نقد و بررسی " وز حله به كوفه مي رود آب !" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 16 تیر ماه سال 1388
شرایط تحمیل شده ی خفقان کودتائی از سوی کودتا گران آنگونه است که برای دفاع و تبرئه کردن رفسنجانی مکاراز اتهامات وارده، می بایست به سفر سعدی به عتبات آویزان شد"
شرایط را کودتا گران متحجر و خرافه پرستان انگلیسی حاکم با پاسداران کودتاگر شریک اصلی درقدرت البته با پشتیبانی لوطی جماران آنگونه بر رقبای شکست خورده تنگ و بسته کرده اند و سانسور و خفقان و ضرب و شتم و بگیر و به بند وشکنجه و اعتراف گیری واتهام های سنگین زدن به رهبران رقیب و حامیان شان را تنگ کرده اند که سرمقاله نویس حامی رفسنجانی بدلیل ترس ناچار شده است که برای دفاع ازآخوند رفسنجانی بساز و بفروش غارتگر با آویزان شدن به سفرسعدی به عتبات وتوصیف از کنار دجله و فرات و حله و کوفه با صحرای سوزان عراق وعبور ازاین مکان ها روی آورده است تا برسد به اینکه بگوید ارزش برخی از انسان های انقلابی در سر زمین ایران که خدمات شان ثبت شده که با ارزش و ماندگار تر از صد ها دجله و فرات فوج قوج تولیده کننده ی سرمایه نامیده شده است البته گفته نشده است چگونه و برای کی سرمایه تولید شده است که 80% جمعیت کشور بر زیر خط فقر اقتصادی بسر می برند و روند روز افزون تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند ؟
مهمتر اینکه مقاله نویس گله کرده است که چرا از این تولید کنندگان فوج سرمایه ها نه اینکه به نحو احسن استفاده نمی شود ، بلکه بر عکس مورد بد ترین تهاجم و توهین و اتهامات واقع می شوند؟
البته مشخص نیست که چرابا اینهمه ستایش و تبلیغ و تمجید که از روباه مکار و بساز و بفروش شده است و از خدمات سرمایه وی قبل از انقلاب گفته شده که هزینه انقلاب کرده است . در صورتیکه همان زمان هم به افتخار بساز و بفروشی مشغول بوده است و ادعای عدم بهره برداری سوء مالی از بیت المال پس از انقلاب شده است . همچنین مدعی مدیریت کردن در دوجبهه ی جنگ خانمان بر انداز ضدملی و ضد میهنی 8 ساله ی ایران و عراق و در پشت جبهه در زمینه اجرائی برایش رقم زده شده است . به خصوص از دوران ساز ندگی وی گفته شده آنگونه که مورد حسادت دیگران واقع شده است .
اکنون پرسش است که چگونه است با وجود داشتن این تاریخچه ی طولانی مبارزاتی و خدماتی که برای رفسنجانی ترسیم شده است .اگر این ادعا واقعیت دارد و اقداماتش بطور ریشه ای بوده است . چرا می بایست همانگونه که اعتراف شده است وی مورد انتقاد و کینه و دشمنی هردو جناح مدعی اصول گرا واصلاح طلب واقع شود؟ همچنین چرا در میان مردم ایران شایعاتی پیرامون میزان ثروت و دارائی های رفسنجانی و اعضای خانواده اش مطرح است . بطوریکه در خیزش های اعتراضی دوران رفسنجانی که در برخی از شهر ها همچون شیراز و مشهد و اراک و اسلامشهر و قزوین وتبریز به وقوع پیوست . فریاد مرگ بر شاه اکبر شاه سر داده شد . البته در لیست 44 نفره مفاسد اقتصادی و کلان دزدان منابع کشور که از سوی عباس پالیز دار در دانشگاه همدان در سال گذشته اعلام شد به نام رفسنجانی و آقازاده های وی اشاره وگفته شد یک قلم صاحب یک سوم جزیره ی کیش می باشند . همینطور پاسدار کوتوله ی سیاسی احمدی نژاد نیز در مناظره ی تلویزیونی نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی به ضریب غارتگری رفسنجانی و اعضای خانواده هایش اشاره کرد.
در خاتمه اینکه سئوال مهم کلیدی این است که اگراجرای اینگونه خدمات ادعا شده با مدیریت اجرائی در گذشته رفسنجانی که اذعان شده در دو جبهه انجام شد. پس چرا ساختار رژیم تروریستی آخوندی � کودتائی در بستری سوق داده شده است که شرایط آنگونه شد که فضا برای قدرت گیری یک پاسدار گماشته به نام احمدی نژاد مهیا شد . وحشتناک تر اینکه اکنون برای رئیس جمهور دور دوم شدنش منتهی به کودتای پاسداران انجامید . بدتر اینکه وضعیت اقتصادی کشور و اوضاع معیشتی مردم ایران برای چه هرروز بد و بد تر شده است؟ آیا واقعیت این نیست که این رژیم تروریستی آخوندی دین فروش تغییر پذیر و اصلاح شدنی نمی باشد. زیرا در این حومت استبداد دینی، نقش اساسی تضمین قدرت و ثروت و ابزار سرکوب و جنایت و خیانت و کودتا داشته دین ابزاری شده داشته است . مشروط بر اینکه در این رژیم کودتائی از رأس تا ذیل آن آلوده به همه گونه فساد و جنایت و خیانت و تبعیض و بی قانونی و دزدی و غارتگری می باشد که سابقه ی 30 ساله دارد. بطوریکه هر گز مهره ی سالمی در آن یافت نمی شود. جز اینکه 30 سال است که جنگ قدرت و ثروت بیرحمانه برای جناح مغلوب از سوی باند مافیائی کودتا گر حاکم ادامه داشته است که 4 سال است نوبت به جنگ افروزان و قداره بندان خیابانی پاسداران و بسیجیان رسیده است که سهم خواهی انحصاری از قدرت و ثروت طلب می کنند . چونکه در 4 تیر 88 اعتراف و اعلام کردند که 26 سال در صف نوبت و انتظار دسترسی به کسب قدرت بودند . برای همین اکنون برای ادامه ی قبضه ی قدرت آشکارا دست به کودتا زده اند و حاضر نیستند نه اینکه به پادگان های نظامی شان بر گردند، بلکه هیچ مهره رقیب را حاضر نمی باشند تا که تحمل کنند . زیرا که کودتا گران حاکم قدرت انحصاری را با انباشت هر چه بیشتر ثروت برای خود می خواهند و هیچ سهم و نقشی برای رقیب قائل نمی باشد. بنابراین تنها راه نجات و برون رفت از شرایط کنونی حاکم شده در ایران تلاش همگانی برای تغییرات دمکراتیک در ایران است.
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 16 تیر ماه سال 1388
شرایط تحمیل شده ی خفقان کودتائی از سوی کودتا گران آنگونه است که برای دفاع و تبرئه کردن رفسنجانی مکاراز اتهامات وارده، می بایست به سفر سعدی به عتبات آویزان شد"
شرایط را کودتا گران متحجر و خرافه پرستان انگلیسی حاکم با پاسداران کودتاگر شریک اصلی درقدرت البته با پشتیبانی لوطی جماران آنگونه بر رقبای شکست خورده تنگ و بسته کرده اند و سانسور و خفقان و ضرب و شتم و بگیر و به بند وشکنجه و اعتراف گیری واتهام های سنگین زدن به رهبران رقیب و حامیان شان را تنگ کرده اند که سرمقاله نویس حامی رفسنجانی بدلیل ترس ناچار شده است که برای دفاع ازآخوند رفسنجانی بساز و بفروش غارتگر با آویزان شدن به سفرسعدی به عتبات وتوصیف از کنار دجله و فرات و حله و کوفه با صحرای سوزان عراق وعبور ازاین مکان ها روی آورده است تا برسد به اینکه بگوید ارزش برخی از انسان های انقلابی در سر زمین ایران که خدمات شان ثبت شده که با ارزش و ماندگار تر از صد ها دجله و فرات فوج قوج تولیده کننده ی سرمایه نامیده شده است البته گفته نشده است چگونه و برای کی سرمایه تولید شده است که 80% جمعیت کشور بر زیر خط فقر اقتصادی بسر می برند و روند روز افزون تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند ؟
مهمتر اینکه مقاله نویس گله کرده است که چرا از این تولید کنندگان فوج سرمایه ها نه اینکه به نحو احسن استفاده نمی شود ، بلکه بر عکس مورد بد ترین تهاجم و توهین و اتهامات واقع می شوند؟
البته مشخص نیست که چرابا اینهمه ستایش و تبلیغ و تمجید که از روباه مکار و بساز و بفروش شده است و از خدمات سرمایه وی قبل از انقلاب گفته شده که هزینه انقلاب کرده است . در صورتیکه همان زمان هم به افتخار بساز و بفروشی مشغول بوده است و ادعای عدم بهره برداری سوء مالی از بیت المال پس از انقلاب شده است . همچنین مدعی مدیریت کردن در دوجبهه ی جنگ خانمان بر انداز ضدملی و ضد میهنی 8 ساله ی ایران و عراق و در پشت جبهه در زمینه اجرائی برایش رقم زده شده است . به خصوص از دوران ساز ندگی وی گفته شده آنگونه که مورد حسادت دیگران واقع شده است .
اکنون پرسش است که چگونه است با وجود داشتن این تاریخچه ی طولانی مبارزاتی و خدماتی که برای رفسنجانی ترسیم شده است .اگر این ادعا واقعیت دارد و اقداماتش بطور ریشه ای بوده است . چرا می بایست همانگونه که اعتراف شده است وی مورد انتقاد و کینه و دشمنی هردو جناح مدعی اصول گرا واصلاح طلب واقع شود؟ همچنین چرا در میان مردم ایران شایعاتی پیرامون میزان ثروت و دارائی های رفسنجانی و اعضای خانواده اش مطرح است . بطوریکه در خیزش های اعتراضی دوران رفسنجانی که در برخی از شهر ها همچون شیراز و مشهد و اراک و اسلامشهر و قزوین وتبریز به وقوع پیوست . فریاد مرگ بر شاه اکبر شاه سر داده شد . البته در لیست 44 نفره مفاسد اقتصادی و کلان دزدان منابع کشور که از سوی عباس پالیز دار در دانشگاه همدان در سال گذشته اعلام شد به نام رفسنجانی و آقازاده های وی اشاره وگفته شد یک قلم صاحب یک سوم جزیره ی کیش می باشند . همینطور پاسدار کوتوله ی سیاسی احمدی نژاد نیز در مناظره ی تلویزیونی نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی به ضریب غارتگری رفسنجانی و اعضای خانواده هایش اشاره کرد.
در خاتمه اینکه سئوال مهم کلیدی این است که اگراجرای اینگونه خدمات ادعا شده با مدیریت اجرائی در گذشته رفسنجانی که اذعان شده در دو جبهه انجام شد. پس چرا ساختار رژیم تروریستی آخوندی � کودتائی در بستری سوق داده شده است که شرایط آنگونه شد که فضا برای قدرت گیری یک پاسدار گماشته به نام احمدی نژاد مهیا شد . وحشتناک تر اینکه اکنون برای رئیس جمهور دور دوم شدنش منتهی به کودتای پاسداران انجامید . بدتر اینکه وضعیت اقتصادی کشور و اوضاع معیشتی مردم ایران برای چه هرروز بد و بد تر شده است؟ آیا واقعیت این نیست که این رژیم تروریستی آخوندی دین فروش تغییر پذیر و اصلاح شدنی نمی باشد. زیرا در این حومت استبداد دینی، نقش اساسی تضمین قدرت و ثروت و ابزار سرکوب و جنایت و خیانت و کودتا داشته دین ابزاری شده داشته است . مشروط بر اینکه در این رژیم کودتائی از رأس تا ذیل آن آلوده به همه گونه فساد و جنایت و خیانت و تبعیض و بی قانونی و دزدی و غارتگری می باشد که سابقه ی 30 ساله دارد. بطوریکه هر گز مهره ی سالمی در آن یافت نمی شود. جز اینکه 30 سال است که جنگ قدرت و ثروت بیرحمانه برای جناح مغلوب از سوی باند مافیائی کودتا گر حاکم ادامه داشته است که 4 سال است نوبت به جنگ افروزان و قداره بندان خیابانی پاسداران و بسیجیان رسیده است که سهم خواهی انحصاری از قدرت و ثروت طلب می کنند . چونکه در 4 تیر 88 اعتراف و اعلام کردند که 26 سال در صف نوبت و انتظار دسترسی به کسب قدرت بودند . برای همین اکنون برای ادامه ی قبضه ی قدرت آشکارا دست به کودتا زده اند و حاضر نیستند نه اینکه به پادگان های نظامی شان بر گردند، بلکه هیچ مهره رقیب را حاضر نمی باشند تا که تحمل کنند . زیرا که کودتا گران حاکم قدرت انحصاری را با انباشت هر چه بیشتر ثروت برای خود می خواهند و هیچ سهم و نقشی برای رقیب قائل نمی باشد. بنابراین تنها راه نجات و برون رفت از شرایط کنونی حاکم شده در ایران تلاش همگانی برای تغییرات دمکراتیک در ایران است.
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 16 تیر ماه سال 1388