نقد و بررسی " فرمول فتنه (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 31 تیر ماه سال 1388
"پاسدار قلم بردست ورق پاره کیهان با متقابل به مثل کردن خطبه خوانی رفسنجانی، وی را طلحه و معاویه خطاب کرده که در برابر علی یا لوطی جماران ایستاده که باید حذف گردد"
پاسدار قلم بردست ومداح و نوحه گر و مجیز گوی پاسداران کودتاگر و لوطی جماران که پس از برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتصاباتی22 خرداد و اعلام نتایج آن و واکنش های رخ داده شده پس از آن آنچنان منفور و نامشروع شده است که این روز و شب ها تظاهر کنندگان ناراضی از توی خیابان های اطراف دانشگاه تهران و زمین چمن دانشگاه تهران نماز جمعه ی تهران گرفته تا حضور بر پشت بام های خانه ها در شب ها مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای نثار وی و فرزند نا خلفش مجتبی می کنند . آنگونه که برای این فرزند نا خلف متبی خامنه ای که بیش از یک میلیارد دلار پول به غارت برده اش اخیراً در انگلیس بلوکه شده آرزوی مرگ شده است تا به جای بابا رهبر نشود . اما همکار سربازجو حسین شریعتمداری به پیروی از وی و با وارونه گوئی کردن و فراموشی جنگ قدرت و ثروت و انحصاری کردنش حذف رقیب مغلوب بشدت از سوی کودتا گران با پشتیبانی لوطی جماران طراحی و دنبال شد ه است . اکنون ادامه ی این طرح به رفسنجانی پریده وبه وی تشر تهدید آمیز زده شده است که چرا تمنای قدرت چنان از وی دل ربوده است که تبدیل به طلحه شده و علی یا لوطی جماران را که در مقابلش در میدانرزم ایستاده و پیش رویش می باشد نه اینکه ندیده و در کنارش قرار نگرفته است ، بلکه از پشت دارد به وی خنجر می زند؟
خلاصه قلم بر دست پاسدار با بدل یا تک زدن به خطبه ی نماز جمعه به رفسنجانی که با مثال تاریخی از زمان محمد به رقیب پیام داد و خود را جای علی نشاند. اکنون باوارد کردن توپ توی زمین رفسنجانی، که سناریوی نه علی که معاویه در برابر لوطی جماران علی شده برایش ترسیم شده است . یعنی با همان شیوه ی مرسوم آخوندی ? حوزوی به در گفتن تا دیوار بشنود و گفتمان ایما و اشاره ای با رفسنجانی بر خورد و بر زیر تیغ سئوال برده شده است . زیرا که زبان زرگری دین ابزاری شده تبدیل نه به جنگ زرگری عمومی بازار زرگران برای کلاه گذاشتن سر مشتریان نا آگاه خودشان، که اکنون رقابت وجنگ سخت میان خود زرگران و زر اندوزان است که با زبان دین زرگری شده زرگران به مصاف هم بر خاسته و صف آرائی نموده اند تا در نهایت ه در پایان این دوئل باند مغلوب برای همیشه حذف گردد . زیرا که پارامتر حضور مردم به خصوص نسل جوان آگاه و مبارز و سیاسی شده وارد صحنه شده است . طوریکه این حضور پررنگ و مداخله گر به ویژه جوانان موجب شده است تا که همچون گذشته امکان هر گونه چانه زنی و سازش میان زرگران زر اندوز در گیر جنگ قدرت پرستان و ثروت اندوزان در رأس نظام کودتائی از بین برود. از سوی دیگر قلم بر دست پاسدار درادامه ی یادداشت روز خودبا تشبیه سازی و مقایسه کردن نفاق و عداوت را در خانواده ی رفسنجانی موروثی دانسته است وبا میان بر زدن از راه دور خودش را به شرایط کنونی رسانیده و برای اینکه رفسنجانی و رقیب مغلوبرا مخاطب قراردهد پیش مقدمه و بستر سازی کرده است تا که توانسته در دنباله نتیجه گیری تهدید آمیز و خط و نشان کشیدن کند تا در نهایت این چنین به زخم فتنه بقول فلسفی ? تاریخی یاد کرده است:
"چرا راه دور برويم؟ از همين روز و روزگار خود بپرسيم كه چگونه زخم فتنه سرباز كرد و رجالي را در كام خويش كشيد؟ و چرا تا اين زخم مي خواهد به هم بيايد و بهبود يابد، ديگر بار تازه مي شود؟ اگر قرار باشد يك بررسي ضداطلاعاتي درباره حوادث پرفراز و نشيب اين چند سال و ماه اخير داشته باشيم، چه قضاوتي بايد بكنيم؟ ما دستگاه ضداطلاعاتي قوي داريم و اگر به يافته هاي آن پايبند باشيم، اين فتنه ها و رخنه ها آسيب شناسي شده است. فتنه هايي از اين دست، يك روند است در تاريخ. قاعده و قانون و فرمول دارد. با نگاه فلسفه تاريخي، مي توان آن قواعد را شناخت. همواره منتظر پيامدهاي خيانت شما بودم وآ ثار فريب خوردگي را در سيماي شما دريافته بودم. لباس دين شما را از من مي پوشاند اما صدق باطنم، پنهان شما را بر من مي نماياند"
بالاخره اینکه پاسدار همکار سر باز جو حسین شریعتمداری در پایان یادداشت روز خود بطور شفاف مخاطبانش را برجسته کرده و به اینان پیام تهدید آمیر جدی داده است که اگر چنانچه سکوت نکنند و تسلیم نشوند. باید بدانند که به چالش کشیدن نتایج نمایش خیمه شب بازی 22 خرداد و عدم برسمیت شناختن ریاست جمهوری پاسدار گماشته احمدی نژاد و ایستادن در برابر لوطی جماران که صحه بر پایان ونتایج معرکه گردانی نمایش خیمه شب بازی گذاشت ولی شاکیان خواهان ابطال شدنش هستند که اینگونه اقدامات گناه کوچکی نمی باشد که قابل چشم پوشی کردن باشد و تأکید کرده که دیگر صبر و تحملی بیش از این در کار نمی باشد زیرا که ازاین به بعد کسی از این اطاعت پذیری جبهه ی لوطی جماران و پاسداران کودتاگربیرون بزند و در برابرش بایستد با اینان چنین بر خورد خواهد شد:
"انتخابات بهانه است، دولت احمدي نژاد هم. ?سيد علي? خار چشم است و نظام مقتدر جمهوري اسلامي هم. مقتداي ما و ملت و نظام اسلامي به تبعيت از او، پروژه قرن جديد آمريكايي و خاورميانه جديد را به تلي از خاكستر بدل كردند و ابهت ابرقدرت قرن را قدرتمندانه به چالش گرفتند. اين كم گناهي نيست در نگاه فراعنه اي كه دنيا را زير پنجه خويش مي يافتند اما ناگهان روياي بزرگشان به كابوسي واقعي بدل شد. دشمن ما آنانند و ما نيز منزجر از آنان. بي عقلي و خرد آشفتگي است اگر كسي در اين ميان، جبهه دشمن و دوست را گم كند و به خيال خود در درون جبهه هاي خودي پاپيچ ملت و حاكميت شود. البته به صبر و سعه صدر ماموريم در اين معركه. اما خطاست كسي يا كساني خيال كنند نظام و مردم در برابر خط خطا و خيانت فقط صبوري مي كنند يا احيانا باج مي دهند. از اينجا به بعد را نمي توانند پيش بيني كنند و چه بسا خطري كرده باشند پرهزينه و ناسنجيده. جبهه بزرگ انقلاب اگر تا اينجا در برابر فتنه انگيزان بردباري كرده و شكيبايي ورزيده، نه از سر ضعف و انفعال يا خوف كه صرفا به اعتبار متابعت از مقتداي عزيزتر از جان بوده است. خطاست گمان كنند اينجا كوفه و علي تنهاست. نه، اگر قرار باشد كساني از اردوگاه انقلاب بيرون بروند، سر به شورش بگذارند و نصيحت در آنها اثر نكند، ملت بزرگ ايران و مردان پاكباخته و بي تعلق آن پاي مولا و مقتداي خويش ايستاده اند. صبر را حدي است و اگر فتنه گران كار به گردن كشي كشاندند، با همه تلخي ابا نداريم از پي كردن شتر فتنه كه خداوند فرمود ?الفتنه اكبر من القتل?."
هستند کسانی که به خاطر دارند که چگونه جزو افتخارات مرد توفان شاپور بختیار در دولت موقت 63 روزه یوی بود که ساواک را منحل کرد . یعنی اینکه بااعلام منحل کردن سواک تیر خلاص بر شقیقه رژیم پیشین شلیک شد . برای اینکه آن رژیم استبدادی و جدا شده از مردم قادر نبود که بدون اتکاء به نیروهای سرکوبگر ووحشت آفرین به بقای خودش ادامه دهد. اما درست است که این رژیم تروریستی قرون سطائی هم تجربیات زمان شاه را دارد .هم اشتباهات شاه را تکرار نمی کند که فضای باز سیاسی دهد و دیوار اختناق و سانسور و سرکوب را شل کند که منجر به شتاب دادن فروپاشی اش شود . از سوی دیگر 30 سال حاکمانش تلاش مستمر کرده اندتا هم رابطه ی نسل جوان با سازمان های سیاسی و انقلابی قبل از انقلاب را قطع کنند که عمر فعالیت سیاسی شان در فضای نیم بند دمکراتیک پس از انقلاب بس کوتاه بود واینان را غیر سیاسی کنند که خطری از جانب نسل جوان حاکمان را تهدید نکند. همچنین پیوسته کوشش شد تا در شرایط خفقان و سانسور و سرکوب حاکم شده به حساب برنامه ریزان پشت پرده جوانان نا آگاه نسبت به مسائل پیرامونی و اجتماعی و بیرونی خودشان نگه داشته شوند . اما برنامه ریزان پشت پرده اینجا را نخوانده بودند که نقش شتاب دار و متحول شدن اطلاع رسانی و سرعت آن از طریق شبکه های ماهواره ای و اینترنتی چگونه می باشد که هیچگونه دستگاه سانسور و ممیز گری و خفقان سازی و وحشت و ارعاب قادر به مهارش نمی باشد . صد البته از طرف دیگر دروغگوئی و عوامفریبی و تناقض و ووارونه و هذیان گوئی ها حاککمان که شیادانه و دینفروشانه در 30 سال گذشته طراحی و اجرا کرده اند خود بهترین زمینه آگاه کردن نسل جوان و بریدن از حاکمان دین فروش و جنگ افروز و غرتگر بوده است .
در خاتمه اینکه شرایط آنگونه شده بود که فقط نیاز به کار زدن آتش زیر خاکستر بود تا شعله های سرکش این آتش نمایان شود. این بستر سازیرا هم مناظره های تلویزیونی نامزدان ریاست جمهوری با افشاگری هائی که شد هموارکرد . زیرا که کارنامه ی سیاه و ننگین 30 ساله ی دولتمردان و رهبر بطور عریان به محاکمه کشانیده شد که نه زمینه کنار زدن خاکستر را فراهم کرد و آتش نمایان شد ، بلکه اگر هر گونه توهمی هم در کار بود ریخته شد . بنابراین نسل جوان خشمگین بی توهم و سیاسی شده و ارد صحنه شد که نه در کنار رژیم تروریستی آخوندی که رو در رویش برای تغییرات موجود ایستاده است . به ویژه اینکه از تهدید و سرکوب و ضرب و شتم و کشته و مجروح شدن و بازداشت و شکنجه شدن هم جا نزده ومیدان مبارزه را نه ترک نکرده است ، بلکه هم بر تجربیات مبارزاتی و هم بر شعور آگاهی سیاسی اش افزوده شده است که منجر به پاک شدن بیشتر زنگار های نا خالصی وصیقل خوردنش شده ودر نهایت موجب شده است که دیوار حجیم اختناق ضربه به بیند و ترک بر دارد . مشخص است که در ادامه ی مسیر مبارزه این ترک تبدیل به شکاف خواهد شد . نمونه اش دستگیری 36 افسری است که قصد پیوستن به مردم در 26 تیر داشتند . البته هر چه این شکاف عمیق تر شود سرعت فرو پاشی نیز شتاب بیشری خواهد گرفت . بنابراین تهدید کردن رفسنجانی و سایر جداشدگان از لوطی جماران نامشروع و تضعیف شده در شرایطی که پاسداران کودتاگر متزلزل در بن بست و بحران قرار دارند اینگونه تهدید کردن ها و خط و نشان کشیدن ها نه نشان از قدرت است که بر عکس از موضع ضعف و استیصال و از سر ناچاری می باشد که اکنون می بایست نه علیه ی مخالفان که بر ای خودی تبدیل به دشمن شده، چنین سیاست تهدید آمیزی که بوی خون از آن به مشام می رسد اتخاذ شود که مفهومش بارز شدن علائم ترس ووحشت از شرایط بشدت بحرانی و آسیب پذیر کنونی می باشد که عبور از آن نه ساده که بس پر هزینه می باشد.
هوشنگ بهداد
چهار شنبه 31 تیر ماه سال 1388
"پاسدار قلم بردست ورق پاره کیهان با متقابل به مثل کردن خطبه خوانی رفسنجانی، وی را طلحه و معاویه خطاب کرده که در برابر علی یا لوطی جماران ایستاده که باید حذف گردد"
پاسدار قلم بردست ومداح و نوحه گر و مجیز گوی پاسداران کودتاگر و لوطی جماران که پس از برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتصاباتی22 خرداد و اعلام نتایج آن و واکنش های رخ داده شده پس از آن آنچنان منفور و نامشروع شده است که این روز و شب ها تظاهر کنندگان ناراضی از توی خیابان های اطراف دانشگاه تهران و زمین چمن دانشگاه تهران نماز جمعه ی تهران گرفته تا حضور بر پشت بام های خانه ها در شب ها مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای نثار وی و فرزند نا خلفش مجتبی می کنند . آنگونه که برای این فرزند نا خلف متبی خامنه ای که بیش از یک میلیارد دلار پول به غارت برده اش اخیراً در انگلیس بلوکه شده آرزوی مرگ شده است تا به جای بابا رهبر نشود . اما همکار سربازجو حسین شریعتمداری به پیروی از وی و با وارونه گوئی کردن و فراموشی جنگ قدرت و ثروت و انحصاری کردنش حذف رقیب مغلوب بشدت از سوی کودتا گران با پشتیبانی لوطی جماران طراحی و دنبال شد ه است . اکنون ادامه ی این طرح به رفسنجانی پریده وبه وی تشر تهدید آمیز زده شده است که چرا تمنای قدرت چنان از وی دل ربوده است که تبدیل به طلحه شده و علی یا لوطی جماران را که در مقابلش در میدانرزم ایستاده و پیش رویش می باشد نه اینکه ندیده و در کنارش قرار نگرفته است ، بلکه از پشت دارد به وی خنجر می زند؟
خلاصه قلم بر دست پاسدار با بدل یا تک زدن به خطبه ی نماز جمعه به رفسنجانی که با مثال تاریخی از زمان محمد به رقیب پیام داد و خود را جای علی نشاند. اکنون باوارد کردن توپ توی زمین رفسنجانی، که سناریوی نه علی که معاویه در برابر لوطی جماران علی شده برایش ترسیم شده است . یعنی با همان شیوه ی مرسوم آخوندی ? حوزوی به در گفتن تا دیوار بشنود و گفتمان ایما و اشاره ای با رفسنجانی بر خورد و بر زیر تیغ سئوال برده شده است . زیرا که زبان زرگری دین ابزاری شده تبدیل نه به جنگ زرگری عمومی بازار زرگران برای کلاه گذاشتن سر مشتریان نا آگاه خودشان، که اکنون رقابت وجنگ سخت میان خود زرگران و زر اندوزان است که با زبان دین زرگری شده زرگران به مصاف هم بر خاسته و صف آرائی نموده اند تا در نهایت ه در پایان این دوئل باند مغلوب برای همیشه حذف گردد . زیرا که پارامتر حضور مردم به خصوص نسل جوان آگاه و مبارز و سیاسی شده وارد صحنه شده است . طوریکه این حضور پررنگ و مداخله گر به ویژه جوانان موجب شده است تا که همچون گذشته امکان هر گونه چانه زنی و سازش میان زرگران زر اندوز در گیر جنگ قدرت پرستان و ثروت اندوزان در رأس نظام کودتائی از بین برود. از سوی دیگر قلم بر دست پاسدار درادامه ی یادداشت روز خودبا تشبیه سازی و مقایسه کردن نفاق و عداوت را در خانواده ی رفسنجانی موروثی دانسته است وبا میان بر زدن از راه دور خودش را به شرایط کنونی رسانیده و برای اینکه رفسنجانی و رقیب مغلوبرا مخاطب قراردهد پیش مقدمه و بستر سازی کرده است تا که توانسته در دنباله نتیجه گیری تهدید آمیز و خط و نشان کشیدن کند تا در نهایت این چنین به زخم فتنه بقول فلسفی ? تاریخی یاد کرده است:
"چرا راه دور برويم؟ از همين روز و روزگار خود بپرسيم كه چگونه زخم فتنه سرباز كرد و رجالي را در كام خويش كشيد؟ و چرا تا اين زخم مي خواهد به هم بيايد و بهبود يابد، ديگر بار تازه مي شود؟ اگر قرار باشد يك بررسي ضداطلاعاتي درباره حوادث پرفراز و نشيب اين چند سال و ماه اخير داشته باشيم، چه قضاوتي بايد بكنيم؟ ما دستگاه ضداطلاعاتي قوي داريم و اگر به يافته هاي آن پايبند باشيم، اين فتنه ها و رخنه ها آسيب شناسي شده است. فتنه هايي از اين دست، يك روند است در تاريخ. قاعده و قانون و فرمول دارد. با نگاه فلسفه تاريخي، مي توان آن قواعد را شناخت. همواره منتظر پيامدهاي خيانت شما بودم وآ ثار فريب خوردگي را در سيماي شما دريافته بودم. لباس دين شما را از من مي پوشاند اما صدق باطنم، پنهان شما را بر من مي نماياند"
بالاخره اینکه پاسدار همکار سر باز جو حسین شریعتمداری در پایان یادداشت روز خود بطور شفاف مخاطبانش را برجسته کرده و به اینان پیام تهدید آمیر جدی داده است که اگر چنانچه سکوت نکنند و تسلیم نشوند. باید بدانند که به چالش کشیدن نتایج نمایش خیمه شب بازی 22 خرداد و عدم برسمیت شناختن ریاست جمهوری پاسدار گماشته احمدی نژاد و ایستادن در برابر لوطی جماران که صحه بر پایان ونتایج معرکه گردانی نمایش خیمه شب بازی گذاشت ولی شاکیان خواهان ابطال شدنش هستند که اینگونه اقدامات گناه کوچکی نمی باشد که قابل چشم پوشی کردن باشد و تأکید کرده که دیگر صبر و تحملی بیش از این در کار نمی باشد زیرا که ازاین به بعد کسی از این اطاعت پذیری جبهه ی لوطی جماران و پاسداران کودتاگربیرون بزند و در برابرش بایستد با اینان چنین بر خورد خواهد شد:
"انتخابات بهانه است، دولت احمدي نژاد هم. ?سيد علي? خار چشم است و نظام مقتدر جمهوري اسلامي هم. مقتداي ما و ملت و نظام اسلامي به تبعيت از او، پروژه قرن جديد آمريكايي و خاورميانه جديد را به تلي از خاكستر بدل كردند و ابهت ابرقدرت قرن را قدرتمندانه به چالش گرفتند. اين كم گناهي نيست در نگاه فراعنه اي كه دنيا را زير پنجه خويش مي يافتند اما ناگهان روياي بزرگشان به كابوسي واقعي بدل شد. دشمن ما آنانند و ما نيز منزجر از آنان. بي عقلي و خرد آشفتگي است اگر كسي در اين ميان، جبهه دشمن و دوست را گم كند و به خيال خود در درون جبهه هاي خودي پاپيچ ملت و حاكميت شود. البته به صبر و سعه صدر ماموريم در اين معركه. اما خطاست كسي يا كساني خيال كنند نظام و مردم در برابر خط خطا و خيانت فقط صبوري مي كنند يا احيانا باج مي دهند. از اينجا به بعد را نمي توانند پيش بيني كنند و چه بسا خطري كرده باشند پرهزينه و ناسنجيده. جبهه بزرگ انقلاب اگر تا اينجا در برابر فتنه انگيزان بردباري كرده و شكيبايي ورزيده، نه از سر ضعف و انفعال يا خوف كه صرفا به اعتبار متابعت از مقتداي عزيزتر از جان بوده است. خطاست گمان كنند اينجا كوفه و علي تنهاست. نه، اگر قرار باشد كساني از اردوگاه انقلاب بيرون بروند، سر به شورش بگذارند و نصيحت در آنها اثر نكند، ملت بزرگ ايران و مردان پاكباخته و بي تعلق آن پاي مولا و مقتداي خويش ايستاده اند. صبر را حدي است و اگر فتنه گران كار به گردن كشي كشاندند، با همه تلخي ابا نداريم از پي كردن شتر فتنه كه خداوند فرمود ?الفتنه اكبر من القتل?."
هستند کسانی که به خاطر دارند که چگونه جزو افتخارات مرد توفان شاپور بختیار در دولت موقت 63 روزه یوی بود که ساواک را منحل کرد . یعنی اینکه بااعلام منحل کردن سواک تیر خلاص بر شقیقه رژیم پیشین شلیک شد . برای اینکه آن رژیم استبدادی و جدا شده از مردم قادر نبود که بدون اتکاء به نیروهای سرکوبگر ووحشت آفرین به بقای خودش ادامه دهد. اما درست است که این رژیم تروریستی قرون سطائی هم تجربیات زمان شاه را دارد .هم اشتباهات شاه را تکرار نمی کند که فضای باز سیاسی دهد و دیوار اختناق و سانسور و سرکوب را شل کند که منجر به شتاب دادن فروپاشی اش شود . از سوی دیگر 30 سال حاکمانش تلاش مستمر کرده اندتا هم رابطه ی نسل جوان با سازمان های سیاسی و انقلابی قبل از انقلاب را قطع کنند که عمر فعالیت سیاسی شان در فضای نیم بند دمکراتیک پس از انقلاب بس کوتاه بود واینان را غیر سیاسی کنند که خطری از جانب نسل جوان حاکمان را تهدید نکند. همچنین پیوسته کوشش شد تا در شرایط خفقان و سانسور و سرکوب حاکم شده به حساب برنامه ریزان پشت پرده جوانان نا آگاه نسبت به مسائل پیرامونی و اجتماعی و بیرونی خودشان نگه داشته شوند . اما برنامه ریزان پشت پرده اینجا را نخوانده بودند که نقش شتاب دار و متحول شدن اطلاع رسانی و سرعت آن از طریق شبکه های ماهواره ای و اینترنتی چگونه می باشد که هیچگونه دستگاه سانسور و ممیز گری و خفقان سازی و وحشت و ارعاب قادر به مهارش نمی باشد . صد البته از طرف دیگر دروغگوئی و عوامفریبی و تناقض و ووارونه و هذیان گوئی ها حاککمان که شیادانه و دینفروشانه در 30 سال گذشته طراحی و اجرا کرده اند خود بهترین زمینه آگاه کردن نسل جوان و بریدن از حاکمان دین فروش و جنگ افروز و غرتگر بوده است .
در خاتمه اینکه شرایط آنگونه شده بود که فقط نیاز به کار زدن آتش زیر خاکستر بود تا شعله های سرکش این آتش نمایان شود. این بستر سازیرا هم مناظره های تلویزیونی نامزدان ریاست جمهوری با افشاگری هائی که شد هموارکرد . زیرا که کارنامه ی سیاه و ننگین 30 ساله ی دولتمردان و رهبر بطور عریان به محاکمه کشانیده شد که نه زمینه کنار زدن خاکستر را فراهم کرد و آتش نمایان شد ، بلکه اگر هر گونه توهمی هم در کار بود ریخته شد . بنابراین نسل جوان خشمگین بی توهم و سیاسی شده و ارد صحنه شد که نه در کنار رژیم تروریستی آخوندی که رو در رویش برای تغییرات موجود ایستاده است . به ویژه اینکه از تهدید و سرکوب و ضرب و شتم و کشته و مجروح شدن و بازداشت و شکنجه شدن هم جا نزده ومیدان مبارزه را نه ترک نکرده است ، بلکه هم بر تجربیات مبارزاتی و هم بر شعور آگاهی سیاسی اش افزوده شده است که منجر به پاک شدن بیشتر زنگار های نا خالصی وصیقل خوردنش شده ودر نهایت موجب شده است که دیوار حجیم اختناق ضربه به بیند و ترک بر دارد . مشخص است که در ادامه ی مسیر مبارزه این ترک تبدیل به شکاف خواهد شد . نمونه اش دستگیری 36 افسری است که قصد پیوستن به مردم در 26 تیر داشتند . البته هر چه این شکاف عمیق تر شود سرعت فرو پاشی نیز شتاب بیشری خواهد گرفت . بنابراین تهدید کردن رفسنجانی و سایر جداشدگان از لوطی جماران نامشروع و تضعیف شده در شرایطی که پاسداران کودتاگر متزلزل در بن بست و بحران قرار دارند اینگونه تهدید کردن ها و خط و نشان کشیدن ها نه نشان از قدرت است که بر عکس از موضع ضعف و استیصال و از سر ناچاری می باشد که اکنون می بایست نه علیه ی مخالفان که بر ای خودی تبدیل به دشمن شده، چنین سیاست تهدید آمیزی که بوی خون از آن به مشام می رسد اتخاذ شود که مفهومش بارز شدن علائم ترس ووحشت از شرایط بشدت بحرانی و آسیب پذیر کنونی می باشد که عبور از آن نه ساده که بس پر هزینه می باشد.
هوشنگ بهداد
چهار شنبه 31 تیر ماه سال 1388