نگاه بازجویانه اوین نامه ی کیهان سربازجو
شریعت نداري به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب 12 خرداد -97
فلسطين
مسئله اي عربي است و ارزش درگيري ندارد!
سرويس سياسي – روزنامه زنجيره اي شرق طي يادداشتي قدس را مسئله اي عربي خوانده و به رويکرد کشورمان در اين مسئله پرداخته و نوشت : «در ماه هاي اخير، پس از اقدام نسنجيده آمريکا در انتقال سفارت خود به قدس، دو بار اجلاس سران کشورهاي اسلامي در استانبول تشکيل شد و هماهنگي هايي براي درپيش گرفتن سياست مشترک و پشتيباني از مواضعي که اعراب براي حل مسئله خود در فلسطين اتخاذ خواهند کرد، به عمل آمد.»
در ادامه اين يادداشت آمده است : « مشارکت ايران با ديگر کشورهاي عربي و اسلامي در هرگونه اقدام دسته جمعي از سنگيني و هزينه هاي به دوش کشيدن انفرادي بار اين مسئله عربي خواهد کاست و بهانه جويي عليه ايران را که متاسفانه بيشتر از سوي کشورهاي عربي به آن دامن زده مي شود، خنثي خواهد کرد.»
نويسنده افزوده است: «از شعارهاي تحريک کننده کاري ساخته نيست و سودي به دست نمي آيد. با نشان دادن مقاصد صلح آميز و ترجيح دادن راه حل مسالمت آميز ديپلماتيک است که مي توان فضاي امني براي سرمايه گذاري داخلي و خارجي ايجاد کرد ...و اجازه داد که در شرايط برد-برد، قدرت واقعي در سايه توسعه اقتصادي و توليد و اشتغال نصيب کشور شود.»
درباره اين يادداشت نکات متعددي وجود دارد که بايستي به آن ها اشاره کرد، نخست آن که نويسنده فلسطين به عنوان مسئله نخست و اساسي جهان اسلام در مقابله با دشمنان را صراحتا مسئله اي عربي مي خواند و اين گونه تحليل مي کند که اين موضوع ارزش تقابل با غرب را ندارد چرا که اصولا مسئله اي عربي است و نهايتا بايد به اجلاس هاي بين المللي و در کنار ديگر کشورهاي عربي و اسلامي بسنده کرده و گام فراتر نگذاشت!
انقلاب اسلامي قدس را مسئله اساسي و نخست جهان اسلام مي داند و با نزديک شدن به «روز جهاني قدس» اهميت اين روز و مسئله بيش از پيش نمايان است ولي مدعيان اصلاحات هيچ وقت به اين مسئله اعتقاد نداشته و هم پاي قدرت هاي غربي از جمله آمريکا منافع رژيم صهيونيستي را مهم تر از مصالح جهان اسلام مي دانسته اند و مي دانند.
نکته دوم اين که روزنامه زنجيره اي شرق از بازي برد برد و لزوم حرکت در مداري که تحريم ها بازنگردد سخن مي گويد و به اين نکته اشاره نمي کند که اين بازي تاکنون چه نفعي براي ايران داشته است، آيا تحريم ها برداشته شد؟ منافع اقتصادي ايران همزمان با انجام همه تعهدات از سوي جمهوري اسلامي تامين گرديد؟ آمد و شد هيئت هاي اقتصادي غربي سودي به حال مردم ايران در برداشت؟ پاسخ همه اين سوال ها منفي است پس چرا بايستي روش پيشين را ادامه داد؟
ديروز حاميان دلچسب؛ امروز فرصت طلبان بي صداقت!
روزنامه شهروند در شماره روز پنج شنبه در واکنش به پاسخ منفي جمعي از سلبريتي ها به دعوت افطاري رييس جمهور نوشت: «رد دعوت به اين صورت نوعي بي صداقتي و حتي فرصت طلبي تلقي مي شود و به همين دليل بسياري از هنرمندان نه تنها به آن حرکت نپيوستند بلکه برخلاف آن را اعلام کردند.»
در يادداشت شهروند با اشاره به واکنش سخنگوي دولت به اين رويداد، آمده است: «نكته ديگر سخنان ايشان پرسش درباره رنگين تر بودن سفره پارسال نسبت به امسال و مقايسه اين دو سال با يكديگر است و اين كه چرا سال گذشته چنين رفتاري را از خود نشان ندادند؟! اين بيان نوعي استفهام انگاري است و مي خواهد بگويد كه سفره امسال رنگين تر است، پس چرا سال گذشته آمدند؟ در مقايسه دو سال يك نكته را نبايد فراموش كرد، اين كه سفره سال گذشته يك چيز در آن بود كه امسال نيست يا حداقل برخي گمان مي كنند كه نيست و آن اميد است. اين تفاوت خيلي مهم است.»
شهروند نوشت: «درواقع شايد اعتراضات ربطي به تفاوت امسال و پارسال ندارد، بلكه به امور ديگري مربوط است ولي اين زبان بيان شده است. مساله اصلي مجموعه مطالبات گسترده اي است كه براي سال ها متراكم شده است و اكنون مجال ابراز دارد. ولي فراموش نكنيم كه از سال گذشته تا امسال هم تحولات زيادي رخ داده است. اگر نقبي به اظهارات و گفته هاي دوران انتخابات بزنيم و با وضع فعلي مقايسه كنيم، اين تفاوت ها آشكارتر مي شود. همان طور که گفته شد، اگر در اين نحوه رفتار برخي از هنرمندان نيز نوعي كم صداقتي و بي تجربگي وجود داشته باشد ولي بايد به گونه اي پاسخ داده مي شد كه بتواند اين دو ضعف را نشان دهد، نه آن كه كل ماجرا را ناديده گرفت.»
سلبريتي هاي پشيمان گرچه بايد نسبت به حمايت تمام عيار خود از روحاني پاسخگو باشند، اما طرفه مساله، برخورد دوگانه مدعيان اصلاحات است؛ وقتي سلبريتي ها هشتگ «با روحاني تا ۱۴۰۰» مي زدند، دلچسب افراطيون مدعي اصلاح طلبي بودند و نقل محافل رسانه اي شان، امروز که از راي خود پشيمانند، از ديدگاه مدعيان اصلاحات شده اند پوپوليست و بي صداقتي و فرصت طلبي! کارکرد سلبريتي ها براي اين جماعت تنها زمان انتخابات است.
به استهزاگرفتن شعار «زنده باد مخالف من» توسط مدعيان اصلاحات
روزنامه آفتاب يزد در مطلبي نوشت:«القصه وقتي چند هنرمند يا سلبريتي نامه دعوت رئيس جمهور را در اينستاگرام هاي خود گذاشتند و نوشتند که «به افطاري حسن روحاني نمي آييم» برخي از رسانه هاي اصلاح طلب...به آنها تاختند. في المثل يکي از اين رسانه ها به پرويز پرستويي گفته بود: «تو حرف نزن؛ يادت رفته از قاليباف حمايت کردي؟!» يکي ديگر تحليل نوشته بود که اينها سطحي هستند و اقداماتشان ارزش وقت گذاشتن ندارد. ديگري گفته بود اين هنرمندان موج سوار و نان به نرخ روزخور هستند. خلاصه از اين دست تحليل ها اين يکي دو روز کم نوشته نشد.»
اين روزنامه در ادامه نوشت: «به هر حال همانطور که عرض شد «ما» بعضي مواقع شعار «زنده باد مخالف من» را نافرم به استهزاء مي گيريم... اين يک پارادوکس زشت است که اصلاح طلبان بايد هر چه زودتر تکليف خود را با آن روشن کنند. بالاخره بايستي مشخص کنيم ورود هنرمندان و سلبريتي ها به سياست درست است يا خير. اگر اشتباه است چرا موقع انتخابات برايشان نوشابه باز مي کنيم و اگر خوب است چرا حالا که از رئيس جمهور خود رضايت ندارند آنان را لعن و نفرين مي کنيم؟».
دولت گوش شنوايي ندارد!
روزنامه اعتماد در شماره پنج شنبه خود يادداشتي را پيرامون رابطه اقتصاددانان و دولت منتشر کرده است. نويسنده در اين يادداشت به اين موضوع پرداخته که چرا رابطه ميان دولت و اقتصاددانان بسيار ضعيف است.
در ابتداي اين يادداشت آمده است: «سكوت اقتصاددانان در شرايط كنوني بر كسي پوشيده نيست. اما در باب دلايل اين سكوت كه به نوعي كمرنگ شدن رابطه بين سياستگذار و اقتصاددانان را نشان مي دهد، بايد اضافه كنم يكي از مشكلات ساختاري در اقتصاد ما پايين بودن سطح سواد اقتصادي است؛ مشكلي كه اندك اندك به صف طولاني معضلات اقتصادي ما افزوده شده است و راه حل آن هم چيزي نيست جز تمركز روي به روز كردن و ارتقاي آن به وسيله بهبود سيستم آموزشي.»
اين يادداشت در ادامه افزوده است: «...همين عامل سبب شده برخي به مناصب عاليه دولتي در كشور برسند در حالي كه همچنان مفاهيم اوليه اقتصادي را به درستي نمي شناسند. نتيجه اينكه زبان و ادبيات اين دولتمردان با اقتصاددانان فاصله گرفته و اين افراد نمي توانند گفته هاي اقتصاددانان را متوجه شوند. بخشي از محدود شدن رابطه بين اقتصاددانان و سياستگذاران نيز به همين عامل بازمي گردد.»
در بخش ديگري از اين نوشتار تاکيد شده است: «زبان و ادبيات اقتصاددانان با عموم جامعه نيز متفاوت است چراكه سواد عمومي اقتصاد در كشور پايين است و همين موجب شده نوع نگاه به مفاهيم اقتصادي در كشور متفاوت باشد، مردم جامعه ما هنوز هم تعريف درستي از مفاهيمي چون ركود، رونق و تورم ندارند. لازم است شرايطي را ايجاد كنيم تا در جهت بالا بردن و نهادينه كردن مفاهيم علم اقتصاد در كشور اقدام شود و فاصله اقتصاددانان با سياستگذاران و همچنين مردم كم و كمتر شود.»
در اين رابطه لازم به ذکر است که متاسفانه دولت تدبير و اميد همواره در برابر منتقدان خود موضع گرفته و کمتر به حرف ها و استدلال هاي ايشان گوش فرا داده است. البته در اين رفتار دولت، روزنامه هاي زنجيره اي نيز سهيم هستند و براي اين ادعا شواهدي بسيار در عملکرد پنج سال گذشته اين روزنامه ها وجود دارد.
در اين يادداشت به عدم رابطه ميان دولت و اقتصاددانان پرداخته شده اما دولت در همه زمينه گرفتار اين مشکل است. براي نمونه در موضوع مذاکرات هسته اي دولتمردان به هيچ روي به سخن و استدلال هاي متقن منتقدان گوش فرا ندادند و در اين راه با تشويق روزنامه هاي طيف مدعي اصلاح طلبي نيز مشايعت شدند. امروز مي بينيم که اگر گوش شنوايي بود بسياري از مسايل ممکن بود اينگونه پيش نيايد.
عارف مي تواند يک استاد دانشگاه باشد
نه رئيس جمهور يا رئيس مجلس!
روزنامه بهار در گزارشي به بررسي شکست فراکسيون اميد مجلس در کسب کرسي رياست مجلس پرداخت و طي گفت و گو با يکي از نمايندگان ادوار اصلاح طلب مجلس نوشت : «فراکسيون اميد در مجلس، يک فراکسيون محکم و منسجمي نيست و کاملا از هم پاشيده و يک حالت فانتزي پيدا کرده است. در حالي که يک سرمايه گذاري انجام شده است و مردم پاي صندوقهاي راي رفتند ...اما الان فراکسيوني تشکيل شده است که نه انسجام دارد و نه عملکرد مناسبي. حتي برخي در داخل اين فراکسيون آقاي عارف را قبول ندارند.»
در ادامه اين نوشتار آمده است : « آقاي عارف در دولت اصلاحات چهار پست کليدي داشتند. رئيس دانشگاه تهران بودند، وزير مخابرات بودند و رياست سازمان برنامه را برعهده داشتند و بعدم که معاون اول رئيس جمهور شدند. حالا اگر نگاهي به عملکرد ايشان در هر چهار پست داشته باشيم ايشان يک مديريت کاملا متوسط رو به ضعيف داشتند. واقعيت اين است که ايشان هيچ وقت يک مدير قوي نبودند و با توجه به توانايي هايشان مي توان با قاطعيت گفت که آقاي عارف يک فرد آکادميک هستند مي توانند به عنوان استاد دانشگاه بسيار مفيد عمل کنند اما نمي تواند رييس جمهور يا رييس مجلس خوبي باشند. بنابراين به طورکلي سرمايه گذاري فراکسيون اميد بر روي آقاي عارف يک اشتباه راهبردي محض است».
ليست اميد عملکرد موفقي نداشته است
روزنامه آرمان نيز در مطلبي نوشته است :«برخي افراد نا آشنا کارها را به افرادي غير متخصص و ناآشنا مي سپارند در حالي که بايد کار را به کاردان سپرد. در شوراي شهر، اينکه مي گوييم اصلاح طلبان بروند، يعني کساني که به مسائل و امور شهري آشنايي دارند بايد به شورا راه يابند، اما متاسفانه اين امر حاصل نشد.»
اين روزنامه در ادامه نوشت: «فراکسيون اميد مجلس عملکرد چندان موفقي نداشته است.»
اين روزنامه مدعي اصلاحات تصريح کرد: «متاسفانه جرياني ساخته شد تحت عنوان شوراي عالي سياست گذاري که بيش از 50 درصد شوراي هماهنگي موافق آن نبودند. به خصوص با اين اختياراتي که به شوراي عالي داده شد.»
گفتني است شوراي عالي سياست گذاري اصلاح طلبان که در آستانه انتخابات مجلس دهم شکل گرفت، به محفلي چند نفره براي بستن ليست هاي رانتي و قبيله اي بدون در نظر گرفتن اصل شايسته سالاري تبديل شد.
تجربه چند انتخابات گذشته ازجمله شوراي شهر تهران نشان مي دهد که مدعيان اصلاحات هر فرآيند سياسي را با پول جلو برده اند تا آنجا که در بسته شدن ليست اميد براي انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و همچنين پنجمين دوره شوراي شهر تهران پاي پول به ميان آمد و مدعيان اصلاحات صراحتاً اعلام کردند که اين دو ليست به صورت رانتي و با زد و بند سياسي در پستوها بسته شده است.
«سلفي حقارت»، «شهردار مستعفي»، «افشاگري الهه کولايي درباره ليست رانتي اميد در انتخابات مجلس دهم»، «افشاگري فاطمه دانشور درخصوص ليست رانتي اميد در شوراي شهر پنجم»، «اظهارات متعدد درباره زد و بند سياسي در بستن ليست اميد» و...بخشي از حواشي «تَکرار اميد»! توسط سران اصلاحات است.
سرويس سياسي – روزنامه زنجيره اي شرق طي يادداشتي قدس را مسئله اي عربي خوانده و به رويکرد کشورمان در اين مسئله پرداخته و نوشت : «در ماه هاي اخير، پس از اقدام نسنجيده آمريکا در انتقال سفارت خود به قدس، دو بار اجلاس سران کشورهاي اسلامي در استانبول تشکيل شد و هماهنگي هايي براي درپيش گرفتن سياست مشترک و پشتيباني از مواضعي که اعراب براي حل مسئله خود در فلسطين اتخاذ خواهند کرد، به عمل آمد.»
در ادامه اين يادداشت آمده است : « مشارکت ايران با ديگر کشورهاي عربي و اسلامي در هرگونه اقدام دسته جمعي از سنگيني و هزينه هاي به دوش کشيدن انفرادي بار اين مسئله عربي خواهد کاست و بهانه جويي عليه ايران را که متاسفانه بيشتر از سوي کشورهاي عربي به آن دامن زده مي شود، خنثي خواهد کرد.»
نويسنده افزوده است: «از شعارهاي تحريک کننده کاري ساخته نيست و سودي به دست نمي آيد. با نشان دادن مقاصد صلح آميز و ترجيح دادن راه حل مسالمت آميز ديپلماتيک است که مي توان فضاي امني براي سرمايه گذاري داخلي و خارجي ايجاد کرد ...و اجازه داد که در شرايط برد-برد، قدرت واقعي در سايه توسعه اقتصادي و توليد و اشتغال نصيب کشور شود.»
درباره اين يادداشت نکات متعددي وجود دارد که بايستي به آن ها اشاره کرد، نخست آن که نويسنده فلسطين به عنوان مسئله نخست و اساسي جهان اسلام در مقابله با دشمنان را صراحتا مسئله اي عربي مي خواند و اين گونه تحليل مي کند که اين موضوع ارزش تقابل با غرب را ندارد چرا که اصولا مسئله اي عربي است و نهايتا بايد به اجلاس هاي بين المللي و در کنار ديگر کشورهاي عربي و اسلامي بسنده کرده و گام فراتر نگذاشت!
انقلاب اسلامي قدس را مسئله اساسي و نخست جهان اسلام مي داند و با نزديک شدن به «روز جهاني قدس» اهميت اين روز و مسئله بيش از پيش نمايان است ولي مدعيان اصلاحات هيچ وقت به اين مسئله اعتقاد نداشته و هم پاي قدرت هاي غربي از جمله آمريکا منافع رژيم صهيونيستي را مهم تر از مصالح جهان اسلام مي دانسته اند و مي دانند.
نکته دوم اين که روزنامه زنجيره اي شرق از بازي برد برد و لزوم حرکت در مداري که تحريم ها بازنگردد سخن مي گويد و به اين نکته اشاره نمي کند که اين بازي تاکنون چه نفعي براي ايران داشته است، آيا تحريم ها برداشته شد؟ منافع اقتصادي ايران همزمان با انجام همه تعهدات از سوي جمهوري اسلامي تامين گرديد؟ آمد و شد هيئت هاي اقتصادي غربي سودي به حال مردم ايران در برداشت؟ پاسخ همه اين سوال ها منفي است پس چرا بايستي روش پيشين را ادامه داد؟
ديروز حاميان دلچسب؛ امروز فرصت طلبان بي صداقت!
روزنامه شهروند در شماره روز پنج شنبه در واکنش به پاسخ منفي جمعي از سلبريتي ها به دعوت افطاري رييس جمهور نوشت: «رد دعوت به اين صورت نوعي بي صداقتي و حتي فرصت طلبي تلقي مي شود و به همين دليل بسياري از هنرمندان نه تنها به آن حرکت نپيوستند بلکه برخلاف آن را اعلام کردند.»
در يادداشت شهروند با اشاره به واکنش سخنگوي دولت به اين رويداد، آمده است: «نكته ديگر سخنان ايشان پرسش درباره رنگين تر بودن سفره پارسال نسبت به امسال و مقايسه اين دو سال با يكديگر است و اين كه چرا سال گذشته چنين رفتاري را از خود نشان ندادند؟! اين بيان نوعي استفهام انگاري است و مي خواهد بگويد كه سفره امسال رنگين تر است، پس چرا سال گذشته آمدند؟ در مقايسه دو سال يك نكته را نبايد فراموش كرد، اين كه سفره سال گذشته يك چيز در آن بود كه امسال نيست يا حداقل برخي گمان مي كنند كه نيست و آن اميد است. اين تفاوت خيلي مهم است.»
شهروند نوشت: «درواقع شايد اعتراضات ربطي به تفاوت امسال و پارسال ندارد، بلكه به امور ديگري مربوط است ولي اين زبان بيان شده است. مساله اصلي مجموعه مطالبات گسترده اي است كه براي سال ها متراكم شده است و اكنون مجال ابراز دارد. ولي فراموش نكنيم كه از سال گذشته تا امسال هم تحولات زيادي رخ داده است. اگر نقبي به اظهارات و گفته هاي دوران انتخابات بزنيم و با وضع فعلي مقايسه كنيم، اين تفاوت ها آشكارتر مي شود. همان طور که گفته شد، اگر در اين نحوه رفتار برخي از هنرمندان نيز نوعي كم صداقتي و بي تجربگي وجود داشته باشد ولي بايد به گونه اي پاسخ داده مي شد كه بتواند اين دو ضعف را نشان دهد، نه آن كه كل ماجرا را ناديده گرفت.»
سلبريتي هاي پشيمان گرچه بايد نسبت به حمايت تمام عيار خود از روحاني پاسخگو باشند، اما طرفه مساله، برخورد دوگانه مدعيان اصلاحات است؛ وقتي سلبريتي ها هشتگ «با روحاني تا ۱۴۰۰» مي زدند، دلچسب افراطيون مدعي اصلاح طلبي بودند و نقل محافل رسانه اي شان، امروز که از راي خود پشيمانند، از ديدگاه مدعيان اصلاحات شده اند پوپوليست و بي صداقتي و فرصت طلبي! کارکرد سلبريتي ها براي اين جماعت تنها زمان انتخابات است.
به استهزاگرفتن شعار «زنده باد مخالف من» توسط مدعيان اصلاحات
روزنامه آفتاب يزد در مطلبي نوشت:«القصه وقتي چند هنرمند يا سلبريتي نامه دعوت رئيس جمهور را در اينستاگرام هاي خود گذاشتند و نوشتند که «به افطاري حسن روحاني نمي آييم» برخي از رسانه هاي اصلاح طلب...به آنها تاختند. في المثل يکي از اين رسانه ها به پرويز پرستويي گفته بود: «تو حرف نزن؛ يادت رفته از قاليباف حمايت کردي؟!» يکي ديگر تحليل نوشته بود که اينها سطحي هستند و اقداماتشان ارزش وقت گذاشتن ندارد. ديگري گفته بود اين هنرمندان موج سوار و نان به نرخ روزخور هستند. خلاصه از اين دست تحليل ها اين يکي دو روز کم نوشته نشد.»
اين روزنامه در ادامه نوشت: «به هر حال همانطور که عرض شد «ما» بعضي مواقع شعار «زنده باد مخالف من» را نافرم به استهزاء مي گيريم... اين يک پارادوکس زشت است که اصلاح طلبان بايد هر چه زودتر تکليف خود را با آن روشن کنند. بالاخره بايستي مشخص کنيم ورود هنرمندان و سلبريتي ها به سياست درست است يا خير. اگر اشتباه است چرا موقع انتخابات برايشان نوشابه باز مي کنيم و اگر خوب است چرا حالا که از رئيس جمهور خود رضايت ندارند آنان را لعن و نفرين مي کنيم؟».
دولت گوش شنوايي ندارد!
روزنامه اعتماد در شماره پنج شنبه خود يادداشتي را پيرامون رابطه اقتصاددانان و دولت منتشر کرده است. نويسنده در اين يادداشت به اين موضوع پرداخته که چرا رابطه ميان دولت و اقتصاددانان بسيار ضعيف است.
در ابتداي اين يادداشت آمده است: «سكوت اقتصاددانان در شرايط كنوني بر كسي پوشيده نيست. اما در باب دلايل اين سكوت كه به نوعي كمرنگ شدن رابطه بين سياستگذار و اقتصاددانان را نشان مي دهد، بايد اضافه كنم يكي از مشكلات ساختاري در اقتصاد ما پايين بودن سطح سواد اقتصادي است؛ مشكلي كه اندك اندك به صف طولاني معضلات اقتصادي ما افزوده شده است و راه حل آن هم چيزي نيست جز تمركز روي به روز كردن و ارتقاي آن به وسيله بهبود سيستم آموزشي.»
اين يادداشت در ادامه افزوده است: «...همين عامل سبب شده برخي به مناصب عاليه دولتي در كشور برسند در حالي كه همچنان مفاهيم اوليه اقتصادي را به درستي نمي شناسند. نتيجه اينكه زبان و ادبيات اين دولتمردان با اقتصاددانان فاصله گرفته و اين افراد نمي توانند گفته هاي اقتصاددانان را متوجه شوند. بخشي از محدود شدن رابطه بين اقتصاددانان و سياستگذاران نيز به همين عامل بازمي گردد.»
در بخش ديگري از اين نوشتار تاکيد شده است: «زبان و ادبيات اقتصاددانان با عموم جامعه نيز متفاوت است چراكه سواد عمومي اقتصاد در كشور پايين است و همين موجب شده نوع نگاه به مفاهيم اقتصادي در كشور متفاوت باشد، مردم جامعه ما هنوز هم تعريف درستي از مفاهيمي چون ركود، رونق و تورم ندارند. لازم است شرايطي را ايجاد كنيم تا در جهت بالا بردن و نهادينه كردن مفاهيم علم اقتصاد در كشور اقدام شود و فاصله اقتصاددانان با سياستگذاران و همچنين مردم كم و كمتر شود.»
در اين رابطه لازم به ذکر است که متاسفانه دولت تدبير و اميد همواره در برابر منتقدان خود موضع گرفته و کمتر به حرف ها و استدلال هاي ايشان گوش فرا داده است. البته در اين رفتار دولت، روزنامه هاي زنجيره اي نيز سهيم هستند و براي اين ادعا شواهدي بسيار در عملکرد پنج سال گذشته اين روزنامه ها وجود دارد.
در اين يادداشت به عدم رابطه ميان دولت و اقتصاددانان پرداخته شده اما دولت در همه زمينه گرفتار اين مشکل است. براي نمونه در موضوع مذاکرات هسته اي دولتمردان به هيچ روي به سخن و استدلال هاي متقن منتقدان گوش فرا ندادند و در اين راه با تشويق روزنامه هاي طيف مدعي اصلاح طلبي نيز مشايعت شدند. امروز مي بينيم که اگر گوش شنوايي بود بسياري از مسايل ممکن بود اينگونه پيش نيايد.
عارف مي تواند يک استاد دانشگاه باشد
نه رئيس جمهور يا رئيس مجلس!
روزنامه بهار در گزارشي به بررسي شکست فراکسيون اميد مجلس در کسب کرسي رياست مجلس پرداخت و طي گفت و گو با يکي از نمايندگان ادوار اصلاح طلب مجلس نوشت : «فراکسيون اميد در مجلس، يک فراکسيون محکم و منسجمي نيست و کاملا از هم پاشيده و يک حالت فانتزي پيدا کرده است. در حالي که يک سرمايه گذاري انجام شده است و مردم پاي صندوقهاي راي رفتند ...اما الان فراکسيوني تشکيل شده است که نه انسجام دارد و نه عملکرد مناسبي. حتي برخي در داخل اين فراکسيون آقاي عارف را قبول ندارند.»
در ادامه اين نوشتار آمده است : « آقاي عارف در دولت اصلاحات چهار پست کليدي داشتند. رئيس دانشگاه تهران بودند، وزير مخابرات بودند و رياست سازمان برنامه را برعهده داشتند و بعدم که معاون اول رئيس جمهور شدند. حالا اگر نگاهي به عملکرد ايشان در هر چهار پست داشته باشيم ايشان يک مديريت کاملا متوسط رو به ضعيف داشتند. واقعيت اين است که ايشان هيچ وقت يک مدير قوي نبودند و با توجه به توانايي هايشان مي توان با قاطعيت گفت که آقاي عارف يک فرد آکادميک هستند مي توانند به عنوان استاد دانشگاه بسيار مفيد عمل کنند اما نمي تواند رييس جمهور يا رييس مجلس خوبي باشند. بنابراين به طورکلي سرمايه گذاري فراکسيون اميد بر روي آقاي عارف يک اشتباه راهبردي محض است».
ليست اميد عملکرد موفقي نداشته است
روزنامه آرمان نيز در مطلبي نوشته است :«برخي افراد نا آشنا کارها را به افرادي غير متخصص و ناآشنا مي سپارند در حالي که بايد کار را به کاردان سپرد. در شوراي شهر، اينکه مي گوييم اصلاح طلبان بروند، يعني کساني که به مسائل و امور شهري آشنايي دارند بايد به شورا راه يابند، اما متاسفانه اين امر حاصل نشد.»
اين روزنامه در ادامه نوشت: «فراکسيون اميد مجلس عملکرد چندان موفقي نداشته است.»
اين روزنامه مدعي اصلاحات تصريح کرد: «متاسفانه جرياني ساخته شد تحت عنوان شوراي عالي سياست گذاري که بيش از 50 درصد شوراي هماهنگي موافق آن نبودند. به خصوص با اين اختياراتي که به شوراي عالي داده شد.»
گفتني است شوراي عالي سياست گذاري اصلاح طلبان که در آستانه انتخابات مجلس دهم شکل گرفت، به محفلي چند نفره براي بستن ليست هاي رانتي و قبيله اي بدون در نظر گرفتن اصل شايسته سالاري تبديل شد.
تجربه چند انتخابات گذشته ازجمله شوراي شهر تهران نشان مي دهد که مدعيان اصلاحات هر فرآيند سياسي را با پول جلو برده اند تا آنجا که در بسته شدن ليست اميد براي انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و همچنين پنجمين دوره شوراي شهر تهران پاي پول به ميان آمد و مدعيان اصلاحات صراحتاً اعلام کردند که اين دو ليست به صورت رانتي و با زد و بند سياسي در پستوها بسته شده است.
«سلفي حقارت»، «شهردار مستعفي»، «افشاگري الهه کولايي درباره ليست رانتي اميد در انتخابات مجلس دهم»، «افشاگري فاطمه دانشور درخصوص ليست رانتي اميد در شوراي شهر پنجم»، «اظهارات متعدد درباره زد و بند سياسي در بستن ليست اميد» و...بخشي از حواشي «تَکرار اميد»! توسط سران اصلاحات است.