ژست طلبكاري دولت خسارت هاي برجام را جبران نمي كند


    خبر ويژه 
ژست طلبكاري دولت خسارت هاي برجام را جبران نمي كند  13 خرداد – 97
نه فقط بدهکار که مجرم اصلی خامنه ای وپاسداران اند که بدون اطلاع وموافقت مردم بطور مخفی برنامه هسته ای را دنبال کردند به نیت اینکه دارای سلاح هسته ای شوند . در حالی که میلیاردها میلیارد سرمایه کشور بهدر رفت و حاصلش  تحریم  ها وبحران اقتصادی و تورم 44% گرانی وفقر وبیکاری شد  . اکنون هم هرروز سایه تهدیدجنگ  هرروز جدی تر می شود . بنابراین می بایست مجرمان این پرونده محاکمه ومجازات شوند .
دولت درباره برجام سرگرم فرار به جلو است.حال آن که هزينه هاي گزاف يک فرضيه غلط را روي دست مردم و نظام گذاشته است.
    هفته نامه 9 دي در اين زمينه نوشت: تجربه تاريخي برجام اين تجربه تاريخي تلخ نشان داد که با زبان ديپلماتيک، نمي توان با آمريکا سخن گفت، بلکه به طور کلي نبايد با آمريکا سخن گفت. «دولت مذاکره»، «بازنده مذاکره» بود و «تعامل سازنده» به «شکست ويرانگر» تبديل شد. امروز مشخص شد که زبان ديپلماتيک، «نان» نمي شود، بلکه معيشت را هر چه بيشتر گرفتار تنگنا و دشواري مي کند. مذاکره با آمريکا، «راه حل» نيست و هيچ گرهي را نمي گشايد. امروز کافي است نگاه کنيم که مذاکره، با اقتصاد ماچه کرده است و چه تبعات تلخ و جبران ناپذير مادي و معيشتي داشته است. اگر آنچه که ماجراجويي و بي عقلي و هيجان زدگي خوانده مي شد، ناروا بود، عقلانيت ديپلماتيک، هم «چرخ سانتريفيوژها» را متوقف کرد و هم «چرخ اقتصاد» را.

    نويسنده مي افزايد: دولت بايد پاسخگوي «هزينه هاي اقتصادي» نسنجيده کاري اش باشد. دولت عادت کرده که صحنه بازي را در هر زماني به نفع خود تغيير دهد و با فرار به جلو و مدعي و طلبکار شدن، منتقدان خود را به عقب براند و وادار به انفعال و سکوت کند. اما اين بار، کج روي و نسنجيده کاري دولت به حدي است که فرياد اعتراض موافقان و هوادارانش نيز بلند شده است. فکر مذاکره با آمريکا، فرضيه دولت بود که آن را در قالب يک امر حتمي و قطعي، به پاره اي از مردم تحميل کرد و آنها را به واسطه القائات و تحليل هاي دروغين خود، فريفت. اکنون که برجام، شکست خورده و از سوي آمريکا، زيرپا نهاده شده، در حالي که دولت به تمام تعهداتش عمل کرده و صنعت هسته اي را با خسارت هاي بسيار بزرگي روبرو کرده است. دولت به عنوان صاحب اين فرضيه غلط که اصرار فراوان بر تحميل و القاي آن داشت و حتي برخي از «ملاحظات و چارچوب هاي دروني رهبر انقلاب» را نيز ناديده گرفت، بايد پاسخگوي اين «ناکامي» و «شکست» باشد و مشخص کند که چگونه مي خواهد «هزينه هاي اقتصادي گزاف آن» را جبران کند و صنعت هسته اي را به وضع پيشين بازگرداند.

    اگر گفته شود که «عاملان تحميل شدن هزينه اقتصادي گزاف به کشور»، بايد محاکمه شوند، مبالغه نکرده ايم. دولت به جاي اين که خود را در موضع تهاجم قرار دهد و با زبان طلبکارانه سخن بگويد و ديگران را متهم نمايد و ضعف ها وخطاهاي بزرگ خود را از ديدگان مردم، پنهان نگاه دارد، بايد به «اشتباه راهبردي و پرهزينه» خود اعتراف کند و ضمن عذرخواهي رسمي، مسئولان سياست خارجي را برکنار نمايد. افزون بر خطاي اعتماد به آمريکا، دولت بايد از بي اعتمادي به مردم نيز شرمنده باشد و اعتراف کند که در طول سال هاي گذشته، ظرفيت ها و استعدادهاي بومي را معلق نهاده و براي گشايش اقتصادي و معيشتي، به کار نبسته است.