دروغ نامه ی کیهان دو شنبه 13 دیماه سال 1390
"فضای خفقان و سانسور و سرکوب آنچنان تحمیل شده است که هر روز که می گذرد منقبض و سرکوبگر تر و تحمل ناپذیر می شود که نه اینکه نمی بایست در نمایش خیمه شب بازی 12 اسفند شرکت کرد ، بلکه نه بطور خجالت زدگی ، بلکه با صدای بلند باید بطور قاطعانه تحریمش کرد تا نه فضای نمایش ترسیم نمایش سیاهی لشکر و آرای تقلبات دروغین حماسه سازی وادعای مشروعیت کردن باشد ، نه امکان مانور تبلیغاتی ادعای کاذب و پوشالی مشروعیت تراشی وجود داشته باشد تا که در نهایت شرایط شتاب دادن تغییرات دمکراتیک در ایران فراهم شود"
پیرامون برگزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوره ی نهم موجب شده است که جنگ قدرت و ثروت ادامه دار میان باندهای مافیایی کودتایی مدعی اصول گرایی آنگونه تند وتیز و شدید شود که نه جریان انحرافی درون دولت کشف شده زیر تیغ است ، بلکه اینان که مشاوران نزدیک پاسدار گماشته احمدی نژاد رئیس جمهوری هستند همچون رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلب که متهم به جریان فتنه شده است و از اینان فتنه سال88 یاد می شود و اکنون متهم شده که استعداد خيانت گري شده اند با اینان بر خورد می شود با وجود اینکه گفته می شود که اینان جزو گروه و طيف هاي سياسي داخلي هستند اما طلبه پاسدار هم لهجه سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری برای ماستمالی کردن یا پاک کردن صورت مسأله و بدون توجه به اختلافات شان با هم دیگر در مورد مدعیان اصول گرایان کودتاكر مدعی شده است که نحوه تعامل طيف هاي گوناگون اصول گرا که شامل وحدت و ائتلاف می شود و از طریق رقابت و چالش از همدیگر متمایز می شوند این چنین محور نمایش خیمه شب بازی 12 آسفند چشم انداز را این چنین ترسیم و دسته بندی کرده است :
"شمارش معكوس براي انتخاباتي كه قرار است 60روز ديگر سرنوشت مجلس نهم را رقم بزند آغاز شده است. اينكه مسئوليت اصولگرايان در صورت بندي انتخابات چيست، موكول به چشم اندازي است كه ناظران از بلنداي آن به صحنه مي نگرند. انتخابات پيش رو از چند منظر قابل نظاره و ارزيابي است. 1- موقعيت ايران در جهاني كه دستخوش انقلاب و جابه جايي ژئوپولتيك قدرت است. 2- فشارها و دشمني قدرت هاي استكباري ناشي از احساس «بي آيندگي» 3- فتنه سال88 كه استعداد خيانتگري برخي گروه ها و طيف هاي سياسي داخلي را آشكار كرد 4- آرايش سياسي طيف هاي حاضر در ماراتن انتخابات 5- نحوه تعامل طيف هاي گوناگون اصولگرا (از وحدت و ائتلاف تا تمايز و رقابت و چالش با يكديگر) 6- نقش انتخابات مجلس در ترسيم تعاملات سياسي بعد از آن 7- فرصت ها، موقعيت ها، نيازها و اقتضائات، چالش ها و تهديدهاي عمومي كشور.از متن اين ارزيابي و جمع بندي مجموعه تحليل هاست كه مي توان به مسئوليت ها و تكاليف اصولگرايان نزديك شد و الگويي براي رقابت طيف هاي سياسي در آينده و موضوع وحدت يا كثرت، تحت عنوان هندسه تعاملات سياسي اصولگرايان استخراج كرد."
"مگر فراموش شده است قبل از شروع بهار عرب که منجر به قیام های ضد دیکتاتوری و سقوط چند دیکتاتور از سوی مردم و عملیات نظامی ناتو شد . جرقه اش ابتدادر ایران زده نشد . چونکه پس از کودتای 22 خرداد 88 بودکه طنین فریاد اعتراضی مرگ بر دیکتاتور وخامنه ای وولی وقیح منفور ونا مشروع مردم معترض ایران نه فرا گستر در ایران شد که در منطقه وجهان صدایش شنیده شد و تبدیل به پیام انگیزانده ی حرکت اعتراضی ملت های منطقه شد . بنابراین چون ضریب سرکوب دیکتاتور های دیکتاتور های کشورهای منطقه همچون حاکمان ایران نبود و معترضان یک دست بودند منجر به سقوط دیکتاتور های منطقه شده است . در صورتیکه دیکتاتور جنایتکار بشار اسد از شیوه و الگوی هم پیمانش در ایران برای سرکوب معترضان استفاده کرده است بنابراین منجر به این شده که هنوز سقوط نکرده است .ولی طلبه قلم بر دست یادداشت روز نویس وهم لهجه پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر با فاکتور گرفتن سوریه وجنایت ضد بشری که بشار اسد مرتکب می شود . ازموضع ضد آمریکایی و اسراییلی و نقل کردن از رهبر ولی وقیح منفور ونامشروع آنگونه تحلیل داده است که گویا مبارزه ی وی نه الگوی در منطقه می باشد ، بلکه تغییر وتحولات منطقه در سال گذشته در منطقه وحتی بر گزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوره نهم در 12 اسفند که فرصت مناسب دیگری می باشد این چنین به نفع اینان تمام شده است :
" اگر دشمني با جمهوري اسلامي را در چهره آمريكا و رژيم صهيونيستي مجسم بدانيم، بايد گفت سال ميلادي مصيبت باري براي اين دو گذشت. آمريكا و اسرائيل، ضربات اساسي در سال 2011 ميلادي خوردند كه سقوط تونس و مصر سرآغاز آن و خروج اجباري اشغالگران از عراق سرانجام آن بود. 17ارديبهشت ماه گذشته فريد زكريا در مجله تايم نوشت «با سقوط حسني مبارك، سومين ستون امپراتوري آمريكا در خاورميانه فرو ريخت. آمريكا از زمان پايان جنگ سرد، قدرت مسلط و بي رقيب در خاورميانه بود اما طي 10سال اخير آمريكا ظرفيت حفظ اين موقعيت شبه امپراتوري را از دست داده است... معناي تحولات انقلابي جديد براي آمريكا چيست؟ برژينسكي به من گفت كه اگر به سال 1975 برگرديد مي بينيد آمريكا متحد نزديك 4 كشور اصلي منطقه يعني ايران، مصر، تركيه و عربستان سعودي بود. امروز همه اين روابط دچار اختلال و مشكل شده اند.» 8ماه پس از اين تحليل، روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت يادآور مي شود «وضعيت امنيتي اسرائيل در سالي كه گذشت، سياه تر از آن چيزي شد كه تصور مي رفت. اكنون به مدد موشك هاي ايران، حزب الله، سوريه و حماس در غزه، ديگر نقطه اي در اسرائيل باقي نمانده كه در تيررس نباشد... اخباري هم كه از پيشرفت هاي هسته اي بدون توقف ايران مي رسد، نااميدكننده است... جهان عرب نيز تغييرات شگرفي را تجربه كرد، تغييراتي كه باعث شد اسرائيل در وضعيت بي ثباتي قرار گيرد و نتواند افق پيش روي خود را ببيند. وضعيت مصر بسيار بدتر از پيش بيني هاست. بحران اقتصادي كه بازتاب آن در تظاهرات خيابان هاي تل آويو ديده شد چالش ديگري است. در اين سال نقش ايالات متحده كاهش يافت و به تبع آن، اسرائيل در انزواي جهاني و منطقه اي فزون تري قرار گرفت.»در شرايطي كه آمريكا وضعيت سقوط آزاد از موضع ابرقدرتي را تجربه مي كند و اسرائيل با واقعيت زوال دست به گريبان است، اقتدار الهام بخش و موج آفرين ايران به مثابه خاري در چشم حاكمان واشنگتن و تل آويو است. بنابراين، استخدام همه ظرفيت ها و فرصت هاي دشمني- از جنگ امنيتي در قالب خرابكاري و اخلال و ترور تا جنگ تمام عيار اقتصادي درحد هدف قرار دادن حوزه معاملات بانكي و نفتي ايران، و از جنگ تبليغاتي بين المللي تا هجمه به افكار عمومي ايران- طبيعي ترين اتفاق در جبهه آمريكايي- صهيونيستي است. از اين زاويه نگاه، هر انتخابات در ايران فرصتي براي تصاعد و عبور دادن رقابت ها از مرزهاي مجاز شرعي و قانوني است.مدل «وحدت در عين كثرت» و «كثرت در عين وحدت» ضمن اينكه از نگاه عقلي مطلوب به نظر مي رسد، اقتضاي دوران جديد انقلاب- پس از قيام الهي 9 دي و تدفين فتنه آن روزگار- هم هست. به اين معنا كه اولا؛ با آشكار شدن نفاق و خيانت هاي پياپي شاكله جريان موسوم به اصلاح طلبي و ثانيا پديداري ظرفيت هاي فراوان جبهه پردامنه اصولگرايي، مي توان مدل تازه اي براي مسابقه و رقابت هاي سياسي قاعده مند در چارچوب نظام تعبيه كرد مشروط بر آن كه مدل تازه منتهي به اعوجاجات و انحرافات و كاستي ها و خسارت هاي مدل پيشين نشود و كثرت گروه ها و احزاب و طيف ها، غفلت از اولويت ها و فرصت ها و تهديدها را تحميل نكند. حقيقت آن است كه برداشت گروه پرشماري از اصولگرايان درباره سازمان وحدت و انسجام، محدود به سقف كوتاه انتخابات و ائتلاف هاي فصلي معطوف به آن است"
در خاتمه اینکه آویزان شدن همه قلم بر دستان وجارچیان وتبلیغات چیان به رهبر ولی وقیح منفور ونا مشروع که وظیفه ی این طوطیان وفلش شده است تا که آنچه برای شان دیکته یا ترسیم شده را تکرار نمایند. زیرا که جز این مأموریت دیگری ندارند . برای این که مستقل نیستند تا که قدرت عمل بیان واقعیت را داشته باشند .بنابراین برای روضه خوانی کردن باید گفته یا گزینه ای از ولی وقیح منفور ونا مشروع را دستآویز خود قرار دهند تا بعنوان رهنمود وملاک ومعیار ارزیابی وسنجش شان برای عملکرد دیگران واقع شود تا مشخص و بررسی کنند که میزان نزدیکی و دوری گروه و جریان های مدعی وابسته به جریان خودی و رقیب مغلوب ومنتقد وناراضی نسبت به رهبر ولی وقیح منفور ونا مشروع چگونه می باشد .یعنی آشکارا دفاع از دیکتاتوری عریان ولایت وقیح منفور ونا مشروع و تأیید کردن آن وظیفه ی اصلی شان می باشد که اثبات گر این واقعیت است که رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی تک صدایی بدون عمود خیمه ی نظام ولایت وقیح ماندنی نیست . همچنین نه اصلاح وتغییر پذیر نمی باشد ، بلکه بدلیل فاش شدن عدم مشروعیت و پایگاه اجتماعی در پژواک اعتراضی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای واصل ولایت وقیح که در تظاهرات های ضد حکومتی پس از 22 خرداد 88 سر داده شد مکمل جنگ قدرت وثروت و رقابت و اختلاف وشکاف شده است . خلاصه فضای خفقان و سانسور و سرکوب آنچنان تحمیل شده است که هر روز که می گذرد منقبض و سرکوبگر تر و تحمل ناپذیر می شود که نه اینکه نمی بایست در نمایش خیمه شب بازی 12 اسفند شرکت کرد ، بلکه نه بطور خجالت زدگی ، بلکه با صدای بلند باید بطور قاطعانه تحریمش کرد تا نه فضای نمایش ترسیم نمایش سیاهی لشکر و آرای تقلبات دروغین حماسه سازی وادعای مشروعیت کردن باشد ، نه امکان مانور تبلیغاتی ادعای کاذب و پوشالی مشروعیت تراشی وجود داشته باشد تا که در نهایت شرایط شتاب دادن تغییرات دمکراتیک در ایران فراهم شود .
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان دو شنبه 13 دیماه سال 1390
هندسه تعامل اصولگرايان (يادداشت روز)