نقد و بررسی " اوباما تناقض در شعار و عمل" روزنامه کیهان چهار شنبه 17 تیر ماه سال 1388
سرمقاله نویس در دفاع از پروژه ی هسته ای خطاب به اوباما وسفرش به مسکو اخطار کرده اشتباه تصور نشود که شرایط داخل ایران آنگونه است که می توان از این نمد کلاه ساخت؟
در فضا آشفته باز متزلزل کودتائی پاسداری که فضای بگیر و ببند و زندان و شکنجه کردن واعتراف گرفتن و اتهام به رقبای مغلوب زدن و به انواع و اقسام اتهامت سنگین همچون قاتل و خائن و جاسوس و ستون پنجم د شمن نامیدن و همسو با دشمن و ارذال و اوباش اغتشاشگر پول و دلار دریافت کننده از سوی سیا خطاب کردن که پاسداران کودتگر مدعی مکتبی و خیلی اصول گرا عدالت محور و ضد آمریکائی و انگلیسی این روز ها بلغور و رله می کنند که اینگونه با رقیب مغلوب بطور مهر ورزانه بر خورد و رفتار می شود کنند . بنابراین چون در بن بست و بحران فرو رفته اند. پس برای سنگین کردن پرونده ی رقیب مغلوب و پاسخ دادن به معترضان برون مرز که نسبت به شرایط خفقان و ارعاب و بگیر وببند و سانسور و سرکوب و تهدید و تعقیب کردن که هرروز پررنگ تر می شود و کسی اطلاعی از سرنوشت بیشماران باز داشت جوانان و فعالان سیاسی و روز نامه نگاران و دانشجویان و فعالان حقوق بشری بازداشت شده ندارد.همچنین خانواده های نگران ووحشت زده نسبت به سر نوش تفرزندان باز داشت شده ی خودشان در جلوی زندان اوین و سایر مکان های مشابه قضائی حکومتی بصورت حیرت زده سر گردان می باشند . ولی مسئولی در این رژیم ضد بشری کودتائی یافت نمی شود تا که پاسخگو باشد .
بنا براین وقتی که قلزنی وابسته به باند های مافیائی حاکم کودتا گر نباشد. بهترین شیوه برای جستن از خطر و مصون ماندن از پیگرد وباز داشت و شکنجه و اعتراف کردن، لذا برای فرارو گریختن از عدم پیگیری اخبار پیرامون شرایط کنونی و یافتن بهانه و سوژه های بی خطر و کم هزینه می باشد . یعنی شیوه ای که سرمقاله نویس ورق پاره ی جمهوری بر گزیده است . پس بی جهت نیست که تحلیل ها حول و حوش مسائل پیرامون کشور های منطقه یا اسرائیل و آمریکا و اوباما می باشد . یعنی به جای پاسخگوئی و نقد کرن عملکرد لوطی جماران و گماشته پاسدارش احمدی نژاد که همه عملکرد و گفتار و رفتارش تناقض آمیز وارونه با هذیان گوئی می باشد . در عوض این عنوان تیتر سر مقاله برای اوباما بر گزیده شده است که چرا سیاست تغییر تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری وی منجر به تغییر سیاست برای دفاع از پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی کودتائی نشده است تا پاسداران کود تا گر مجبور نشوند با تعجیل برای دسترسی به سلاح هسته ای علیه ی رقیب دوم خردادی دست به کوتا بزند تا که زود تر صاحب بم اتم شود . آری این سیاست تغییر اوباما آنگونه تغییر نکرد تا که بتوان بدون علنی شدن کودتا به سلاح هسته ای دسترسی یافت؟
بد تر اینکه مقله نویس بیشتر شاکی شده است که چرا در سفر اخیر رئیس جمهور آمریکا به مسکو اذعان کرده است که هدف از استقرار سپر موشکی آمریکا در قاره اروپا به خاطر مقابله با رژیم یاغی بین المللی و کودتائی و مهار ناپذیر آخوندی در ایران می باشد؟ بنابراین برای اینکه سفر اوباما به مسکو را نقد کرده باشد و واهداف سیاست تغییر و این سفر و موضع گیری اش علیه پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی و کودتائی آخوندی را بر جسته کرده باشد که چگونه اتخاذ این موضع سیاست ضد ایرانی می باشد .( البته ایران و ملت و امثالهم اینگونه مواقع کار برد دارد) اینگونه آثار این سفر اوبا ما به مسکو را تحلیل و تفسیر کرده است :
تامل در رفتارها و مواضع ضد ايراني اخير اوباما و ديگر مقامات روس نشان مي دهد كه رئيس جمهور جديد آمريكا نقاب صلح دوستي را تحت عناويني همچون تغيير در سياست خارجي و تعامل با ايران كنار زده و دقيقا به سمتي مي رود كه دولت هاي قبلي آمريكا رفته اند و مشخصا پا جاي پاي بوش گذاشته است . اوباما همچنين در جريان ديدارش با ديمتري مدودف رئيس جمهوري روسيه در مسكو ادعاي تكراري و موهوم دولت هاي قبلي آمريكا را مطرح ساخت و برنامه هسته اي ايران را يك � تهديد بزرگ � خواند و علاوه بر آن مدعي شد ايران وظايف بين المللي خود را اجرا نمي كند و سياستهايش سبب مسابقه تسليحاتي در خاورميانه مي شود. اگر موضع گيري هاي تازه اوباما را در كنار اظهارات ديگر مقامات آمريكايي قرار دهيم به روشني اين رويكرد خصمانه دولت كنوني آمريكا در قبال ايران مشخص مي شود.
سرمقاله نویس در ادامه ی گزارش خود بدون آنکه اشاره ای به موضع گیری و تحلیل های نه چندان دور قبل از نمایش خیمه شب بازی انتصابات � انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد کند که پیوسته تأکید می شد نه آمریکا و نه اسرائیل جرأت و توان تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای رژیم تروریستی آخوندی را ندارد . ولی اکنون گزیده موضع گیری های احتمال تهاجم نظامی از سوی اسرائیل با چراغ سبز نشان دادن از سوی آمریکا را مطرح کرده و پیام داده است که نباید از شرایط کنونی در ایران اینان به هوس کلاه ساختن خود از این نمد اینگونه تصور اشتباه کنند و به اوباما اخطار داده که مواظب باشد اعتبار نیم بند بین المللی خودش را که آزمون شکست پس داده به خطر نیاندارد :
"اوباما بايد بداند كه اگر زمام حكومتش را به لابي صهيونيستي بدهد همانگونه كه از مواضع اخيرش برمي آيد سرنوشتي همچون بوش در انتظارش خواهد بود كه مجبور شد با فضاحت كاخ سفيد را ترك كند. قطعا نه رژيم صهيونيستي توان و جرات ماجراجويي و اقدام عملي عليه ايران را دارد و نه تحولات اخير ايران مي توان نمدي باشد كه آمريكا از آن كلاهي براي خود ببافد. پس بهتر است پيش از آنكه اعتبار نيم بند اوباما در صحنه بين الملل با توسل به سياستهايي كه پيشتر آزموده شده و شكست آن مسجل گرديده است از بين برود به رفتار معقول و سياستهاي مورد پذيرش و اجماع جهاني باز گردد و از زبان تهديدآميز در ديپلماسي با ديگر كشورها دست بردارد. "
در خاتمه اینکه سرمقاله نویس پیرامون اهداف هسته ای و عدم عقب نشینی و پذیرش توقف غنی سازی راست می گوید زیرا که از سوی رهبر و سایر مسئولان رژیم تروریستی آخوندی کودتائی در حمایت و پشتیبانی کردن از این پروژه ی هسته ای تأکید شده است به خصوص اکنون که پاسداران به خاطر تلاش بیشتر برای دسترسی به سلاح هسته ای دست به کودتای بقول رقیب مخملین زدند تا رقیب را از صحنه ی قدرت اجرائی و تصمیم گیری و سیاسی بطورکامل حذف کنند تا بقول یادداشت روز نویس ورق پاره ی کیهان رقیب را از رسیدن بقدرت محروم کرد تا که دیگر خبری از صحبت توقف غنی سازی همچون 6 سال پیش مطرح نشود و قوی تر از قبل در دفاع از پروژه ی هسته ای و در منطقه ظار شود .البته پاسداران کودتا گر غالب خوب می دانند که بقدرت خزیدن کنونی شان از طریق دو فاز کودتای خاموش و خزنده 4تیر 84 و کودتای علنی 22 خرداد و حذف رقیب دعی اصلاح طلبان مدیون همان جنگ خانمان بر اندازی می باشد که خمینی شیاد آن را نعمت الهی نامید. اما اکنون که رژیم کودتائی از هر زمان دیگر نامشروع شده است و زیر فشار داخلی و جهانی قرار دارد . همینطور به انزوای جهانی کشانیده شده است و بحران هسته ای اش حاد تر از گذشته شده است . بنابراین شانس بقای قدرت ننگین خودشان بازهم را در همان جنگ نعمت الهی هست خمینی شیاد جستجو می کنند . به این امید اینکه هم بهانه برای شتابدار و علنی کردن دسترسی به سلاح هسته ای را داشته باشند . هم اینکه دست آویز برای سرکوب و قلع و قمع داخلی و تسویه خونین رقیب دوم خردادی ها و دگر اندیشان را داشته باشند . ولی اشتباه محاسبه ی لوطی جماران و پاسداران کودتا گر اینجاست که فریاد مرگ بر دیکتاتور و احمدی نژاد و خامنه ای از سوی نسل جوان سیاسی و آگاه شده که در خیابان ها زده شد نشان داد که شرایط همچون دوران جنگ ضد ملی و ض میهنی ایران و عراق نمی باشد که این جوانان گوشت دم گوله باشند و به خواهند یا نقش بسیجیان عاشق شهادت و بهشت کذائی رفتن روی میادین مین یکبار مصرفان جنگ را اجرا کنند ، بلکه طبق تجربه وقایع پس از 22 خرداد مترصد هر گونه روزنه یا فرصت مناسب می باشند تا سرازیر خیابان ها شوند و رادیکال تر از گذشته فریاد مرگ بردیکتاتور و احمدی نژاد و خامنه ای و سرنگون باد حکومت کودتائی سر دهند. بنابراین تنها شانسی که برای رقیب مغلوب مانده است پیوستن به جنبش آزادیخواهی مردم و مبارزه و مقاومت برای تغییرات دمکراتیک در ایران است تا مانع از برپائی جنگ بس ویران ومخرب تر از ابعاد جنگ خانمان بر انداز 8 ساله ی ایران و عراق خواهد شوند که رقیب کودتا گر غالب دنبال می کند .

هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 17 تیر ماه سال 1388