گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 28 دی 90
دزد (گفت و شنود)
گفت : یک یاروی دورگردگرسنه رفت به یه روستا ،شنید کدخدای ده مریضه هم طبیب شد هم اوسا
از یکی از اهالی روستا وی کرد سئوال ، تا کدخدا را ببیند جویا شود حال و احوال
گفت می تواند کدخدا را وی  دهد شفا ، بشرط اینکه  آورند چند سینی غذای با صفا
البته وی با کدخدا تنها گذارند در اتاق ،  تا دنبال کند کار  ِ ِ شفا دادن شاق
پس از چند ساعت ،  وارد اتاق شدند اهالی ،متوجه شدند کدخدا مرده شدند حالی بحالی
علیه ی یارو  با عصبیت بر آوردند فریاد ، این چه طبابتی بود؟ یاروگفت هیس، نبرید ازیاد؟
اگر طبابت من نبود روبرو می شدید با دوجنازه ، پس من یک مرد ه نجات دادم بدون اجازه
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: مقامات دولت انگليس فاش كرده اند شيرين عبادي مبلغ 238 هزار دلار كه از سوي سرويس اطلاعاتي انگليسMI6 براي كمك به موسوي در اختيار او قرار گرفته بود را بالا كشيده است.
گفت: چطوري؟ قضيه چي بوده؟!
گفتم: سرويس اطلاعاتي انگليس مي گويد اين مبلغ را براي راه اندازي يك كمپين جمع آوري امضاء در حمايت از موسوي به شيرين عبادي داده بود ولي او 238هزار دلار دريافتي را صرف كارهاي تجاري خودش كرده.
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: دوره گردي كه از گرسنگي در حال تلف شدن بود وارد روستايي شد و شنيد كدخدا مريض و در حال مرگ است به روستائيان گفت؛ من او را نجات مي دهم و دستور داد او را با كدخدا تنها بگذارند و چندتا سيني غذاي حسابي هم بياورند. بعد از يكساعت خانواده كدخدا وارد اتاق شدند و ديدند كدخدا مرده با عصبانيت گفتند؛ اين چه طبابتي است؟ و يارو گفت؛ هيس! كه اگر طبابت من نبود، الان دو تا جنازه روي دستتان مانده بود!
گفت : سربازجو  کنون ردگیری  کرده از شیرین عبادی ،تا تواند از جاسوسی موسوی بر ای انگلیس کند یادی
گفتم : برای چه این بیمار روانی شیاد؟ با اتهام زدن  از دو نفر کرده است یاد
گفت : چون دشمن آزادیخواه و آزادی ، معتاد به وارونه وهذیان  گویی  و شیادی
گاهی که جنس مواد دار  وی را میکنه خمار ، میشه مثل یه  همه چی باخته در قمار
 قیافه اش عبویس میشه بدتر از زهرمار ،در عوض تلاش میکنه از رقبا  در آورد دمار
به خصوص که این سور زده به  ابلیس ،کشف کرده 238 هزار دلار ازسوی انگلیس
متعلق به سرویس اطلاعاتی ام شانزده ،قرار بود داده بشه به موسوی اما شتابزده
 بدون آنکه چیزی دهد به سربازجوی اوین ،این مبلغ  را   بالا کشیده است شیرین
برای همین عصبی شده است و شاکی ،سم زمین کوبیده کرده جفتک پرانی  خرکی
گفتم : مگر واحد پول انگلیس پوند نیست ولیر؟چرا گاف داده دلار گفته این روباه شده شیر؟
گفت : یک یاروی دورگردگرسنه رفت به یه روستا ،شنید کدخدای ده مریضه هم طبیب شد هم اوسا
از یکی از اهالی روستا وی کرد سئوال ، تا کدخدا را ببیند جویا شود حال و احوال
گفت می تواند کدخدا را وی  دهد شفا ، بشرط اینکه  آورند چند سینی غذای با صفا
البته وی با کدخدا تنها گذارند در اتاق ،  تا دنبال کند کار  ِ ِ شفا دادن شاق
پس از چند ساعت ،  وارد اتاق شدند اهالی ،متوجه شدند کدخدا مرده شدند حالی بحالی
علیه ی یارو  با عصبیت بر آوردند فریاد ، این چه طبابتی بود؟ یاروگفت هیس، نبرید ازیاد؟
اگر طبابت من نبود روبرو می شدید با دوجنازه ، پس من یک مرد ه نجات دادم بدون اجازه