14 دی 90
سربازجو پاسدار حسین
شریعتمداری شکنجه گر و پرونده ساز با فراموش کردن شیوه ی تبلیغاتی بیش از 6 سال
پیش که در دخمه شعبه ی زندان اوینی دروغ نامه ی کیهان چگونه گرد وخاک علیه ی رقیب دوم
خردادی های مدعی اصلاح طلبان بر پا می کرد و با گرده زمین ساییدن و طوفانی از گرد و خاک بر پا کردن ودر آن محو شدن سینه چاک می داد وکف بر دهان می آورد و وعده ی "
ما عاشقان خدمتیم ونه شیفتگان قدرتیم"
بهشتی معدوم را تیتر شعاری اتاف
فکر باندهای مافیایی تغییر نام داده به اصل گرا کرده
بود وگفته می شد که اینان بر حسب وظیفه شرعی ونه چشم داشتن بقدرت وارد صحنه
ی رقابت شده اند. زیرا که تأکید می شد که 26 سال است که اینان برای ا نجام وظیفه ی شرعی
یعنی قبضه قدرت توی صف نوبت قدرت بوده اندچونکه عدم حضورشان در قدرت موجب شده که
شرایط به اینجا کشیده است که اقتصاد داغان شده است . برای اینکه الویت با مسایل
اقتصادی می باشد . البته عجیب سنگ محروحان
را بر سینه می زد و ناله ها همراه با انتقاد از تورم گرانی می نمود و شکوه ها می
کرد که چرا توسعه سیاسی و جامعه مدنی جایگزین توسعه اقتصادی شده است؟ همچنین منتقد بود که چرا دولت احزاب دولتی رانت خوار دائر کرده است که مردم در آن نقشی نداشت؟. اما پس از سوم
تیر 84 که پاسداران با پشتیبانی
رهبر ولی وقی منفور و نا مشروع دست به
کودتای حرکت چند لایه پیچیده چراغ خاموش
زده شده و رقیب حذف شد . پس از آن
دیگر نه اینکه ادعاهای پوشالی و واررونه به بایگانی سپرده شد، بلکه نام ملت هم فراموش ومطالبات
شان فراموش شده است . مهمتر اینکه نه به جنگ وجدال وصف بندی های باند های مافیایی
کودتایی مدعی اصول گرایی حاکم وی اشاره
نمی کند ، بلکه نمی گوید که چرا اینگونه شد؟ بد تراینکه برای صورت مسأله پاک کردن
بهمان شیوه بازجویی وصنعت تواب سازی و اعتراف گیری وپرونده سازی مخالفین به خصوص مجاهدین را تعقیب می کند .
آنگونه که حتی اگر موردی باشد که ار تباط
به اینان نداشته باشد ولی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری بر حسب وظیفه و مأموریتی
که دارد با افزودن اصطلاح منافق تلاش می
کند به اینان بچسباند که نمونه همین گزارش است که نشان نمی دهد ربطی به مجاهدین
داشته باشد . ولی وی بطور عمدی اینکار ر ا کرده تا ثابت کند که دشمن اصلی وجدی رژیم فاشیستی
مذهبی کودتایی ایران کیست؟ صد البته نمی گوید دلیل وریه ی این آوارگی
ومجبور به ترک کشور چیست؟
يكي از عناصر ضدانقلاب
پناهنده در اروپا، وضعيت اسفباري از وضعيت گروهكي هاي فراري ترسيم كرد.«كاوه-ب» كه اكنون در ايتاليا حضور دارد
با اشاره به حضورش در كشورهاي تركيه، يونان و ايتاليا مي نويسد: روز هجدهم دسامبر
براي پاره اي گفت وگوها به وزارت داخله ايتاليا احضار شدم. شكل كار بازجويي هيچ
تفاوتي با تركيه و يونان نداشت.در تركيه با تحكم با من صحبت كردند. بعد از 8بار
مصاحبه وكيلم پيشنهاد داد از تركيه خارج شوم. در يونان نيز همين برنامه را اجرا
كردند. سال 2006 در محل پزشكان بدون مرز به ظاهر خدمات پزشكي به پناهنده ها ارائه
ميدادند! حضور كشيشي مسلط به زبان فارسي و گفتگو با پناهجوهايي كه تغيير دين دادند
و پيشنهاد كار براساس نيازمندي هايشان. آن روز هم با همان لحن سرويس دهندگان ترك
با ما برخورد كردند جاي شكرش باقي بود يك نيمچه ارتباطي
با حزب كمونيست يونان (ك.ك.ايي) داشتم. حالا پس از 4 سال اقامت قانوني در ايتاليا
پوستين من را اين ها مي كشند. ياد گفته رفيقم بهزاد، زمان اقامت در تركيه مي افتم
كه پس از برخوردهاي امنيتي ترك ها، گفته بود هر چه به غرب نزديك تر شوي مسائل
پناهجوئي قوي تر و قانوني تر مي شود. ايتاليائي ها براي بازجويي، همراه خود
بيسكويت، شكلات و چاي سرد آورده بودند.اين منافق فراري با اشاره به انواع كلاهبرداري هايي كه از
او در ايتاليا صورت گرفته ادامه مي دهد: هم اكنون در كمپي به سر مي برم كه فاقد
ابتدائي ترين امكانات زيستي است. تلويزيون نداريم. اينترنت نداريم. هفته اي يك بار
ملافه ها در ساعات اوليه پيش از سرويس اداري تعويض مي شود بنابراين كسي ساعت هفت
صبح براي تعويض اقدام كند ملافه گيرش نمي آيد. سوسك حمام بيداد مي كند. شبها تا
توي گوش ما جولان مي دهند. غذاي گرم نداريم. فقط يك بار آنهم شب ها ساعت هشت غذاي
بسته بندي سرد شده دريافت مي كنيم. صبح ها هم يك ليوان پلاستيكي شير سرد يا چاي با
5 قطعه بيسكويت. نهار خبري نيست. ماه گذشته 30 نفر ديگر به آمار كمپ ما افزوده شده
است. كمپي كه ظرفيت 80 نفر را ندارد 180 نفر جاي داده اند. در اتاق 14 متري با
احتساب حمام و دستشوئي 4 نفر را در دو تخت دو طبقه در نظر گرفته اند. براي دعوت
كردن از پدر يا مادر يا فرزندان جهت ديدار توريستي ذكر كرده اند بايد خانه اي
اجاره كرده كه داراي حداقل هفتاد مترمربع و اتاق خواب جدا، هم چنين توانائي
پذيرايي از مهمان و مسائل پزشكي و... باشد اما ما را با 4 مليت، در يك اتاق 14
متري جاي داده اند. افراد بايد ساعت 9 صبح تا 4 عصر كمپ را ترك كنند. فرقي ندارد
در گرماي تابستان يا سرماي زمستان، آنها هم از روي اجبار در سالن هاي غذا خوري هاي
«كاريتاس» سرگردان هستند تا عصر به كمپ بازگردند. نبود كار از اساسي ترين مشكلات
است. از افرادي كه به كشورهاي ديگر براي كار رفته اند به دليل اينكه اقامت ايتاليا
را دارا هستند پليس ايتاليا به باز گرداندن شان اقدام مي نمايد و از فرودگاه آنها
را در خيابان رها مي سازد. جريمه ما كه بدون بليط سوار اتوبوس شود يكصد يورو منظور
مي شود. براي جستجوي كار، گاهي اوقات لازم است در مسيرهاي گوناگون اتوبوس هاي
مختلف را تعويض كرد. اتفاق افتاده كه يك روز دو بار جريمه انجام گرفته است.وي همچنين مي نويسد: نگاهي به كار خارجي ها، اعم از
پناهنده يا غير بياندازيد. قريب به اتفاقشان فاقد قرارداد كار هستند. آنهائي هم كه
قرارداد به امضاء رسانده اند با عدم درج واقعي ساعات كار روزانه، براي فرار از
پرداخت حق بيمه كار توسط كارفرما، قراردادها را پارت تايم يا (كي يا ماته)، «احضار
با تلفن»، انجام مي دهند. ديده شده كه براي فرار از بكارگيري «كارسياه»، قرارداد
«يك روزه» يا «بيست روزه» منعقد كرده و كارگر مزبور ماهها در آن واحد با حداقل
دستمزد مشغول كار مي باشد.يادآور مي
شود سرويس هاي جاسوسي به واسطه همين سخت گيري ها سعي مي كنند عناصر فراري را وادار
به هر نوع بيگاري و خيانت به كشور و مردم خود كنند.
.