چرخش معكوس چرخ اقتصاد در هياهوي توافق هسته اي

گزارش خبري تحليلي اوین نامه ی کیهان 1 مهر -94
چرخش معكوس چرخ اقتصاد در هياهوي توافق هسته اي

باید گفت که کشف جدیدی این موضوع نیست که چرخش معکوس اقتصاد در هیاهوی  توافق هسته ای به و قوع پیوسته است .زیرااز زمانی که برنامه ی هسته ای بطور مخفی شروع شد . زیرآب اقتصاد خری خمینی شیاد زده شد .چون سرمایه کشور دربست به این برنامه اختصاص داده شد برای اینکه  هدف پاسداران دستیابی به سلاح هسته ای بوده است .
وضعيت سهامداران بورس و آنها که سرمايه و هستي اشان را با درخواست و اصرار دولتمردان و شخص رئيس جمهور به بازار سرمايه آوردند، روز به روز بدتر مي شود، ورشکستگي و احساس پشيماني از اعتماد به وعده ها، تنها دستاورد کساني است که شعارهاي انتخاباتي مبني بر استفاده از دانش و سواد متخصصان را باور کرده بودند! به جز آنها، مردم ديگري که نه در بورس سرمايه اي دارند و نه در جايي ديگر، برخلاف آنچه گفته شده و برايش جشن گرفته مي شود، گراني مکرر کالاها و خدمات عمومي و دولتي را با همه وجود لمس مي کنند و معلوم نيست آن همه هياهو چه کارکردي داشته است!؟ در سوي ديگر، مسکن، آرزويي که براي خيلي ها دست يافتني شده بود، به حال خود رها شد و کسي برنامه اي براي خانه دار کردن مردم و دهک هاي کم درآمد ندارد! مشکل ريزگردها و خشکي درياچه اروميه حل نشد اما معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان محيط زيست، به سياحت در قطب شمال به همراه اعضا خانواده مشغول است! فازهاي مهم و حياتي پارس جنوبي در طول دو سال گذشته تنها کمتر از نيم درصد پيشرفت داشته! اما در همين مدت موفق شديم رکورد تاريخي واردات بنزين در يک روز را بشکنيم! آنهم بنزين پاتيلي و فاقد هرگونه استاندارد اوليه! بانک ها اما کماکان با قدرت و قوت به کار خود که دوشيدن اقتصاد بيمار جامعه است ادامه مي دهند و با بکار بردن پيشرفته ترين حيله هاي قانوني و در مقابل چشماني که ظاهرا عمدا به روي هم گذاشته شده، با سود تاريخي و بي نظيري که در دنيا مشابهي ندارد، يعني با سود 48 درصد به مردم نيازمند و بيچاره وام مي دهند! صنايع در بدترين وضعيت ممکن نالان از کمبود نقدينگي، با سخت ترين مشکلات متصور دست و پنجه نرم مي کنند و هيچ روزنه اميدي برايشان در نظر گرفته نمي شود! نه يک ريال يارانه توليد پرداخت شده و مي شود، نه وام و نقدينه اي به پيکر نيمه جان آنها تزريق مي شود که البته با سود 48 درصد، همان بهتر که نشود! واردات کالاهاي مصرفي- که به سادگي و کمترين برنامه ريزي قابل توليد در کشور است- اوج گرفته و اشتغال براي کارگران خارجي روز به روز بيشتر و بيشتر مي شود. شايد در ادامه اين فهرست تلخ بتوان ده ها و صدها معضل و مشکل ديگر را هم برشمرد که ناشي از وعده هاي غيرواقعي، رفتار غيرصادقانه با مردم، اقدامات خلاف عقل و علم و... است و جز تلخي چيزي نمي افزايد. اما در سوي ديگر شعار و هياهوي دست يافتن به بزرگ ترين پيروزي قرن و تاريخ و ... همچنان برپاست! هياهو و جشن و پايکوبي پيروزي هسته اي، ترجيع بند کلام هر روزه مسئولان است و با ربط و بي ربط درباره آن سخن مي گويند و از مزايا و طعم گوارا و خنک سرابي که قرار است به جاي آب به مردم نوشانده شود سخن مي گويند! اين همه در حالي ست که با گذر از نيمه عمر دولت يازدهم، نه چرخ اقتصاد در گردش است و نه چرخ هسته اي و ظاهرا کسي هم قرار نيست براي آن فکري بکند!
         
بازار سرمايه و جشن هسته اي!
    با همه وعده هايي که از روز اول درباره انقلاب و انفجار در بورس و ارزش سهام سهامداران بعد از حصول توافق هسته اي و ارائه چند مرحله شامل تاثير مرحله توافق، تاثير اجرا و... گفته مي شد، آنچه تاکنون واقعيت پيدا کرده، زيان پي در پي در ريزش مکرر شاخص هاست و کسي نمي داند اين روند فاجعه بار کي و کجا قرار است متوقف شود!؟ هيچ مسئولي حاضر نيست حتي از مال باختگان عذرخواهي ساده اي بکند و حتي در لفظ خود را شريک غم مردم بداند! درباره راز اين سقوط حرف و حديث هاي فراواني است، از ماجراي نفتي ها و پتروشيمي ها تا ارزان کردن براي خريد از ما بهتران و حتي براي زمينه سازي خريد خارجي ها و... اما هرچه هست و هر گزاره اي درست باشد، يک چيز قابل انکار نيست و آن نابودي هستي مردم و تماشاي کارگزاران دولتي است.

         
جيب مردم، بانک مرکزي، تورم!
    شايد اگر به هر کس بگويند با کلمات بالاجمله اي بسازد، بلافاصله ياد جمله معروف رئيس جمهور مي افتد که گفته بود: «معيار تورم جيب مردم است نه آمار بانک مرکزي و مرکز آمار» اکنون و در نيمه راه عمر دولت يازدهم، تورم کاهش چشمگيري داشته است و به حدود 15 درصد رسيده و با وعده مسئولان قرار است به زير ده درصد هم برسد اما...

     اما روي کاغذ و در همان آمار بانک مرکزي! ولي جلوگيري از جيب مردم از واقعيتي ديگر سخن مي گويد بيش از 4 بار افزايش رسمي و اعلام شده قيمت لبنيات در کمتر از 10 ماه رکورد جديد دولت تدبير و اميد است که البته اين آمار، جدا از افزايش غيررسمي قيمت هاست. بگذريم از کاهش وزن در کيفيت محصولات که دزدي آشکار از جيب مردم است و کسي به آن توجهي نمي کند! حامل هاي انرژي با افزايش قيمت چندباره، بخش مهمي از درآمد مردم را مي بلعد و البته همزمان از ضرورت افزايش بيشتر آنها سخن گفته مي شود! نرخ حمل و نقل در بسياري از مسيرها چند برابر شده و شرکت هاي شبه خصوصي و خصوصي، با حداقل خدمات با پشت چشم نازک کردن براي مردم غرولند مي کنند که؛ صرف نمي کند! و... با اين حال مسئولان کماکان معتقدند قيمت ها کاهش پيدا کرده، تورم کم شده، مردم خوشبخت شده اند و هر کس دلش از ترس بازگشت روزهاي سياه گذشته شور نزند، شرف ندارد!

         
اتاق فکر با طعم فاميل دور
    
مفسد اقتصادي و غيره
    اين روزها فهرست خواهرزاده هايي که در دولت يازدهم پست هاي مهم مشورتي و اجرايي بدست آورده اند، يا فاميل هاي دور و نزديکي که بر سر سفره پرنعمت دولت يازدهم نشسته اند، در فضاي مجازي دست به دست مي شود از رعايت شايسته سالاري شديد در دولت خبر مي دهد! معلوم است وقتي کار به جمع و گعده فاميلي برسد،چه افکار پرثمر و پربرکتي براي اقتصاد بيچاره و مردم رقم مي خورد و از سوي ديگر سپردن همزمان مسئوليت ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي و ستادي که براي امر مهم و معقول اقتصاد مقاومتي طراحي شده است، به معاون اول رئيس جمهور که به قرار اسناد ديوان محاسبات، داراي سابقه محکوميت است، از شاهکارهاي ديگر دولت يازدهم است که هنوز بعد از 2 سال، همه کاستي ها و کمبودهايش را با حمله به دولت قبل جبران مي کند و احتمال مي رود با اين کارها هم 4 سال را به خوبي و خوشي سپري کند! اينجاست که شايسته سالاري ترجمان جديدي پيدا مي کند و ميزان صداقت با مردم بيش از پيش آشکار مي شود!

    
     حراج منابع ملي با چراغ خاموش يا چراغ روشن!؟

    اگر، پيش از اين ضربه زدن به منافع ملي و فروختن آنها به نورچشمي ها، پنهاني و مخفي بود، اکنون اين روال تغيير کرده و ظاهرا کسي از اين کار ابايي ندارد! و در يک نمونه، واگذاري يک کارخانه از بيت المال مظلوم 430 ميليارد تومان زير قيمت واقعي در دولت يازدهم و در عين مخالفت همه کارشناسان و آگاهان و نمايندگان مجلس رقم خورد تا ميزان پايبندي به قانون بيش از پيش آشکار شود! و البته مسئول مربوطه اين تفاوت هنگفت را با کلمه تاريخي «چيزکي اختلاف» رفع و رجوع کرد!
    همه اينها در حاليست که انتظار عمومي از شعارها و وعده هاي دولتمردان اين بود که هم چرخ سانتريفيوژها بچرخد و هم زندگي مردم اما اکنون اولي به کندي و دومي معکوس مي چرخد... !