همکار سابق و پادو ومأمور اعزامی سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری علی سجادی معروف
به داریوش مقیم آمریکا که در دورانی که دور
مدعیان اصلاح طلبان بود . وی برای رد گم کردن با موضع چند پهلو
تلاش می کرد از مدعیان اصلاح طلبان دفاع کند تا دست سربازجو پاسدار حسین
شریعتمداری برای پرونده ی وی سفید کردن باشد وبا نقل قول کردن از وی علیه ی رقبا ومخالفان وی راقلم
زن روزنامه ی زنچجیره ای رقیب جا زند . در صورتی که هر گز علیه ی وی کلامی نگفته
که جنبه ی مچ گیری یا انتقادی داشته باشد. بهر حال از ان زمان تا کنون از این نفوذی
سربازجوی شریعتمداری که در صدای آمریکا هم
برو وبیا داشت بعنوان اهرم چماق علیه ی رقیب ومخالفان وپیش بردن سیاست رژیم فاشیستی مذهبی
کودتایی به مناسبت های گوناگون استفاده
کرده است .اکنون نیز پس از مرگ ایرج گرگین که دسترسی به وی نیست با شیوه ی توبره وآخور خوری حوزوی و آموخته وتجربه شده از دخمه ی کیهان و ستون خبر ویژه هایش علیه ی مجاهدین استفاده شده است . برای اینکه با
خوشرقصی کردن برای حاکمان ایران دم تکان
داده است تا ثابت کند که رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ودستگاه وزارت بد نام اطلاعات و دروغ نامه ی کیهان چگونه علیه ی مجاهدین
مستأصل شده اند که پس از آویزان شدن به طالبان والقاعده ومجاهدین را به اینان نسبت دادن اکنون مجبور به دستاویز پاده ی تابلو وگاو
پیشانی سفید فرو مایه مأمور اعزامی مقیم
آمریکا ونفوذی اخراجی از صدای آمریکا شده
تا علیه ی مجاهدین از وی استفاده شود. . البته سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری دلیل سوزش
اخراج پادوی نفوذی اش از صدای آمریکا و خشم وکینه ی حیوانی اش نسبت به مجاهدین و
صدای آمریکا را در خبر ویژه اش به نمایش
گذاشته و گفته است که يادآور مي شود هم اكنون نيز گردانندگان راديو
فردا نسبت به این گروهك سمپاتي دارند.
زیرا که این رسانه از روشن گری های اینان .... استفاده مي كنند. البته اینگونه تبلیغ
جنگ روانی کردن تلاش مذبوحانه وادار کردن
این رسانه علیه مجاهدین می باشد.
من عضو «سيا» بودم، منافقين نوچه آن(خبر ويژه)
28
دی 90
«ايرج گرگين مسئوليت راديو فردا را در حالي پذيرفت كه قرار بود
اين راديو به دست اعضاي گروه تروريستي مسعود رجوي بيفتد.اين خبر را داريوش سجادي از نويسندگان سابق
نشريات زنجيره اي، به بهانه مرگ ايرج گرگين منتشر كرد. گرگين چند روز پيش در سن 77
سالگي در ويرجيناي شمالي مرد. وي از تأسيس كنندگان راديو آزادي (وابسته به سازمان
سيا) بود كه بعدها به راديو فردا تغيير نام يافت.جادي به بهانه مرگ گرگين نوشت: آخرين بار ايرج
گرگين را بالغ بر 3 سال پيش و بصورت كاملاً اتفاقي ملاقات كردم. در آن تاريخ ضمن
درج دو مقاله (پروژه شكست خورده VOA- گول تان مي زنند) تلويزيون دولتي صداي آمريكا را مورد نقد خود
قرار داده بودم از قضا شبي كه به اتفاق ژاپه يوسفي (بنيان گذار تلويزيون هما) در
رستوراني در شهر اسكاتسديل ايالت آريزونا به صرف شام حاضر بوديم ناگهان دست گرمي
را برشانه خود حس كردم كه گفت؛ اين روزها خوب به صداي آمريكا مي تازيد! گرگين بود
و برخلاف تصورم در مجموع ضمن همدلي با انتقاداتم نسبت به صداي آمريكا بشدت معترض
شيوه مديريتي حاكم بر آن بود.وي مي افزايد: گرگين قبل از پيوستن به راديو فردا، توسط مديريت
تلويزيون هما از اين كار برحذر داشته شده بود اما او در پاسخ استدلالي آورد كه تا
حدودي مي شد با آن موافق بود. به گفته گرگين قبل از آنكه وي مسئوليت راديو فردا را
بپذيرد، اعضاي تيم گروهك تروريستي مسعود رجوي براي ربايش
اين رسانه خيز برداشته بودند و او مي ديد اگر شانه خالي كند آن رسانه در اختيار
كساني قرار خواهد گرفت كه كمترين شناخت و تسلطي بركار رسانه نداشته و عملاً راديو
فردا را مبدل به يك ارگان سياسي خواهند كرد. هر چند شخصاً راديو فرداي فعلي را نيز در قد و قواره ابزار
پروپاگانداي دولت آمريكا مي دانم. يادآور مي شود
هم اكنون نيز گردانندگان راديو فردا نسبت به گروهك تروريستي منافقين سمپاتي دارند
و همچنين از شيوه هاي فاشيستي آنها در دروغ پراكني، ترور شخصيت، اغراق و بلوف
استفاده مي كنند.گرگين دو سال بعد از
پيروزي انقلاب به كاليفرنيا رفت و راديو ضدانقلابي اميد را راه اندازي كرد. وي در
سال 1997 در تاسيس راديو آزادي در پراگ كه بعداً به راديو فردا تغييرنام داد،
مشاركت داشت و از سردبيران اين راديو- سايت بود.