اوین نامه ی
کیهان شنبه 12 خرداد ماه سال 1397
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "جلوي آن روزنه ها
را بگيريد!"
حلقه مفقوده فضای مجازی به
خصوص تلگرام که موجب نگرانی شدید سانسورچیان رژیم ولایت فقیه شده است .طوریکه کمر
همت بسته اند هرطوری شده فضای مجازی را فیلتر یا مسدود کنند . برای این است که
ارتکاب جرم فضای مجازی این است که شرایط پیام
رسانی آزاد یا دور زدن سانسور را افراهم کرده است .برای همین موجب نگرانی
شدید سانسور چیان شده است.
يک يا دو
سالي مي شد که شبکه هاي پيام رسان وارد زندگي ما ايراني ها شده و به دليل امکانات
خارق العاده اي که داشتند، به سرعت در حال گسترش بين مردم بودند. رقابت مرموز و
مرگباري نيز بين چند پيام رسان خارجي براي ادامه بقا در ايران آغاز شده بود که در
نهايت بنا به دلايلي که بعدها معلوم شد بي ارتباط با «خواست دولت» نبوده، يکي از
آنها ماندگار شد و ساير رقبا با همان سرعتي که ظاهر شده بودند، رفتند. هنوز آسيب
هاي چنين پيام رسان هايي مثل فوايد آن براي بيشتر مردم کشورمان نمايان نشده بود که
خيلي اتفاقي در همايشي که راجع به آسيب هاي ورود چنين فن آوري هايي بر زندگي
خانواده هاي ايراني برگزار شده بود شرکت کردم. يک روانشناس نتايج تحقيقات خود را
از آسيب هاي اين پيام رسان ها و شبکه هاي مجازي براي حضار مي خواند. نتايج قابل
تامل بود. چه خانواده هايي که زندگي شان متلاشي مي شد، چه کلاهبرداري هايي که
غالبا از زنان مي شد، چه حيثيت هايي که بر باد رفته بود و چه خودکشي هايي که به
واسطه سوءاستفاده عده اي خدا بي خبر از اين فضا اتفاق افتاده بود. اينها گوشه اي
از آسيب هاي چنين تکنولوژي در عرصه فضاي مجازي بود که در کمتر از 2 سال، خود را
نمايان کرده بود و اين جداي از آسيب هاي ريز و درشت ديگري است که شرح آن به درازا
مي کشد.
خوب به ياد دارم آن روانشناس در ايامي که شايد هيچ يک از ما زياد نگران تبعات «رها شدگي» اين فضاها نبوديم، هشدار مي داد و از مستمعين و خانواده ها مي خواست مراقب فرزندان به ويژه دانش آموزان خود باشند و استفاده از فضاي مجازي را نه تعطيل که، «مديريت» کنند. مثلا به عنوان يک راه حل مي گفت، پدر و مادرها خود نيز نبايد زياد از اين شبکه ها استفاده کنند به ويژه در خانه و حضور خانواده. مي گفت وقتي والدين وقت زيادي را صرف استفاده از فضاي مجازي کنند، تربيت فرزندان در اين حوزه سخت تر مي شود چرا که، فرزندان به سختي مي پذيرند، کاري را از آنها بخواهيم که خود اعتقاد عملي به آن نداريم!
چند سالي از اين ماجرا گذشته و با توجه رهاشدگي که اين عرصه در اين ايام داشته، خدا مي داند، چه حريم هايي که دريده نشده و چه جنايت هايي که صورت نگرفته. رخدادهاي تلخي که شايد اگر «مديريتي» بود، به وقوع نمي پيوست. طي اين سال ها پيام رسان هاي خارجي آرام آرام و با رفع گام به گام مشکلات و بهبود کيفيت و به لطف امکاناتي که مسئولين محترم طي قراردادهاي پنهاني در اختيار برخي از آنها قرار دادند، تا بتوانند در انتخاباتي که پيش رو داشتند چند راي بيشتر کسب کنند! جاي پاي خود را خيلي بيشتر و عميق تر از گذشته درست مثل خيلي کشورهاي ديگر دنيا در زندگي ما ايراني ها باز کردند. اما آنچه در ايران مي گذشت با کشورهاي ديگر يک تفاوت اصولي و مهم داشت و آن، هماني است که در بالا اشاره کرديم:«ولنگاري مجازي». شايد در هيچ کشور دنيا اينترنت و شبکه هاي مجازي و پيام رسان ها، مثل کشور ما، رها شده نباشند.
شايد عده اي بگويند اينکه همه تکنولوژي ها به محض آغاز فعاليت و ورود به زندگي مردم، آسيب هايي با خود به همراه مي آورند «طبيعي است» اما اينکه بي تفاوت از کنار اين خطرات و آسيب ها بگذريم و به فکر چاره نباشيم، اصلا «طبيعي نيست.» شناسايي و رفع و رجوع اين آسيب ها برخلاف آنچه برخي مسئولين و رسانه هايشان مي گويند، به معني از بين بردن آن نيست. تقريبا همه کشورهاي دنيا به محض مشاهده آسيب ها –يا شايد حتي با پيش بيني آنها- به فکر چاره مي افتند و با تهيه قوانين و مقرراتي، جلوي جولان متخلفان را تا حد امکان مي گيرند تا مردم ضمن استفاده از مزاياي اين فضا، از معايب و خطرات آن مصون بمانند. اين وظيفه دولت هاست که مردم را از خطرات آگاه و جلوي خسارات را تا جايي که ممکن است بگيرند، نه اينکه مردم را به اسم «آزادي بيان» و«مخالفت با سانسور» به مسلخ بکشند. مَخلص کلام اينکه «سامان بخشي» شبکه هاي اجتماعي و فضاي مجازي در بسياري از کشورها از اصول مهم و پذيرفته شده است و برخلاف تبليغات رسانه اي، در کشورهاي غربي اين «سامان بخشي» و «کنترل» بسيار جدي تر از ساير کشورهاست. پيش از اين نوشته ايم و اينجا تکرار مي کنيم، نحوه فعاليت شبکه هاي اجتماعي در کشورهاي غربي و شرقي مثل آمريکا، انگليس، فرانسه، آلمان، روسيه و چين با قوانين سخت گيرانه اي سروسامان داده شده و در هيچ جاي دنيا ابزاري که حالا تبديل به وسيله کنترل افکار عمومي شده، رهاشده نيست، چه رسد به اينکه کنترل اين ابزار مهم در دست بيگانه هم باشد.
متاسفانه در کشور ما به دلايل سياسي و انتخاباتي اداره کنندگان کشور ترجيح دادند اين فضا «رها شده» باقي بماند، ولو به قيمت خسارت هاي غير قابل جبراني مثل وقوع قتل و تجاوز به حريم ديگران و اين آخري ها هم جنايت در دبيرستان غرب تهران. هيچ کس نمي تواند منکر اين شود که، هيجانات ناشي از مشاهده تصاوير مستهجن، متون ضد ديني و ضد اسلامي و... مي تواند در اراده فرد تاثير گذاشته و پس از مدتي، شخصيت و روحيه فرد را دگرگون کند. معاون آن دبيرستان در غرب تهران مي گويد، در گوشي تلفن همراهش تصاوير مستهجن داشته و با دانش آموزان به تماشاي آنها مي پرداخته و يکي از دانش آموزان نيز گفته اين تصاوير را با استفاده از پيام رسان، بين خود و آن معاون و ساير دانش آموزان رد و بدل مي کرده است! شايد بتوان دلايل متعددي براي يافتن ريشه جنايت دبيرستان يافت اما آنچه مسلم و قطعي است، يکي از اين دلايل نقش همين شبکه هاي مجازي بي در و پيکر است.
اشاره کرديم در هيچ جاي دنيا حتي در کشورهاي غربي که انباشته از جنايت هاي اخلاقي و جنسي است فضاي مجازي رها شده نيست. شايد بد نباشد بدانيد بزرگترين مرکز کنترل اينترنت و شبکه هاي اجتماعي در انگليس با نام«جي سي اچ کيو» قرار دارد. اين مرکز به دولت انگليس امکان مي دهد تا دسترسي افراد و آي پي ها به اينترنت را به صورت هوشمند کنترل کنند. چندين بنياد نظارت بر شبکه هاي اجتماعي از جمله «اي دبليو اف» نيز در اين کشور به ويژه در مورد پورنوگرافي کودکان، نژادپرستي و مسائل تروريستي فعال اند.
فرانسه نيز در اروپا، يکي از شديدترين نظارت هاي حاکميتي بر فضاي سايبري را دارد. قانون هاي «هادويي» و «لوپسي» که مصوب سال ۲۰۰۹ هستند کاربران فرانسوي ناقض قوانين شبکه را از دسترسي به آن محروم مي کنند و علاوه بر اينکه فهرست بلندي از سايت ها و شبکه هاي اينترنتي غيراخلاقي يا ايدئولوژيک مسدود هستند، به مردم اجازه جست وجوي برخي کلمات در موتورهاي جست وجو داده نمي شود. در اين کشور اينترنت مدارس نيز دسترسي دانش آموزان به شبکه هاي اجتماعي را محدود کرده است.
هر چند دير اما سرانجام، فعاليت هاي شبکه هاي پيام رساني داخلي مدتي است با تمام نامهرباني ها و سنگ اندازي ها آغاز شده و اميد است با کنترل منطقي اين فضا بتوان فعاليت متخلفان را هم کنترل کرد. فراموش نکنيم اگر داعش با سوءاستفاده از روزنه هاي مرزي توانست وارد تهران شده و دست به کشتار هموطنان عزيزمان بزند و جلوي تکرار اين فاجعه با کنترل دقيق تر مرزهاي کشور گرفته شد، دشمن در فضاي مجازي نيز با سوء استفاده از همين روزنه ها و ولنگاري هاست که هرازچندگاهي، شبيخون زده و از بين فرزندانمان قرباني مي گيرد. با بستن اين روزنه هاي نفوذ و مديريت آن جلوي تکرار جنايات مشابه دبيرستان تهران را مي توان تا حد زيادي گرفت. انشاءالله. نويسنده: جعفر بلوري
خوب به ياد دارم آن روانشناس در ايامي که شايد هيچ يک از ما زياد نگران تبعات «رها شدگي» اين فضاها نبوديم، هشدار مي داد و از مستمعين و خانواده ها مي خواست مراقب فرزندان به ويژه دانش آموزان خود باشند و استفاده از فضاي مجازي را نه تعطيل که، «مديريت» کنند. مثلا به عنوان يک راه حل مي گفت، پدر و مادرها خود نيز نبايد زياد از اين شبکه ها استفاده کنند به ويژه در خانه و حضور خانواده. مي گفت وقتي والدين وقت زيادي را صرف استفاده از فضاي مجازي کنند، تربيت فرزندان در اين حوزه سخت تر مي شود چرا که، فرزندان به سختي مي پذيرند، کاري را از آنها بخواهيم که خود اعتقاد عملي به آن نداريم!
چند سالي از اين ماجرا گذشته و با توجه رهاشدگي که اين عرصه در اين ايام داشته، خدا مي داند، چه حريم هايي که دريده نشده و چه جنايت هايي که صورت نگرفته. رخدادهاي تلخي که شايد اگر «مديريتي» بود، به وقوع نمي پيوست. طي اين سال ها پيام رسان هاي خارجي آرام آرام و با رفع گام به گام مشکلات و بهبود کيفيت و به لطف امکاناتي که مسئولين محترم طي قراردادهاي پنهاني در اختيار برخي از آنها قرار دادند، تا بتوانند در انتخاباتي که پيش رو داشتند چند راي بيشتر کسب کنند! جاي پاي خود را خيلي بيشتر و عميق تر از گذشته درست مثل خيلي کشورهاي ديگر دنيا در زندگي ما ايراني ها باز کردند. اما آنچه در ايران مي گذشت با کشورهاي ديگر يک تفاوت اصولي و مهم داشت و آن، هماني است که در بالا اشاره کرديم:«ولنگاري مجازي». شايد در هيچ کشور دنيا اينترنت و شبکه هاي مجازي و پيام رسان ها، مثل کشور ما، رها شده نباشند.
شايد عده اي بگويند اينکه همه تکنولوژي ها به محض آغاز فعاليت و ورود به زندگي مردم، آسيب هايي با خود به همراه مي آورند «طبيعي است» اما اينکه بي تفاوت از کنار اين خطرات و آسيب ها بگذريم و به فکر چاره نباشيم، اصلا «طبيعي نيست.» شناسايي و رفع و رجوع اين آسيب ها برخلاف آنچه برخي مسئولين و رسانه هايشان مي گويند، به معني از بين بردن آن نيست. تقريبا همه کشورهاي دنيا به محض مشاهده آسيب ها –يا شايد حتي با پيش بيني آنها- به فکر چاره مي افتند و با تهيه قوانين و مقرراتي، جلوي جولان متخلفان را تا حد امکان مي گيرند تا مردم ضمن استفاده از مزاياي اين فضا، از معايب و خطرات آن مصون بمانند. اين وظيفه دولت هاست که مردم را از خطرات آگاه و جلوي خسارات را تا جايي که ممکن است بگيرند، نه اينکه مردم را به اسم «آزادي بيان» و«مخالفت با سانسور» به مسلخ بکشند. مَخلص کلام اينکه «سامان بخشي» شبکه هاي اجتماعي و فضاي مجازي در بسياري از کشورها از اصول مهم و پذيرفته شده است و برخلاف تبليغات رسانه اي، در کشورهاي غربي اين «سامان بخشي» و «کنترل» بسيار جدي تر از ساير کشورهاست. پيش از اين نوشته ايم و اينجا تکرار مي کنيم، نحوه فعاليت شبکه هاي اجتماعي در کشورهاي غربي و شرقي مثل آمريکا، انگليس، فرانسه، آلمان، روسيه و چين با قوانين سخت گيرانه اي سروسامان داده شده و در هيچ جاي دنيا ابزاري که حالا تبديل به وسيله کنترل افکار عمومي شده، رهاشده نيست، چه رسد به اينکه کنترل اين ابزار مهم در دست بيگانه هم باشد.
متاسفانه در کشور ما به دلايل سياسي و انتخاباتي اداره کنندگان کشور ترجيح دادند اين فضا «رها شده» باقي بماند، ولو به قيمت خسارت هاي غير قابل جبراني مثل وقوع قتل و تجاوز به حريم ديگران و اين آخري ها هم جنايت در دبيرستان غرب تهران. هيچ کس نمي تواند منکر اين شود که، هيجانات ناشي از مشاهده تصاوير مستهجن، متون ضد ديني و ضد اسلامي و... مي تواند در اراده فرد تاثير گذاشته و پس از مدتي، شخصيت و روحيه فرد را دگرگون کند. معاون آن دبيرستان در غرب تهران مي گويد، در گوشي تلفن همراهش تصاوير مستهجن داشته و با دانش آموزان به تماشاي آنها مي پرداخته و يکي از دانش آموزان نيز گفته اين تصاوير را با استفاده از پيام رسان، بين خود و آن معاون و ساير دانش آموزان رد و بدل مي کرده است! شايد بتوان دلايل متعددي براي يافتن ريشه جنايت دبيرستان يافت اما آنچه مسلم و قطعي است، يکي از اين دلايل نقش همين شبکه هاي مجازي بي در و پيکر است.
اشاره کرديم در هيچ جاي دنيا حتي در کشورهاي غربي که انباشته از جنايت هاي اخلاقي و جنسي است فضاي مجازي رها شده نيست. شايد بد نباشد بدانيد بزرگترين مرکز کنترل اينترنت و شبکه هاي اجتماعي در انگليس با نام«جي سي اچ کيو» قرار دارد. اين مرکز به دولت انگليس امکان مي دهد تا دسترسي افراد و آي پي ها به اينترنت را به صورت هوشمند کنترل کنند. چندين بنياد نظارت بر شبکه هاي اجتماعي از جمله «اي دبليو اف» نيز در اين کشور به ويژه در مورد پورنوگرافي کودکان، نژادپرستي و مسائل تروريستي فعال اند.
فرانسه نيز در اروپا، يکي از شديدترين نظارت هاي حاکميتي بر فضاي سايبري را دارد. قانون هاي «هادويي» و «لوپسي» که مصوب سال ۲۰۰۹ هستند کاربران فرانسوي ناقض قوانين شبکه را از دسترسي به آن محروم مي کنند و علاوه بر اينکه فهرست بلندي از سايت ها و شبکه هاي اينترنتي غيراخلاقي يا ايدئولوژيک مسدود هستند، به مردم اجازه جست وجوي برخي کلمات در موتورهاي جست وجو داده نمي شود. در اين کشور اينترنت مدارس نيز دسترسي دانش آموزان به شبکه هاي اجتماعي را محدود کرده است.
هر چند دير اما سرانجام، فعاليت هاي شبکه هاي پيام رساني داخلي مدتي است با تمام نامهرباني ها و سنگ اندازي ها آغاز شده و اميد است با کنترل منطقي اين فضا بتوان فعاليت متخلفان را هم کنترل کرد. فراموش نکنيم اگر داعش با سوءاستفاده از روزنه هاي مرزي توانست وارد تهران شده و دست به کشتار هموطنان عزيزمان بزند و جلوي تکرار اين فاجعه با کنترل دقيق تر مرزهاي کشور گرفته شد، دشمن در فضاي مجازي نيز با سوء استفاده از همين روزنه ها و ولنگاري هاست که هرازچندگاهي، شبيخون زده و از بين فرزندانمان قرباني مي گيرد. با بستن اين روزنه هاي نفوذ و مديريت آن جلوي تکرار جنايات مشابه دبيرستان تهران را مي توان تا حد زيادي گرفت. انشاءالله. نويسنده: جعفر بلوري