميان مستقر در افغانستان و عراق براي آمريكا كمرشكن شده بود، بنابر
اين آمريكا با فروش تسليحات و تجهيزات نظامي جديد به شيوخ عرب، قصد دارد بخشي از
بار مشكلات خود را بر دوش آنها بگذارد و با اجراي اين قراردادها، از تعداد نظاميان
خود در خليج فارس و خاورميانه بكاهد. هدف ديگر واشنگتن از انعقاد قرارداد تسليحاتي
با كشورهاي عرب، ايجاد يك سيستم و ساختار امنيتي جديد در خاورميانه پس از بيداري
اسلامي براي محافظت از رژيمهاي دست نشانده و مراقبت از مسير انتقال انرژي به غرب
است كه قصد دارد با ايجاد چنين سامانه دفاعي، خيال خود را از بابت تامين نفت مورد
نيازش راحت كند. هدف
ديگر آمريكا از اين قرارداد تسليحاتي، راه انداختن يك مسابقه تسليحاتي و جنون بيحاصل
و مخرب براي خريد سلاح در منطقه نفت خيز خاورميانه است تا بدين ترتيب پولي كه از
بابت فروش ذخاير نفتي عايد ملتها و كشورهاي مسلمان ميشود، صرف خريد سلاحهايي
بشود كه هرگز اجازه بكار گرفتن آنها عليه دشمنان اصلي مسلمانان يعني رژيم غاصب
صهيونيستي را ندارند و در واقع، اعراب به گونهاي بازي داده شوند كه رژيم
صهيونيستي را فراموش كرده و ايران را به عنوان خطر موهوم نشانه بروند. قطعاً در
چنين چرخه معيوبي، با افزايش توان نظامي برخي كشورها، سايرين نيز با هدردادن
سرمايههاي خود به فكر تقويت نيروهاي نظامي و دفاعي بر آمده و اين وضعيت در نهايت
موجب افزايش تقاضا براي خريد تسليحات و تجهيزات آمريكايي شده و واشنگتن به اهداف
سياسي، نظامي و اقتصادي خود خواهد رسيد.
قراردادهاي
تسليحاتي بيسابقه در حوزه كشورهاي خليج فارس و تباه كردن منابع عظيم مالي و ذخاير
نفتي منطقه، بخشي از عوارض طرح "ايران هراسي" است كه در سالهاي اخير
توسط آمريكا و رژيم صهيونيستي كليد خورد و شيوخ نادان، فريب آنرا خوردند و به جاي
آنكه اسرائيل، دشمن اصلي ملتهاي مسلمان معرفي شود، از تهديد واهي جمهوري اسلامي
ايران نام برده شد و پيمانهاي شوم استراتژيك با آمريكا منعقد گرديد. اينكه چه دستهائي
در داخل وخارج منطقه به اين توهم دامن زده و چه پولهائي را به جيب كمپانيهاي
تسليحاتي آمريكا سرازير كردند، موضوع بحث ما نيست ولي بدون شك خاستگاه شوم اين
قراردادها و نطفه نامشروع اين توافقات، همان وحشتي است كه از جمهوري اسلامي ايران
در ميان رژيمهاي عرب انداخته شد و اكنون ثمره آن شجره خبيثه در قالب قراردادهاي
تسليحاتي صدها ميليارد دلاري متجلي ميشود. شايد آمريكائيها آنچنان مجذوب
ارقام اين خريدهاي نظامي و خروج سريع از بحران اقتصادي كنوني شدهاند كه فراموش
كردهاند اين قراردادها در حالي امضا ميشود كه هيچ گونه خطر خارجي رژيم آل سعود و
ديگر شيوخ منطقه را تهديد نميكند بلكه اين رژيمها در آينده نزديك از درون دچار
فروپاشي خواهند شد، همانطور كه كسي گمان نميكرد رژيمهايي كه اتكاي بيشتري هم به
آمريكا داشتند، در اثر بيداري اسلامي اينگونه سريع دچار تزلزل و سرنگوني شده و
حاكميت اين كشورها با ساختارهاي جديد به دست مردم بيافتد. دولتمردان آمريكائي بايد
بدانند كه همين سلاحها به دست انقلابيون خواهد افتاد و عليه سلطه آمريكا و ساير
استعمارگران در منطقه بكار گرفته خواهد شد"
در
خاتمه اینکه سرمقاله نویس مجوز نداشته است تا که اشاره کند نقش پیگیری پروژه ی هسته ای و اهداف نظامی آن در
بحرانی کردن فضای منطقه چیست . به خصوص
اینکه پیگیری این هدف که مکمل سیاست صدور
تروریسم و بحران و ارتجاع به منطقه شده
است و همراه با آن سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و به ویژه
کشورهای همسایه دنبال شده است تا جایی که مداخله گری در امور داخلی بحرین ویمن وتهدید
کردن عربستان با اهداف نا آرام وبی ثبات کردن شبه جزیره ی عربستان با جدیت دنبال
می شود . به خصوص اینکه از سوی دیگر تشدید
مداخله گری در امور داخلی عراق از طریق نوری مالکی نخست وزیر دست نشانده عراق می شود که مترادف دشمنی کردن با روند
مذاکرات صلح خاورمیانه و حمایت از دیکتاتور جنایتکار بشار اسد رئیس جمهور سوریه می
باشد که تازگی تهدید به بستن تنگه ی هرمز هم اضافه شده و تبدیل به موضوع روز منطقه و جهان
شده است . بهمین دلیل مجموعه ی این
اقدامات تهدید آمیز مقامات عربستانی را نه مجبور به بستن قرار دادهای بسیار هنگفت نظامی
با آمریکا کرده است ، بلکه ترغیب به رقابت هسته ای نموده است. طوری که گفته می شود
صحبت از استقرار سلاح اتمی پاکستان در عربستان می شود. بهر حال دیگر جای هیچگونه
ابهامی باقی نمانده است که با پیگیری تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای حاکمان ایران، عامل بی ثباتی وناامنی منطقه و
تهدید صلح و امنیت جهانی رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران است و راه حل نهایی
تلاش ومبارزه جهانی برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد.
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی
حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 13 دیماه سال
1390
پشت پرده خريدهاي فلهاي سلاح توسط
سران ارتجاع عرب