ابوذر زمان
عرض ارادتی به آیت الله سید محمود طالقانی 20 شهریور -94
عرض ارادتی به آیت الله سید محمود طالقانی 20 شهریور -94
به مناسبت سالروز زنده یاد شادروان آیت الله طالقانی
روزی نامه ی جمهوری اسلامی به سبک خودش عرض ارادت نسبت به طالقانی کرده است .البته
بدون آنکه اشاره کند که رابطه طالقانی با مجاهدین چگونه بود؟ یااینکه چرا اوایل انقلاب بخاطر ربودن فرزندش به عنوان
اعتراض تهران راترک نمود وبه طالقان رفت؟ یا اینکه گفته شود چرا زنده یاد طالقانی
مخالف سر سخت تصویب اصل 5 ولایت فقیه در قانون اساسی خبرگان بود وتا زمانیکه در
قید حیات بود اجازه تصویب این اصل را نداد . مهمتراینکه گفته نشده است که دلیل فوت
مشکوک وی چه بود؟ چون پس ازخبر فوتش زنده یاد دکترکاظم سامی با چشمان گریان پشت
بلندگو در جمع دانشجویان عزادار دانشگاه تهران فریاد زد پیام طالقانی شهادت است و شورا . یعنی تفهیم
کرد که فوتش عادی نبوده است . مسخره اینکه
گزارشگر تلاش مذبوحانه کرده است تا طالقانی مرید وپیرو خمینی شیادو
متحجر وفرصت طلب و دین فروش عوامفریب جا زده شود .
به مناسبت نوزدهم شهریور سالروز ارتحال
اشاره
در طول تاریخ، علمای بسیاری بودند که علم خود را با جهاد و مبارزه در راه خدا عجین کردند و از هیچ تلاشی در راه مبارزه با ظلم و ستم و قیام فی سبیل الله دریغ ننمودند.
آیت الله سیدمحمود طالقانی از جمله آن عالمان مجاهدی است که قریب نیم قرن از عمر پربرکت خود را به مبارزه با استبداد و انحرافات و کژیها اختصاص داد و از جمله پیشگامان مبارزه علیه طاغوت و هموار نمودن راه اعتلای دین و ارزشهای الهی به شمار میرود. وی در این مسیر بارها تحمل سختی زندان، شکنجه، تبعید و محرومیتها را به جان خرید و در نهایت نتیجه صبر و تلاشهایش را به چشم دید، اما افسوس که در ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب پیک اجل کشور و انقلاب را از وجود او محروم ساخت.
نوزدهم شهریورماه سالروز رحلت آیت الله سیدمحمود طالقانی است و آنچه پیش رو دارید عرض ارادتی به این عالم مبارز، نواندیش و زبان گویای انقلاب است که امام خمینی او را «ابوذر زمان» نامید.
***
آیت الله سید محمود طالقانی در سال 1329 هجری قمری در طالقان دیده به جهان گشود و دوران کودکی را در روستای گلیرد طالقان سپری کرد. وی سپس به همراه خانواده به تهران مهاجرت نمود و از تهران عازم قم شد تا از محضر بزرگان حوزه علمیه کسب فیض و دانش و بینش نماید.
آیت الله طالقانی از همان ابتدای تحصیلات حوزوی به مسایل سیاسی و اجتماعی علاقهمند بود و گرایش داشت. همین علاقه وی را در زمره یکی از فعالان سیاسی موثر در مبارزات انقلابی قرار داد و به یکی از برجستهترین عالمان مبارز تبدیل نمود. آیت الله طالقانی پس از سالها تحصیل در حوزه علمیه قم و پس از پشت سر گذاشتن موفقیتآمیز تحصیلات به تهران بازگشت وی پس از بازگشت از قم، در مدرسه عالی شهید مطهری فعلی که آن زمان به مدرسه سپهسالار معروف بود به تدریس علوم اسلامی پرداخت.
آیت الله طالقانی به رغم علاقهاش به تدریس علوم اسلامی، کسی نبود که فقط خود را سرگرم تدریس نماید و از مسایل سیاسی و اجتماعی و در کنار آن ظلم و ستمی که بر مردم تحمیل میشد غافل باشد. به همین دلیل زندگی آرامی نداشت و حوادث پی در پی، زندگی طوفانی او را رقم زد.
آیتالله طالقانی اعتقاد داشت یکی از مهمترین رسالتهای عالمان دینی، آگاهی بخشی به جامعه و بازشناساندن تعالیم دین است. به همین دلیل او تفسیر قرآن کریم را با هدف بالا بردن سطح آگاهی مذهبی و سیاسی و فرهنگی مردم آغاز کرد و در این زمینه موفقیتهای خوبی نیز به دست آورد. آیتالله طالقانی در کنار برگزاری کلاسهای تفسیر قرآن و نهجالبلاغه به منظور تقویت جنبه دینی و فرهنگی جوانان، تشکیلاتی به نام «کانون اسلام» و همچنین نشریهای به نام مجله «دانش آموز» به راه انداخت و با این کار جایگاه مناسبی در میان جوانان و جذب آنان به سوی معارف دینی و در مراحل بعد مبارزه پیدا کرد.
این فعالیتها در حالی بود که آن عالم بزرگ به امور کلان سیاسی نیز میپرداخت و در نهضت ملی شدن نفت به طور فعال شرکت جست. بعد از کودتای ننگین 28 مرداد، آیتالله طالقانی به هیچ عنوان ساکت نماند و آنچه در توان داشت را علیه دولت کودتا به کار گرفت.
پس از آغاز نهضت اسلامی امام خمینی در سال 1341، آیتالله طالقانی در جایگاه یک عالم پر تجربه و مبارز، به این نهضت پیوست و به مبارزه و روشنگری خود علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی ادامه داد و به همین دلیل دستگیر و زندانی شد. آیتالله طالقانی پس از آزادی از زندان رژیم شاه، باز با همان شور و حال گذشته به مبارزه مشغول شد و این امر سبب گردید بعد از واقعه 15 خرداد 1342 باردیگر دستگیر و زندانی شود.
آیت الله طالقانی مبارزات خود را به همین نحو تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ادامه داد و در این مسیر متحمل شرایط سخت زندانهای طولانی، شکنجههای طاقت فرسا و انواع محدودیتها گردید، اما هیچگاه از مبارزاتش دست نکشید.
هرچند تبعیدها، زندانها و شکنجههای مکرر، آیتالله طالقانی را خسته و ناتوان کرده بود و پس از آزادی از آخرین زندان در سال 1357 تصمیم به قدری استراحت گرفته بود، اما مشاهده شور و حرارت انقلابی مردم، خستگی و رنجهای طولانی را از جسم ایشان زدود و بار دیگر به میان سیل انبوه مردم آمد و با راهنمائیها و ارشادات خود، مبارزات را بیش از گذشته شدت بخشید و نقش مهمی تا پیروزی نهایی انقلاب بر عهده گرفت.
آیتالله طالقانی که با پیروزی انقلاب اسلامی به آرزوی دیرینه خود رسید، معتقد بود پیروزی انقلاب اسلامی معجزه قرن است که به رهبری امام خمینی محقق گردیده است. وی معتقد بود انقلاب ایران«انقلاب اسلامی محض» است و هیچ کلمه اضافه دیگری به خود نمیگیرد. نه نام ملی برآن رواست و نه نام ملی اسلامی. وی میگفت: اعلام کنید که مکتب ما، اسلام محض است، نهضت ما اسلام خالص است و هیچ التقاطی ندارد.... حتی باید بدانند اسلام و این حرکت اسلامی، ملی هم نیست – هرچند ملیت در اسلام محترم است – اسم این حرکت را «ملی – اسلامی» هم نباید گذاشت.
آیتالله طالقانی علاوه بر آنکه به انقلاب و اهداف آن عشق میورزید، نسبت به امام خمینی نیز علاقه، ارادت و شیفتگی خاصی داشت به گونهای که در پاسخ به یکی از پیامهای امام خمینی پس از بردن نام ایشان از تعبیر والای «روحی فداک» استفاده کرد.
آشنایی آیتالله طالقانی با امام خمینی به دوران قبل از شروع نهضت و حتی ایام طلبگی بر میگردد و به همین جهت ایشان با توجه به شناخت قدیمی خود از امام خمینی به رهبری آن زعیم عالیقدر ایمان و اعتقاد کامل داشت و تشکیل هر حکومتی در ایران را که در چارچوب مبارزه ملت به رهبری امام خمینی نباشد را غیرقابل پذیرش میدانست.
آیتالله طالقانی با توجه به آشناییاش با گروههای مختلف مبارز پیش از انقلاب، پس از پیروزی نهضت با انگیزه الهی و احساس رافت و عطوفت اسلامی و همچنین با انگیزه اصلاح و اندرز و نصیحت تلاش کرد گروهها و افراد منحرف شده از مسیر نهضت اسلامی را هدایت و به دامان انقلاب بازگرداند، اما زمانیکه این امر را غیر ممکن دید، خود را کنار کشید و به شدت با منحرفین برخورد کرد. ایشان در یکی از خطبههای نماز جمعه گفت: «من داشتم خود را برای اینها فدا میکردم، اما با این کارهایی که کردند دیگر جایی در میان مردم ندارند، بروند فکر دیگری بکنند.»
آیتالله طالقانی سرانجام در ساعت 45/1 بامداد دوشنبه نوزدهم شهریور 1358 در حالی که هنوز چندماهی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، دیده از جهان فرو بست. روح آن عالم مبارز قرین رحمت الهی باد.
اشاره
در طول تاریخ، علمای بسیاری بودند که علم خود را با جهاد و مبارزه در راه خدا عجین کردند و از هیچ تلاشی در راه مبارزه با ظلم و ستم و قیام فی سبیل الله دریغ ننمودند.
آیت الله سیدمحمود طالقانی از جمله آن عالمان مجاهدی است که قریب نیم قرن از عمر پربرکت خود را به مبارزه با استبداد و انحرافات و کژیها اختصاص داد و از جمله پیشگامان مبارزه علیه طاغوت و هموار نمودن راه اعتلای دین و ارزشهای الهی به شمار میرود. وی در این مسیر بارها تحمل سختی زندان، شکنجه، تبعید و محرومیتها را به جان خرید و در نهایت نتیجه صبر و تلاشهایش را به چشم دید، اما افسوس که در ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب پیک اجل کشور و انقلاب را از وجود او محروم ساخت.
نوزدهم شهریورماه سالروز رحلت آیت الله سیدمحمود طالقانی است و آنچه پیش رو دارید عرض ارادتی به این عالم مبارز، نواندیش و زبان گویای انقلاب است که امام خمینی او را «ابوذر زمان» نامید.
***
آیت الله سید محمود طالقانی در سال 1329 هجری قمری در طالقان دیده به جهان گشود و دوران کودکی را در روستای گلیرد طالقان سپری کرد. وی سپس به همراه خانواده به تهران مهاجرت نمود و از تهران عازم قم شد تا از محضر بزرگان حوزه علمیه کسب فیض و دانش و بینش نماید.
آیت الله طالقانی از همان ابتدای تحصیلات حوزوی به مسایل سیاسی و اجتماعی علاقهمند بود و گرایش داشت. همین علاقه وی را در زمره یکی از فعالان سیاسی موثر در مبارزات انقلابی قرار داد و به یکی از برجستهترین عالمان مبارز تبدیل نمود. آیت الله طالقانی پس از سالها تحصیل در حوزه علمیه قم و پس از پشت سر گذاشتن موفقیتآمیز تحصیلات به تهران بازگشت وی پس از بازگشت از قم، در مدرسه عالی شهید مطهری فعلی که آن زمان به مدرسه سپهسالار معروف بود به تدریس علوم اسلامی پرداخت.
آیت الله طالقانی به رغم علاقهاش به تدریس علوم اسلامی، کسی نبود که فقط خود را سرگرم تدریس نماید و از مسایل سیاسی و اجتماعی و در کنار آن ظلم و ستمی که بر مردم تحمیل میشد غافل باشد. به همین دلیل زندگی آرامی نداشت و حوادث پی در پی، زندگی طوفانی او را رقم زد.
آیتالله طالقانی اعتقاد داشت یکی از مهمترین رسالتهای عالمان دینی، آگاهی بخشی به جامعه و بازشناساندن تعالیم دین است. به همین دلیل او تفسیر قرآن کریم را با هدف بالا بردن سطح آگاهی مذهبی و سیاسی و فرهنگی مردم آغاز کرد و در این زمینه موفقیتهای خوبی نیز به دست آورد. آیتالله طالقانی در کنار برگزاری کلاسهای تفسیر قرآن و نهجالبلاغه به منظور تقویت جنبه دینی و فرهنگی جوانان، تشکیلاتی به نام «کانون اسلام» و همچنین نشریهای به نام مجله «دانش آموز» به راه انداخت و با این کار جایگاه مناسبی در میان جوانان و جذب آنان به سوی معارف دینی و در مراحل بعد مبارزه پیدا کرد.
این فعالیتها در حالی بود که آن عالم بزرگ به امور کلان سیاسی نیز میپرداخت و در نهضت ملی شدن نفت به طور فعال شرکت جست. بعد از کودتای ننگین 28 مرداد، آیتالله طالقانی به هیچ عنوان ساکت نماند و آنچه در توان داشت را علیه دولت کودتا به کار گرفت.
پس از آغاز نهضت اسلامی امام خمینی در سال 1341، آیتالله طالقانی در جایگاه یک عالم پر تجربه و مبارز، به این نهضت پیوست و به مبارزه و روشنگری خود علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی ادامه داد و به همین دلیل دستگیر و زندانی شد. آیتالله طالقانی پس از آزادی از زندان رژیم شاه، باز با همان شور و حال گذشته به مبارزه مشغول شد و این امر سبب گردید بعد از واقعه 15 خرداد 1342 باردیگر دستگیر و زندانی شود.
آیت الله طالقانی مبارزات خود را به همین نحو تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ادامه داد و در این مسیر متحمل شرایط سخت زندانهای طولانی، شکنجههای طاقت فرسا و انواع محدودیتها گردید، اما هیچگاه از مبارزاتش دست نکشید.
هرچند تبعیدها، زندانها و شکنجههای مکرر، آیتالله طالقانی را خسته و ناتوان کرده بود و پس از آزادی از آخرین زندان در سال 1357 تصمیم به قدری استراحت گرفته بود، اما مشاهده شور و حرارت انقلابی مردم، خستگی و رنجهای طولانی را از جسم ایشان زدود و بار دیگر به میان سیل انبوه مردم آمد و با راهنمائیها و ارشادات خود، مبارزات را بیش از گذشته شدت بخشید و نقش مهمی تا پیروزی نهایی انقلاب بر عهده گرفت.
آیتالله طالقانی که با پیروزی انقلاب اسلامی به آرزوی دیرینه خود رسید، معتقد بود پیروزی انقلاب اسلامی معجزه قرن است که به رهبری امام خمینی محقق گردیده است. وی معتقد بود انقلاب ایران«انقلاب اسلامی محض» است و هیچ کلمه اضافه دیگری به خود نمیگیرد. نه نام ملی برآن رواست و نه نام ملی اسلامی. وی میگفت: اعلام کنید که مکتب ما، اسلام محض است، نهضت ما اسلام خالص است و هیچ التقاطی ندارد.... حتی باید بدانند اسلام و این حرکت اسلامی، ملی هم نیست – هرچند ملیت در اسلام محترم است – اسم این حرکت را «ملی – اسلامی» هم نباید گذاشت.
آیتالله طالقانی علاوه بر آنکه به انقلاب و اهداف آن عشق میورزید، نسبت به امام خمینی نیز علاقه، ارادت و شیفتگی خاصی داشت به گونهای که در پاسخ به یکی از پیامهای امام خمینی پس از بردن نام ایشان از تعبیر والای «روحی فداک» استفاده کرد.
آشنایی آیتالله طالقانی با امام خمینی به دوران قبل از شروع نهضت و حتی ایام طلبگی بر میگردد و به همین جهت ایشان با توجه به شناخت قدیمی خود از امام خمینی به رهبری آن زعیم عالیقدر ایمان و اعتقاد کامل داشت و تشکیل هر حکومتی در ایران را که در چارچوب مبارزه ملت به رهبری امام خمینی نباشد را غیرقابل پذیرش میدانست.
آیتالله طالقانی با توجه به آشناییاش با گروههای مختلف مبارز پیش از انقلاب، پس از پیروزی نهضت با انگیزه الهی و احساس رافت و عطوفت اسلامی و همچنین با انگیزه اصلاح و اندرز و نصیحت تلاش کرد گروهها و افراد منحرف شده از مسیر نهضت اسلامی را هدایت و به دامان انقلاب بازگرداند، اما زمانیکه این امر را غیر ممکن دید، خود را کنار کشید و به شدت با منحرفین برخورد کرد. ایشان در یکی از خطبههای نماز جمعه گفت: «من داشتم خود را برای اینها فدا میکردم، اما با این کارهایی که کردند دیگر جایی در میان مردم ندارند، بروند فکر دیگری بکنند.»
آیتالله طالقانی سرانجام در ساعت 45/1 بامداد دوشنبه نوزدهم شهریور 1358 در حالی که هنوز چندماهی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، دیده از جهان فرو بست. روح آن عالم مبارز قرین رحمت الهی باد.